در ایران مهارت، سختکوشی، خلاقیت و پله به پله رفتن تضمینی برای رسیدن به هدف نیست

محقق و استاد دانشگاه ایالتی می‌سی‌سی‌پی آمریکا می‌گوید: در ایران گاهی ارتباطی بین میزان تلاش و تخصص و موفقیت افراد وجود ندارد که باعث ناامیدی نسل جوان از تلاش بیشتر و ترغیب آنها برای پیدا کردن میانبر به منظور رسیدن به نتیجه در زمانی کوتاه می‌شود. مهم‌ترین خطر برای هر جامعه این است که نسل جوانش به این نتیجه برسد که مهارت، سختکوشی، خلاقیت و پله به پله رفتن تضمینی برای رسیدن به هدف نیست.

به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ فرشید واحدی‌فرد متولد سال ۱۳۵۷ در تهران است. در دوران راهنمایی و دبیرستان با کمک دایی‌اش که ۶ سال از خودش بزرگ‌تر است، با ادبیات و هنر آشنا و عاشق کتاب و سینما شد، ولی برای دانشگاه تصمیم گرفت که در رشته مهندسی شرکت کند. در سال ۱۳۷۶ در دانشگاه صنعتی خواجه نصیر رشته مهندسی عمران گرایش آب قبول شد و در کنار درس، در یک مجله هنری با نام «مهربد» در دانشگاه مشغول به کار شد و بعدها به سمت سردبیری آن انتخاب شد. در همین دوره با همسرش هم آشنا شد که به قول خودش، بزرگ‌ترین اتفاق دانشگاه خواجه نصیر بود.

دوره کارشناسی ارشد را در دانشگاه بوعلی همدان رشته عمران گرایش ژئوتکنیک (خاک و پی) پذیرفته شد و در کنار آن در سمت کارشناس ارشد ژئوتکنیک مشغول به کار در شرکت مهندسین مشاور آبگیر در زمینه مطالعه و طراحی سدهای خاکی و همچنین تدریس در دانشگاه آزاد شد. بعد از پایان دوره کارشناسی ارشد، احساس کرد که دوست دارد تمام توانش را برای کار تحقیقاتی در زمینه کاری‌اش بگذارد. به همین دلیل برای چند دانشگاه آمریکا درخواست فرستاد و در نهایت برای دکتری رشته عمران دانشگاه دلاور پذیرش گرفت. در همان دانشگاه فوق لیسانس دومش را نیز در رشته مهندسی عمران و گواهی تحصیلات تکمیلی در زمینه سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور اخذ کرد. پس از پایان دوره دکتری در سال 1380 به مدت یک سال به عنوان کارشناس ارشد در یک شرکت مهندسان مشاور در ایالت پنسیلوانیا مشغول به کار شد.

فرشید واحدی‌فرد از سال 1391 تاکنون عضو هیات علمی دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست دانشگاه ایالتی می‌سی‌سی‌پی آمریکاست و با پیمودن مراحل استادی تنها در 9 سال، حدود دو سال است که به عنوان استاد تمام تدریس می‌کند. اما از آنجا که دانشگاه می‌سی‌سی‌پی جزو دانشگاه‌های تحقیق‌محور است، عمده کارش پژوهش است. به غیر از این، مسئول تحصیلات تکمیلی دانشکده هم هست.

فرشید واحدی‌فرد تاکنون بیش از ۱۸۰ مقاله در ژورنال‌های معتبر و کنفرانس‌های بین الملی مختلف چاپ کرده است و موفق به دریافت بیش از ۷ میلیون دلار بودجه پژوهشی از سازمان‌ها و نهادهای مختلف شده است. او تاکنون جوایز ارزنده‌ای را به خود اختصاص داده که از میان آنها می‌توان به «مدال نورمن» از انجمن مهندسی عمران آمریکا در سال 2022 اشاره کرد که بالاترین افتخاری است که این انجمن سالانه به یک مقاله برتر اهدا می‌کند. او در سال 2020 نیز به عنوان مهندس سال ایالت می‌سی‌سی‌پی برگزیده شد و علاوه براین، جایزه مقاله برتر سال ژورنال آزمایش‌های ژئوتکنیک انجمن روش‌های استاندارد آمریکا و همچنین جایزه تیم پژوهش برتر از کنسرسیوم آزمایشگاه‌های فدرال آمریکا را از آن خود کرده است.

