به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ مهرشاد مهرپویا در سال 1365 در تنکابن متولد شد. از دوره دبستان تا دبیرستان را در همین شهر گذراند و از آنجا که به مدرسه نمونه مردمی میرفت و در آنجا با تحقیق و آزمایش آشنا شده بود، از همان ابتدا به قبولی دانشگاه در رشتههای فنی مثل مهندسی مکانیک فکر میکرد و همین اتفاق هم افتاد. دوره کارشناسی را در رشته مهندسی مکانیک، گرایش ساخت و تولید، در اصفهان گذراند و بعد از این دوره، به مدت یک سال در تهران در شرکتی مربوط به تجهیزات نفت و گاز کار کرد. در این زمان بود که برای اولین بار در یک پروژه در دانشگاه خواجه نصیر با مواد هوشمند به ویژه آلیاژهای حافظهدار آشنا و به این موضوع بسیار علاقهمند شد. برای ادامه تحقیقاتش به مالزی مهاجرت کرد تا با استادی که در این زمینه کار میکرد، شروع به فعالیت کند. وارد دانشگاه UPM یا پوترا شد و کارشناسی ارشدش را در رشته مهندسی ساخت و تولید گذراند.
بعد از آن، برای دوره دکتری از چند دانشگاه پذیرش گرفت، اما دانشگاه رم در ایتالیا را به دلیل شرایط فلوشیپ انتخاب کرد و دکتری و فوق دکتری را در در دپارتمان مهندسی مکانیک و هوافضای دانشگاه رم (ساپینزا) به پایان رساند. زمانی که روی تز دکتری کار میکرد، با چندین دانشگاه در هلند به همکاری پرداخت و در رفتو آمدهایی که به این کشور داشت، به دلیل پیشنهاد کاری خوب و فضای تحقیقاتی مناسب به آنجا مهاجرت کرد.
او از سال 2019 استادیار دانشگاه توئنته در هلند است و در گروه ساخت و تولید پیشرفته تدریس و در زمینه استفاده از فناوری لیزر در پروسههای ساخت و فناوری چاپ سهبعدی تحقیق میکند. تمرکز تحقیق او بیشتر روی مواد هوشمند و به ویژه آلیاژها و پلیمرهای حافظهدار با کمک روشهای تجربی، مدلسازی عددی و شبکه عصبی است.
مصاحبه ما را با این محقق ایرانی میخوانید:
مهندسی مکانیک گرایش ساخت و تولید چه رشتهای است و چه کاربردهایی دارد؟
هر محصولی که تولید میشود، از مواد اولیه تا شکل نهایی آن به فرآیند ساخت و تولید نیاز دارد که مجموعهای از فناوریهایی مختلف را در برمیگیرد که با کیفیت محصول و هم هزینه نهایی تولید رابطه مستقیم دارد. این رشته کاربردهای بسیار زیادی دارد؛ صنایع هوا- فضا، پزشکی، حملونقل و ترابری، سازه و به طور کلی هر صنعتی که قابلیت تولید یک محصول را داشته باشد.
شما روی آلیاژها و مواد پلیمر حافظهدار کار میکنید. این مواد چه هستند و چه کارهای پژوهشیای در این زمینه انجام دادهاید؟
مواد حافظهدار موادی هستند که بعد از تغییر شکل یا فرم در یک چرخه تنشی یا حرارتی قابلیت بازگشت به حالت اولیه خود را دارند. این مواد به صورت پلیمر و آلیاژهای مختلف در دسترس هستند. استفاده از این مواد در فناوریهای نوینی مانند چاپگر سهبعدی، این امکان را به ما میدهد که فرمها و ساختارهای پیچیدهای بسازیم و در حقیقت بعد جدیدی (بعد زمان) به آن اضافه کنیم. از این رو آن را تکنولوژی چاپگرهای چهاربعدی نیز مینامند.
