دلیل عصبانیت زیاد چیست؟

همیشه یک دلیلی پشت عصبانیت های زیاد و پر تعداد افراد است با شناسایی علت خشم خود این مشکل را در خود درمان کنید و به خودتان آرامش هدیه دهید.

به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، تا به حال به این فکر کرده اید که چرا مدام عصبی هستید؟ آیا مشکلی درونی شما را اینگونه زود عصبی می کند؟ چه باید بکنید که کمتر عصبانیت به سراغ شما بیاید؟ سوالات این چنینی شما را بر این میدارند تا به دلیل و راه حل مناسبی فکر کنید.

بیشتر بخوانید:

چه مواد غذایی حاوی ویتامین ب ۱۷ است؟

هر شخصی عصبانیت را تجربه کرده است. شدت عصبانیت شما می تواند از ملایم و خفیف تا شدید، متفاوت باشد.طبیعی و سالم است که گاهی اوقات در واکنش به شرایط خاص احساس عصبانیت کنید اما گاهی اوقات افراد یک خشم غیرقابل کنترل را تجربه می کنند که اغلب به ویژه با تحریک جزئی بالا می رود و بیشتر می شود.

عصبانیت از منابع مختلفی حاصل می شود و می تواند به طور گسترده متفاوت باشد. برخی از موارد رایج عصبانیت، عبارتند از: 

مشکلات شخصی، از جمله از دست دادن یک ترفیع در کار یا مشکلات مربوط به روابط 
مشکلی که توسط شخص دیگری از جمله لغو برنامه ایجاد می شود 
رویدادی مثل ترافیک بد یا تصدف اتومبیل 
خاطراتی از واقعه آسیب دیدگی 
در موارد دیگر، ممکن است یک مشکل عصبانیت ناشی از ضربه روحی و یا اتفاقاتی در زندگی فرد باشد که شخصیت آن ها را شکل داده است. 
در برخی موارد، تغییرات هورمونی نیز می تواند موجب عصبانیت شود چون می تواند اختلالات روانی مشخصی داشته باشد.

دیگر علل و دلایل بروز عصبانیت

علاوه بر انچه خواندید، به طور کلی عصبانیت می‏تواند عوامل گوناگونی داشته باشد از جمله:

حسادت
کم‏ حوصلگی و کم‏ ظرفیتی
ضعف و ناتوانی مزاج
عدم اعتماد به نفس و خودکم‏بینی
حساسیت‏های افراطی
منفی‏ بافی و سوء ظن به دیگران
همانندسازی و تقلید از والدین، همسالان و همکلاسان و... اما دلایل رایج برای عصبانیت شامل کار زیاد، خستگی، گرسنگی و تشنگی هستند به همین دلیل در این بخش از سلامت روان در نمناک به بهترین و بدترین مواد غذایی برای داشتن آرامش اعصاب و روان اشاره خواهیم کرد.

دلایل عصبانیت از دید روانشناسان

حالا از نمایی دیگر و از دید روانشناسانه به دلیل عصبانیت زیاد خواهیم پرداخت.سایر دلایل عصبانیت شدید نیز عبارتند از:

۱. از درون به شدت آسیب دیده اید

شما به مردم آسیب می رسانید. افراد آسیب دیده به بقیه آسیب می رسانند، افراد شفا یافته، بقیه را شفا می دهند. ممکن است این موضوع را ندانسته انجام دهید، اما زمانی که بیش از حد عصبانی هستید به دیگران آسیب می رسانیدو این می تواند به دلیل شدت آسیب درونی شما باشد. 

انسان ها پیچیده هستند و این مکانیزم عجیب در جامعه وجود دارد که به ما این امکان را می دهد که باور کنیم آسیب پذیر بودن و صادق بودن در مورد خودمان به این معنی است که ضعیف هستیم و این ویژگی دوستداشتنی نیست.

