طرح انتقال آب برای صنایع ورشکسته نه آب شرب / بی‌کفایتی در مدیریت آب محصول سازمان مخفی فکری

محمد الموتی دبیر شبکه‌های مردم نهاد محیط زیست از اثرات مخرب زیست محیطی طرح‌های انتقال آب، کشاورزی نادرست گفت و از طرح آب رسانی غیراصولی به روستاها گلایه کرد.

به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، آب، خشکسالی، مدیریت آب، سدسازی و طرح‌های انتقال آب کلید واژه‌های تکراری این روزها هستند و تجمعات متعدد در کشور از آغاز بحرانی گواهی می‌دهد که در آینده‌ای نه چندان دور منشا مشکلات متعدد زیست محیطی شده و به دنبال آن بحران‌های اجتماعی مانند فقر و بیکاری هم یکی پس از دیگری ظاهر شوند. برای بررسی مدیریت آب در کشور سراغ یکی از فعالان محیط زیست رفتیم؛ محمد الموتی دبیر شبکه‌های مردم نهاد محیط زیست در گفت‌وگویی تفصیلی با ایسکانیوز از اثرات مخرب زیست محیطی طرح‌های انتقال آب، کشاورزی نادرست گفت و از طرح آب رسانی غیراصولی به روستاها گلایه کرد. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

*اساسا آیا لازم است که ما آب را از حوزه‌ای به حوزه دیگر انتقال دهیم؟ و آیا کشور ما واقعا نیازمند انجام این کار است؟

مسئله انتقال آب بین حوضه‌ای نه تنها در کشور ما بلکه در اقصا نقاط جهان چالش مهمی در حوزه حکمرانی آب است. از موضع حکمرانی کلان هر حاکمیتی احساس وظیفه می‌کند که آب سالم برای ساکنین سرزمین خود تامین کند و ما با اصل این قضیه مشکلی نداریم بلکه مسئله اساسی ما مدیریت آب است.

شرایط یونسکو در طرح‌های انتقال آب ایران رعایت نمی‌شود         

*آیا همه کشورها مجاز به انتقال آب بین حوزه‌ای هستند و قوانینی در این مورد وجود دارد؟

در تمام دنیا بر اساس تجربه زیسته کشورهای مختلف، به مجموعه قواعدی تحت عنوان معیارهای جهانی یونسکو رسیده‌اند که اگر آن شرایط در کشوری و در منطقه‌ای، موجود باشد، می‌تواند انتقال آب بین حوضه‌ای را هم به گزینه‌های مدیریت اضافه کند؛ برای مثال، بر اساس این شروط، باید تمام راه‌های تامین آب اعم از مدیریت تقاضا، بازچرخانی، صرفه‌جویی، توجه به آب مجازی و خاکستری و تصفیه و اصلاح شبکه توزیع و امثالهم طی شده باشد و از همه مهم‌تر، در حوضه مبداء هم مواجه با کمبود آب نباشیم و با وجود همه این‌ها، باز هم نیاز اساسی به آب شرب در مقصد وجود داشته باشد و انجام نشدن این کار، کشور را در معرض مشکلات بزرگ اجتماعی و اقتصادی و حتی امنیتی قرار دهد و موارد محیط زیستی طرح و منافع مبدا هم لحاظ شود، آنگاه می‌توان مقداری آب را فقط برای تامین آب شرب انتقال داد؛ یعنی هم باید وضعیت در حد خطرناکی باشد که اگر انتقال پیدا نکند بحران ایجاد شود و هم منافع مبدا حفظ شده و به محیط زیست هم آسیبی وارد نشود.

مجموعه شرایطی که یونسکو اعلام کرده است به قدری سختگیرانه است که در تمام دنیا به سمت تامین آب از طرق دیگری روی می آورند.