در ادامه مصاحبه ما را با این محقق می‌خوانید:

چه پژوهشی انجام دادید که باعث شد مدال نورمن را دریافت کردید؟

در این پژوهش که با همکاری دکتر امیر آقاکوچک انجام دادیم، از یافته‌های رشته‌های مختلفی مثل ژئوتکنیک، تغییرات اقلیم، تحیل ریسک و هیدرولوژی استفاده کردیم و نشان دادیم که تغییرات اقلیم چقدر می‌تواند ریسک تخریب سازه‌های سیل‌بند را افزایش دهد.

مشکلات کنونی آب و محیط‌زیست ایران مربوط به مدیریت غلط است، نه ضعف کارهای کارشناسی

به طور کلی کارهای تحقیقاتی من بیشتر متمرکر بر مطالعه رفتار خاک و سازه‌های خاکی (مانند سدها و بندهای خاکی) در معرض رویدادهای حدی (مثل خشکسالی، سیل و زلزله) است. ولی محور طرح‌های پژوهشی‌ام در سال‌های اخیر، ایجاد برنامه‌های بین رشته‌ای بوده تا بتوانم رشته‌های مختلف مهندسی و حتی علوم انسانی را در یک قالب کنار هم بیاورم و در نهایت به حل مسائل بزرگ‌تری در زمینه کاهش اثرات منفی رویدادهای حدی به ویژه با در نظر گرفتن تغییر اقلیم روی مردم و سازه‌های مهم مثل سدها و سیل‌بندها کمک کنم.  به عنوان مثال، در این پروژه‌ها به این نتیجه رسیدیم که تاثیرات مخرب سیل‌ها همانقدر که به شرایط سازه‌های سیل‌بند و دقت معادلات و طراحی ما ربط دارد، به میزان آمادگی، آموزش و دسترسی به امکانات افراد پایین دستی بستگی دارد که پایین‌تر از خاکریز زندگی می‌کنند.

این موارد به ما نشان داد که به غیر از بررسی شرایط سازه و شرایط ایجاد سیل یا زلزله باید مسائل دیگری چون تغییر اقلیم، علوم انسانی و علوم اجتماعی را نیز در نظر بگیریم تا مثلا دریابیم که چطور تصمیم‌های مهندسی را با در نظر گرفتن ویژگی‌های اقتصادی و اجتماعی انسان‌های آن منطقه بهینه‌سازی کنیم. در واقع با این کار به نوعی وارد بحث عدالت اجتماعی در مهندسی می‌شویم تا همه افراد از نظر شرایط اقتصادی و اجتماعی در طراحی‌های و تصمیم‌سازی‌های مهندسی اولویت‌بندی شوند. به طور مثال تصور کنید قرار است که کشورمان را در مقابل خشکسالی تقویت کنیم، اگر فقط به جنبه مهندسی این موضوع تمرکز کنید، متوجه نمی‌شویم که افراد به اندازه مساوی ضرر نمی‌کنند. حقیقت این است که قشر محروم و ضعیف آسیب‌پذیرترند.

چه کار پژوهشی مهم دیگری داشته‌اید؟

یکی دیگر از تمرکزهایم در کارهای پژوهشی، بررسی تاثیر رویدادهای حدی یا سوانح طبیعی مرتبط یا پیوسته روی جوامع ضعیف و محروم است. منظور از رویدادهای حدی مرتبط یا پیوسته سوانحی هستند که به صورت زمانی یا مکانی با یکدیگر مرتبطند و مثل دومینو پشت سر هم اتفاق می‌افتند. اگر واقعا می‌خواهیم جامعه‌مان را در مقابل این سوانح تقویت کنیم، باید ارتباط بین اتفاقات را در نظر بگیریم. مثلا در جایی که خشکسالی رخ می‌دهد، مشکلاتی چون فرونشست زمین، خشکی پوشش گیاهی و در نتیجه افزایش خطر آتش‌سوزی‌های بزرگ را در پی خواهد داشت. در پی همین آتش‌سوزی، خاکستر و پسماند آتش روی سطح زمین باقی می‌ماند و با اولین بارندگی، رانش زمین و سیلاب به راه می‌افتد. این چرخه دقیقا همان دومینویی است که گفتم. در نتیجه در بسیاری موارد ما نمی‌توانیم سانحه‌ای طبیعی را فقط به صورت یک رویداد واحد و مجزا بسنجیم، بلکه باید روابط علی و معلولی را نیز در نظر بگیریم. البته گاهی اوقات رابطه علی و معلولی وجود ندارد، اما یک سری حوادث طبیعی یا انسان‌ساز پشت سر هم رخ می‌دهند و روی جامعه انسانی تاثیر می‌گذارند.