بنابراین سعی می کنیم که قوی عمل کنیم، حتی اگر آسیب دیده باشیم. چون ما نمی توانیم در مورد احساسات واقعی خود صادق باشیم، انتخاب می کنیم که طرف ضرر را با عصبانیت بیان کنیم. 

برای مقابله با چنین رویدادی یعنی عصبانیت شدید چه می توان کرد:
با خودتان مهربان باشید و آنچه را که در گذشته به شما آسیب رسانده است را مورد بررسی قرار دهید.
شاید یک روز در گذشته یکی از والدینتان به خاطر اینکه از آن ها خواسته بودید بازی کنید، به شما حمله کرده بوده است. یا شاید از طرف کسی که دوستش داشتید رد شدید.
این شرایط را بررسی کنید و سعی کنید خود را از این دیدها دور کنید. و برای همیشه کنارشان بگذارید. به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که این عیب همه نیست.
آن ها ممکن است وقتی به شما آسیب می رسانند ناخودآگاه این کار را انجام داده باشند، و شما درک می کنید که این فعالیت درد عمیقی را در آنها حکاکی کرده است که پاک کردن آن آسان نیست.
به همین دلیل است که شما باید گام بردارید و به افراد دیگر آسیب نرسانید، و این چرخه معیوب را به پایان برسانید و شما هم مشابه کار آنها را تکرار نکنید. 

۲. احساس رها و طرد شدن دارید

یکی از دلایل این که احساس عصبانیت می کنید، می تواند به این دلیل باشد که شما احساس می کنید طرد و رها شده اید. این امر به ویژه در صورتی امکان پذیر است که شما در یک محیط غیر حمایتی رشد کرده باشید، مانند داشتن یک پدر و مادر بد رفتار، به طور فیزیکی یا ذهنی.

معمولا در دوران کودکی شما یاد می گیرید که همسالانتان شما را تصدیق نمی کنند و به شما عشقی که نیاز دارید را نمی دهند و احساس می کنید که مهم نیستید. این برای سلامت روانی آینده شما خطرناک است، زیرا درد عمیقی را ایجاد خواهد کرد که حتی زمانی که بزرگ شوید، با شما می ماند.

زمانی که یک کودک با یک موضوع رها شده، بدون درمان مناسب بزرگ می شود، در آینده یک بزرگ سال با زخم خواهد بود، از اینکه کس دیگری به آن ها نزدیک شود می ترسند، که در نهایت منجر به خشم و عصبانیتشان خواهد شد.

خشم رها شده شرایطی است که شما خیلی عصبانی و احساساتی هستید، زیرا می ترسید تنها با افرادی که دوستشان دارید تنها بمانید. این ترس بسیار واقعی و زمان بر است که فراموش کردید چگونه منطقی فکر کنید. 

کاری که می توانید برای مقابله با آن انجام دهید:
سعی کنید تمام آن خاطرات دردناک از رها شدن در گذشته را به یاد بیاورید. به خودتان اجازه دهید گریه کنید و برای برخی از مسائل عشقی که احتمالاً هرگز به دست نیاوردید، اشک بریزید.
غمگین شوید، دوباره کودک شوید و بگذارید درد را احساس کنید. همه این باورها را به خاطر داشته باشید که دیگر برایتان مهم نیست. به خاطر داشته باشید که تا حد زیادی برای نظرتان و توجه دیگران ارزش قائل نشوید.
سپس به آرامی، سعی کنید به خودتان یادآوری کنید که این رفتار ها درست نیست. برای هیچ کسی نباید مهم باشد. شما حق دارید اینجا باشید و به زندگی خود برسید. شما دقیقاً جایی هستید که به آن تعلق دارید و مهم هستید.
بگذارید افراد دیگر با مسیر زندگی شما همسو نباشند و مسیر زندگی خود را بیابند که شما را خوشحال خواهد کرد. نترسید چون همه راه خود را در زندگی دارند. سعی کنید آن باورهای غلط را رها کنید و افرادی که به شما ستم می کنند را ببخشید.