این مواد در صنایع مختلفی برای مثال صنعت هوا-فضا، در ساخت بال و قطعات موتور هواپیما با قابلیت تغییر فرم بدون استفاده از موتور مکانیکی، و یا در صنعت پزشکی، در تولید استنتهای قلبی و ایمپلنتهای استخوانی، و همچنین برای تولید حسگرها یا سوئیچهای هوشمند کاربرد دارند. یکی از کاربردهای رایج این مواد استفاده در استنتهای قلبی است. حالت اولیه این استنتها به شکل یک لوله باریک است تا بتوانند به راحتی وارد رگ شوند و زمانی که به محل مورد نظر میرسند، فعال و باز میشوند تا بتوانند رگ را باز کنند.
یکی از کارهای پژوهشی که در دوره دکتری انجام دادم، استفاده از جوش لیزر برای اتصال آلیاژهای حافظهدار است. با این پروژه توانستم دو گرنت مختلف در ایتالیا بگیرم و روی این موضوع تحقیق کردم که چطور میتوان آلیاژهای حافظهدار همسان و غیرهمسان را بدون تغییر خواص به یکدیگر متصل کرد. فاکتور دما در مورد آلیاژ حافظهدار به شدت مهم است، چون در دمای خاصی تغییر شکل میدهد و از این رو، در هرگونه فرآیند ساخت مثل جوشکاری –که دما در آن بسیار بالا میرود- باید به حالت بهینهای برسیم تا افزایش دما روی حافظهداری آن خدشهای ایجاد نکند. این کار را هم از طریق روش عددی و هم تجربی انجام دادیم.
در دوره فوق دکتری تحقیق روی پلیمرهای هوشمند را شروع کردم و اینجا بود که در گروه پژوهشیمان از فناوری چاپ سهبعدی بهره بردیم. در این فناوری از ساختارها و اشکالی مثل اوریگامی استفاده کردیم که در حالت عادی به شکل مسطح هستند، ولی با افزایش دما تغییر شکل میدهند و میتوانند یک عملگرد هوشمند را نشان دهند.
در ادامه این تحقیقات، کار پژوهشیای را انجام میدهم که مربوط به نحوه ساخت سازهها و محصولات هوشمند با کمک چاپگرهای سهبعدی است. به دلیل تنوع مواد و خاصیتهای مکانیکی آنها گاهی باید از فناوریهای چاپ سهبعدی کاملا متفاوت استفاده کنیم. یکی از پروژههایی که اخیرا روی آن کار میکنم، ساخت سازهها و محصولاتی است که قابلیت جذب انرژی و برگشتپذیری به حالت اولیه خود را دارند. این محصولات میتوانند در صنایع مختلفی مثل هواـ فضا، پزشکی، و یا سازههای عمرانی مورد استفاده قرار بگیرند.
برخلاف روشهای مرسوم چاپ سهبعدی که میتوان با آن فقط یک نوع آلیاژ یا پلیمر را ساخت، در این نمونهها از روشی استفاده میکنیم که در آن چند ماده را در یک ساختار قرار بگیرند. به این ساختار «چندمادهای» گفته میشود. با این روش میتوان همزمان چند ماده را با خواص مکانیکی مختلف در یک ساختار و محصول چاپ کنیم؛ حتی زمانی که سفتی و مقاومت، فرم و شکلپذیری این مواد با هم متفاوت است. به طور مثال، در یکی از پروژهها در ساخت یک کلاه ضدضربه و ایمنی، برای بخش داخلی آن به دلیل تماس با سر، نیاز به مواد نرم و برای بخش خارجی آن نیاز به مواد سخت داشتیم. پس باید آن را با روشی میساختیم که هر دوی این مواد با خواص مختلف همزمان با هم چاپ شوند در حالی که خاصیت جذب انرژی و برگشتپذیری آن بهینه باقی بماند.