 پروژه چرخه سوانح طبیعی را سال‌هاست با همکارانم از رشته‌های مختلف مهندسی و علوم انسانی روی قشر محروم انجام می‌دهیم. تعریفی که از قشر محروم داریم، فقط فقر مالی نیست، بلکه شامل گروه‌های اقلیتی است که به صورت تاریخی مشکل‌ها و محرومیت‌هایی را متحمل شده‌اند. هدف ما از این کار شناسایی گروه‌های جمعیتی و مکان‌هایی است که بیشترین آسیب را در زمان رخ دادن سوانح طبیعی خواهند داشت تا برای تقویت و اقدامات پیشگیرنده بعدی در اولویت قرار بگیرند.

شما آینده دنیای علم و فناوری را چگونه ترسیم می‌کنید؟

به نظرم در آینده خیلی از مفاهیم علم و فناوری و حتی مشاغل تغییر خواهند کرد. در زمان پساکرونا هم خیلی از مفاهیم تغییر کرد؛ به طور مثال حضور فیزیکی در محل کار تعریف جدیدی پیدا کرد. با این حال، فکر می‌کنم که بیشترین تغییری که در دنیای فناوری با آن مواجه خواهیم بود، نرخ عجیب و غریب افزایش داده است. در دنیای آینده همه چیز مبتنی بر اطلاعات و داده خواهد شد و این حجم انبوه داده، امکانات غیرقابل تصوری را با کمک علم بهره‌برداری از داده و هوش مصنوعی ایجاد خواهد کرد.

پیشرفت‌های هر روزه در زمینه هوش مصنوعی دوره‌ای جدید و انقلابی مهم در تمام زمینه‌های علم و فناوری و حتی زندگی روزمره ما ایجاد کرده و خواهد کرد. اخیرا در جایی خواندم که حجم کل داده‌ای که در کل تاریخ بشریت تا سال ۲۰۱۰ جمع‌آوری شده برابر است با حجم داده‌ای که از سال ۲۰۱۰ تاکنون تولید شده و همین امر سرعت گرفتن نرخ حجم داده را نشان می‌دهد. البته امیدوارم که تمام پیشرفت‌های علمی و فناوری انسان‌محور باشند. زیرا همانطور که نیاز به طراحی خودروی خیلی خوب داریم، نیاز به شناخت سرنشین هم داریم. به همین دلیل امیدوارم که دنیای علم و فناوری به سمتی پیش برود که راهکارهای مهندسی انسان‌محورتر شکل بگیرد.

معمولا در اوقات فراغت‌تان چه کارهایی انجام می‌دهید؟

بیشتر وقتم را در خانه با همسر و دختر و پسر دوقلویم می‌گذرانم که ۶ سال دارند. خیلی دوست دارم فرزندانم کودکی خوبی داشته باشند. برایشان قصه می‌خوانم و گاهی با هم انیمیشن می‌بینیم و بازی می‌کنیم. زمانی که آنها خواب باشند، معمولا یا کتاب می‌خوانم یا فیلم تماشا می‌کنم. عاشق شعر هستم و زمان‌هایی که در حال رفت‌وآمدم، سعی می‌کنم کتاب صوتی یا پادکست گوش کنم.