۳. شما به اندازه کافی عشق نمی گیرید

وقتی درباره آن فکر می کنید, تقریباً تمام احساسات منفی که شما احساس می کنید و رنج می برید ریشه در فقدان عشق دارد. برای مثال اگر به خاطر اشتباه دیگران عصبانی هستید ممکن است به این دلیل باشد که شما فاقد شفقت

و بنابراین عشق نسبت به آن فرد هستید. این می تواند به این معنی باشد که شما به اندازه کافی آگاه نیستید که اعتراف کنید که اشتباهات نیز بخشی از طبیعت انسان ها هستند.

مثال دیگر زمانی خواهد بود که شما برای کاری که کرده اید ناامید باشید و یا این کاری را که انجام نداده اید، حسرت بخورید. جامعه اغلب ما را به انجام کامل بهترین شکل کارها می برد تا به عنوان فرد موفقی شناخته شویم و این اغلب گمراه کننده است.

اغلب, این شرایط ما را مجبور می کند تا به آنچه که فکر می کنیم که غیرقابل قبول است را پنهان کنیم (منفی)، که این یک رفتار منفی به جای پذیرفتن آن هاست.

زمانی که ما دید منفی خود را پنهان نگه داریم چیزهایی را در خود جمع می کنیم که درست مانند بمب ساعتی است که آماده منفجر شدن می باشد. خشم یکی از جلوه های سو تفاهم ها است. 

کاری که می توانید برای مقابله به این مشکل انجام دهید:
بدانید که کامل نیستید. و این کاملاً خوب است. هیچ کس کامل نیست.با این همه, همه لیاقت عشق ورزیدن را دارند. شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان عشق بدهید، این کار را بکنید و نسبت به خودتان احساس بهتری داشته باشید.
زمانی که دچار اشتباه می شوید سعی کنید مسئولیت آن را به عهده بگیرید و بعد به راه خود ادامه دهید. وقتی بی قید و شرط خود را دوست می دارید, می توانید دیگران را به همین شکل دوست بدارید. سعی کنید شفقت و بخشش داشته باشید و از چیزهایی چشم پوشی کنید.

۴. به نظرتان عصبانیت راهی است برای نشان دادن وجود معنادارتان

وقتی ما به خاطر اشتباهات دیگران نسبت به آنها عصبانی هستیم احساس می کنیم اشتباه می کنند و ما حق داریم عصبانی شویم. این می تواند ما را به اشتباه " درست تر بودن " نسبت به افراد دیگر و در نتیجه " بهتر بودن " پیش ببرد.

به همین دلیل ما ایده بخشنده بودن را رد می کنیم، زیرا اگر ما نیاز به عصبانی شدن را رها کنیم می ترسیم ما می ترسیم که این حس بهتر بودن را از طرف دیگر متمایز کنیم.

این نوع زندگی به معنای آدم خوبی بودن نیست، چون خیلی از افراد را درهم می شکند و به آنها آسیب می رساند. به غیر از آزار دیگران ما به خاطر آن که آن لحظه صلح آمیز را می شکنیم.

عصبانی شدن طبیعی است اما ما باید یاد بگیریم چه موقع آن را آزاد کنیم چون تنها احساسی موقتی است و نباید اینگونه رفتار شود.

کاری که می توانید در این باره انجام دهید:

بدانید چه موقع و برای چه کسی عصبانی می شوید و سعی کنید درستش کنید. همانطور که در بالا گفته شد عصبانیت تنها احساسی است که اگر آن را به درستی رها کنیم می تواند مفید باشد.
راه درست را برای ضربه زدن به عصبانیتتان پیدا کنید می تواند از طریق کارهای خلاقانه کار کردن و یا کار بر روی اشتیاق شما باشد.
اغلب اوقات, ما باید خشم خود را دفع کنیم، نه به این خاطر که شخص دیگری مستحق بخشش است بلکه به این خاطر که به صلح درونی نیاز داریم.
به یاد داشته باشید زمانی که عصبانیت خود را حفظ می کنید تنها کسی که واقعاً تحت تاثیر قرار می گیرد خودتان هستیدو از آرامش درونیتان لذت می برید. 

