مرزهای مه‌آلود صراحت و توهین/جامعه ما فاقد تعلیم و تربیت صحیح در آموزش رسانه‌ای است

رعایت‌کردن اخلاق رسانه‌ای یکی از درس‌هایی است که اساتید روزنامه‌نگاری و رسانه همواره آن را به دانشجویان و علاقه‌مندان به این حوزه گوشزد می‌کنند. اخلاق رسانه‌ای که با برشماری حقوق و مسئولیت‌های روزنامه‌نگار در جامعه همراه است.

به گزارش ایسکانیوز و به نقل از شهروند این روزها اما این درس روزنامه‌نگاری علاوه بر مفاهیمی که در هنگام تدریس با خود به همراه دارد، معنای دیگری را نیز تداعی می‌کند؛ رسانه جای فحاشی نیست. اگر به تاریخچه روزنامه‌نگاری نگاهی بیندازیم می‌بینیم که این رسانه در هر جامعه‌ای به‌خصوص در اوایل شکل‌گیری خود همواره مرزهای مه‌آلودی بین صراحت و توهین را داشته است. در روزنامه‌های پاریس عهد انقلاب‌کبیر جناح‌های مختلف فکری تندترین مواضع را نسبت به هم می‌گرفتند و در همین ایران خودمان نیز در سال‌های پس از مشروطه و با بالا گرفتن تب مشارکت سیاسی بسیاری کسان در قالب شعر، هجویه و طنز طرف مقابل فکری خود را به باد انتقاد شدید می‌گرفتند. تاریخ روزنامه‌نگاری اما به ما خاطرنشان می‌کند که این رویکرد به روزنامه‌نگاری مربوط به دوران بلوغ روزنامه‌نگاری در هر جامعه‌ای است و پس از گذشت مدت زمانی نباید طول بکشد. تاریخ صدساله روزنامه‌ها در ایران اما نشان می‌دهد که این تب تند در ایران نه مرحله‌ای گذرا، بلکه غده‌ای است که هر چند وقت یک‌بار سر برمی‌آورد و بیماری‌اش را به جامعه گوشزد می‌کند. مشروطه، چند سالی بعد از اشغال ایران به دست متفقین، ماه‌های ابتدایی انقلاب اسلامی و سال‌های اولیه دولت اصلاحات برخی از این گوشزدها می‌تواند باشد.

