به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، تقریبا بیش از ۵۰ روز از آغاز حوادث تلخ و ناآرامیهای اخیر کشور میگذرد. در این مدت موجی از سلسله حوادث با فوت مهسا امینی آغاز شد و در ادامه باعث وقوع اغتشاشاتی به ویژه در دانشگاهها شد.
در این مدت شاهد وقوع اتفاقات تلخ در دانشگاههای سراسر کشور بودهایم؛ که در برخی موارد اموال عمومی دانشگاه مانند سلف غذا خوری یا نیمکتهای محوطه دچار آسیب شدند. همچنین مواردی نیز از ضرب و شتم دانشجویان گزارش شده است. در این میان تشکلهای دانشجویی به عنوان نمایندگان جنبش دانشجویی؛ نقش پررنگی برعهده داشتند.
ایسکانیوز در راستای این اتفاقات، نشستی تحت عنوان «جایگاه دانشگاه در احوادث اخیر کشور» برگزار کرد که رضا آقایی معاون مطالبه گری شورای هماهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی، محمد یزدی دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی ناحیه تهران بزرگ، سعید کرمی عضو شورای مرکزی اتحادیه جامعه اسلامی، محمد صالح ترکمان دبیر اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی در ایسکانیوز در آن حضور داشتند. در ادامه بخش اول این گفتوگو آورده شده است:
به گفته برخی از کارشناسان سیاسی و اجتماعی جنس اعتراضات در حدود ۲ ماه گذشته متفاوت از سالهای پیش بود و به دانشگاهها نیز کشیده شد. شما علل وقوع این حوادث را در چه میدانید؟
دانشگاه محور اغتشاشات نبود
آقایی: من همچین عقیدهای ندارم و به نظرم دانشگاهها در حوادث اخیر کشور از عموم جامعه جا ماندهاند. بر اساس برآوردها و پیشبینیهای تحلیلگران و کارشناسان، از ابتدای آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ شاهد وقوع نا آرامیهایی در دانشگاههای کشور خواهیم بود، که به احتمال فراوان موضوع این اعتراضات اجتماعی است. بعد از فوت خانم مهسا امینی، در ابتدای امر موج اعتراضات یا اغتشاشات از شهرها آغاز شد و سپس به دانشگاهها رسید. بنابراین نمیتوان گفت دانشگاه مبدا این حوادث بوده است.
برنامهای برای دهه هشتادیها وجود ندارد
ترکمان: قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم که چرا دانشگاه تا حد زیادی محور وقوع اغتشاشات و حوادث اخیر کشور بود؛ باید درباره چرایی وقوع حوادث اخیر کشور صحبت شود. به عقیده بنده این حوادث علل متفاوتی دارد. انباشتگی نارضایتی عمومی در یک دهه اخیر به ویژه از سال ۹۸، منجر به ورود یکباره افراد در زیست بوم مجازی و مجازی زیستن با اتکا به مسائل اقتصادی شده است. از سوی دیگر قشری به عنوان دهه هشتادیها که تازه وارد جامعه و دانشگاه شدند، به دنبال اثرگذرای در جامعه هستند، اما متاسفانه ما برای اثرگذاری این قشر از دانشجویان در جامعه یا فعالیتهای مختلف برنامهای نداشتیم. البته باید افرادی که به اسم دانشجویان در دانشگاهها اغتشاش میکنند را از قشر دانشجویان جدا کنیم.
دانشجویانی که در ابتدای امر به برخی از موضوعات معترض بودند در نهایت رفتارها و حواث سخیفی را رقم زدند. معتقدم در کنار انباشتگی نارضایتی عمومی، این عدم اثرگذاری نیز باعث وقوع این حوادث شد. بنابراین این نارضایتی عمومی با اتفاقاتی تحت عنوان فوت خانم امینی همزمان شده و آتشی بر باروت این نارضایتی شد.
یکی از راههای اثرگذاری دانشجویان این است که آنها در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مداخله داشته و از این اثرگذاری احساس رضایت داشته باشند. در غیر این صورت، این دانشجویان به این نتیجه میرسند خودشان باید کاری انجام دهند که منجر به رخ دادن حوادث تلخ و نسنجیده میشود. زمانیکه دانشجویان به دنبال اثرگذاری هستند و نارضایتی عمومی در بین جوانان به اوج رسیده، طبیعی است که دانشگاهها محور اعتراضات یا نا آرامیها میشود.