جالب است که در کشور ما به جرأت می‌توان گفت در هیچ کدام از مناطقی که انتقال آب بین حوضه‌ای انجام شده است هیچ یک از شروط رعایت نشده است؛ و متصدیان امر در کشورمان، تاکنون به عنوان اولین راه به سراغ انتقال رفته‌اند. چرا که طرحهای انتقال آب از نظر بحث سازه‌ای و گردش مالی، پر و پیمان است و به همین منظور پشتوانه کافی برای انجام آن و حمایت‌های همه‌جانبه از سوی مراجع مختلف وجود دارد

طرح انتقال آب برای صنایع ورشکسته نه آب شرب / بی‌کفایتی در مدیریت آب محصول سازمان مخفی فکری

سمنان تا چشم انداز ۲۵ سال آینده هم آب دارد

*با این شرایط باید گفت که کشور ما در وضعیت بسیار بحرانی قرار دارد که این تعداد از طرح‌های انتقال آب درون آن در حال انجام است  و با این توصیفات ما در بحرانی‌ترین حالت قرار داریم که آب خلیج فارس به هفت استان و خزر به چندین استان منتقل می‌شود، واقعیت به همین شکل است؟

پکیج شروطی که برای طرح‌های انتقال آب در نظر گرفته شده، بسیار سختگیرانه است و در تمام دنیا به آن عمل شده و برای هر زمام‌داری پذیرفته شده است. حتی در مناطقی از کره زمین که منابع آب بسیار و میزان بارندگی زیادی هم در طول سال دارند، این شرایط را رعایت می‌کنند چه برسد به سرزمینی مانند ایران که میانگین بارش آن ۲۵۰ میلیمتر است.

نگاه زمامداران ما به منابع، نگاه بهره‌بردارانه و در خدمت انسان است و این مانیفست فکری حاکم، بر مدیریت آب اثر می‌گذارد. ما شبیه به مالکان متکبر فکر می‌کنیم که هر کاری می‌توان با آنچه که در سرزمین ما وجود دارد، انجام داد. فعالان محیط زیست می‌گویند که وضعیت کشور زمانی بحرانی شد که مسئولان به جای رعایت این شروط، به عنون اولین راهکار به طرح‌های انتقال آب فکر کردند.

مثلاً در بحث انتقال آب خزر، هیچ کدام از شروط رعایت نشده و مورد راستی‌آزمایی قرار نگرفته است و در عین حال ادعا می‌شود که سمنان نیاز به آب شرب دارد اما آمارهای رسمی می‌گویند که حوضه مقصد نه تنها در حال حاضر آب مازاد دارد بلکه برای چشم‌اندازهای میان‌مدت و بلندمدت هم، مشکلی از بابت تامین آب شرب نخواهد داشت. خب در اینجا می‌بینیم با فرض اینکه ‌انتقال آب برای تامین آب شرب باشد، چنین نیازی واقعی نیست. بنابراین اصرار بر انتقال، هدفی غیر از شرب دارد و این همان خطای بزرگی است که باید متوقف شود.

وزارت نیرو باید شفاف‌سازی کند

*پس این موضوع که از کمبود آب شرب در مناطق مختلف گلایه می‌کنند، از کجا نشات می‌گیرد؟

مسلم است که ما در جای دیگر ریخت و پاش داریم و برای تأمین منابع این بی‌مبالاتی، شرب مردم را به گروگان می‌گیریم. ببینید! رشد صنعت و توسعه کشاورزی برای طرح انتقال آب، اصلا دلیل موجهی نیستند. هر حاکم عاقلی در دنیا قبل از اینکه سراغ طرح‌های سازه‌ای مانند سد سازی و انتقال آب برود به دو نکته توجه می‌کند؛ یکی تأمین حقابه محیط زیستی که عامل سعادت و پایداری سرزمین است و دیگری تامین آب شرب برای رفاه مطلوب و متناسب مردم آن سرزمین.

به عبارتی، حقابه محیط زیست در واقع آب شرب سایر زیستمندان است. منطق و علم و تجربه می‌گوید که شما باید اول آب شرب زیستمندان سرزمین را اعم از گیاه و حیات وحش و خاک و تالاب و... را تامین کنید و سپس سراغ سایر موارد بروید.

ما ابتکار عمل برای مدیریت سرزمین را از دست داده‌ایم و برنامه‌ریزی‌های منظمی برای کنترل و بارگذاری‌های جمعیتی در کشور نداشتیم و به همین جهت با پریشانی و عدم توازن جمعیتی مواجه شدیم و نیازمند تامین آب در این وضعیت هستیم. هیچکس در کشور گزارش مستند مستقلی ندارد که کارهای لازم برای حل مشکل مدیریت آب قبل از اجرای طرح‌های انتقال انجام شده است؛ درواقع مدیران همان ابتدا سراغ انتقال آب رفته‌اند. این عدم تفکر و راحت‌طلبی مدیران مسؤول، مورد انتقاد ماست.

