به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی ایسکانیوز، نبی اله عشقی ثانی،مدرس دانشگاه با بیان انواع اعتماد می گوید: نوع اول اعتماد در اثر شناخت، ارتباط، تعامل، داد و ستد، دوستی یا زندگی مشترک حاصل شده و به موجب آن اطمینانی به دست میآید که منجر به یک اعتماد عمیق و همه جانبه میشود.نوع دوم اعتمادی است که محصول برندینگ است. به این معنی که مردم در اثر استفاده طولانی مدت از یک کالا با مارک معین از کیفیت آن راضی میشوند پس به آن اعتماد میکنند و بدون دغدغه و نگرانی آن محصول را خریداری میکنند، حتی آگاهانه بهاء بیشتری می پردازند و خرید آن را به دیگران توصیه می کنند.
به گفته این مدرس دانشگاه نوع سوم، اعتمادی است که دانش آموزان به معلم و دانشجویان به استاد خود پیدا می کنند در نتیجه بدون تردید حرفهای او را میپذیرند و عمل میکنند و هر گاه کسی تردیدی وارد کند با جدیت از آن دفاع میکنند که این سخن معلم ماست. یعنی افراد به دانش معلم و استاد خود اعتماد کرده و از آن پیروی میکنند و در ادامه اعتمادی که مومنان به روحانی مسجدشان پیدا می کنند و به دلیل باور دینی و یقین به سخن آن روحانی و آگاهی مذهبی او پیامش را باور کرده و به آن عمل و اقتدا می کنند.
وی با اشاره به اینکه بدون شک اعتماد آگاهانه به سادگی حاصل نمیشود و ارزشی بسیار بالایی دارد میگوید: شاید همین جاست که گفتهاند هر چیز نو و تازه اش خوب است به جز دوستی که کهنه و قدیمیش ارزشمندتر است که پایه و اساس اعتماد متقابل به یکدیگر را شکل میدهد و سالیان بسیار دوام می آورد و همین اعتمادی که به سختی و گذشت ایام و تلاش فراوان به دست می آید مانند درختی است که باید آبش داد باید مراقبش بود تا حوادث ایام آن را متزلزل نسازد و سرمایه ای باشد برای زمانی که به آن نیازداریم.
عشقی ثانی تاکید می کند: اگر اعتماد زایل و تبدیل به بی اعتمادی شد به راحتی و آسانی قابل برگشت نیست و خسرانی تاسف بار و زیانی جبران ناپذیر است و شاید به همین دلیل است که افراد در مواجهه با چنین شرایطی میگویند از هرکسی انتظار داشتم جز فلانی، باورم نمی شود آیا واقعیت دارد؟! مگر می شود؟ امکان ندارد؟ و ....
وی در مورد بی اعتمادی و پیامدهای آن می گوید: زمانی که مبحث اعتماد و بی اعتمادی از سطح روابط بین فردی به سطح روابط جمعی منتقل می شود موضوع پیچیده تر شده پیامدهای آن جمع بزرگ میلیونی را تحت تاثیر قرار می دهد و می تواند حتی ارکان احزاب و تشکل های بزرگ را متزلزل کند زیرا مردم یک جامعه در اثر آموخته ها، عملکرد و تجارب ایام به مسئولان اعتماد می کنند به حرفشان باور دارند، برایش تبلیغ میکنند و به خاطرش وارد درگیری می شوند اما اگر از مسئولی خلف وعده ای ببینند یا بشنوند میگویند حتما اشتباه شده است و وقتی مکرر رفتارهای ناصواب می بینند، اعتمادشان سلب می شود از سوی دیگر اگر مسئولی مکرر وعده های ناصواب بدهد که اجرایش از توان و امکانش به دور باشد بین آن مسئول و مردم فاصله ایجاد شده و رگه های بی اعتمادی تدریجاً به یک بی اعتمادی عمیق تبدیل میشود که اصلاح ناپذیر است چرا که امید به ناامیدی تبدیل میشود، در این صورت است که باید منتظر تکانش ها و چالش های اجتماعی بود که اگر درست مدیریت و ساماندهی نشود میتواند برای اداره امور جامعه و کشور بسیار گران تمام شود.
انتهای پیام/