۵. غذاهایی که مصرف می کنید مقصرند

مطالعات زیادی نشان داده اند که غذاهایی که مصرف می کنیم مستقیماً با حالتی که تجربه می کنیم ارتباط دارد. غذاهای ویژه ای وجود دارد که ما را عبوس می کند و غذایی دیگر که از نظر احساسی ثبات بیشتری به ما می دهد. غذاهایی که احتمال عصبانیت ما را افزایش می دهند، عبارتند از:غذاهای تند، غذاهای چرب، کربوهیدرات ها و جایگزین های شکر و همچنین چربی ترانس.

نخوردن غذای کافی نیز می تواند احساسات ما را تحریک کند و به همین دلیل رژیم غذایی اجباری برای شما و بدن شما خوب نیست.یک رژیم خوب و سالم قطعاً به شما در رسیدن به شرایط فیزیکی عالی کمک خواهد کرد، سعی کنید از رژیم غذایی بدون اطلاعات پرهیز کنید.

مصرف بیش از حد گوشت و غذاهای سرخ شده، فرد را عصبی و تندخو می کند و به جرات می توان گفت در میان بدترین غذاها برای اعصاب و روان فست فودها بیشتر از همه تاثیر گذارند. دربخش های قبلی سلامت نمناک گفتیم که مصرف ویتامین های گروه B در کنترل و کاهش عصبانیت و خستگی مفید است.

مصرف ویتامین های گروه B در افزایش یادگیری نیز مؤثر است. استفاده از مواد غذایی حاوی ویتامین های گروه B در تغذیه روزمره در کاهش عصبانیت، پیشگیری و درمان افسردگی و خستگی فایده دارد. 

کاری که می توانید انجام دهید:
بهبود رژیم غذایی خود غذاهای سالم تری بخورید که برای بدن شما خوب هستند، میوه ها، سبزیجات و آجیل ها برخی از نمونه ها هستند. به یاد داشته باشید که از نیازهای بدن تان مراقبت کنید، چون این بسیار حیاتی است.

۶. شما به تغییرات در شرایط خود نیاز دارید

ذهن نیمه هشیار ما ابزار قدرتمندی برای کار کردن است. چیزی است که ما به آن نیاز داریم و دقیقاً زمانی که به آن نیاز داریم را می داند. زمانی که ما از محیط و سفر خود در زندگی خارج می شویم، ضمیر ناخودآگاه ما بهتر خواهد دانست و چیزهایی که ما از آن آگاه نیستیم را برجسته خواهد کرد. این مساله منجر به سرخوردگی ویژه ای می شود.

در اعماق خودمان می دانیم که به تغییرات و رشد نیاز داریم. اما نمی دانیم چه چیزی تغییر می کند و چه رشدی نیاز داریم. این می تواند منجر به احساس درماندگی و عصبانیت ما شود. 

کاری که می توانید انجام دهید:
از عمیق ترین قسمت قلب خود بپرسید:آیا این روش زندگی واقعاً مرا خوشحال می کند؟ قطعاً جواب را خواهد فهمید، زیرا قلب ما هرگز دروغ نمی گوید. کمی فکر کنید و از خودتان بپرسید که چه چیزی نیاز است تا شما را به زندگی شادتر پیش ببرد.
گاهی این پاسخ شما را تا حد مرگ می ترساند. اما بدانید که معمولاً چه چیزی شما را ترساند که این برای خودتان و رشدتان عالی است. ممکن است لازم باشد به یک مکان و مسیر جدید حرکت کنید، مسائل را با شریک خود بشکنید، یا شغل خود را تغییر دهید.
به قلب خود گوش دهید و برای یافتن هدف حقیقی خود آماده شوید.

۷. زندگی برای شما سخت است 

بیش از حد بر روی خودتان فشار نیاورید، زیرا گاهی اوقات این گناه شما نیست.همه ما می دانیم که زندگی می تواند یک سفر پر شیب با فراز و نشیب های بسیاری باشد.وقتی همه چیز طبق خواسته ما پیش نمی رود، دیوانه می شویم.

