به گزارش گروه اقتصادی ایسکانیوز؛ اهمیت ایجاد اشتغال در توسعه اقتصادی بر کسی پوشیده نیست؛ افزایش اشتغال با افزایش سطح رفاه عمومی رابطه مستقیمی دارد. همچنین ایجاد اشتغال پایدار ازجمله اصول و پایههای اقتصاد مقاومتی است. این موضوع باعث شده همیشه بحث اشتغال و مبارزه با بیکاری در ادوار انتخابات ریاستجمهوری از مهمترین شعارهای کاندیداها قرار گیرد. دولت یازدهم نیز با این شعار که «دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند» بر سر کار آمد، اما عملکرد دولت در زمینه اشتغال هیچگاه نظر مردم و کارشناسان را به خود جلب نکرد. در انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری، حسن روحانی با دفاع از عملکرد چهارساله خود بر شدت شعارهای اشتغالزایی خود افزود. در یکسال گذشته نرخ بیکاری به 12.1 درصد رسیده است که 10.4 درصد از اشتغال کشور را اشتغال ناقص تشکیل میدهد. درباره عملکرد دولت در حوزه اشتغال با پرویز جاوید، عضو انجمن اقتصاددانان گفتوگو کردهایم. جاوید معتقد است: «اگر زیرساختهای اشتغال فراهم شود هم رکود و تورم از بین میرود و هم ایجاد اشتغال میشود.» در ادامه این گفتوگو را از نظر میگذرانیم.
دولت آقای روحانی با شعارهای بسیاری درباره اشتغال وارد کارزار انتخاباتی شد ولی به نظر میرسد با گذشت پنجسال از آن تاریخ، این برنامهها اجرای موفقی را تجربه نکردهاند. بهطور کل شما عملکرد دولت در بخش اشتغال را چگونه ارزیابی میکنید؟
شعاری که تیم اقتصادی دولت مطرح کرد، ایجاد 700 هزار شغل در سال بود. بنده این برنامهها را آنچنان موفق ندیدم. البته اشتغال ایجاد شده ولی نه بهحدی که دولت مدنظر داشت. تصور میکنم دولت چیزی حدود 150 تا 200 هزار شغل در سال ایجاد کرده است. در این زمینه دولت زیاد موفق نبوده است. توجه داشته باشید که دولت نمیتواند مستقیما شغل ایجاد کند، بلکه دولت باید بسترسازی کند. دولت باید شرایطی را هموار کند که در کشور سرمایهگذاری شود؛ اگر در کشور سرمایهگذاری شد آن وقت میتوانیم بگوییم در حال افزایش اشتغال هستیم، ولی وقتی این اتفاق نیفتاده است چه اشتغالی میتواند ایجاد شود؟ دولت نزدیک به 4.5 تا پنج میلیون حقوقبگیر دارد و در نتیجه امکان ایجاد شغل در این بخش وجود ندارد؛ باید اجازه دهد بخش خصوصی ایجاد اشتغال کند. در بخش خصوصی نیز باید سرمایهگذاری اتفاق بیفتد تا ایجاد اشتغال شود که آنهم محقق نشده است. در حال حاضر کارخانهها با مشکل روبهرو هستند. بهطور کل حرفی که دولت زده با عملی که اتفاق افتاده، یکسان نیست.
هرازچندگاهی دولت آمارهایی درباره ایجاد شغل ارائه میکند؛ از سالی 500 تا 900 هزار بهتناوب اعلام شده است. به نظر شما دولت این آمارها را طبق چه چیزی ارائه میکند؟
این آمارها بسیار متفاوت و متناقض است. مرکز آمار، سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی آمارهای متفاوتی ارائه میکنند، ولی اینکه چه اتفاقی باید بیفتد که مثلا 700 هزار شغل ایجاد شود، من میگویم باید سرمایهگذاری شود. دولت براساس حجم سرمایهگذاریها میگوید این مقدار شغل ایجاد شده؛ باید از دولت پرسید این سرمایهگذاری در کدام بخشها صورت گرفته است؟ و بعد از آن باید به تفکیک بخشهای اقتصادی آمار اشتغال را اعلام کند تا بتوان درباره آن قضاوت کرد. من تاکنون ایجاد این مقدار شغل را در کشور ندیدهام و ایجاد 700 هزار شغل را که دولتیها مدعی آن هستند، رد میکنم.
