ایسکانیوز ـ دین و اندیشه: شناخت راهبران بشریت، نخستین گام در پیروی و گام‌زدن آنهاست. در این میان شناخت پیغمبر گرامی اسلام به عنوان سرآمد این راهبران اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. به همین سبب بسیاری از بزرگان فرهنگ ما،‌ همچون علامه طباطبایی، تلاش کرده‌اند در کنار آثار دیگر خود، شناساندن راه این بزرگوار را نیز وجه همت خود قرار داده‌اند. در ادامه گزیده‌ای از کتاب درخشان علامه با عنوان سنن و النبی آمده است. باشد که محرک خواننده علاقمند برای رجوع به خود متن باشد.


«حسین (ع) براى برادر خود چنین نقل کرد که: من از پدرم از روش رفتار رسول خدا (ص) در منزل پرسیدم، فرمود: به منزل رفتنش به اختیار خود بود، و وقتى تشریف می ‏برد، وقت خود را در خانه به سه جزء تقسیم مى‏کرد، قسمتى را براى عبادت خدا، و قسمتى را براى به سر بردن با اهلش و قسمتى را به خود اختصاص می‏داد، در آن قسمتى هم که مربوط به خودش بود، باز به کلى قطع رابطه نمی کرد، بلکه مقدارى از آن را بوسیله خواص خود در کارهاى عامه مردم صرف میفرمود، و از آن مقدار چیزى را براى خود ذخیره نمی کرد.
از جمله سیره آن حضرت این بود که اهل فضل را با ادب خود ایثار مى ‏فرمود، و هر کس را به مقدار فضیلتى که در دین داشت احترام مى‏ نمود، و حوائج‏شان را برطرف مى‏ ساخت، چون حوائج‏شان یکسان نبود، بعضى را یک حاجت بود و بعضى را دو حاجت و بعضى را بیشتر، رسول خدا (ص) با ایشان مشغول مى ‏شد و ایشان را سرگرم اصلاح نواقص‏شان مى ‏کرد، و از ایشان در باره امورشان پرسش مى ‏کرد، و به معارف دینیشان آشنا مى‏ ساخت، و در این باره هر خبرى که مى‏ داد دنبالش مى‏ فرمود:
حاضرین آن را به غائبین برسانند، و نیز مى ‏فرمود: حاجت کسانى را که به من دسترسى ندارند به من ابلاغ کنید، و بدانید که هر کس حاجت اشخاص ناتوان و بى رابطه با سلطان را نزد سلطان برد، و آن را برآورده کند، خداى تعالى قدم‏هایش را در روز قیامت ثابت و استوار مى ‏سازد. در مجلس آن حضرت غیر اینگونه مطالب ذکر نمى ‏شد، و از کسى سخنى از غیر این سنخ مطالب نمى‏پذیرفت، مردم براى درک فیض و طلب علم شرفیاب حضورش مى‏ شدند و بیرون نمى ‏رفتند مگر اینکه دلهاى شان سرشار از علم و معرفت بود و خود از راهنمایان و ادله راه حق شده بودند.
سپس از پدرم امام علی علیه السلام از برنامه و سیره آن جناب در خارج از منزل پرسیدم، فرمود: رسول خدا (ص) زبان خود را از غیر سخنان مورد لزوم باز مى‏ داشت، و با مردم انس مى‏ گرفت، و آنان را از خود رنجیده خاطر نمى‏ کرد، بزرگ هر قومى را احترام مى ‏کرد، و تولیت امور قوم را به او واگذار مى ‏نمود، همیشه از مردم بر حذر بود، و خود را مى‏ پائید، و در عین حال بشره و خلق خود را درهم نمى‏ پیچید، همواره از اصحاب خود تفقد مى‏ کرد، و از مردم حال مردم را مى ‏پرسید، و هر عمل نیکى را تحسین و تقویت مى ‏کرد، و هر عمل زشتى را تقبیح مى‏ نمود، در همه امور میانه رو بود، گاهى افراط و گاهى تفریط نمى ‏کرد، از غفلت مسلمین و انحراف‏شان غافل نبود، و در باره حق، کوتاهى نمى ‏کرد و از آن تجاوز نمى ‏نمود، در میان اطرافیان خود کسى را برگزیده‏‌تر و بهتر مى ‏دانست که داراى فضیلت بیشتر و براى مسلمین خیرخواه‏تر بود، و در نزد او مقام و منزلت آن کسى بزرگ‏تر بود که مواسات و پشتیبانیش براى مسلمین بهتر بود.
و نیز فرمود: پرسیدم سیره آن حضرت در میان همنشینانش چطور بود؟ فرمود: دائما خوش‏رو و نرم‏خو بود، خشن و درشت خو و داد و فریاد کن و فحاش و عیب جو و همچنین مداح نبود، و به هر چیزى که رغبت و میل نداشت بى میلى خود را در قیافه خود نشان نمى ‏داد و لذا اشخاص از پیشنهاد آن مایوس نبودند، امیدواران را ناامید نمى ‏کرد، نفس خود را از سه چیز پرهیز میداد: 1- مراء و مجادله 2- پر حرفى 3- گفتن حرف‏هاى بدرد نخور. و نسبت به مردم نیز از سه چیز پرهیز مى‏کرد: 1- هرگز احدى را مذمت و سرزنش نمى‏ کرد 2- هرگز لغزش و عیب‏هایشان را جستجو نمى ‏نمود 3- هیچ وقت حرف نمى‏ زد مگر در جایى که امید ثواب در آن‏ مى‏ داشت.
و وقتى تکلم می‌فرمود همنشینانش سرها را به زیر مى‏انداختند گویى مرگ بر سر آنها سایه افکنده است، و وقتى ساکت مى‏ شد، آنها تکلم می‌کردند، و در حضور او نزاع و مشاجره نمى‏‌کردند، و اگر کسى تکلم می‌کرد دیگران سکوت مى‏ کردند تا کلامش پایان پذیرد، و تکلم‏شان در حضور آن جناب به نوبت بود، اگر همنشینانش از چیزى به خنده مى ‏افتادند، آن جناب نیز مى ‏خندید و اگر از چیزى تعجب مى‏ کردند او نیز تعجب مى‏ کرد، و اگر ناشناسى از آن حضرت چیزى مى ‏خواست و در درخواستش اسائه ادب و جفایى مى‏‌کرد، آن جناب تحمل مى‏‌نمود، به حدى که اصحابش در صدد رفع مزاحمت او برمی امدند و آن حضرت مى ‏فرمود: همیشه صاحبان حاجت را معاونت و یارى کنید، و هرگز ثناى کسى را نمى‏پذیرفت مگر اینکه به وى احسانى کرده باشد، و کلام احدى را قطع نمى ‏کرد مگر اینکه مى‏ دید که از حد مشروع تجاوز مى‏‌کند که در این صورت یا به نهى و بازداریش از تجاوز یا به برخاستن از مجلس کلامش را قطع می‌کرد.»

کد خبر: 170914

وب گردی

وب گردی