چه کتاب‌ها و چه فیلم‌هایی می‌خوانید و تماشا می‌کنید؟ کدام یکی از آنها را پیشنهاد می‌کنید؟

بیشتر علاقه‌مند مطالعه کتاب‌های شعرنو و داستان هستم. از شاعران معاصر، شاملو، فروغ، اخوان ثالث، منوچهر آتشی و سیدعلی صالحی را دوست دارم. این روزها کتاب «راه دور ... » از سیدعلی صالحی را می‌خوانم که به نوعی خاطرات و زندگی‌نامه اوست. آخرین کتابی که خواندم و دوستش دارم، «از قیطریه تا اورنج کانتی»، نوشته حمیدرضا صدر، نویسنده، منتقد سینما، تحلیلگر و کارشناس فوتبال، است. حمیدرضا صدر از زمانی که متوجه می‌شود مبتلا به سرطان شده، برای درمان به آمریکا سفر و از آن به بعد شروع به نوشتن وقایع روزانه‌اش می‌کند. این کتاب حاوی یادداشت‌های روزانه، دلنوشته‌های لحظه‌ای و به‌ نوعی وقایع‌نگاری بازه زمانی مبارزه وی با سرطان است که توسط نشر چشمه منتشر شده است. حمیدرضا صدر در این کتاب از عشقش به فوتبال، به مردمش، به موسیقی و خودِ خودِ زندگی گفته است. خواندن این کتاب برای خیلی از ما ضروری است تا یادمان بیاورد زنده ‌بودن، سالم بودن، لذت بردن از فوتبال و سینما و موسیقی و صد البته زندگی چه نعمت بزرگی است.

قبلا به صورت حرفه‌ای و مستمر فیلم می‌دیدم و سعی می‌کردم بیشتر فیلم‌های خوب ایرانی و غیر ایرانی را ببینم. اما در سال‌های اخیر فرصت کمتری برای دیدن فیلم داشته‌ام. بیشتر طرفدار فیلم‌هایی با مضمون اجتماعی و انسانی هستم. آخرین فیلم‌های ایرانی که تماشا کردم و دوست داشتم، «علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی و «قهرمان» به نویسندگی و کارگردانی اصغر فرهادی بود. از فیلم‌های خارجی اخیری که دیدم، فیلم‌های «کمک» (Help) و «پروفسور و دیوانه» (The Professor and the Madman) را دوست داشتم.

به نظر شما دانشگاه رفتن از چه نظر برای یک جوان مهم است؟ و شبکه‌های اجتماعی روی جوان‌ها چه تاثیری گذاشته است؟

به نظر من رفتن به دانشگاه، به غیر از بعد آموزش و فراگرفتن علم، از بعد اجتماعی و چند بعدی شدن برای همه جوان‌ها حائز اهمیت است. علاوه بر کسب مهارت‌های تخصصی، دانشگاه می‌تواند بستر بسیار مناسبی برای کسب مهارت‌های اجتماعی و شناخت و شکوفایی توانایی‌های هر فرد باشد. جوان‌ها زمانی که به دانشگاه می‌روند، به غیر از درس خواندن، می‌توانند فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی بسیاری انجام دهند که همه اینها به توسعه مهارت‌های اجتماعی آنها کمک می‌کند. البته به نظر من در سال‌های اخیر و در نسل جوان این موضوع کمرنگ‌تر دیده می‌شود.

شبکه‌های اجتماعی امروزی باعث شده که همه چیز به صورت مجازی دربیاید و گاهی از حالت واقعی بودن خارج شود. به طور مثال، در گذشته کسی که هنری کسب می‌کرد یا ورزشکار می‌شد، به شهرت می‌رسید. اما با روی کار آمدن شبکه‌های اجتماعی کسی که هیچ هنر و سوادی هم که نداشته باشد، می‌تواند در کوتاه‌ترین مسیر مشهور شود و این امر واقعا گاهی ترسناک‌ و خطرناک است. زیرا جوان‌ها ترغیب می‌شوند که با کوتاه‌ترین مسیر به نتیجه برسند.