در چند سال گذشته همه برنامههای دولت مبتنیبر کنترل تورم بود. برخی اعتقاد داشتند موضوع اشتغال مهمتر از تورم بود و دولت باید به این سمت حرکت میکرد. به نظر شما دولت اولویت خود را اشتباه انتخاب کرده است؟
ما نمیتوانیم بگوییم کدامیک از این دو مقوله بر دیگری اولویت دارد. اگر دولت سراغ رکود میرفت تورم افزایش مییافت و اکنون که سراغ تورم رفته، رکود تعمیقیافتهتر شده است. این حرفها شعار است، همانطور که گفتم باید بهدنبال ایجاد زیرساختها باشیم. تا زمانی که زیرساختها درست نشود به هیچ نتیجهای نمیرسیم. من این شعارها را قبول ندارم، مثلا دولت شعار مبارزه با تورم را داد ولی نتیجه آن افزایش رکود شد. البته همین شعار تورم نیز موفق نبود و تورمی که گفتند یکرقمی شده اکنون به سمت دورقمی شدن پیش میرود؛ به قول معروف از اینجا رانده و از آنجا مانده شدیم.
بهطور خاص دولت باید به سمت ایجاد و گسترش چه زیرساختهایی برود؟
یکی از این زیرساختها ارتباط با جهان است، دیگری سرمایهگذاری است، دیگری باز کردن دست بخش خصوصی، دیگری ورود تکنولوژی است، دیگری ایجاد بازارهای جدید است و... دو تا از این زیرساختها اولویت اساسی دارد؛ اول اینکه سرمایهگذاری خارجی انجام شود و دوم مناسب کردن فضای کسبوکار برای بخش خصوصی است. تا این اتفاقات نیفتد مطمئن باشید خبری از ایجاد اشتغال در کشور نخواهد بود. اگر زیرساختها فراهم شود من به شما اطمینان میدهم که هم رکود و تورم از بین میرود و هم ایجاد اشتغال میشود.
شما از ایجاد زیرساختها صحبت میکنید در حالی که در چند سال گذشته که کشور با رکود مواجه بود، بخش تولیدی ما بهشدت از نظر بیمه و مالیات تحت فشار بود. یعنی بخش خصوصی از بدیهیات فضای کسبوکار نیز محروم است.
بله، متاسفانه این حرف درست است. وقتی میگوییم شرایط کسبوکار مناسب شود درواقع یعنی تلطیفکردن فضای کسبوکار. یعنی وضعیت بیمه و مالیات مشخص باشد، قانون کار درست و مناسب باشد، سیستم بانکی کارآمد باشد و... فضای کسبوکار یکی از زیرساختهای مهم فضای اقتصادی و صنعتی کشور است. دولت نمیتواند مستقیما شغل ایجاد کند ولی باید این عوامل و زیرساختها را فراهم کند.
شما سرمایهگذاری خارجی را بسیار بااهمیت میدانید، ولی در چند سال گذشته اگر هم سرمایه خارجی آمده فقط جذب بخش دولتی شده و بخش خصوصی توفیقی در جذب آن نداشته است. چرا اینگونه شد؟
بعد از امضای برجام افتخار دولت این بود که هیاتهای خارجی زیادی روانه ایران شدند. نزدیک به 180 هیات تجاری، اقتصادی و صنعتی به کشور آمدند و همه نیز با اعضای اتاق بازرگانی جلساتی را برگزار کردند. بنده بهشخصه در جلسه با 150 هیات تجاری حضور داشتم. در هیچکدام از این جلسات قراردادی ندیدم و فقط تفاهمنامههایی بین طرفین امضا شد. بهطور کل قراردادی با بخش خصوصی بسته نشد و فقط با دولتیها قراردادهای محدودی را امضا کردند. در این موضوع نیز دولتیها گوی سبقت را از بخش خصوصی ربودند. البته با خروج آمریکا از برجام این شرکتها در حال ترک کشور هستند. بعد از برجام هیچ اتفاق مهمی در بخش خصوصی نیفتاد. در بخش دولتی نیز سرمایه خارجی در جاهایی که نفت پشتوانه آن بود یا دولت مستقیما پشتیبانی کرد مانند هواپیمایی ورود پیدا کرد یا جاهایی رفتند که پتروشیمی پشتوانه آن بود.
