به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، در این مطلب شعر "من و تو، درخت و بارون" سروده احمد شاملو با اجرای مهرداد محمدپور را خواهید شنید.
شعر "من و تو، درخت و بارون" از احمد شاملو
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار
ناز انگشتای بارون تو باغم میکنه
میون جنگلا طاقم میکنه.
تو بزرگی مث شب.
اگه مهتاب باشه یا نه
تو بزرگی
مث شب.
خود مهتابی تو اصلا،خود مهتابی تو.
تازه،وقتی بره مهتاب و
هنوز
شب تنها
باید
راه دوری رو بره تا دم دروازه روز
مث شب گود و بزرگی
مث شب.
تازه ، روزم که بیاد
تو تمیزی
مث شبنم
مث صبح.
تو مث مخمل ابری
مث بوی علفی
مث اون ململ مه نازکی.
اون ململ مه
که رو عطر علفا،مثل بلاتکلیفی
هاج و واج مونده مردد
میون موندن ورفتن
میون مرگ وحیات
مث برفائی تو.
تازه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه
مث اون قله مغرور بلندی
که به ابرای سیاهی و به بادای بدی میخندی…
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار،
ناز انگشتای بارون تو باغم میکنه
میون جنگلا طاقم میکنه.
انتهای پیام/
نظر شما