تمام ادعاهای مربوط به طرهای انتقال آب از ریشه غلط هستند و مادامی که وزارت نیرو در این خصوص شفاف‌سازی نکند طرح‌های انتقال آب توجیه پذیر نیستند.

*انتقادی که مدیران مطرح می‌کنند این است که فعالان محیط زیست تنها به حفظ محیط زیست فکر می‌کنند و نسبت به مشکلاتی که مردم در تامین آب شرب دارند، بی‌توجه هستند، پاسخ شما به این موضوع چیست؟

این نقد مدیران واقعا دردناک است و عمق جهل نسبت به کارکردهای طبیعت را نشان می‌دهد. ضمن اینکه هیچ فعال محیط زیستی و هیچ انسانی با تامین آب شرب برای هموطنان در سراسر کشور مشکلی ندارد. در دنیا روال بر این شکل است که حوضه مقصد در ازای دریافت آب، باید مابه‌ازایی به حوزه مبدا بدهد و این هم فقط و فقط مربوط به آب شرب است و آن هم، پس از تحقق تمام معیارها؛ بنابراین کسی حق انتقال آب برای صنعت را ندارد.

*چرا صنایع را به کنار آب‌ها منتقل نمی‌کنند؟

در چارچوب طرح راههای جایگزین، یکی از ساده‌ترین راههایی که برای جبران این موضوع به نظر می‌رسد، انتقال صنایع به کنار آب‌های آزاد و سواحل دریا است که البته این هم به لحاظ محیط زیستی فقط و فقط در اندازه ظرفیت برد سواحل، قابل اجراست، وگرنه ما فقط یک جابجایی انجام داده‌ایم و همچنان داریم در چرخه طبیعی جریان آب دخالت بیجا می‌کنیم. ضمن اینکه سرمایه بزرگی برای انتقال نیازمند است. شما می‌دانید معمولاً بزرگترین، فعال‌ترین و گران‌ترین شهرهای دنیا در کنار دریاها و رودخانه‌های دائمی بزرگ، شکل گرفته و گسترش یافته‌اند اما این هم با مدیریت و در نظر گرفتن توان منطقه انجام شده است.

در واقع نباید با انتقال صنایع به کنار دریاها هم باعث شویم تا مشکلات دیگر ایجاد شود. سواحل خلیج فارس ما یکی از غنی‌ترین سواحل دنیا به لحاظ وجود صخره‌های مرجانی است که اصلی‌ترین تامین کننده غذای اقیانوسی هستند. ما  انتقال صنایع به کنار آب را توصیه می‌کنیم اما این انتقال باید براساس ظرفیت برد منطقه باشد. در کشور ما طرح‌های انتقال آبی اجرا شده‌اند که نیاز واقعی حوزه مقصد نبودند و متاسفانه نیاز آن در ذهن مدیران منطقه به غلط شکل گرفته است. در حقیقت درخواست منطقه بر نگاه ملی غلبه کرده است.

 ابتدایی‌ترین عواقب طرح انتقال آب ایجاد توهم پرآبی

*عواقب انتقال آب بین حوزه‌ای کارشناسی نشده چیست؟

مدیران باید مستندات خود برای طرح‌های انتقال آب را شفاف در اختیار جامعه قرار دهند تا مشخص شود که دلایل درستی برای این پروژه‌ها داشته‌اند. حتی یک نمونه انتقال آب هم وجود ندارد که آب مورد نیاز برای شرب استفاده شده باشد، در واقع آب را برای صنعت و کشاورزی منتقل کرده‌اند.

 ابتدایی‌ترین عواقب طرح انتقال آب ایجاد توهم پرآبی و تغییر الگوی مصرف در حوزه مقصد است. تجربه زیسته ما در کشور خودمان هم می‌گوید که طرح انتقال آب نه تنها مشکلی را از مقصد حل نکردند بلکه مشکلات مبدا را هم دوچندان کردند.