دولت نخواست سرمایه خارجی به سمت بخش خصوصی برود یا بخش خصوصی از جذب این سرمایهگذارها ناتوان بود؟
این موضوع دوطرفه است؛ هم بخش خصوصی نتوانست جذب کند و هم دولت آن حمایتی را که در عرصه ورود این هیاتهای خارجی باید انجام میداد، صورت نداد. به همین خاطر خارجیها بیشتر جذب بخش دولتی شدند.
یک طرف فضای اقتصادی جامعه، بیکاری است و طرف دیگر مشکلات معیشتی کارگران. متاسفانه بخش اعظمی از که اکنون مشغول بهکار هستند، مشکل معیشت دارند. چگونه باید این مشکلات را حل کرد تا این افراد بتوانند یک زندگی حداقلی را برای خود و خانوادهشان شکل دهند؟
میزان افزایش حقوقی که در شورای سهجانبه تعیین میشود کفاف افزایش هزینههای زندگی را نمیدهد و با این وضعیت چرخ زندگی کارگرها نمیچرخد. 15 درصد افزایش حقوق در حالی که مرغ و گوشت و سایر اقلام در بازار بسیار افزایش قیمت داشتهاند، کافی نیست. بسیاری از کارگران مستاجر هستند و اجارهخانه بسیار افزایش داشته است. باید از دولت پرسید واقعا 15 درصد افزایش حقوق جواب مخارج زندگی را میدهد؟ این افراد فرزند دانشآموز و دانشجو دارند. من این وضعیت را عادلانه نمیدانم؛ دولت باید فکری به حال آن کند.
اگر کمی جامعتر به موضوع نگاه کنیم باید بگوییم دولتهایی که بعد از انقلاب آمدهاند در این عرصه هیچکدام کارنامه موفقی نداشتهاند. اصلا بلد نیستند چه کار کنند. واقعا کارگران در عسر و حرج زندگی آبرومندانه خود را پیش میبرند. قیمت مواد غذایی و کالاهای اساسی حدود 40 درصد افزایش داشته، اما حقوق کارگران فقط 15 درصد؛ آیا این عدالت است؟ ما پیشنهادهای زیادی را به دولت ارائه کردهایم اما متاسفانه کسی به حرف ما گوش نمیدهد.
در بسیاری از تحلیلهای اقتصادی گفته میشود یکی از ابرچالشهای اقتصاد ما بیکاری است، ولی برنامه دولت با این ابرچالش متناسب نیست. آیا دولت از وجود این معضل بیاطلاع است؟
دولت حتما شرایط را درک میکند. دولت و تیم کارشناسی آن اوضاع و احوال و چالشها را میدانند، ولی باید توجه کرد که دولت محذوراتی هم دارد. متاسفانه دولت بیش از اندازه به برجام دل بسته بود و حل همه مشکلات را در آن میدید ولی این پیشبینی را نکرده بود که اگر روزی آمریکا از برجام خارج شود، اروپاییها هم به آن وفادار نخواهند ماند. اروپاییان در اسرع وقت به سمت آمریکا میروند و برجام نیز از بین خواهد رفت. این مسائل از حوزه توان دولت خارج است. دولت واقعا میخواهد اوضاع اشتغال را سامان دهد، ولی وقتی اوضاع اینگونه میشود، دیگر نمیداند باید چه کار کند.
402