علی غرضی در این گزارش می نویسد :د ماجرا از این قرار بود که بازیگران در جشن حافظ روی فرش قرمز عکس می‌گیرند. برای بار نخست نیست که این اتفاق می‌افتد. تقریبا از این ١٦ دوره، دست‌کم در ١٠ دوره‌اش این فرش قرمز برپا بوده اما تعجب از این است که چرا این دوره مسأله شده است؟ ماجرا به همین سادگی است؛ بازیگرانی که همه می‌شناسیم‌شان، روی فرش قرمز برای ورود به سالن راه می‌روند، عکاس‌ها هم عکس می‌گیرند. تا این‌جا نه در مراسم دوم مرداد و نه بعد از آن در گزارش‌هایی که از جشن بیرون آمد هیچ مورد خلاف اخلاقی دیده نشد، تا این‌که یالثارات وارد میدان شد و با چاپ آن فحش کوچه و بازاری و نسبت دادن به کسانی که به جشن آمده بودند، همه چشم‌ها را دوباره به سمت جشن بازگرداند. یالثارات با چاپ عکس‌های سیاه‌وسفید از بازیگران روی فرش قرمز عملا آنها را منتسب به آن کلمه کرد و جایی برای دفاع نگذاشت. همان‌گونه که واکنش یالثارات به جشن حافظ متفاوت از هر‌سال دیگری بود، واکنش اهالی رسانه، سیاستمداران نیز به این فحاشی متفاوت بود.
یالثارات زبان متدینین را بست
محمدرضا زائری از چهره‌های فرهنگی و روحانیون مشهور تهران در واکنش به یالثارات در یادداشتی نوشته است: «نشریه «یالثارات» با رفتار غیراخلاقی و نادرست خود بیش از هرکسی به جبهه انقلاب و متدینین ضربه زد و زبان آنها را بست! نشریه‌ای که شعار خونخواهی امام مظلوم و شهید کربلا را بر تارک خود دارد و همیشه مدعی پرچمداری مرام و مسلک حسینی بوده است، چگونه می‌تواند به راحتی تهمتی شنیع و زننده به دیگران بزند و چیزی را ادعا کند که حد شرعی دارد؟ اگر آنچه رخ داده است منکر بوده چرا تصاویر آن در این نشریه به چاپ می‌رسد و جزییاتی که معمولا هم مورد توجه قرار نمی‌گیرد با شرح و تفصیل و به شکل زننده بازتاب می‌یابد؟ از آن بدتر این است که این نشریه از کار خود نه‌تنها شرمنده و پشیمان نباشد بلکه با چاپ مجدد تصاویر در شماره بعد، منتقدان خود را انگلیسی و... بنامد و بیش از گذشته بر خلاف خود اصرار کند!
آیا شیوه جذب مخاطبان به سوی آستان مقدس حسینی چنین است؟ آیا گشودگی مبنای «باب‌الحسین أوسع» که قرار است حتی شهروندان اروپایی و آمریکایی را با هر حال و روزی شامل شود و آنان را به سعادت برساند این‌گونه در مورد شهروندان ایرانی به ضیق و تنگی می‌رسد؟ آیا وسعت و فراخی «سفینه‌ الحسین» که قرار است هر گم‌گشته غرقاب سیل‌های آخرالزمان را نجات بخشد و هدایت کند این طور در مورد هم‌وطن‌های شیعه خودمان به تنگنا می‌رسد؟ آیا دستور «کن محبا لمحبینا ولو کانوا فاسقین / دوستداران ما را حتی اگر خطاکار بودند دوست بدار» که امام هشتم علیه‌السلام به کاروان‌دار سنی اصفهانی خود فرمود این‌گونه فراموش می‌شود؟
هنرمندان، بازیگران و کارگردانان سینمایی که در جشن حافظ حضور داشتند (حتی خانم‌هایی که با وضعی زننده و ناشایست قدم بر فرش قرمز گذاشته بودند) همه کسانی هستند که ارادت و احترام خود را به ساحت قدسی سیدالشهدا ابراز کرده‌اند. برخی از این بانوان کسانی هستند که در سال‌های اخیر روضه‌خوان سیدالشهدا بوده‌اند و با قرائت مقتل عاشورا در مراسم عزاداری برخی مراکز فرهنگی و هنری مانند برج میلاد به سبک و شیوه خود در اقامه عزای سالار شهیدان مشارکت کرده‌اند. آیا معیارهای شرعی و قواعد عقلی حکم می‌کند که از این بهانه استفاده کنیم و با شیوه‌ای نیکو و زبانی نرم و روشی پسندیده آنان را بیشتر و بهتر در این فضا و محیط نگه داریم یا این‌که با برخورد بی‌ادبانه و رفتارهای غیرشرعی و غیراخلاقی همین فرصت نزدیک‌شدنشان به درگاه نجات‌بخش قلعه و بارگاه توسل به سیدالشهدا علیه‌السلام را هم از آنان بگیریم؟ خدا به کدام یک بیشتر راضی است؟ ارباب و مولایمان کدام را بیشتر می‌پسندد؟ کدام روش و شیوه، صحیح وسزاوار است؟»
سرخوردگی سیاسی و اجتماعی پایگاه برخی رسانه‌ها
سیدمحمدرضا خوشرو، مدرس ارتباطات اما درخصوص بی‌اخلاقی در رسانه‌ها با اشاره به ریشه این‌گونه رفتارها از سوی یک نشریه بیان داشت: «بی‌اخلاقی یکی از تکنیک‌های جذب مخاطب برای رسانه‌هاست. برخی رسانه‌ها برای این‌که بخواهند بیشتر دیده شوند ناگزیرند از این‌که یک حرکت اعجاب‌انگیز انجام دهند و این حرکت اعجاب‌انگیز می‌تواند ناسزا گفتن باشد. به‌گونه‌ای که سعی می‌کنند شخصیت یا جریانی را با الفاظی که برای مخاطب جذاب است برچسب بزنند و این برچسب‌زنی در فضای رسانه‌ها با رویکرد جلب توجه می‌تواند منجر به افزایش مخاطب آن شود و خود بهانه‌ای باشد تا آن رسانه تمسک به بی‌اخلاقی پیدا کند. این بی‌اخلاقی در طول زمان باعث می‌شود آن رسانه سرزبان‌ها بیفتد و مخاطبان جدیدی پیدا کند؛ به نوعی که برخی از مخاطبان منتظر رویداد جدیدی از آن رسانه هستند تا بدانند به‌عنوان مثال در فلان رخداد جدید و موضوع مطرح شده، چه رویکردی را اتخاذ می‌کند؛ آن هم رسانه‌ای که در سطح رسانه‌های رسمی، حرفه‌ای و مطرح نیست.»
خوشرو بی‌اخلاقی رسانه‌ها را فقط مختص مطبوعات نمی‌داند و معتقد است: «حتی برخی از محصولات رسانه‌های دیگر مثل فیلم‌های سینمایی، آن‌قدر ارزش هنری و ویژگی‌های مخاطب‌پسند ندارند اما در درون‌شان از الفاظ و صحنه‌هایی استفاده می‌شود که برایشان محرومیت ایجاد ‌شود و این محرومیت است که برای آن فیلم حاشیه درست کرده و آن را مشهور می‌کند؛ صرفا برای این‌که بتواند دیده شود و گیشه داشته باشد؛ بنابراین متاسفانه اگر نظام سالمی در فضای رسانه‌ای ما حاکم نباشد، رسانه‌های اینچنینی و کوچک با استفاده از این تکنیک‌ها خودشان را مطرح می‌کنند. برخی بی‌اخلاقی‌های رسانه‌ها در فضای رسانه‌ای را می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که آن رسانه‌ها و آن جریان از بعضی واکنش‌ها و رویدادهای سیاسی و اجتماعی سرخورده شده‌اند و با این بی‌اخلاقی‌ها می‌خواهند خود را تخلیه کنند. از این منظر وجود این تیپ رسانه‌ها می‌تواند مفید باشد؛ یعنی اگر جریانی در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه شکست خورده باشد و تریبونی نداشته باشد که فریادی بزند، ممکن است ناراحتی‌های خود را از یک جای دیگر بروز بدهد که آسیب‌های آن به مراتب بیش از یک تریبون رسانه‌ای خواهد بود؛ بنابراین در شرایطی که مدعی هستیم جامعه چندصدایی است و آزادی بیان تا حدودی وجود دارد، این تا حدودی باید به منصه ظهور هم برسد.»
فحاشی؛ تکنیک خبری یا رویکرد ماکیاولیستی به خبر؟
ممکن است برخی این‌گونه بی‌اخلاقی‌ها در رسانه‌ها را به‌گونه‌ای دیگر تعبیر کنند و آن را نوعی تکنیک خبری بدانند. این‌گونه برداشت‌ها از خبر و رسانه که بیشتر در نوع روزنامه‌نگاری آمریکایی دیده می‌شود با مثال مشهور خود که خبر غرق‌شدن یک فرد در روزنامه مهم‌تر از نجات یافتن آن فرد است، خبر را فارغ از موضع‌گیری‌های اخلاقی قلمداد می‌کند و درست یا غلط موافقان و مخالفان خود را دارد.

مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل سیاسی در این خصوص که چه می‌شود برخی رسانه‌ها از بی‌اخلاقی به‌عنوان یکی از تکنیک‌های خبری استفاده می‌کنند؟ گفت: «آنچه در این زمینه باید به آن اشاره کرد، دانش‌های ماکیاولیسم رسانه‌ای است که می‌توان آن را مکتب اصالت و قدرت رسانه‌ای نام گذاشت و در آن تأکید می‌شود هدف وسیله را توجیه می‌کند؛ لذا برای جذب مخاطب، بسیاری از رسانه‌های غیراخلاقمند دنبال ایجاد گزاره‌های موثر بر مخاطب در جهت اهداف طردشده خود برمی‌آیند. از این جهت برآنند که بگویند استفاده از هر وسیله‌ای برای رسیدن به یک هدف مشروع، مشروع است؛ حرفی که ماکیاولی می‌زد. در این‌جاست که رسانه‌هایی که مدعی ارزش و حفظ اصول هستند و خود را بیش از هر چیزی ارزش‌گرا می‌دانند، بزرگترین ارزش آنها استفاده از ابزارهایی می‌شود که به واسطه آن بتوانند مخاطب را به طرف اهداف مشروع خویش از نظر خود هدایت کنند که این همان آموزه ماکیاولی است.»
مطهرنیا با ذکر مثالی در حوزه اقتصاد، این بی‌اخلاقی در رسانه‌ها را این‌گونه تبیین می‌کند: «در حوزه اقتصاد، ما اساسا شاهد عرضه کالایی هستیم که جاذبه فراوانی دارد و این جاذبه فراوان سود فراوان‌تری را برای کسب و کارها حاصل می‌کند.
از این‌رو است که در ادبیات اقتصاد بین‌الملل اساسا تجارت جنسی از بالاترین میزان سود در زمینه‌های گوناگون تاریخی برخوردار بوده است؛ لذا وقتی شما در حوزه رسانه نیز برای جذب بیشتر مخاطب گزاره‌های غیردرست و حتی گزاره‌هایی که منبع و منشأ صحیحی نداشته را عرضه می‌کنید، نشان‌دهنده نوعی برداشت همگن با تجارت جنسی در حوزه اقتصاد است؛ چراکه می‌تواند فواید ظاهری فراوانی برای جذب مخاطب به وجود آورد اما از نظر اخلاق پذیرفته‌شده در تمام زمان‌های تاریخی و در میان همه ادیان قابل پذیرش نیست. وقتی یک رسانه با بداخلاقی به این سمت‌وسو روی می‌آورد، حداقل می‌توانیم بگوییم با گام در ماکیاولیسم سیاسی به نوعی تجارت جنسی، خبری و اطلاع‌رسانی در حوزه اقتصادی روی آورده است و این درست در تباین با آن چیزی است که اصول و ارزش‌های حاکم و رفتار اخلاقمند و کنش اخلاقی خوانده می‌شود.»

