بهرام جلالی پور: باید دراماتورژهای مسلّط به آثار کلاسیک تربیت کنیم/اقتباس ها معاصرسازی نشده اند

بهرام جلالی پور می گوید: اگر قرار باشد اقتباسی را از اثر تاریخی‌ ارائه بدهید که بوی کهنگی دهد و نخ نما شده باشد، تماشاگر ترجیح می دهد که در سالنی بنشیند که به چند مزاح در مورد وضعیت اقتصادی و معیشتی روز بخندد.

بهرام جلالی پور نویسنده و مترجم در گفت وگو با ایسکانیوز در مورد وضعیت اقبال از نمایشنامه‌های خارجی‌ در مقایسه با نمایشنامه های ایرانی‌ گفت: این موضوع نیازمند یک بررسی جامعه شناسانه است. ممکن است یک بخش از این استقبال به دلیل موضوعات منعکس شده در اثر باشد، بخش دیگر ممکن است به دلیل این باشد که در ایران وقتی‌ شما کار یک نویسنده خوب خارجی‌ را دستتان می گیرید که به روی صحنه ببرید، نیازمند نیسنید که با آن نویسنده کلنجاربروید و توافقش را چه از لحاظ مالی چه سلیقه ای و غیره کسب کنید. این مسائل مطرح است اما نمی‌توان پاسخ قطعی‌ داد زیرا پاسخ به سوالاتی از این دست نیازمند بررسی جامعه شناسانه است.

این نویسنده در مورد وضعیت اقبال از نمایش نامه های خارجی در شهرستان ها افزود: یکی‌ از دلایل روشن نبودن حقوق نویسنده است. من این اواخر دیده‌ام که یکی‌ دو مورد اعتراض داشتند که وقتی‌ نمایشنامه خارجی‌ کار می کنند حتا اسم مترجم را هم نمی‌زنند و این می تواند نشان دهنده این باشد که کارگردان‌ها سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند و به سراغ متنی نمی روند که نیاز به مجوز داشته باشند و نویسنده اعتراضی کند. ضمن این که در شهرستان ها احتمالا عمدهٔ آشنایی هنرمندان با آثاری است که چاپ شده است و افرادی که در شهرهای دیگر فعالیت می کنند به طور مستقیم با نویسندگان آثار در تعامل نیستند و به آثار ان ها دسترسی‌ ندارند که نویسنده اثر متنی که هنوز منتشر نشده را در اختیارشان بگذارد.

وی در مورد اقتباس از آثار کلاسیک ایرانی‌ گفت: متأسفانه مشکل بزرگی که ما داریم در حوزه اقتباس است و ما نمی توانیم از آثار کلاسیک و ملی خود اقتباس درستی انجام دهیم. یکی‌ از مهمترین مسائل اقتباس این است که شما ضمن اینکه باید مسائل دراماتیک را در آن رعایت کنید، بتوانید یک نسبت دراماتورژیکی بین تاریخی‌ که اثر نوشته شده و ضرورت های زمان حال ایجاد کنید. به این معنی‌ که مثلا اگر شما رستم و سهراب را روی صحنه می برید فقط به دنبال نمایش دادن یک اثر موزه ای نباشید و رستم و سهراب امروز برای مردم زمان حال حرفی‌ داشته باشد.

این هنرمند ادامه داد: فرض کنید که شما رستم و اسفندیار را به روی صحنه بردید، اسفندیار فردی است که قدرت چشمانش را کور کرده است و بازیچهٔ دست قدرت شده است. وقتی‌ شما بخواهید این موضوع را به روی صحنه ببرید باید یک مناسبتی با مخاطب امروز داشته باشد که به تماشای کار بنشیند. اگر قرار باشد اقتباسی را از اثر تاریخی‌ ارائه بدهید که بوی کهنگی دهد و نخ نما شده باشد، تماشاگر ترجیح می دهد که در سالنی بنشیند که به چند مزاح در مورد وضعیت اقتصادی و معیشتی روز بخندد. جامعه‌ ما باید دراماتورژهای مسلّط به آثار کلاسیک تربیت کند.

جلالی پور در مورد فعالیت های این روزهای خود گفت: ترم گذشته به شدت مشغول آموزش در کلاس های دانشگاهی بودم. ۲ کتاب در حال تکمیل دارم که می‌خواهم از تعطیلات تابستان برای تمام کردن آنها استفاده کنم و این کتاب ها را به سرانجام برسانم. چند نمایشنامه کودک دارم که آنها ‌را برای انتشار آماده می‌کنم. بعضی‌ از آنها به روی صحنه رفته اند و بعضی‌ نرفته اند و تلاشم این است که تمامشان را در قالب یک مجموعه منتشر کنم. چند کار کوچک دیگر هم در دست دارم.

بهرام جلالی پور در پایان افزود: من بیشتر نمایشنامه کودک و نوجوان می نویسم. آخرین کاری که نوشتم اقتباسی از منطق الطیر عطار است که برای گروه سنی نوجوان است. متأسفانه در هیچ یک از اقتباس هایی که چه خارجی‌ و چه داخلی‌ پیش از این انجام شده است، ۲ فاکتور اقتباس دراماتیک درست و معاصر سازی رعایت نشده است اما من سعی کردم که نمایشنامه «طا-قاف» این ۲ آسیب را نداشته باشد. نمایشنامه «بنجامین و بنتن» هم که پیشتر نوشته بودم احتمالا در جشنواره عروسکی به اجرا در می آید. با توجه به اینکه گرایش کودکان امروزی به بازی‌های کامپیوتری بسیار شدید است، این نمایش هشداری به خانواده‌ها و مخاطبان نوجوان است و در مورد آسیب‌های این رسانه‌های جدید صحبت می‌کند.

505502

کد خبر: 657599

وب گردی

وب گردی