نمایش «در اینجا» به نویسندگی و کارگردانی آیلین کیخایی در سالن «کنش معاصر» به روی صحنه است، کیخایی این نمایش را با اقتباس از فیلم «در بروژ» به نویسندگی و کارگردانی مارتین مک دونا اقتباس کرده است، او در گفتگو با ایسکانیوز گفت: حدود 5 سال پیش فیلم «این بروژ» را دیدم و با آثار مارتین مک دونا از همان زمان آشنا شدم، به عنوان یک نمایشنامه نویس به متون مک دونا علاقه زیادی دارم، پس از اینکه تصمیم گرفتم اولین تجربه کارگردانی نمایش را داشته باشم به سراغ «این بروژ» برای اقتباس رفتم، بعد از آن چند بار دیگه فیلم را دیدم و از روی زیرنویس انگلیسی، متن گفتار آن را دوباره ترجمه کردم و بر اساس آن طرح قصه را نوشتم. شاید برای اولین اجرای عمومی که من تجربه کرده ام خیلی خوب نباشد.
او ادامه داد: یکی از مسائلی که من در زمان نوشتن نمایشنامه «در اینجا» با آن روبرو بودم این بود که فیلمنامه «در بروژ» خیلی سینمایی بود و فضای آن کاملا خارجی است و صحنه ها و سکانس های فیلم طولانی بود، تعدادی از صحنه ها و کاراکترها را نمی توانستم در نمایش داشته باشم به همین دلیل مجبور شدم تغییرات کلی بدهم.
کیخایی افزود: سعی کردم به قسمت های اصلی و دراماتیک فیلم «در بروژ» وفادار باشم، فضاهای سورئالستی نمایش «در اینجا» از فیلم «این بروژ» بیشتر است. از دیگر تغییراتی که در زمان نوشتن نمایشنامه دادم اضافه کردن دو کاراکتر به این نمایش است ضمن اینکه شخصیت هایی هم را در زمان نوشتن «در اینجا» نسبت به فیلمنامه اصلی کم کرده ام.
کارگردان نمایش «در اینجا» درباره تعداد تماشاگران این نمایش گفت: متاسفانه انتظاری که داشتیم برآورده نشد که یکی از دلایلش ناشناس بودن سالن «کنش معاصر» است که ما در آن اجرا می کنیم در صورتی که سالن خوبی است به این معنی که به استانداردها بسیار نزدیک است اما تماشاگرمان کم است، با توجه به این که تبلیغات هم نداریم.
کیخیایی ادامه داد: از لحاظ مالی به من و همسرم، کیوان محمودنژاد که بازیگر «در اینجا» هم است فشار آمده، تا هفته اول اسپانسر مالی نداشتیم اما در حال حاضر اول مارکت به کمک ما آمده است که این حامی مالی هم انتظار دیگری از اجرای ما دارد که برآورده نمی شود.
او افزود: حامی مالی از ما راضی نیست چون هر شب پولی را به سالن می دهیم اما تماشاگر نداریم؛ من نمی توانم و دوست ندارم بازیگر چهره بیاورم در کارم و بگویم فلان بازیگر چهره بازی می کند تماشاگران بیاییدبرای اینکه مخاطب داشته باشم. بازیگرانی که در نمایش «در اینجا» بازی می کنند، بازیگران خوبی هستند ولی فایده ندارد، به دلیل اینکه هزینه زیادی کرده ایم اما تماشاچی نداریم به این شکل برای اجرای بعدی دلمان خوش نیست.
آیلین کیخایی گفت: سالن های دولتی با دو دست زدند پس سینه من به عنوان کارگردانی که کار اولش را آغاز کرده است و گفتند ما به تو اجرا نمی دهیم ، اصلا متن من را هم نخواندند من روزی که بازبینی داشتیم نگران بودم که بازبین ها فیلم را ممکن است ندیده باشند اما فیلم را دیده بودند و ارتباط خوبی با فیلم برقرار کرده بودندبرای همین برای کار من احترام قائل بودند اما واقعیت امر این است که سالن های دولتی مخصوص جوان ها باید باشد به این دلیل که تازه کارها پول ندارند، آقایانی که در سالن های دولتی اجرا می کنند احتیاج مالی ندارند و چون در میان مردم شناخته شده هستند می توانند به راحتی در هر سالن خصوصی هم کسب درآمد کنند. همانطور که حسین کیانی با توجه به شناخته شده بودن خودش و گروهش در سالن باران که خصوصی است اجرا می رود.
به گزارش ایسکانیوز، در بروژ (به انگلیسی: In Bruges) فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مارتین مکدونا محصول سال ۲۰۰۸ بریتانیا و آمریکا است. در این فیلم، کالین فارل و برندان گلیسون در نقش دو قاتل مخفی بازی میکنند و رالف فاینس رئیس آنهاست. اتفاقات فیلم در شهر بروژ در کشور بلژیک رخ میدهد.
دو گنگستر به نامهای ری و کن به دستور رئیسشان هری به شهر بروژ در بلژیک میآیند. هر چند که هنوز مأموریت آنها مشخص نشدهاست. آنها چند روز در بروژ میمانند. کن پیر از به بروژ آمدن خشنود است؛ ولی ری فکر میکند که بروژ جای مزخرفی میباشد. (ارجاع بسیار مشابهی به فیلم هفت. در آنجا با دو پلیس این طوری طرف بودیم)
ری در بروژ عاشق دختری به نام کلوئه میشود و وقتی میروند که شام بخورند، هری به کن که تنها مانده تلفن میزند و میگوید که آنها برای چی به بروژ آمدهاند. در گذشته ری تصادفاً به یک کودک شلیک کرده بود. از این اتفاق هم ناراحت بود. وقتی این خبر به گوش هری رسید، او برنامه قتل ری را ریخت. حالا هری به کن میگوید که طبق پایبندهای اخلاقی او هرکس که کودکی را بکشد، باید بمیرد. او به کن دستور قتل ری را میدهد.
در پایان کن به ری میگوید که تمام دلیل آمدن به بروژ قربانی کردن اوست. او ری را با قطار به انگلستان میفرستد هرچند که ری بازمیگردد. کن به هری میگوید که ری فرار کردهاست. هری عصبانی شده و به بروژ میآید و به کن تیراندازی میکند. کن نیمه جان خودش را از بالای برج پرت میکند. ری که تازه به بروژ برگشته بود و با کلوئه داشت زیر برج غذا میخورد جسد کن را میبیند. هری نیز ری را دیده و بدنبال او میافتد. سپس هری، به ری سه گلوله شلیک میکند. اما یکی از گلولهها به مرد کوتاه قامتی اصابت میکند و هری به اشتباه فکر می کندکه کودکی را کشته است و طبق پایبند اخلاقی خود، خودش را میکشد.
503