فضای متشنج در دانشگاهها به زودی پایان نمییابد
یزدی: موضوع اعتراضات هفتههای اخیر به اندازهایی نبود که جامعه کشش زیادی نسبت به همراه شدن با آن را داشته باشد. مثلا موضوع گرانی بنزین در آبان سال ۹۸ بخش بزرگی از اعتراضات جامعه را به همراه داشت؛ اما موضوع اعتراضهای اخیر قابلیت همراه سازی بخش عظیمی از مردم را نداشت و به همین دلیل سرمایه گذاری روی دانشگاهها بود. البته تشکلهای دانشجویی به همراه برخی از مسئولان انتظار چنین واکنشی را داشتند؛ در چنین شرایطی این سوال مطرح میشود پس چرا در این زمینه هیچ آمادگی وجود نداشت؟
در جریان اعتراضات اخیر تلاش شد که اعتراضات و شعارها از زبان دانشجویان مطرح شود، چون همه این افراد را با عنوان قشر نخبگانی کشور میشناسند و برخورد با آنان بر خلاف تجمعات خیابانی به سادگی امکان پذیر نیست. همچنین دشمنان میخواستند بیان کنند که قشر نخبگانی بر علیه نظام تجمع کرده است.
در حال حاضر نسلی به دانشگاهها وارد شده که تا امروز صحبتهایشان شنیده نشده است. این افراد در فضای احساسی موجود، شرایط را برای بیان مطالباتش فراهم میبینند. نسل جدید گرههای ذهنی فراوانی دارد که کسی پاسخ آنها را نداده است و دشمنان نیز دقیقا از همین شبهات استفاده میکنند. این گرههای ذهنی کاملا در شعارها این دهه مشخص است. ارزش مطالبه مختلط کردن سلف دانشگاهها به مراتب کم اهمیت تر از مشکلات روز است ولی به اندازهای این موضوع جذاب جلوه داده میشود که به مطالبه تبدیل شده است.
البته در کنار تمامی این عوامل، مسئولان حوزه آموزشی کشور نیز باید نسبت به پولی شدن آموزش (مثلا پردیس دانشگاه شریف) پاسخ دهند. نظام آموزشی که هرکس بیش تر پول بدهد راحتتر میتواند وارد دانشگاه بشود، سرانجامی بهتر از این نخواهد داشت. زمانیکه بیشتر دانشجویان دانشگاههای برتر از قشر مرفه جامعه باشند، نوع کنشگری دانشجویی سخیف و زننده میشود.
رکود جریان دانشجویی در دوران کرونا
کرمی: وقایع اخیر دانشگاهها هویت طبقاتی داشت و به همین علت بُعد اجتماعی آن بیشتر دیده شد، هر چند مشکلات اقتصادی و فشارهای معیشتی هم اثرگذار بود. بنابراین ریشه اجتماعی وقایع اخیر، باید از دیدگاه فرهنگی و هویتی توسط کارشناسان بررسی شود.
وقایع اخیر یا اغتشاشات نزدیک به ۲ ماه گذشته، ناشی از برنامهریزی بلند مدت جریات خاص است که از دهه هشتاد آغاز شده. این موج توسط امپراطوری عظیم رسانهای غربی حمایت میشود، در این زمینه شاهد موج سواری آنها در نا آرامیهای اخیر بودیم.
در حال حاضر دهه هشتنادیها به عنوان جامعه هدف، مخاطب اصلی ما در دانشگاهها هستند که باید برای آنها برنامهریزی فرهنگی صورت گیرد. همچنین دانشجویان، سه سال امکان حضور در دانشگاه را به علت کرونا نداشتند و این موضوع اثر منفی بر جریان دانشجویی داشت و منجر به ضعف و رکود آن شد.
من معتقدم اگر به مشکلات فرهنگی در جامعه و دانشگاهها پرداخته شده بود، بسیاری از وقایع حال حاضر رخ نمیداد. دانشگاهها در چند سال گذشته دچار تغییرات زیادی شدند. مثلا تغییر نسل و شیوه بیان نسل جدید در دانشگاه در وقایع اخیر اثر گذار بوده است.
از نظر شما چرا اعتراضات موجود در دانشگاهها به اغتشاش و حوادث تلخ در محیط این نهاد عملی - آموزشی تبدیل میشود؟
ناتوانی تشکلهای دانشجویی در تولید محتوا
آقایی: در حال حاضر برخی از دانشجویان عضو تشکلهای دانشجویی به صورت ناخواسته در زمین دشمنان نظام بازی میکنند. اینگونه که در ابتدای آغاز یک جریان، فضای تقابل و مقابله را در مقابل معتضان یا اغتشاشگران پیش میگیرند. در چنین فضای، نهایتا برنده این نبرد، جریان مقابل خواهد بود.
تشکلهای دانشجویی یا انقلابی مانند بسیج دانشجویی یا تشکلهای دیگر در چهار سال گذشته نتوانستند گفتمان قوی را در دانشگاهها ایجاد کنند. مثلا مسئله جوانان سلف مختلط دانشگاه نیست بلکه ناکارآمدی در اداره کشور است. ما نتوانستیم به سایر دانشجویان آموزش دهیم که مطالبات خود را به سمت مسائل کلان و سیاستهای تاثیر گذار بر زندگی اقضار مختلف جامعه هدایت کنند.
