ایسکانیوز - راهبرد: اقدام نظامی روسیه بر علیه اکراین، جنگهای پیاپی اسرائیل و فلسطین در غزه، خونریزی و عصیان دولت اسلامی عراق و شام در خاورمیانه و نفوذ چین در شرق آسیا ؛ به نظر میرسد دنیا به پایان خود نزدیک شده است. ایالات متحده سابقا قدرت مطلق جهان به حساب میآمد و از سال 1991 تا کنون نقش برجستهای در معادلات سیاسی ایفا میکرد، با این وجود به نظر میرسد دورهای آغاز شده که در آن نفوذ و قدرت این کشور در حال کاهش است. نیروهای دوگانه کشورهای در حال ظهور مانند چین و روسیه به همراه بحران مالی این کشور در سال 2008 همچنان نفوذ آمریکا در جهان را با چالش مواجه ساخته است. از آنجا که ایالات متحده دیگر به مانند سابق نمیتواند قدرت خود را به نمایش گذارد، تندروهای فرصت طلب از این شانس به وجود آمده استفاده میکنند تا به طور وحشیانه سرزمین کشورهای دیگر را به چنگ خود درآورده و سعی نمایند بر جهان تسلط یابند. به نظر میرسد با توجه به این وضعیت هولناک و نامطلوب تنها دورنمای جنگ در افق نمایان میشود. قدرتهای در حال رقابت معمولا در چنین محیطهایی با یکدیگر برخورد میکنند؛ آسمان به زمین میآید و همه ما آماده مردن میشویم و یا شاید حداقل اینگونه بتوان استدلال نمود.
شاید وضعیت معقولتری با توجه به این موضوع مشخص شود: نظام بین المللی کنونی در حال گذار از یک دوره به دورهای دیگر است. بله، ایالات متحد در زمینههای اقتصادی و سیاسی با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند و قدرتهای دیگر در حال نفوذ به مناطقی هستند که آمریکا احساس میکند از آنها عقب افتاده و به امتیازات ویژه آن چشم دوخته است. اما آیا این مسئله لزوما به معنی سقوط بازگشت ناپذیر آمریکا است؟ مطمئنا نه. دوره گذار برای ایالات متحده یک فرصت بسیار مناسب است تا به تحکیم قدرت و منافع خود پرداخته و اهداف سیاست خارجی و فرآیندهای مربوط به آن را مطابق با دو موضوع بسیار مهم درجهبندی نماید: امنیت ملی و رفاه اقتصادی.
اگر بخواهیم جنبه تاریخی این مسئله را در نظر بگیریم، آمریکا در حال حاضر نسبت به گذشته توانایی بیشتری در دنبال نمودن منافع موثر خود دارد. جورج واشنگتن به ما هشدار میدهد که «به طور پیوسته با سایر ملتها» به ویژه کشورهای اروپایی متحد باشیم. استدلال وی چنین بوده است که بسیاری از کشورهای تازه شکل گرفته و نوپا خود را برای منافع پایین درگیر جنگ نمیکنند. الکساندر همیلتون به منظور ارتقاء و حفظ امنیت بازار داخلی و تجارت بین المللی از طریق ایجاد نیروی دریایی با دولت لابی کرد. نتیجه این کار پیشرفت اقتصادی آمریکا بود که زندگی در این کشور را برای تمام کسانی که به دنبال شرایط بهتری بودند، جذاب ساخت. این موضوع اساسا در بحثهای سیاست خارجی این روزهای آمریکا گم شده است.
مشکل حال حاضر سیاست خارجی آمریکا این است که مشخص نیست چه مسائلی از زمان جنگ سرد در کانون منافع آن نهفته است. پس از جنگ جهانی دوم یکی از منافع آمریکا این بود که از گسترش کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری کند و از ثبات سیاسی بین المللی اطمینان حاصل نماید. چالشهای موجود در امروز به طور قطع متفاوت هستند. ایالات متحده دیگر نباید در برابر این ایدئولوژی و یا برنامههای مسکو به دفاع از کل جهان بپردازد. درحال حاضر آمریکا برای دفاع از کشور خود و شکست افراط گرایان اسلامی نیاز دارد که از یک برنامه مقاوم و ابزار نظامی استفاده نماید. این مسئله ممکن است تلاش بیشتر آمریکا را در پی داشته باشد که بنا بر برخی از استدلالهای صورت پذیرفته امری نامعقول است. اکنون زمان آن است که کشور به مشکلات داخلی خود توجه نماید.
آمریکا باید امنیت خود را حفظ و به طور مستمر جهت پیشرفت و حل بحران اقتصادی تلاش نماید. از لحاظ امنیتی اقدامات نظامی یک جانبه اکنون باید جای خود را به دیپلماسی و گفتگو دهد و در این راه از سیاستهای قدرت نرم استفاده نمود. این مسئله نیازمند تغییرات عمده در سیاست خارجی است. اولویتبندی سیاستهای خارجی شروع خوبی است که از آن طریق اهمیت هر منطقه از لحاظ امنیتی و اقتصادی مشخص میشود؛ به عبارت دیگر منافع بلندی مدتی که باعث امنیت و بقای ایالات متحده میشود. در اینجا چند پیشنهاد برای شروع کار مطرح میشود.
یکی از منافع آمریکا در اروپا دیده میشود، اما مسئله این است که روسیه بازی خطرناکی را در این منطقه شروع کرده است. ولادمیر پوتین، رییس جمهور روسیه سعی بر آن دارد که اعتبار گذشته این کشور را به آن برگرداند و خواهان به رسمیت شناتختن مناطق تحت نفوذ و سلطه روسیه توسط سایر کشورها است. کشورهای شرق اروپا به ویژه آنها که اقلیتی از روسیه بزرگ محسوب میشوند، جزو اهداف پوتین به شمار میروند. ایالات متحده چارهای ندارد جز آنکه برای جلوگیری از درگیریهای بیشتر به ادعای روسیه در رابطه با این مناطق احترام گذارد. در صورتی که آمریکا مانع تحقق اهداف این کشور شود، روسیه این کار ایالات متحده را یک تهدید به حساب میآورد. این امر مشکلات را تشدید میکند و تا حدودی نیز اتفاق افتاده است. تا قبل از به وجود آمدن شرایط پیش روی بسیاری از مناقشات بین روسیه و اکراین کاهش یافته بود. در حال حاضر با تحریمهای متقابل آمریکا و اروپا و افزایش خصومتها، مناقشات معنای جدیدی به خود گرفته است. دوره جدیدی باید طی شود؛ جلوگیری از وقوع جنگ سرد باعث بهبود شرایط روسیه میشود. این مسئله به این معنی است که روسیه به اهداف مشخص شده در سرزمینهای مورد نظر خود دست مییابد؛ کشورهای شرق اروپا که جزو ناتو نیستند. این مسئله باعث شهرت بین المللی و دوباره روسیه میشود و اعتبار دوبارهای را برای این کشور به همراه میآورد؛ هدف هر دولتمردی در قرن نوزده چنین بوده است. با این وجود، بذر نابودی اقدامات روسیه در دل آن نهفته است. اعتبار روسیه به ویژه در زمینههای اقتصاد و قدرت نرم زیر سوال می رود و ممکن است منجر به استیضاح پوتین شود. بنابراین اعتقاد من چنین است که در صورتی که از سوی مجلس سیاست مهار و محدودیت دولت روسیه تصویب شود، این کشور به تنهایی باید راه حلی برای پایان دادن به موضوع پیدا نماید.
شرق آسیا منطقه دیگری است که به توجه جدی و فوری نیاز دارد. چین نیز به مانند روسیه چارهای ندارد جز آنکه برای دفاع، نفوذ و پیشبرد اهداف خود اقداماتی را انجام دهد. ژاپن به عنوان دشمن دیرین چین یکی از متحدان ایالات متحده به شمار میرود. این کشور به همراه بسیاری از کشورهای کوچکتر آسیای شرقی مانند ویتنام از اقدامات چین احساس ناامنی میکنند و محور اصلی فعالیتهای ایالات متحده کمک به آنها است. درحالی که استراتژیهای ذکر شده با قدرت دنبال میشوند، این مسئله باعث ایجاد ناامنی برای منطقه و سایر نقاط دنیا میشود. در این شرایط است که برای احترام گذرادن به پیشرفت چین و افزایش قدرت و نفوذ این کشور در منطقه دیپلماسی بهترین راه حل است. با این وجود، مسئله مهم تر پرداخت بدهیهای موجود به چین و تسویه با این کشور است. آمریکا مبالغ بسیار زیادی به چین بدهکار است. در حالی که این مسائل وابستگی متقابل و بسیار پیچیدهای به یکدیگر دارند (چین برای آنکه از بدهی آمریکا به این کشور بهرهمند شود باید شرایط رونق اقتصادی ایالات متحده را فراهم سازد)، آمریکا باید این بدهی را پرداخت نماید. این موضوع به دو دلیل باید انجام شود. نخست آنکه آمریکا به عنوان یک کشور بدهکار و مسئول چارهای ندارد جز آنکه اعتبار اقتصادی خود را حفظ و در برابر چالشهای گوناگون از آن محافظت نماید. دوم در صورتی که کشور قرض دهنده تصمیم به تنوع بخشیدن به منابع بدهیهای خارجی خود نماید ( به عنوان مثال از یورو استفاده کند). علاوه بر این تنوع ارزی (به غیر از آزادسازی دلار) ممکن است باعث تضعیف ارزش دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها و همچنین کاهش قدرت خرید شود. این موضوع یکی از ضروریترین بخشهای ایجاد امنیت در نظام مالی جدید و بینالمللی است.
دیکر نقاط جهان نیز برای آمریکا منافع بسیاری را در پی خواهند داشت که تفکر جدیدی نسبت به آنها باید شکل بگیرد. این موضوع در خاورمیانه آشکار شده که داعش در حال خارج شدن از کنترل است. ایالات متحده در حال تشکیل ائتلاف با کشورهای عربی در خاورمیانه است تا از این طریق ریشه این سرطان را از بین ببرد. با این وجود، در صورتی که موضوعی خاص حل نشده باقی بماند تنها به رشد این تهدید جهانی کمک میکند؛ مناقشات بین اسرائیل و فلسطین که بیش از 66 سال از شروع آن سپری میشود. اسرائیل باید ترغیب شود ( و وقتی می گویم ترغیب شود یعنی مجبور است) که با فلسطینیها با استفاده از دو راه حل موجود صلح نماید. آمریکا نباید اجازه دهد که اسرائیل مواضع خود را به این کشور دیکته کند. اسرائیل در حال حاضر یک هم پیمان ضعیف برای آمریکا محسوب میشود و باید سیاستهای ایالات متحده را دنبال نماید. فلسطین نیز باید ترغیب شود ( بهتر بگویم مجبور است که) این صلح را بپذیرد؛ صلحی مبتنی بر عدالت که شرایط بازگشت مردم فلسطین به کشورشان را فراهم سازد، بیت المقدس به طور مشترک برای همه در دسترس باشد و بر اساس یک توافق عادلانه حق استفاده از آب و حریم هوایی برای همه یکسان باشد.[نگاه نویسنده بیانگر دیدگاه مدیریت سرویس راهبرد ایسکانیوز نیست] چالش بین این دو کشور به اندازه کافی طول کشیده و تنها ایالات متحده از این موضوع متضرر شده که اوج آن حملات تروریستی 11 سپتامبر 2011 است. اسرائیل فاقد دوراندیشی و آینده نگری است. این کشور باید درک کند که بدون استفاده از راه حلهای موجود هرگز طعم صلح را نخواهد چشید و مانع صلح جهانی میشود.
نقش مهم کشورهای جنوبی جهان (کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین) باید دوباره مورد تعریف قرار گیرد. کشورهای آفریقایی باید به پیشرفت خود ادامه دهند و ایالات متحده نیز باید در فرآیند توسعه این کشورها نقش داشته باشد. ایالات متحده می تواند طی قراردادهای تجاری و پروژه های مددجویانه قدرت نرم خود را توسعه دهد و با توجه به دارا بودن منابع طبیعی غنی در منطقه، جایگاه اقتصادی خود را بهبود بخشد. این مسئله برای مقابله با نفوذ روزافزون چین در میان کشورهای آفریقایی نیز مهم به نظر میرسد. از اینرو، افزایش روابط با کشورهای آفریقایی و دولتهای آنها منافع بسیاری برای ایالات متحده به همراه خواهد داشت. سیاستهای مورد نظر در ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین نیز باید از این منظر مورد توجه قرار گیرد. افزایش اصلاحات و تغییرات دیپلماتیک به ویژه در ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین به کسب اعتبار ایالات متحده و نفوذ این کشور کمک مینماید.
علاوه بر این، ایالات متحده باید حوزه نفوذپذیری سریع و درحال ظهور سایر رقیبان قدرتمند خود را شناسایی کند. این موضوع حتی در صورتی که راه گریزی را برای کشورهای رقیب و اقدام آزادانه آنها در مناطق ذکر شده به همراه داشته باشد، باید از سوی آمریکا مورد توجه قرار گیرد. با وجود آنکه این موضوع تاسف برانگیز به نظر میرسد، این رویه سیستمهای بین المللی است و حکمت محدود سازی و مهار قدرتها از شکست جلوگیری خواهد کرد. ایالات متحده از لحاظ اقتصادی باید استراتژیهایی را به منظور ارتقاء سطح زندگی طبقه متوسط این کشور اتخاذ نماید. به طور مرسوم این بخش ستونهای اصلی کارآفرینی و نوآوری را تشکیل می دهد. این امر منجر به رشد و توسعه اقتصادی میشود. رویای آمریکایی باید حفظ شود و این موضوع بدین معنی است که افزایش نابرابری درآمدها باید به کمک بازار آزاد حل و فصل شود.
به عبارت ساده، آمریکا نمیتواند نقش پلیس را برای سایر کشورها ایفا نماید. سیاستهای خارجی هوشمندانه تهدید کمتری را متوجه امنیت ملی این کشور میکند و در حال حاضر باید سیاستهایی در جهت افزایش بازدهی اقتصادی اتخاذ شود. با توجه به ظهور رقیبان قدرتمند و ادامه بی ثباتی اقتصادی در این کشور، ایالات متحده باید به طور منسجم درک درستی از منافع و تهدیدات بالقوه آسیبرسان به آن بدست آورد. انتظار میرود که دوره گذار کنونی نیز به مانند هر دوره دیگری چندان دارای قطعیت نباشد. زمان کنونی برای آمریکا این فرصت را به وجود میآورد که منافع پیش روی خود را از لحاظ امنیتی و رفاه اجتماعی درک و هم چنین نیروی کمتری را برای ساخت یک محیط بین المللی و پایدار صرف نماید. اما با عصبانیت و از روی خشم به موضوع گفته شده نگاه نکنید. آرام باشید و زیر آسمان آبی بالای سر خود بدون هیچ تعصب خاصی نسبت به این موضوع بیاندیشید. این کار را با کمی نگاه خوشبینانه انجام دهید.
منبع: Defense One
نوشته هانا سمیر کساب – وی مدرس پاره وقت روابط بین الملل در دانشگاه میامی و تحلیل گر خانه آزادی است.
کد خبر: 108322