کار پژوهشی دیگری که اخیرا برای آن بودجه تحقیقاتی دریافت کردم، استفاده از مواد تجدیدپذیر در ساخت محصولات هوشمند است. از این رو که این محصولات تاریخ مصرف محدودی دارند. علاوه براین، روی استفاده از پلاستیکهای دورریز به عنوان مواد اولیه برای ساخت محصولات دیگر کار میکنیم تا بتوانیم نقشی در بازیافت این مواد که قرنها روی کره زمین باقی میمانند، داشته باشیم. در این راستا با گروهها و تولید کنندگان مختلفی کار میکنیم که با کمک چاپگرهای سهبعدی، مواد بازیافتی را به چرخه تولید و ساخت محصولات برگردانیم.
آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم میکنید؟
پیشبینی در مورد دنیای علم و فناوری کار بسیار سختی است. به همین دلیل ترجیح میدهم که روند پیشرفت را نسبت به دهه اخیر بررسی کنم. پیدایش و پیشرفت فناوری و تحقیقات علمی نسبت به ۱۵ سال قبل، سرعت بیشتری گرفته و به نظر میرسد که این سرعت در آینده بیشتر هم خواهد شد. در زمینه کاری خودم، یعنی چاپگرهای سهبعدی نیز در سالهای اخیر فناوریهای جدیدتری به بازار آمده و قیمت آنها نسبت به دهه قبل نیز کاهش یافته است. در کنار آن، مواد جدیدتری هم به عنوان مواد اولیه ساخته شده و از مواد بیشتری میتوان در پرینترهای سهبعدی استفاده کرد. در نتیجه میتوان گفت که در آینده با فناوریها، مواد و محصولات هوشمندتر و جدیدتری مواجه خواهیم بود.
در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی میپردازید؟
ورزش میکنم و موسیقی گوش میکنم. به سبکهای مختلف موسیقی علاقه دارم و خودم گاهی موسیقی سنتی مینوازم. به غیر از اینها کتاب میخوانم و فیلم هم میبینم.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
به کتابهای رمان و روانشناسی خیلی علاقه دارم. از کتابهای رمان، کتابهای نویسندگانی چون بزرگ علوی، صادق هدایت، جورج اورول، گابریل گارسیا و امیل زولا را خیلی دوست دارم. در زمینه روانشناسی بیشتر کتابهای مربوط به مهارتهای اجتماعی مثل «عادتهای اتمی»، نوشته جیمز کلیر و «از حال بد به حال خوب»، نوشته دیوید برنز و «نیروی حال»، اکهارت تله را میخوانم و به همه پیشنهاد میکنم.
در مورد فیلم ژانرهای مختلف میبینم و فیلمهای تاریخی و بیوگرافی را بیشتر دوست دارم. برای مثال مجموعه فیلمهای «پدرخوانده» و سریال ایتالیایی «کمیسر مونتالبانو» از فیلمهای محبوب من هستند.
از نظر شما محققان ایرانی از لحاظ علوم و فناوری در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
برخی از رشتهها مثل رشته مکانیک و ساخت و تولید نیاز به امکانات بالایی دارند. دانشگاههای اروپایی و آمریکایی امکانات تحقیق در این رشته را در اختیار محققان قرار میدهند و با استقبال زیادی هم مواجه میشوند و از سوی دیگر، از نتایج تحقیقات هم بهره میبرند. در ایران، محدودیتهای زیادی به دلیل کمبود بودجه و امکانات وجود دارد. در زمینه چاپگرهای سهبعدی به دلیل بالا بودن هزینه ساخت و استفاده از آن کارهای پژوهشی محدودی انجام میشود. با این حال، معتقدم حتی در این شرایط هم محققانی وجود دارند که با خلاقیت و نوآوری مقالات بسیار مهمی در مجلات معتبر دارند.