مطهرنیا در بخش دیگری از سخنان خود سواد رسانه‌ای را یکی از مباحث مهم در پذیرش یک رسانه بااخلاق و بی‌اخلاق تبیین کرد و گفت: «ما نیازمند تربیت و تعلیم رسانه‌ای هستیم. سواد رسانه‌ای محصول تعلیم و تربیت رسانه‌ای است و جامعه ما فاقد تعلیم و تربیت صحیح در حوزه آموزش و پرورش و به طریق دیگر فاقد آموزش سواد رسانه‌ای است؛ چراکه امروز اگر واحدهایی به‌عنوان سواد رسانه‌ای در آموزش و پرورش ما تعریف می‌شود، شاهد آن هستیم که مانند کلاس‌هایی چون انشا یا ورزش تنها حیاط خلوت هنرمندان و اساتیدی است که نتوانستند ساعت‌های موظف خود را پر کنند و لذا ما یک ساختار مشخص، تعریف شده یا کارکرد معینی برای ایجاد سواد رسانه‌ای در کشور خود دارا نیستیم.»

به هرحال این نوع خاص و منحصربه‌فرد روزنامه‌نگاری یالثارات را تکنیکی خبری برای جذب مخاطب بدانیم یا واکنش گروهی سیاسی که در میدان انتخاب توسط مردم شکست خورده‌اند باید گفت مدتی است که دیگر قبح رعایت اخلاق در رسانه‌های رسمی شکسته شده و هر هفته بسیاری منتظر هستند تا ببینند این هفته کدام گروه یا فرد سیبل توهین‌های این هفته‌نامه خواهد شد؟

105105

کد خبر: 687091

وب گردی

وب گردی