تشکلهای دانشجویی باید در ایجاد گفتمان پیشرو باشند. گفتمان باید بر پایه مطالبه و در حوزههایی باشد که بر زندگی عموم مردم تاثیر بگذارد؛ اما متاسفانه در چند سال اخیر نتوانستند این نقش هدایت کننده را به خوبی ایفا کنند. البته در دولتهای یازدهم و دوزادهم به علت سیاستهای خاص آن دولتها و دوران کرونایی تشکلهای دانشجویی بیشتر دچار ضعف در این موضوع شدند.
اگر اعتراضات در چند سال گذشته را بررسی کنیم، هر زمان که اعتراضی در دانشگاه یا جامعه ایجاد شد، تشکلهای دانشجویی به صورت موقت به فکر ایجاد این گفتمان افتادند.
انفعال تشکلهای دانشجویی در دولت روحانی
ترکمان: البته تعداد افراد، نوع شعارها و جنس درخواستها در یک ماه و نیم اخیر با آبان ماه ۹۸ تفاوت دارد. تفاوت نیز به این علت بود که محور اعتراضات مسائل اجتماعی بود و هنوز این اعتراضات به سمت موضوعات اقتصادی و معیشتی نرفته است.
دانشجویان میخواهند دیده شوند؛ حال به هر طریق و از هر مسیری که امکان پذیر باشد. به عنوان مثال تشکلهای دانشجویی نماینده بخشی از جامعه دانشگاهی و دانشجویی است، باقی طیفها نماینده یا جایی در این اثرگذاری ندارند و نمیتوانند حرف یا مطالبه خود را بیان کنند. این موضوع باعث انفعال میشود. مثلا فعالان دانشجویی در سالهای دولت حسن روحانی درگیر این چالش بودند و تشکلهای انقلابی و غیرانقلابی دچار انفعال شدند. از طرفی این دیده نشدن به صورت ناخودآگاه باعث هدایت دانشجویان به سمت اغتشاش میشود چراکه احساس میکنند به هر نحوهای که شده، باید دیده شوند.
یزدی: مسئولان دانشگاهی و دولتی پاسخگوی مطالبات دانشجویان نیستند و امکان صحبت و مطالبه به این قشر داده نمیشود. به عقیده بنده بعد از آبان سال ۹۸، فضای برخورد با اعتراضات در کشور به سمت تلطیف پیش میرود و برخورد صورت گرفته در جامعه و دانشگاه، بسیار ملایم تر نسبت به گذشته بود. چنین رفتاری نشان میدهد که نظام به دنبال اصلاح برخی از رفتارهای نادرست است و در ناامیدانه ترین حالت ممکن، به نظر میرسد قسمتی از مسئولان حاکمیت صدای زنگ خطر را شنیدهاند.
در کنار فضای امنیتی قالب، اقداماتی باید صورت بگیرد که صدای معترضان شنیده شود. توجه نکردن به اعتراضات موجود در دانشگاهها و پاسخگو نبودن مسئولان، انتقاد دائمی جنبش دانشجویی در سالهای اخیر بوده و این موضوع در نهایت منجر شده بخشی از اعتراضات به سمت اغتشاش کشیده شود. البته باید این نکته را هم یادآور شد که دخالت خارجی هم در این مسیر اثرگذار است.
مخالفت با برگزاری برنامههای فرهنگی برای خوشخدمتی روسای دانشگاهها
کرمی: در وقایع اخیر دانشگاهها، این انتقاد به مدیران دانشگاهی وارد است که برای خوش خدمتی به سیاسیون از برگزاری برنامههای فرهنگی و سیاسی در دانشگاه جلوگیری میکردند. همچنین استادان انقلابی در وقایع اخیر هیچ تلاشی برای آرام کردن فضا از خود نشان ندادند. هیچکدام از این استادان، در میدان حاضر نشدند و به عنوان کسانی که بیشترین ارتباط را با دانشجویان دارند، هیچگونه روشنگری انجام ندادند.
در کنار تمامی این تفاسیر، باید تفاوت اعتراض و اغتشاش و دانشجویی معترض با دانشجوی اغتشاشگر در دانشگاه مشخص شود. با اجرای برخی از اقدامات که نزدیک به زبان نسل جدید دهه هشتادی باشد میتوان از برخی از وقایع جلوگیری کرد. این نسل مخاطب اصلی جریان دانشجویی است؛ چون به عنوان مثال دو سوم ورودیهای اخیر در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان متولد دهه هشتاد هستند. بنابراین باید برای این نسل بیان جدید، سیاست گذاریهای کلان و خرد متناسب با شرایط جامعه برای آنها صورت بگیرد.
جریان دانشجویی هر زمان که بر روی عقاید و مبانی دانشجویان چه عضو تشکلها و چه سایر دانشجویان، تمرکز کرد و برنامه داشت، موفق بوده است. به عنوان مثال دفاتر عضو اتحادیه جامعه اسلامی که فعالتر از سایر دفاتر بودند، در وقایع اخیر نیز در میدان حضور داشته و آشوبها را آرام میکردند.
انتهای پیام/
نظر شما