با توجه به شرایطی که شرح دادید، محققان باید چه کار کنند تا سطح خود را بالا ببرند؟
به نظرم با ارتباط و همکاری با شرکتهای داخلی و همچنین مراکز تحقیقاتی خارجی، کمبود بودجه و تجهیزات خود را جبران کنند و سطح کارهای پژوهشی خود را بالا ببرند. همچنین، شرکت در کنفرانسهای بینالمللی دریچهای است تا محققان بتوانند با محققان دیگر ارتباط بگیرند و در پروژههای مشترک با هم کار کنند.
به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با هلند چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
تفاوتها در چند مورد است؛ در کشورهای مختلفی که تجربه آنها را داشتهام –مالزی، ایتالیا، آمریکا و هلند- بخش بزرگی از بودجههای تحقیقاتی در همکاری با صنعت تعریف میشود. این مورد را در ایران نداریم؛ در حالی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی، زمانی که صنعت با مشکلی مواجه میشود، معمولا دانشگاهها اولین جایی هستند که سراغشان میروند.
به غیر از این، در این کشورها دانشجوهای دوره دکتری و فوق دکتری، بابت تحقیق در دانشگاه حقوق میگیرند، در حالی که در ایران دانشجوها نه تنها حقوقی دریافت نمیکنند، بلکه بیشتر اوقات باید برای درس خواندن شهریه بپردازند.
در کشورهایی که شما تجربه تحصیل و تحقیق را در آنجا داشتهاید، برای تقویت ارتباط بین دانشگاه و صنعت چه راهکارهایی دارند؟
در این کشورها، اولین شرطی که پروژههای تحقیقاتی دانشگاهی دارند این است که یک پارتنر شرکتی یا صنعتی داشته باشند و بدون محقق کردن این شرط نمیتوانند فاند یا گرنت بگیرند. به غیر از این، خود شرکتها به صورت اتوماتیک برای انجام پروژههایشان سراغ دانشگاهها میروند و در واقع این موضوع جزو فرهنگ کاری و تحقیقاتی این شرکتها به شمار میآید.
در دانشگاههایی مثل دانشگاه توئنته افرادی وجود دارند که وظیفه آنها ایجاد ارتباط میان دانشگاه و صنعت هستند و به دانشجوها و محققان در این زمینه راهنمایی میکنند.
تفاوت پژوهش در ایران با هلند در چیست؟
در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی، برای همه پروژهها تعریف واضح و مشخصی وجود دارد؛ به این شکل که عنوان پروژه کاملا مشخص است و دانشجوی دکتری و فوق دکتری میداند که اگر قرار است در یک تیم تحقیقاتی شروع به کار کند، چه کاری باید انجام دهد، چه دانش اولیهای برای آن نیاز دارد و پروژه چه زمانی تمام میشود. در نتیجه میتوانند در مدت کم دانش اولیه را یاد بگیرند و در پروژه به کار ببرند.
به غیر از این، در دانشگاههای خارج، پروژهها حتما جنبه عملی پیدا میکنند و نتیجه آن را میتوان به عنوان یک محصول در بازار دید. اما در ایران معمولا پروژهها تعریف خاصی ندارند و همچنین فقط در حد تئوری و یک مقاله باقی میمانند.
به طور کلی، همکاری با صنعت به این معناست که محققان با افرادی مواجه میشوند که سالهاست در آن حرفه کار میکنند و تجربه بسیاری زیادی دارند. در نتیجه ترکیبی از ذهن آکادمیک و تئوری با ذهن صنعتی و عملگرا احتمال موفقیت در یک پروژه را به شدت بالا میبرد.
به نظر شما اساتید ایرانی باید چه کار کنند تا دانشجوهای بهتری تربیت کنند؟
در ایران اساتید بسیار خوبی در رشتههای مختلف داریم. با این حال روش تدریس گاهی نیاز به بهروزرسانی دارد. روش مرسوم به این شکل است که استاد سر کلاس درس میدهد و دانشجوها جزوه مینویسند. در حالی که در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی، دانشجوها در کنار درسهای تئوری کار عملی انجام میدهند و بدین ترتیب صفر تا صد یک کار پژوهشی را یاد میگیرند تا در تمام فرآیندهای مربوط به رشتهشان درگیر و آشنا شوند و اگر وارد یک شرکت شوند، دیگر دغدغهای در پیش بردن فرآیندهای عملی نداشته باشند.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟ در شرایط و وضعیت موجود، چه کار کنند تا پیشرفت کنند؟
خیلی مهم است که در هر شرایطی که هستیم، هدف درست، معقول و مفید را در نظر بگیریم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. ممکن است در این مسیر با چالشهای زیادی مواجه شویم، ولی مهم این است که هیچ وقت خسته نشویم. کسانی که محقق و دانشگاهی هستند، باید همیشه خلاقیت در کارشان داشته باشند و از شرایط نامناسب و چالشی، فرصتی برای خودشان ایجاد کند و مسائل را چندوجهی ببینند.
موردی که در دهه اخیر به آن رسیدهام این است که محققان باید در کنار جنبههای علمی، به جنبههای اجتماعی خودشان هم توجه کنند. یعنی چندبعدی باشند و در زمینه هنری و اجتماعی هم دستاوردهایی داشته باشند.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟
بزرگترین آرزویم برای همه سلامتی است، چون با تلاش میتوان به آرزوهای دیگر میتوان دست یافت. به غیر از این آرزو میکنم که دنیا جای بهتری برای زندگی کردن برای همه مردم باشد. در ضمن دوست دارم که نتایج کارهای پژوهشیام تاثیر مثبتی روی زندگی مردم داشته باشد.
زمانی که در هلند هستید، برای چه چیزی در ایران دلتنگ میشوید؟
خانواده. به نظرم برای هر موردی در هلند جایگزینی وجود دارد، اما در مورد خانواده هیچ جایگزینی نیست.
عامل موفقیتتان چه بوده است؟
تلاش و پشتکار. دورهای معتقد بودم که هوش بالا عامل موفقیت است، اما متوجه شدم که تلاش و پشتکار حتی از هوش بالا هم مهمتر است. تنها تفاوت یک فرد معمولی با یک فرد باهوش این است که فرد معمولی به جای یک بار باید چند بار یک کار را تمرین کند تا یاد بگیرد.
زمانهایی که خسته و دلسرد میشوید، چه عاملی باعث میشود که باز هم مسیرتان را ادامه دهید؟
به نظرم وقتی میتوانیم خودمان را با کارهایی مثل پیادهروی یا گوش دادن به موسیقی و ورزش کردن بازیابی کنیم، هیچ دلیل برای خستگی وجود نخواهد داشت. به ویژه زمانی که هدف خاصی را در ذهن داشته باشید، از چیزی دلسرد نمیشوید.
بزرگترین شکست و موفقیتتان در زندگیتان چه بوده؟
بزرگترین موفقیتم در زندگی گرفتن فلوشیپ از دانشگاه رم و همچنین گرفتن سمت استادیاری در دانشگاه توئنته است. برای من شکست معنایی ندارد، چون در هیچ کاری نشد وجود ندارد و با تکرار و با برنامهریزی دقیقتر و پشتکار بیشتر میتوان آن کار را انجام داد. من به این اعتقاد دارم که شکست مقدمه پیروزی است.
معمولا محققان زمانی زیادی را صرف تحقیق میکنند و حتی زمانی که در خانه هستند، ذهنشان درگیر تحقیقاتشان است و این امر گاهی باعث لطمه به خانواده میشود. به نظر شما چطور میتوان آن را مدیریت کرد؟
به نظرم همیشه باید تعادلی بین کار و زندگی وجود داشته باشد. من مخالفم که در خانه به کارهای بیرون بپردازیم. چون ما بعدهای دیگری به غیر از کار و تحقیق داریم و برای اینکه محقق خوبی باشیم، باید از همه چیز زندگیمان لذت ببریم.
نظر شما