تفاوت اساسی بین سیستم آموزش عالی آمریکا و ایران در چیست؟

مثل هر کشوری، آمریکا  مزایا و معایب خود را دارد. اما یکی از مواردی که در مورد آن دوست دارم، این است که در بسیاری موارد میزان موفقیت هر فرد با میزان تلاش و توانایی‌هایش رابطه‌ای مستقیم دارد. این فرآیند حس و انگیزه بسیار خوبی به افراد می‌دهد و به آنها می‌فهماند که سختکوشی و خلاقیت عامل مهم بهره‌مندی است. من این امر را در ایران بسیار کمرنگ دیدم. در ایران گاهی ارتباطی بین میزان تلاش و تخصص و موفقیت افراد وجود ندارد. شاید این موضوع خیلی کوچک به نظر برسد، اما پیامدهای بسیار بدی به همراه دارد که یکی از آنها ناامید کردن نسل جوان از تلاش بیشتر و در عوض، ترغیب آنها برای پیدا کردن میانبر به منظور رسیدن به نتیجه در زمانی کوتاه است. مهم‌ترین خطر برای هر جامعه این است که نسل جوانش به این نتیجه برسد که مهارت، سختکوشی، خلاقیت و پله به پله رفتن تضمینی برای رسیدن به هدف نیست. این امر روی شئون و اخلاق جامعه هم تاثیر می‌گذارد.

به غیر از این، نیروی انسانی در آمریکا جایگاه ویژه‌ای دارد و یکی از مهم‌ترین دارایی‌های هر سیستم به حساب می‌آید. دانشگاه‌های آمریکا سعی زیادی دارند تا نیروی خوشفکر و پرتلاش را زود به استخدام درآورند. همچنین، فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها به ویژه در رشته‌های مهندسی معمولا مشکلی برای پیدا کردن شغل مناسب ندارند. به عنوان مثال، نظرسنجی پایان دوره دانشجویان دانشکده ما اخیرا نشان داد که هر دانشجوی ترم آخر لیسانس به طور میانگین سه الی چهار پیشنهاد کاری دارد. در این صورت است که نیروهای فارغ‌التحصیل خیلی زود وارد بازار کار می‌شوند و شرایط خوبی را در کشور خودشان می‌یابند و از سوی دیگر، فقط افرادی که واقعا علاقه به پژوهش دارند در مقاطع بالاتر مثل فوق لیسانس یا دکتری ادامه تحصیل می‌دهند. در صورتی که در ایران به این شکل نیست.

به نظر شما محققان ایرانی داخل کشور چطور می‌توانند خودشان را در سطح بین‌المللی مطرح کنند؟

محققان ایرانی توانایی بالقوه‌ زیادی دارند. اما به نظر من اساتید و دانشجوها نیاز بیشتری به پرداختن به مفاهیم و موضوعات جدید دارند که البته این قضیه مستلزم وجود منابع و تخصیص وقت و تمرکز بیشتر از طرف استاد و دانشجو روی مباحث پژوهشی است. در آمریکا شرایط برای پرداختن به دانش و موضوعات جدید مهیاست. در صورت دریافت بورسیه پژوهشی، یک دانشجوی دکتری در دوره تحقیقاتش علاوه بر شهریه و بیمه درمانی، کمک هزینه‌ای بین 20 تا 30 هزار در سال دریافت می‌کند که معمولا برای داشتن یک زندگی دانشجویی خوب کافی است.

در این صورت دانشجو می‌تواند به صورت تمام وقت به کارهای تحقیقاتی‌اش بپردازد و دیگر دغدغه درآمد بیشتر ندارد و وقت کافی برای به‌روز کردن خود از نظر علمی را دارد. این مساله در مورد اساتید هم صادق است. در آمریکا اساتید دانشگاه‌های پژوهش‌محور معمولا به صورت تمام وقت روی تدریس و تا حد زیادی پژوهش کار می‌کنند و نیاز به داشتن شغل دیگری ندارند. اما در ایران به دلیل مسائل اقتصادی، بیشتر اساتید علاوه بر کار دانشگاهی معمولا مشاغل دوم و گاهی بیشتر هم دارند. این مساله امکان تمرکز استاد روی مباحث پژوهشی را از بین می‌برد.

چه توصیه‌ای به جوانان ایرانی دارید؟

فکر می‌کنم خودآگاهی مهم‌ترین چیزی هست که به ما کمک می‌کند ضعف‌ها و نقاط قوت خودمان و جامعه را به خوبی و واقع‌بینانه بشناسیم. هر فردی که زودتر به خودآگاهی برسد، امکان بیشتری برای برنامه‌ریزی مناسب منطبق با شرایط و توانایی خود نه تنها برای رسیدن به موفقیت حرفه‌ای، بلکه برای رسیدن به حس رضایتمندی در زندگی دارد. این خودآگاهی باعث می‌شود که فرد دچار خودبزرگ‌بینی کاذب یا خودکم‌بینی‌ مخرب نشود.

به لحاظ کاری و حرفه‌ای، توصیه می‌کنم حتما در سنین جوانی سعی در کسب یک مهارت، نه لزوما صرف اخذ مدرک تحصیلی داشته باشند. بسیاری از موفقیت‌های هر کس بر پایه مهارت‌های فردی و تخصصی است که در جوانی کسب کرده است. حل خیلی از مشکلات و کمبود منابع در جامعه و حتی خانواده خارج از کنترل ماست، اما هر کس برای رسیدن به موفقیت راه دیگری به جز کسب مهارت، سختکوشی، خلاقیت و برنامه‌ریزی ندارد.

به نظر شما اساتید آمریکایی چطور دانشجویان را به ادامه تحصیل و یا تحقیقات تشویق می‌کنند؟

رابطه و احترام بین استاد و دانشجو باید یک مساله دوطرفه باشد. در ایران، متاسفانه گاهی برخی اساتید نسبت به دانشجویان حس مچ‌گیری دارند و فکر می‌کنند با تخطئه یا نادیده گرفتن دانشجو جایگاه و شأن علمی و حرفه‌ای بالاتری پیدا می‌کنند. البته اساتید زیادی هم هستند که بر پایه احترام با دانشجو رفتار کرده و او را ترغیب به یادگیری می‌کنند. دکتر محمود نیلی استاد راهنمای دوره فوق لیسانسم در ایران یکی از این اساتید است که همیشه رفتار احترام آمیز و تعهد حرفه‌ای ایشان نسبت به دانشجو برایم قابل تحسین بوده و هست.

در سیستم آکادمیک آمریکا، از اساتید همواره خواسته می‌شود که محیط امنی سر کلاس ایجاد کنند تا دانشجو از پرسیدن سوال نترسد و به مشارکت بیشتر در مباحث کلاس ترغیب شود. این مساله قدرت تجزیه و تحلیل و درک دانشجو از مباحث کلاس را افزایش می‌دهد. هر سوال دانشجو، حتی سوال بسیار ساده، به عنوان سوال خوب شناخته و تشویق می‌شود.

از سوی دیگر استاد «نقش دانای کل» را بازی نمی‌کند و گفتن «نمی‌دانم» ایرادی ندارد. در این صورت است که تبادل اطلاعات و دانش به صورت دوطرفه ایجاد می‌شود. وجود سیستم‌های مختلف ارزیابی نحوه تدریس اساتید هم باعث ایجاد یک سیستم نظارتی و کنترل می‌شود که اساتید را ملزم به حفظ استانداردهای تدریس و تعامل با دانشجو می‌کند. در مورد تحقیقات هم همینطور است. تقریبا تمام پروژه‌های تحقیقاتی با حمایت مالی نهادها و اسپانسرهای مختلف انجام می‌شود. استاد همواره سعی می‌کند با دانشجو رابطه خوب و حرفه‌ای داشته باشد و منابع و امکانات مورد نیاز جهت موفقیت دانشجو در انجام پروژه تحقیقاتی را فراهم کند. این در واقع یک همکاری برد-برد است که استاد و دانشجو را همگام می‌کند با موفقیت پروژه تحقیقاتی را به اتمام برسانند. وجود سیستم‌های تشویقی و اهدای جوایز متعدد هم به ترویج این سیستم کمک می‌کند. البته در هر سیستمی موارد ناقض هم وجود دارد.

به نظر شما چرا تعداد زنان در رشته‌های مهندسی و علوم کمتر است؟ چه راهکارهایی در آمریکا برای مشارکت بیشتر زنان در این رشته‌ها وجود دارد؟

تعداد زنان در رشته‌های مهندسی و علوم در بسیاری از کشورهای جهان مثل آمریکا کمتر از مردان است. فکر می‌کنم این موضوع دلایل مختلف تاریخی، فرهنگی و اجتماعی دارد. به عنوان مثال، حق تحصیلات آکادمیک برابر برای زنان تا مدت‌ها در بسیاری کشورهای جهان از جمله آمریکا وجود نداشت. این محدودیت تنها در قرن بیستم شروع به بهبود کرد، اما آثار فرهنگی و تاریخی آن تا مدت‌ها باقی خواهد ماند.

این پیش‌فرض و ذهنیت که زنان به اندازه مردان تونایی لازم برای موفقیت در رشته‌های مهندسی و علوم را ندارند تا حدی ریشه در این محرومیت تاریخی زنان از تحصیل برابر در دهه‌های قبل‌تر دارد. البته بررسی دلایل مختلف این مساله یک موضوع تخصصی است که کارشناس‌های مربوط به خود را می‌طلبد.

در آمریکا، این مساله به عنوان یک مشکل شناخته شده و برای رفع آن راهکارهای مختلفی در نظر گرفته و اجرا می‌شود. به عنوان مثال، در دوران مدرسه مکانیسم‌های تشویقی و حمایتی برای علاقه‌مند کردن دختران به رشته‌های مهندسی و علوم وجود دارد. در دوران دانشگاه، بورسیه مختلفی برای ترغیب دختران برای تحصیل در این رشته‌ها وجود دارد. پس از فارغ‌التحصیلی، دختران برای گرفتن شغل‌های رقابتی مانند استادی دانشگاه دارای اولویت بیشتری هستند. این اولویت‌بندی به منظور حمایت زنان برای مشارکت بیشتر در رشته‌های مهندسی و علوم شامل حوزه‌های دیگر مانند تخصیص بودجه‌های پژوهشی هم می‌شود.

نقش همسرتان در زندگی آکادمیک‌تان چه بوده است؟

نقش همسرم را در مراحل مختلف حرفه‌ای و تحصیلی‌ام بسیار مهم می‌بینم و بابت این مساله از او سپاسگزارم. تصمیم مهاجرت و ادامه تحصیل در آمریکا، کنار آمدن با شرایط مهاجرت به ویژه در سال‌های اول و سختی‌های دوری از خانواده مسائلی بود و هست که بدون همراهی و حمایت همسرم امکان‌پذیر نبود. حضور و مهر او و زحماتش نقش اساسی در شکل گرفتن زندگی خانوادگی ما و تربیت فرزندانمان دارد. این حضور کمک زیادی برای ایجاد انگیزه و تمرکز در راه رسیدن به دستاوردها و موفقیت‌های آکادمیکم داشته است.

چطور سعی می‌کنید در فضای خانه تعادلی بین کارهای تحقیقاتی و خانواده ایجاد کنید؟

معمولا فکر و ایده کارهای تحقیقاتی همیشه در ذهن جریان دارند، اما من سعی می‌کنم زمانی که در خانه هستم، روی مسائل دیگری تمرکز کنم و وقت بگذرانم که شامل کارهای مربوط به خانه و بچه‌ها و همچنین سرگرمی و علائق غیرکاری‌ام می‌شود. معمولا در ساعت غیرکاری یا تعطیلات آخر هفته کارهای تحقیقاتی را در خانه انجام نمی‌دهم. تا جایی که بتوانم، سعی می‌کنم در کارهای مربوط به خانه و بچه‌ها مشارکت فعال داشته باشم. در اوقات فراغت، تقریبا تمام وقتم را برای مطالعه در زمینه‌های غیرکاری صرف می‌کنم. خواندن یا شنیدن شعر و کتاب‌های داستان و مطالعه خبر در زمینه‌های مختلف کمک می‌کند از یک بعدی و غرق در کار شدن بپرهیزم.

وقتی در آمریکا هستید، برای چه چیزی در ایران بیشتر از همه دلتنگ می‌شوید؟

برای خانواده و بعد هم دوستان. البته حس دلتنگی فقط مربوط به افراد نیست. برای تهران با همه مشکلات و آلودگی‌هایش، برای پرسه زدن در کتابفروشی‌های جلوی دانشگاه، برای راه رفتن در خیابان ولیعصر و فیلم دیدن در سینماهایش، برای مناطق مختلف ایران که سفر کردم یا کار کردم، دلتنگ می‌شوم.

کد خبر: 1170165

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =