به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، همیشه به فصل بارشها که میرسیم یادمان میرود که تا همین چند ماه پیش تنش آبی داشتیم و چه بحرانهایی را پشت سر گذاشتیم اما مشکل آب هنوز حتی در پربارشترین وقت سال هم پابرجاست و ریشه آن نه در تغییرات اقلیمی بلکه در مدیریت غلط نهفته است. یکی از تصمیماتی که در سطح کلان و ابعاد گسترده اجرا شد و منتقدان بسیاری هم داشت، طرحهای انتقال آب بودند. انتقال آب خزر به سمنان، خلیج فارس به هفت استان، زاینده رود به یزد و غیره همه در حال انجام است اما کارشناسان معتقدند که این طرحها بلای جان محیط زیست میشود. به منظور بررسی ابعاد مختلف موضوع گفتوگویی با کارشناسان فعال در حوزه محیط زیست داشتیم که در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید
طرحهای انتقال آبی که بلای جان محیط زیست شدند / از طرح ایده توسط هاشمی رفسنجانی تا دستگلهای دولت روحانی
پای منفعت پیمانکاران وزارت نیرو در میان است
آنچه مسئولان میگویند این است ک طرحهای انتقال آب با هدف رساندن آب شرب به مناطق مختلفی که براساس گفته آنان تنش آبی دارد انجام میشود اما بهمن ایزدی؛ کویرشناس، فعال محیط زیست و مدیر کانون سبز فارس در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز نظر دیگری دارد و معتقد است که پای منفعت پیمانکاران وزارت نیرو در میان است. او در این باره توضیح داد: هدف از انتقال آب و زدن سدهای غیرضروری در وهله اول رسیدن برخی از پیمانکارهای پیوسته به وزارت خانههای ذیربط به سودآوری هنگفت و در افق دور این است که به برخی از سرزمینهای خشک با انتقال آب به بخش کشاورزی ، صنعت و ..... مزایایی ببرند اما این کار باعث از دست رفتن زندگی مردمان و منجر از دست رفتن اعتدالات اجتماعی و اقتصادی میشود.
ایزدی ضمن بیان اینکه برخی رئیس جمهورها به جای درنظر گرفتن منفعت عموم مردم به رشد زادگاه خود فکر کردند و با طرح انتقال آب خواستند زادگاهشان را آباد کنند، گفت: طرح انتقال آب متعددی تاکنون در کشور اجرا شده و اخیراً هم از دوره ریاست آقای احمدینژاد بنای انتقال آب سرشاخههای هیرکانی به سمت مناطق خشک استان سمنان پایهگذاری شد. احمدینژاد اهل گرمسار، خاتمی اهل یزد، روحانی اهل سمنان و رفسنجانی اهل رفسنجان بود و در حقیقت دوست داشتند زادگاه خود را آباد کنند و به فکر این نبودند که انتقال آب قوانینی دارد و باید به حوضه های هیدرولوژیک و آبخیزگاه ها و رودخانهها احترام بگذاریم.
طرحهای انتقال آب در کشور ما منطبق با اصول یونسکو نیست
برای بررسی اینکه آیا این کار در کشورهای دیگر هم انجام میشود یا خیر و آیا قوانینی جهانی در خصوص آن وجود دارد یا خیر با محمد الموتی دبیر شبکههای مردم نهاد محیط زیست گفتوگو کردیم. او در این باره به ایسکانیوز گفت: در تمام دنیا بر اساس تجربه زیسته کشورهای مختلف، به مجموعه قواعدی تحت عنوان معیارهای جهانی یونسکو رسیدهاند که اگر آن شرایط در کشوری و در منطقهای، موجود باشد، میتواند انتقال آب بین حوضهای را هم به گزینههای مدیریت اضافه کند؛ برای مثال، بر اساس این شروط، باید تمام راههای تامین آب اعم از مدیریت تقاضا، بازچرخانی، صرفهجویی، توجه به آب مجازی و خاکستری و تصفیه و اصلاح شبکه توزیع و امثالهم طی شده باشد و از همه مهمتر، در حوضه مبداء هم مواجه با کمبود آب نباشیم و با وجود همه اینها، باز هم نیاز اساسی به آب شرب در مقصد وجود داشته باشد و انجام نشدن این کار، کشور را در معرض مشکلات بزرگ اجتماعی و اقتصادی و حتی امنیتی قرار دهد و موارد محیط زیستی طرح و منافع مبدا هم لحاظ شود، آنگاه میتوان مقداری آب را فقط برای تامین آب شرب انتقال داد؛ یعنی هم باید وضعیت در حد خطرناکی باشد که اگر انتقال پیدا نکند بحران ایجاد شود و هم منافع مبدا حفظ شده و به محیط زیست هم آسیبی وارد نشود. مجموعه شرایطی که یونسکو اعلام کرده است به قدری سختگیرانه است که در تمام دنیا به سمت تامین آب از طرق دیگری روی می آورند.
او در ادامه با اشاره به اینکه طرحهای انتقال آب در کشور ما منطبق با اصول یونسکو نیست، بیان کرد: جالب است که در کشور ما به جرأت میتوان گفت در هیچ کدام از مناطقی که انتقال آب بین حوضهای انجام شده است هیچ یک از شروط رعایت نشده است؛ و متصدیان امر در کشورمان، تاکنون به عنوان اولین راه به سراغ انتقال رفتهاند. چرا که طرحهای انتقال آب از نظر بحث سازهای و گردش مالی، پر و پیمان است و به همین منظور پشتوانه کافی برای انجام آن و حمایتهای همهجانبه از سوی مراجع مختلف وجود دارد
سمنان نیاز به آب شرب ندارد
یکی از پربحثترین طرحها انتقال آب خزر به سمنان است. الموتی درخصوص این طرح بیان کرد: در بحث انتقال آب خزر، هیچ کدام از شروط رعایت نشده و مورد راستیآزمایی قرار نگرفته است و در عین حال ادعا میشود که سمنان نیاز به آب شرب دارد اما آمارهای رسمی میگویند که حوضه مقصد نه تنها در حال حاضر آب مازاد دارد بلکه برای چشماندازهای میانمدت و بلندمدت هم، مشکلی از بابت تامین آب شرب نخواهد داشت. خب در اینجا میبینیم با فرض اینکه انتقال آب برای تامین آب شرب باشد، چنین نیازی واقعی نیست. بنابراین اصرار بر انتقال، هدفی غیر از شرب دارد و این همان خطای بزرگی است که باید متوقف شود.
ایجاد توهم پرآبی و تغییر الگوی مصرف در حوزه مقصد
عواقب این طرحها برای محیط زیست موضوع دیگری بود که از الموتی خواستیم که در باره آن توضیح دهد و او عنوان کرد: مدیران باید مستندات خود برای طرحهای انتقال آب را شفاف در اختیار جامعه قرار دهند تا مشخص شود که دلایل درستی برای این پروژهها داشتهاند. حتی یک نمونه انتقال آب هم وجود ندارد که آب مورد نیاز برای شرب استفاده شده باشد، در واقع آب را برای صنعت و کشاورزی منتقل کردهاند. ابتداییترین عواقب طرح انتقال آب ایجاد توهم پرآبی و تغییر الگوی مصرف در حوزه مقصد است. تجربه زیسته ما در کشور خودمان هم میگوید که طرح انتقال آب نه تنها مشکلی را از مقصد حل نکردند بلکه مشکلات مبدا را هم دوچندان کردند.
دادگاههای ویژه محیط زیست و منابع طبیعی تشکیل شود
او ادامه داد: در مناطقی که آب بین حوضهای به آنها انتقال پیدا کرده بزرگترین معضلات فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده است. سدسازیها بیش از ۳۰ برابر بیشتر شده و در مقابل باید پرسید که آیا حداقل پنج برابر توسعه پیدا کردهایم؟ جنایت بزرگی در حوزه انتقال آب اتفاق افتاده است و امیدواریم قوه قضاییه در دوره جدید که دوره تحول است دادگاههای ویژه محیط زیست و منابع طبیعی تشکیل دهد و تمام کسانی را که در طی دهههای گذشته فعل و ترک فعل آنها باعث آسیب به محیط زیست شده است را محاکمه و مجازات کند. اگر کسی با اسلحه فردی را بکشد به اعدام و حبس محکوم میشود اما چگونه است که مدیریت غلط آب که میلیونها نفر را به سمت مرگ میکشاند، پاسخگویی و مجازات نداشته باشد؟
افزایش تنشهای قومیتی و به خطر افتادن معیشت مردم
آنطور که کارشناسان میگویند طرحهای انتقال آب بیش از آنکه برخلاف گفته مسئولان برای تامین آب شرب باشد در جهت تامین آب مورد نیاز صنایع است. کارشناس و فعال محیط زیست دیگری که با او گفتوگو کردیم محمد درویش بود او به معضلاتی که انتقال آب برای صنایع ایجاد کرده اشاره و توضیح داد: صنایع آببر میتوانند بالانس اکولوژیکی مناطق را به هم بریزند؛ اصفهان هم قربانی این ماجرا شده است. یزد، اردکان، میبد، بخشهایی از استان کرمان، سمنان و فارس هم این مشکل را دارند و تداوم این موضوع میتواند بحرانهای جدیتری را به وجود آورد. بهتر است که صنایع آببر و انرژیبر به مناطقی منتقل شوند که با آب مازاد مواجه هستند.
او افزود: این مسئله باعث افزایش تنشهای قومیتی میشود، در مبدا کمبود آب ایجاد شده و معیشت مردم به خطر میافتد زیرا ما در کشوری هستیم که در کمربند خشک جهان قرار گرفته است و میانگین ریزشهای آسمانی متغیری هم دارد و در سال خشک حتی مبدا هم با کمبود آب مواجه میشود مثلا امسال چشمه کوهرنگ را از دست دادیم پس برای اینکه ۴۰۰ یا ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب از کوهرنگ به سمت زاینده رود انتقال یابد با چالشهای جدی مواجه شدیم.
این فعال محیط زیست اظهار داشت: در طرح انتقال آب دریای خزر میانگین آلودگی ۱۰ برابر استانداردهای جهانی است و این آلودگی وارد دریای خزر میشود. پساب هم وارد خزر شده و احتمال انهدام ماهیان خاویاری وجود دارد. آب شیرینکنها در منطقه خلیج میانکاله قرار دارند که یکی از مهمترین محلهای تولید ماهیان خاویاری اس پس درآمد صیادان در مازندران دچار مشکل خواهد شد. کیفیت آبزیان به خطر میافتد.
ردپای مافیای زمین در طرح انتقال آب خزر به سمنان
درویش در ادامه از ردپای مافیای زمین گفت و عنوان کرد که طرح انتقال آب خزر به سمنان پای دلالان زمین را به این منطقه باز کرده و با سودای استفاده از آب خزر در کویر زمینها را هکتاری میخرند. او در این باره گفت: از طرفی خط لولهای که آب را منتقل میکند منجر به تخریب دهها هزار هکتار از جنگلهای هیرکانی میشود که ثبت جهانی شدهاند. از بین رفتن آنها فرسایش خاک را بیشتر میکند و در نهایت گسست اکولوژیکی در این منطقه ارزشمند رخ میدهد و فروپاشی رویشگاههای ارزشمند در شمال کشور را شتاب پیدا میکند این اتفاق منجر به دلالی زمین و افزایش کاذب قیمت زمین در حوزه مقصد شده و برخی سوداگران و زمینخواران همین امروز هم با رانت اطلاعاتی که دارند زمینهای هکتاری در استان سمنان خریدند که بعد از انتقال آب به درآمدهای چند هزار میلیاردی برسند. این که دولت اعلام میکند که هزینههای طرح انتقال آب خزر به سمنان را بخش خصوصی تامین میکند شک برانگیز است و مافیای دیگری پشت این جریان قرار دارد همانهایی که به دنبال ساخت شهرکهای مسکونی هستند.
او خشک شدن تالابها و رودخانهها را از عواقب این طرحها خواند و اضافه کرد: هر نوع تنشی در نظام آب شناختی منجر به بحرانهای جدی در پایاب حوزههای آبخیز میشود اگر امروز در هورالعظیم، بختگان، جازموریان، تالاب انزلی و دریاچه ارومیه دچار تنش هستیم به دلیل بارگذاریهای بیش از حد در بالادست و انحراف مسیر رودخانهها است.
به گزارش ایسکانیوز، قرار گرفتن ایران در کمربند بیابانی جهان خود یک دلیل محکم است تا مردم و مسئولان نسبت به نحوه مصرف آب در زمینههای مختلف حساس باشند و سیاستها هم در راستای کاهش تنشهای آبی تدوین شوند اما امروز شاهد آن هستیم که عملکرد فعلی براساس الگوی مصرف کشورهای پرآب است و یکی از سیاستهای دولتها در سالهای اخیر که انتقادات بسیاری را هم به همراه داشت، طرحهای انتقال آب بین حوزهای بود. الگوی غلط مصرف، رشد بیرویه کلانشهرها و عدم اعمال سیاسیتهای بازدارنده، دغدغه تامین آب شرب را مطرح کرد و مسئولان هم برای حل موضوع به مخربترین روش یعنی انتقال آب از دریاچهها و تالابها به حوزههای مختلف دست زدند که این کار بلای جان تالابها و رودخانهها شد و مشکلی بر مشکلات افزود.
انتهای پیام /
نظر شما