به شرایط، به محیط، و اغلب به خودمان بد و بیراه می گوییم و عصبانیتمان را بروز می دهیم.

کاری که میتوانید انجام دهید:
در این شرایط بهترین کار توجه به حقیقت زندگی است و اینکه هیچ مشکلی ماندگار و همیشگی نخواهد بود.

۸. عدم وجود آرامش درونی

آرامش درونی چیزی است که همه ما باید داشته باشیم. این به ما احساس خرسندی می دهد.با وجود شرایط هرج و مرج که ممکن است خارج از خواسته مان اتفاق بیفتد، ما را آرام و باثبات نگه می دارد. بدون آرامش درونی، ما شبیه ماشین واکنشی عاطفی کوچکی هستیم که به همه چیز واکنش تند و منفی نشان می دهد.

اگر ما درک کنیم که جهان خارجیمان آشفته و پر از منفی هاست، متوجه خواهیم شد که شانس زیادی برای جلوگیری از شرایطی که از آن نفرت داریم، وجود ندارد و به همین دلیل است که به آرامش درونی نیاز است. 

شما مجبور نیستید واکنش نشان دهید و از عصبانیت برای هر مشکلی که به شما محول شده است، استفاده کنید.

شما مجبور نیستید هر بار از لحاظ احساسی در نوسان باشید. شما مجبور نیستید به خاطر چیزی که حتی نمی توانید کنترلش کنید، خوشبختی خود را رها کنید و به بدترین شکل ممکن عصبانی شوید. 

مدیتیشن انجام دهید، بر روی رویاهای خود کار کنید، و کارهایی را انجام دهید که در مورد آن ها شور و اشتیاق دارید. زندگی شما خیلی بیشتر از انجام کارهایی است که شما نمی خواهید.
همانطور که همیشه می گویند، زمانی که در بس تر مرگ هستید، از کارهای سخت خود پشیمان نخواهید شد و از اینکه بیشتر وقت اضافه تان را در دفتر خود خرج کردید، خوشحال خواهید بود. این چیزی نیست که از آن پشیمان شوید.

۹. محیط برای شما خوب نیست و باید آن را تغییر دهید

احتمالاً آگاه هستید که محیط ما ابزار شکل دهی قوی کسانی است که ما به طور کلی هستیم.ما می دانیم که این مساله به یک طریق بر ما تاثیر می گذارد، اما ما اغلب نمی دانیم چه مقدار.

تحقیقات نشان داده اند که حتی تغییرات ظریف در بو می تواند رفتار ما را به طور کامل تغییر دهد و ما را وادار به انجام کارهایی کند که معمولاً انجام نمی دهیم. دقیقاً به همین دلیل است که ما باید اطمینان حاصل می کنیم که محیطمان برای ما و بهبود در زندگی مناسب است.

کاری که میتوانید انجام دهید:
عصبانیت ناگهانی نیز می تواند ناشی از محیط اشتباهی باشد که در آن همه افراد عصبانی هستند. هر زمان که لازم بود، اوضاع را عوض کنید و آرامش را به زندگیتان برگردانید. 

۱۰. شما نسبت به دیگر افراد احترام نمی گذارید

صادقانه امیدوار هستم که این آخرین مورد برای هیچ کدام از ما اتفاق نیفتد.با این حال، به خاطر پوشش کامل همه چیز، من باید آن را در این لیست قرار دهم. یکی از دلایل عصبانیت این است که شما نسبت به دیگران همدلی ندارید. این می تواند منجر به درک این مساله شود که چرا نحوه انجام کار افراد را درک نمی کنید و خسته می شوید.

شما دیگران را به خاطر ناتوانی در انجام کاری که می خواهید انجام دهید، محکوم می کنید. و این مساله منجر به خشم و عصبانیت شدید در شما می شود.

انتهای پیام/

کد خبر: 1135074

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =