تهران-ایسکانیوز:  سی و یکمین جلسه نمایشنامه خوانی صحنه کاغذی روز گذشته یکشنبه 27 مهر با حضور حمیدرضا نعیمی نمایشنامه نویس، کارگردان، بازیگر، مسعود توکلی نمایشنامه نویس، کارگردان و پژوهشگر تئاتر و بهزاد صدیقی نویسنده، منتقد و پژوهشگر تئاتر برگزار شد.

مسعود توکلی نمایشنامه نویس، کارگردان و پژوهشگر تئاتر در سی و یکمین نشست صحنه کاغذی که به نقد و بررسی نمایشنامه «شرق دور، شرق نزدیک» نوشته حمیدرضا نعیمی اختصاص داشت؛ تنهایی آدم را مضمون اصلی این اثر دانست و گفت: تنهایی دردی است که از گذشته های دور بوده و یک وجه تاریخی دارد که در این نمایشنامه به خوبی به آن اشاره شده است.

در ابتدای نشست بخشی از نمایشنامه «شرق دور، شرق نزدیک» برگزیده بخش نمایشنامه نویسی سی و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر توسط میلاد نیک آبادی، رضا جهانی، مجید نوروزی و توحید نوروزی نمایشنامه خوانی شد.

مسعود توکلی نمایشنامه نویس، کارگردان و پژوهشگر تئاتر اظهار گفت: «شرق دور، شرق نزدیک» اثری اجتماعی است که به روابط اعضای یک خانواده می پردازد و در لایه‌های روابط خانوادگی و بحث های اجتماعی نقدهایی نیز به برهه‌هایی از تاریخ می‌شود.

وی با بیان این که حمیدرضا نعیمی در این اثر برای تبیین هدف اصلی از نمادهای متعددی استفاده کرده است، افزود: از اسم این نمایشنامه می توان به بحث نماد گرایی توجه کرد و این موضوع که شخصیت های این نمایش در طول نمایشنامه بین واقعیت و مجاز در سیلان هستند.

توکلی گفت: یکی از زیبایی های متن این  است که شما می توانید این شخصیت ها  را کاملا ذهنی تصور کنید در عین حال به دلیل این که در واقع یک نوع اتفاقات واقعی رخ می دهد و رودررویی شخصیت ها با هم به خصوص شخصیت هایی که واقعیت بیشتری دارند مثل چیا و هانا می توانید آنها را از مجاز خارج کنید.

وی در ادامه با ارائه توضیحاتی درباره شخصیت های نمایشنامه گفت: چیا در نهایت دچار نوعی کاتارتیست شده و یک نوع پالایش روح پیدا می کند و از تصمیمی که در ابتدای نمایشنامه با آن رو به رو هستیم و دائما نیز تاکید می شود قرار است که یک فاجعه انسانی رخ دهد؛ به نوعی در پایان نمایشنامه متوجه می شویم که چیا از تصمیم خودش گذر کرده و به یک شک و تردید جدیدی رسیده است؛ در واقع معنای لغوی آن به معنی کوه، کوهستان و تپه است و این انتخاب اسم به سخت کوشی و نوع نگاه سختی که چیا به زندگی، هستی و حتی تاریخ و زندگی روزمره خودش دارد باز می گردد.

این نمایشنامه نویس ادامه داد: شخصیت دیگر این نمایشنامه هانا است که به دلیل آرامش بخش بودن ذات زن به عنوان یک نوع پناهگاه، مامن و محل امیدخواهی و دادخواهی تلقی می شود؛ در ابتدای امر هانا و  چیا با هم چالشی دارند مبنی بر اینکه چیا معتقد است که هانا هیچ علامندی به وی ندارد ولی هانا ضمن رد این قضیه، عنوان می کند که من تصمیم گرفتم که به نوعی در معرض آموزش قرار نگیرم و می خواهم یاد بدهم.

وی گفت: در پایان نمایشنامه شاهد این هستیم که با سیر و سلوکی که هانا کرده تاثیر خودش را روی چیا می گذارد و به نوعی از تصمیم که قبلا گرفته منصرفش می کند و در پایان صحنه که چیا در حال گریه کردن است یک نوع تزلزل و شک و تردید در وی ایجاد می شود و به نوعی می توانیم تعبیر کنیم که یک نوع پالایش روح برای چیا رخ داده است.

توکلی درباره دیگر شخصیت های نمایشنامه اظهار داشت: همچنین شخصیت هایی مثل سروش، نهایت و تارا در این اثر به چشم می خوردکه این ها شاید مصداق واقعی ندارند؛ سروش می تواند فرشته نجات، جبرئیل و یا یک الهام غیبی برای هانا و یا چیا باشد.

وی با اعتقاد بر این که وجه سمبلیک بسیار غالب است، گفت: در ابتدا که "نهایت" به صحنه ورود پیدا می کند از زبان خودش می شنویم که به دنبال سر خودش است و این نشان می دهد که یک پیکر بدون سر است، شخصیت بدون سر  "نهایت"به نوعی توضیح این مهم است که یک نوع انسان سرگردان و بدون هویت می باشد و در پایان نمایشنامه هانا تاکید می کند سر شما رو پیدا کردم و این کنایه از بچه در شکم هانا است.

توکلی با اشاره به این که در این نمایشنامه با یک نوع تاریخ سیر و سلوک و عرفان به شکل خیلی گذرا و موج مند رو به رو هستیم، گفت: در این نمایشنامه شرح حال و سرگذشت غم انگیز عماد الدین نسیمی شاعر آذربایجانی قرن 8 هجری به طور خلاصه عنوان شده است .

این کارگردان و پژوهشگر تئاتر ادامه داد: هانا و  چیا صرفا یک شخصیت امروزی نیستند بلکه بار تمامی مصائب و سختی هایی که  در طول تاریخ  در جامعه ما اتفاق افتاده به دوش کشیدند و در حال حاضر یک نوع غم و حسرتی که از گذشته بر آن ها وارد شده را با خود همراه دارند و یک چنین اتفاقی سبب می شود به این نقطه نظر برسند که علی رغم این که هانا و چیا را زن و شوهر می دانیم ولی عملا از یکدیگر جدا هستند.

وی با اشاره به این که جدایی و تنهایی در نمایشنامه مشهود است، تصریح کرد: سکوت شخصیت ها در مقابل هم به نوعی تنهایی آدم ها را نشان می دهد علی رغم این که در واقعیت امر این ها تنها نیستند و در کنار هم هستند ولی بحث تنهایی که در نمایشنامه به آن تاکید شده نقطه مرکزی و مضمون اصلی نمایشنامه است.

توکلی در ادامه گفت: انسان تنها در زندگی مدرن امروزی انسانی است که در یک برج خالی از لوازم زندگی می کند، در انتهای این برج یک پنجره شیشه ای وجود دارد که نشان از تزلزل موقعیت آدم ها است، آدم هایی هستند که با هم صحبت می کنند ولی حرف های همدیگر را نمی شنوند و نمی فهمند .

این نمایشنامه نویس با بیان این که دیالوگ های نمایشنامه بسیار زیباست و در برخی مواقع از طنز بخصوصی استفاده شده است، گفت: در این اثر استعاره و کنایه هایی به زندگی مدرن امروزی آمده که گویای این مهم است که بیشتر به دنبال کمیت هستیم و کیفیت نیز کنار گذاشته شده و یا مورد غفلت قرار گرفته است.

«شرق دور، شرق نزدیک» پر از مفاهیم نهفته است

در ادامه این نشست بهزاد صدیقی نویسنده، منتقد و پژوهشگر تئاتر اظهار داشت: هر چند که این نمایشنامه در حجم و اندازه کوچکی نوشته شده است ولی پر از حرف، معانی و مفاهیم نهفته است و بسیاری از دیالوگ ها نیز کنایه های زبانی و اشارات استعاری دارد. این فضا از طریق همین زبان به مخاطب، خواننده و در نهایت بیننده گر به مرحله اجرا برسد  معرفی می شود.

وی ادامه داد: با توجه به این که در حرکت دهی روابط بازیگران بر روی صحنه و ریزه کاری هایی که در اجزای صحنه وجود دارد موضوعی از چشم نویسنده اثر پنهان نمانده است بنابراین این نمایش می تواند به لحاظ شکل اجرایی و بصری جذابیت های خاص خود را داشته باشد.

صدیقی، فضاسازی را از دیگر ویژگی های این نمایشنامه برشمرد و گفت: فضاسازی دقیق نعیمی در این نمایشنامه به مخاطب کمک می کند که با چه فضا، مکان، آدم ها و موقعیت هایی روبرو است.

وی یادآور شد: در جایی از این نمایشنامه شخصیت هانا می گوید: «دروغگوها همان دروغگو هستند ولی راستگوها دیگر راستگو نیستند». اگر کمی به این جمله دقت کنیم جدا از این که معمولا در شخصیت های امروزی و معاصر کمتر چنین جملاتی را می شنویم و می بینیم؛ این نوع جمله ها و نگاه نویسنده نشان می دهد که این آدم ها، آدم های متفکری هستند و کاملا درباره موقعیت و زمان مطرح کردن جملات خود فکر می کنند.

صدیقی ادامه داد: این جملات در عین حال که ساده به نظر می رسد ولی جملاتی فلسفی است که در نمایشنامه های قبلی نعیمی نیز وجود داشت و این نشان دهنده این مهم است که مسائلی که آدم های این نمایشنامه با آن رو به رو هستند معمولی نبوده و طبیعتا نمایشنامه نویس باید شاخک های حسی قوی داشته باشد چرا که نکاتی را عنوان می کند که آدم های عادی کمتر به آن توجه می کنند.

این منتقد و پژوهشگر تئاتر با اشاره به فضاسازی از طریق شخصیت های واقعی و غیرواقعی که به نوعی می تواند فرشته یا روح باشد، عنوان کرد: حضور این آدم های واقعی و غیر واقعی در کنار یکدیگر نمایشنامه «روی زمین» نوشته افروز فروزند را یادآوری می کند. این نوع نوشتن روابط آدم هایی که زنده هستند و نیستند در عرصه نمایشنامه نویسی بسیار سخت است و نیاز به چندبار خواندن آن وجود دارد تا دقیق تر نسبت به روابط این آدم ها و دنیای واقعی و غیر واقعی نزدیک شود و به یک کشف شهودی برسد.

وی گفت: نعیمی به عنوان یک نمایشنامه نویس کاملا از قبل همه چیز در ذهنش همچون موقعیت آدم ها وگفتارشان  را طراحی کرده و با دقت بسیار در کنار هم قرار داده و قرار نیست ما شاهد یک داستان معمولی باشیم  اگر چه خواندن، دیدن و یا شنیدن داستان های معمولی عیب و ایراد نیست ولی فکر می کنم هر نویسنده ای قرار است بر اساس تجربیات خود و گذشتگان اثری امروزی، جدید و تکان دهنده تر خلق کند.

سی و یکمین نشست صحنه کاغذی فرهنگسرای فردوس با تجلیل از هنرمندان و مهمانان به کار خود پایان داد.

گفتنی است، سلسله نشست های نمایشنامه خوانی صحنه کاغذی آخرین یکشنبه هر ماه در فرهنگسرای فردوس برگزار می شود.
کد خبر: 116174

وب گردی

وب گردی