طرح انتقال آب برای صنایع ورشکسته نه آب شرب / بی‌کفایتی در مدیریت آب محصول سازمان مخفی فکری

فجایعی که با آبرسانی به روستاها رخ داد

*طرح انتقال آب بخشی از خطای مدیریتی است در دیگر حوزه‌ها آب چطور مدیریت می‌شود؟

در ده سال گذشته نهضتی تحت عنوان آب‌رسانی به روستاهای کشور راه افتاده است و اعتبارات ملی متعدد برای آن تامین شد و بر اساس آن برای آبرسانی به روستاها اقدام کردند. ذات کار خوب است و  باید نیازهای اولیه مردم سرزمین تامین شود و ما هم می‌فهمیم که بسیاری از روستاها برای تامین آب دچار مشکل هستند و برای توانمندسازی جوامع، تامین آب بسیار اهمیت دارد اما در همین آبرسانی فجایع مختلفی رخ می‌دهد.

 در واقع بدون مطالعه دانش بومی در اقصا نقاط کشور با یک الگوی ثابت به همه روستاها آبرسانی کردند و اتفاقی که ‌افتاد این بود که اگر تا قبل از این، روستاوند ما، برای تامین آب دام خود، در مسیر چشمه قرار میگرفت یا از نهرها و آبگیرها استفاده میکرد، امروز از آب لوله‌کشی که برای مصرف شرب اهالی روستا تامین شده است، دام‌ها و باغ‌های خود را مشروب می‌کند. در واقع ما بدون اینکه بسترسازی فرهنگی کنیم و شرایط هر روستا را در نظر بگیریم با الگوی یکسان به همه آبرسانی کردیم. به عبارتی، آبی که با هزینه بسیار برای تامین آب شرب به روستا منتقل می‌شود، صرف توسعه باغ و باغچه و شرب دام می‌شود.

در همه جای دنیا دانشگاهیان به مسئولین برنامه مدیریت آب ارائه می‌دهند اما  در کشور مسئول مورد نظر بدون بررسی عواقب تصمیم می‌گیرد. همین طرح آبرسانی به روستاها باعث شده تا روستایی ما که تا دیروز برای قطره قطره آب چشمه هم احترام قائل بود امروز بی‌محابا آب مصرف کند. در واقع باید آبرسانی به روستاها بر اساس مطالعه‌ای که در مورد فرهنگ بومی آن منطقه انجام شده است، صورت می‌گرفت اما مثلا در نظر گرفتند که یک روستای ۴۰۰ نفره اگر نهایتا به ۱۰۰۰ نفر هم برسد این آب برایش کافی است؛  اما محاسبه نکردند که این آب، مصرف دام‌ و باغ و باغچه‎ها می‌شود.

طرح انتقال آب برای صنایع ورشکسته نه آب شرب / بی‌کفایتی در مدیریت آب محصول سازمان مخفی فکری

خاک مناطق کشت جنوب تهران بیش از ۷۰% به ذرات پلیمری آلوده است

*عواقب این طرح در دراز مدت چیست؟

نتیجه این عمل این است که مثلا در یک دهه بعد، مجددا همین روستاها با کمبود آب مواجه شده و باز باید طرح ملی دیگری برای آبرسانی به روستاها اجرا شود. یعنی پول بیت المال برای یک طرح بدون مطالعه به هدر رفته و وقتی نتوانستند برای یک دهه آب را تامین کنند مجبور به اجرای طرح آبرسانی دیگری هستند.

فریاد ما این است که ایران با وجود همه مشکلات مدیریتی در حوزه آب در هیچ منطقه‌ای نیاز به انتقال آب بین حوضه ای ندارد. مدیریت آب در همه جای دنیا مدیریت تقاضا و مصرف است اما ما از رانت طبیعی استفاده کردیم تا صنایعی کار کنند که اتفاقاً صنایع ورشکسته هستند.

بد عادتی مزمنی که در همه اقشار از مسئولان گرفته تا مردم و مدیران صنایع و کشاورزان وجود دارد، باید در حوزه آب اصلاح شود.

همین الان برای تداوم ابعاد مختلف این سبک مدیریت و زندگی در تهران، از پنج حوضه دیگر آب برداشت شده و انتقال داده می‌شود و این عاقلانه نیست. چرا باید مردم و زیستمندان مناطق دیگر، تاوان سبک مدیریت و توسعه و زندگی تهران را بدهند؟ چرا مردم باید تاوان کشاورزی مفتضحانه جنوب البرز را بدهند؟ فکر نکنیم که این به نفع تهران است.

خاک مناطق کشت جنوب تهران بیش از ۷۰% به ذرات پلیمری آلوده است. استفاده بی‌محابا از آب و از بین بردن سفره‌های زیرزمینی خاک را آلوده کرد و در واقع مردم تهران روزانه از موادی استفاده می‌کنند که سرطان‌زا است.

آبی که برای مقاصد غیر شرب از حوضه‌ای به حوضه دیگر منتقل می‌شود، به عبارتی غصبی به حساب می‌آید؛ متاسفانه بسیاری از عالمان دینی ما هم مسئولیت خود برای فرهنگ‌سازی بین مردم در خصوص مصرف آب را به درستی انجام ندادند.

دادگاه‌های ویژه محیط زیست و منابع طبیعی تشکیل شود

*نقش نهادهای نظارتی مانند قوه قضاییه در این میان چیست؟

در مناطقی که آب بین حوضه‌ای به آن‌ها انتقال پیدا کرده بزرگترین معضلات فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده است.  سدسازی‌ها بیش از ۳۰ برابر بیشتر شده و در مقابل باید پرسید که آیا حداقل پنج برابر توسعه پیدا کرده‌ایم؟ جنایت بزرگی در حوزه انتقال آب اتفاق افتاده است و امیدواریم قوه قضاییه در دوره جدید که دوره تحول است دادگاه‌های ویژه محیط زیست و منابع طبیعی تشکیل دهد و تمام کسانی را که در طی دهه‌های گذشته فعل و ترک فعل آن‌ها باعث آسیب به محیط زیست شده است را محاکمه و مجازات کند. اگر کسی با اسلحه فردی را بکشد به اعدام و حبس محکوم می‌شود اما چگونه است که مدیریت غلط آب که میلیون‌ها نفر را به سمت مرگ می‌کشاند، پاسخگویی و مجازات نداشته باشد؟

مدیریت غلط به فلاکت این سرزمین می‌انجامد

*به آلودگی آب اشاره کردید، دپوی زباله و مدیریت غلط پسماند چقدر در این حوزه تاثیرگذار است؟

در مناطقی که دپوی زباله انجام شده است مناطق پایین دست آلوده شده‌اند و این آلودگی فقط مختص همان منطقه نیست و به سرعت انتقال پیدا می‌کند. اما مسأله فقط پسماند شهری نیست؛ مثلا طرحی که جهاد کشاورزی ارائه نمود و به جای ساخت گلخانه‌ها، در زمین‌های کشاورزی از پوشش نوارهای پلاستیکی استفاده شد، منجر به این شد که در چند سال گذشته مقدار زیادی پلاستیک در زمین‌ها باقی ماند و تمام آن مناطق به جهت اشکال در اجرا و از همه مهمتر، فساد عمده‌ای که در حوزه نظارتی وجود دارد آلوده شدند.

 شرط بر این بود که اگر به کشاورزی از پلاستیک نواری استفاده می‌کند پس از استفاده پلاستیک‌ها را جمع آوری کند اما این اتفاق نیفتاد؛ این پلاستیک‌ها پس از مدتی تبدیل به ذرات ریز و گرد و غبار می‌شود و به راحتی در ریه تمام جانداران نفوذ می‌کنند. مدیریت غلط به فلاکت این سرزمین می‌انجامد و با این حال آیا ما نیاز به دشمن خارجی داریم؟ گاهی فکر می‌کنم انگار یک ساختار فکری مخفی وجود دارد که انحراف فکر مدیران را در برنامه دارد و تحت تاثیر برنامه از پیش تعیین شده توسط آنهایی که قصد نابودی ایران را دارند، پکیج کاملی از بی‌کفایتی در مدیریت آب به وجود آورده است که البته بخش عمده آن را می‌توان با حذف فساد در حوزه نظارت، خنثی نمود. ناظری که مشاهده می‌کند صنعت یا کشاورز در حال تخلف است و به دلایلی مشخص از گزارش تخلف صرف نظر می‌کند، به تداوم این فاجعه کمک میکند و با همین موارد کوچک فجایع بزرگ رخ می‌دهد.

انتهای پیام /

کد خبر: 1122527

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =