تهران- ایسکانیوز: وقتی دِبی استرلینگ وارد دانشگاه استنفورد شد تا مهندسی مکانیک بخواند، حضورش مایه شگفتی شد، چرا که او یکی از تنها دو زن حاضر در میان دانشجویان مهندسی مکانیک ورودی 2005 دانشگاه استنفورد بود. در حقیقت امروزه زنان تنها 14درصد از مهندسان در محیط کار هستند.

در مواجهه با این شرایط، خیلی ها بی معطلی این طور استدلال خواهند کرد که زنان به قدر کافی باهوش نبوده یا آنقدرها هم به ریاضیات علاقه مند نیستند که مهندس شوند. ولی دِبی استرلینگ نتیجه گرفت دختران و زنان توسط کلیشه های اجتماعی از رشته های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (STEM) [1] دور می شوند، بنابراین تصمیم گرفت که حذف این فاصله جنسیتی در چهار رشته مذکور را مأموریت زندگی خویش قرار دهد و مجموعه ای متشکل از کتاب و اسباب بازی به نام گُلدی باکس ساخت که در آن یک دختر مخترع مسائل را با ساختن ماشین های ساده حل می کند.

دکتر دِنیز کومینز به این سؤال که «چرا تعداد مهندسان مذکر از مهندسان مؤنث بیشتر است؟» پاسخ متفاوتی می دهد.

زنان به قدر کافی باهوش هستند که مهندس شوند!

علی رغم این که بسیاری تلاش می کنند واقعیت را به گونه ای دیگر جلوه دهند، طی برگزاری نوعی آزمون آی کیو (raw IQ test)زنان و مردان به طور هم ارز امتیاز گرفتند. در آزمون استعداد تحصیلی[2] وقتی نوبت به ریاضیات (که یک الزام اصلی برای مهندسی است) می رسد زنان تنها 32 امتیاز کمتر از مردان کسب می کنند، یعنی فقط3% اختلاف وجود دارد. همچنین با وجود این که مردان در محدوده نمره «نبوغ» ریاضیات آزمون استعداد تحصیلی از زنان پیشی می گیرند (700-800)، نسبت مربوطه آنقدرها هم بزرگ نیست (1.6 به 1). حتی با وجود چنین اختلافی، نمی توان نتیجه گرفت به همین خاطر است که دانشجویان مذکر نسبت به جنس مؤنث در برنامه ها و پروژه های مهندسی بیشتر انتخاب می شوند.

در بخش کمّی آزمون ثبت فارغ التحصیلی[3] مردان در مقایسه با زنان تنها برتری قابل اغماض 5 امتیازی داشتند، و در بخش تحلیلی آزمون یک امتیاز کمتر از زنان کسب کردند. همچنین برنامه های برتر فارغ التحصیلی رشته هایSTEM در کشور امریکا، اکثرا از نسبت های دانشجویی مذکر به مونث تقریباً 1 به 1 برخوردار بودند.

درصد زنانی (45%) که به عنوان استادیار در رشته های STEM استخدام شدند تقریباً معادل مردان (55%) است. اما بعد از این، مسیر شغلی آنها اساسا تغییر می کند. تنها 38% زنان استخدام دائم می شوند، و تنها 22% به مقام استاد تمام ارتقاء می یابند.

آیا این به این معنی است که زنان نمی توانند از عهده این شغل­ها بر بیایند؟ در این «مسیر رو به افت» شواهد زیادی به یک واقعیت ساده اشاره می کند: مسئولیت یک شغل علمی با خانه داری ناسازگار است.

نیازهای مراقبت از کودکان با نیازهای تاسیس یک آزمایشگاه تحقیقاتی به عنوان مقدمه­ای جهت تصدیگری یک شغل علمی ناسازگار است، این درحالی است که در سال های اولیه تولید علمی یک دانشمند تازه کار، فشار زیادی بر او وارد می شود و این هم برای مردان و هم برای زنان صدق می کند. اما زنان نسبت به مردان تمایل کمتری دارند که فرزندداری و... را قربانی خواسته های دیگر کنند، بنابراین آنها دو برابر بیشتر از مردان از پژوهش­های دانشگاهی  حذف می شوند.

یکی از انتخاب های دانشمندان زن در سالهای اخیر این بوده است که به منظور بدست آوردن جایگاه هایی که سالانه تجدید می شوند مانند استادیاری از مسیر تصدی دائمی کناره گیری کنند (یا هرگز وارد این مسیر نشوند). مشکل این انتخاب این است که وقتی کسی از مسیر تصدی خارج می شود، بازگشتن به آن واقعاً برایش غیرممکن می شود. زنانی که موفق می شوند به تصدی­گری راه بیایند بهره وری تحقیقاتی خود را طی سالهایی که کودکانشان کم سن و سالند غالباً کاهش می دهند، در نتیجه در مقایسه با همتایان مذکر خود که نمی پذیرند برای تأمین نیازهای رسیدگی به کودک از سرعت پیشرفت علمی خود بکاهند، اثرگذاری سوابق خود را کمتر می کنند.

کلودیا گولدین، هِنری لی استاد اقتصاد در دانشگاه هاروارد بحث می کند که راه حل این مسئله (و به طور کلی اختلاف جنسیتی در حقوق و دستمزد در محیط کاری) این است که محیط کاری به استقبال انعطاف پذیری برود. تفکرات منسوخ راجع به مسیرهای شغلی سنتی باید طرد شده، و در عوض باید بدون در نظر گرفتن مکان و زمان انجام کار، بر نتایج تأکید گردد.

مردان در تمام رشته های STEM از زنان پیشی نمی گیرند

آیا مسئله این است که در شغل های STEM مردان به طور گسترده از زنان پیشی می گیرند؟ پاسخ این است که این به شغل STEM بستگی دارد. به درصد مدارج کارشناسی STEM که طی دو دهه اخیر به دانشجویان مؤنث اعطا شده است، نگاهی بیندازید:

Untitled

توجه کنید که هیچ تفاوت جنسیتی در علوم زیستی، علوم اجتماعی، یا ریاضیات، وجود ندارد، و تفاوت زیادی در علوم طبیعی دیده نمی شود. اما زنان در مهندسی و علوم کامپیوتر «کمتر از حد موردنظر» هستند، درحالی که در روانشناسی «بیش از حد انتظار» ظاهر شده­اند (با توجه به تعداد بسیار زیاد دانشجویانی که در رشته روانشناسی متخصص می شوند، سایت اِن اِس اِف روانشناسی را به گروه های مجزایی تفکیک می کند). تفکیک مدارج دکترا عبارت است از:

Untitled222

بنابراین مسئله این نیست که زنان به رشته های STEM علاقه مند نیستند. آنها تقریبا به یک اندازه به علوم زیستی و علوم اجتماعی علاقه مندند، و به ریاضیات و فیزیک نسبتاً علاقه کمتری دارند، و به علوم کامپیوتر و مهندسی آنقدرها اشتیاق ندارند.

وقتی به درصد زنانی که با رشته های STEM خارج از دانشگاه کار می کنند، نگاهی می اندازیم، انفصالی را می بینیم که در نمودار زیر نشان داده شده است:

زنان به سمت رشته های خاصی جذب می شوند[4]

توجه کنید که زنان در گرفتن تخصص علوم زیستی و پزشکی و شیمی­دان شدن درست شبیه مردان هستند اما کمتر از مردان در علوم کامپیوتر و علوم طبیعی متخصص می شوند. حتی وقتی درون یک رشته به مطالعه می­پردازیم، تفاوتهای مشابهی در علایق یک فرد مذکر یا مؤنث مشاهده می­کنیم. اما در مورد پیوستن به تخصص های فرعی پزشکی، زنان در مقایسه با مردان پزشکی عمومی کودکان و پزشکی عمومی را به جراحی ترجیح میدهند. به عبارت دیگر، زنان ترجیح می دهند زمان کاری خود را صرف تعامل با بیماران بکنند به جای این که با اندام های درون بدن بیمارانشان سر و کار داشته باشند.

درصد پزشکان مؤنث بر حسب تخصص ایشان.

زنان در رشته های دانشگاهی STEM.[5]

اگر به نیروی کاری، نگاهی کلی بیندازیم (نه فقط رشته های STEM)، با این نمودار مواجه می شویم:

زنان در محیط کاری

داده ها به وضوح نشان می دهند که زنان بیشتر از مردان در «حرفه­های مردم-گرا» مانند پرستاری، درمانگری و معلمی استخدام می شوند، به جای این که به «حرفه های شیء-گرا» مانند تخصص در کامپیوتر و مهندسی، بپیوندند.

زنان و مردان به رشته های مختلفی از STEM علاقه مندند

یک تفسیر راجع به تفاوت جنسیتی در مشاغل ( و به طور کلی نیروی کاری) حوزه  STEM این است که زنان به خاطر آگاهی از آنچه صرفاً به آن علاقه مندند دست به چنین انتخابهایی نمی زنند بلکه به رشته هایی متمایل می شوند که با ایشان «تناسب جنسیتی» دارد.

به طور مثال، دکتر اندریس اس. تی رُز، یکی از نویسنده های «چرا زنان در علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات این قدر کم هستند» اشاره می کند:

«یک توضیح مشترک اما نسبتاً هدایت نشده ظهور کمتر جنسیت مؤنث در رشته های STEM این است که علی رغم این که دختران و زنان جوان به اندازه مردان قابلیت دارند، به علوم و مهندسی علاقه مند نیستند. دختران در مقایسه با پسران از اوایل بلوغ نسبت به مشاغل ریاضی و علمی علاقه کمتری نشان می دهند، و اختلاف گزارش شده از گرایش دختران در رشتهSTEM، می تواند تاحدی با رفتارها و باورهای اجتماعی توضیح داده شود که آیا پیگیری این رشته ها و شغل ها برای دختران مناسب است یا خیر.»

همین فرضیه است که دِبی استرلینگ را بر آن داشت تا ایده ساختن مجموعه گُلدباکس به ذهنش خطور کند. مشکل تفسیر کورکورانه از تفاوت های جنسیتی این است که با نتایج حاصل از اکثر مطالعات روانشناسی رشد و تطبیقی در تعارض است. نوزادان دختر ترجیح می دهند که به صورتها نگاه کنند درحالی که نوزادان پسر به محرکهای مکانیکی (مانند گوشی های تلفن همراه) نگاه می کنند. آزمایشی که روی کودکان انسان و میمون های نر و ماده ی نوجوان صورت گرفت نشان داد که دخترها و میمون های ماده بیشتر از پسران و میمون های نر به میمون های نوزاد علاقه نشان دادند. اما وقتی نوبت به مقایسه آنها در مواجهه با اسباب بازی شد، پسران و میمون های نر به اسباب بازی های مکانیکی بیشتر از عروسک ها و اسباب بازیهای پولیشی علاقه نشان دادند. به راحتی می توان همین اولویت ها را در بزرگسالی و شکل گیری انتخابهای شغلی هم مشاهده کرد: زنان به رشته های علمی گرایش پیدا می کنند که بر عوامل زنده تمرکز دارد، ولی مردان جذب رشته های علمی می شوند که بر اشیاء تمرکز دارد.

چرا تلاش می شود که فاصله جنسیتی در مهندسی از بین برود؟

دکتر کومینز اشاره می کنند: اگر زنان به آن اندازه ای که نسبت به زیست شناس شدن علاقه مندند به مهندس شدن علاقه ای ندارد، چرا باید به مهندسی ترغیب شوند؟

بعضی ها این طور بحث کرده اند که زنان با دنبال کردن مشاغلی با دستمزد پایین (مانند پرستاری یا معلمی) به جای مشاغل پردرامد (مانند مهندسی و کارشناس کامپیوتر) وضع مالی خود را ضعیف نگه می دارند. دکتر کومینز سوال دیگری می پرسد: آیا کاری که به طور سنتی توسط زنان انجام می شود نسبت به کاری که مردان به طور سنتی انجام می دهند، فی نفسه از ارزش کمتری برخوردار است؟

بررسی ها نشان می دهد که درصد پرستاران مذکر از 3% در سال 1970 به 10% در سال 2011 افزایش یافت. و با این افزایش یک فاصله جنسیتی در حقوق و دستمزد ایجاد شد: در سال 2011، یک پرستار متوسط زن 51100 دلار، یعنی 16% کمتر از 60700دلار حقوق یک مرد در همان شغل دریافت می­کرد.

به این ترتیب شاید به راحتی این نتیجه در ذهن نقش بندد که حرفه های مردانه، جزو حرفه های سطح بالا حساب می شوند، صرفاً به این خاطر که مردانه هستند. مثال پرستاران نشان داد که وقتی مردان به سمت حرفه های سنتی زنانه حرکت می کنند، سطح حقوق و مزایای آن حرفه افزایش می یابد!

دکتر کومینز اشاره می کند که شاید لازم است زنان برای تقویت شرایط کاری و سطح حقوق خود به جای این که به سمت حرفه های مردانه هجوم ببرند، این باور ضمنی را رد کنند که هرآنچه مردان انجام می دهند الزاماً باید مهم تر و ارزشمندتر باشد. زنان نباید به خاطر اختلاف علایق ایشان با مردان، خجالت زده باشند و باید برای کاری که دوست دارند و می خواهند انجام دهند ارزش معنوی و مادی بیشتری قائل شوند.

نویسنده: دِنیز کومینز، روانشناسی و محقق

مترجم: فاطمه عمانی

پی نوشت‌ها:

[1] Science, Technology, Engineering, Mathematics

[2] SAT

[3] Graduate Record Examination

[4] http://www.catalyst.org/knowledge/women-sciences

[5] http://www.catalyst.org/knowledge/women-sciences
کد خبر: 221366

وب گردی

وب گردی