به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، اگر از یک کودک ۸-۷ ساله بپرسید در آینده میخواهی چه کاره شوی، اکثرا یا پزشک یا مهندس را انتخاب خواهند کرد. حال اگر انتخابهایشان را به رشتههای علوم انسانی محدود کنید، بعید به نظر میرسد جز وکالت شغل دیگری را انتخاب کنند. این طرز فکر تا زمان انتخاب رشته در فکر دانشجویان میماند و معمولا رشتههایی را انتخاب میکنند که و بهواسطه آن شغلی پردرآمد و هم تایید جامعه را به همراه داشته باشد.
اگر به انتخاب رشته داوطلبان رتبههای برتر کنکور در چند سال اخیر نگاهی بیندازید، در مییابید نخبگان هم بیشتر به سمت تحصیل در رشتههایی کشیده میشوند که جایگاه شغلی ملموس و درآمد تضمین شده دارد. به عنوان مثال بر خلاف نیاز مبرم کشور به متخصص حوزه اقتصاد، کمتر دانشجویی حاضر است قید موقعیت شغلی و جایگاه اجتماعی رشته حقوق را بزند و بدون توجه به درآمد آن در رشتهای مثل اقتصاد تحصیل کند که شغل ملموسی ندارد و مشخص نیست که میتواند از رشته تحصیلی خود چقدر درآمد داشته باشد.
برای اثبات این ادعا فقط کافی است رشتههای تحصیلی رتبههای برتر گروه علوم انسانی در ۳ سال گذشته نگاهی بیندازید که در نمودار زیر آمده است:
با نگاهی به رشتههای تحصیلی رتبههای برتر انسانی میتوان دریافت حقوق و روانشناسی رشتههای محبوب بین نفرات برتر گروه انسانی در سه سال گذشته بوده است؛ به زبانی دیگر ۵۳ درصد رتبههای تک رقمی رشته حقوق و ۲۷ درصد رشته روانشناسی را برای ادامه تحصیل انتخاب کردهاند.
رشتههایی مانند علوم قضائی و مشاوره بین نفرات برتر محبوبیت کمتری دارد، بهطوری که ۷ درصد داوطلبان رشته علوم قضائی و ۷ درصد در رشته مشاوره تحصیل میکنند.
در نهایت فلسفه و علوم ارتباطات رشتههای نهچندان محبوب در بین داوطلبان برتر گروه انسانی در سه سال گذشته بود و در مجموع ۶ درصد داوطلبان ترجیح دادند در رشتههای فلسفه ( ۳ درصد) و علوم ارتباطات (۳درصد) ادامه تحصیل دهند.
جای خالی آینده پژوهشی در سیاستگذاری پذیرش دانشجو
علوم انسانی شاه کلید حل مشکلات جامعه است، چندی پیش هم رضا نقی زاده مشاور معاون پژوهش و فناوری وزارت علوم تحقیقات و فناوری مهر تاییدی بر این ادعا زد و گفت: «در حال حاضر اگر به مسائل اصلی مالی و جامعه در کشور نگاه کنیم درمی یابیم که کلید عمده مسائل به دست حوزه علوم انسانی است تا حوزه علوم فنی! برای مثال وقتی می گوییم که بهره بری نسبت به کشور های دیگر پایین است باید برای حل و برطرف آن به سمت و سوی حوزه علوم انسانی برویم.»
با توجه بررسی رشتههای تحصیلی نخبگان علوم انسانی در سه سال گذشته میتوان ادعا کرد سیاستگذاری پذیرش دانشجو بر اساس نیاز جامعه نیست. با توجه به تحریم ایران در اوایل دهه ۹۰، ضرورت تربیت نخبه اقتصادی برای ۱۰ سال آینده احساس میشد، پس دانشگاههای برتر باید به سمت جذب نخبه اقتصادی حرکت میکردند.
از طرفی دیگر غیر ملموس بودن شغل و درآمد رشتههایی مانند اقتصاد نیز در عدم محبوبت این رشتهها در بین دانشجویان تاثیرگذار است. متاسفانه دانشجو هنگام انتخاب رشته نمیداند دقیقا بعد از فارغالتحصیلی از رشته اقتصاد یا علوم سیاسی در کجا مشغول به کار خواهد شد و چقدر درآمد دارد. در چنین شرایطی ضرورت «آیندهپژوهی» در زمینه نیازهای آینده جامعه بیشتر احساس میشود تا مشخص شود در ۱۰ سال آینده جامعه به چه متخصصاتی نیاز دارد، طبیعتاً سیاستگذاری پذیرش دانشجو نیز باید متناسب با این نیاز تغییر پیدا کند.
پس از شناسایی نیازهای جامعه، ضرورت دارد رشتههای کاربردی در حوزه علوم انسانی برای دانشجویان تعریف شود، مسئولان آموزش عالی نیز باید زیرساختهای لازم در راستای ایجاد جذابیت برای رشتهها را فراهم کنند. متاسفانه در حال حاضر نخبگان کشور یا در مسیر هدایت تحصیلی صحیحی قرار نمیگیرند یا رشتههایی را برای ادامه تحصیل انتحاب میکنند که کوچکترین شباهتی با نیازهای جامعه ندارد. پس اگر میخواهیم در ۱۰ سال آینده متخصصانی باشند که گره مشکلات جامعه به دستشان باز شود، باید از همین حالا برای جذب نخبگان کشور فرهنگسازی کنیم.
انتهای پیام/
نظر شما