پژوهش در ایران نیازمند فرارشته‌ای شدن و کاربردی‌سازی‌ دانش است

استاد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات می‌گوید: بی‌توجهی به پژوهش‌های میان‌رشته‌ای یکی از معایب بزرگ سیستم آموزش عالی کشورمان است. از آنجا که با یک تخصص خاص نمی‌توان مرزهای دانش را شکافت و پیش رفت، در کشورمان نیاز داریم پژوهش‌های میان‌رشته‌ای و کاربردی‌سازی دانش را پیش ببریم.

به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ علی جهان متولد سال ۱۳۵۵ در سمنان است. تحصیلات دانشگاهی را در رشته مهندسی صنایع در دانشگاه صنعتی اصفهان شروع کرد. کارشناسی ارشد را نیز در همین رشته در دانشگاه علم و صنعت ایران ادامه داد و در سال ۱۳۸۱ دانشگاه آزاد سمنان به عنوان مربی شروع به تدریس کرد و عضو هیات علمی این دانشگاه شد.

برای دوره دکتری از دانشگاه آزاد اسلامی بورس گرفت و به مالزی مهاجرت کرد تا در همین رشته در دانشگاه «پوترا» تحصیل کند. دانشگاه پوترای مالزی به عنوان یکی از دانشگاه‌های دولتی مالزی است که هدایت کننده تحقیقات این کشور به ‌شمار می‌رود.

بعد از اتمام دوره دکتری در سال ۲۰۱۱ به ایران بازگشت و به عنوان استادیار در دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان شروع به تدریس کرد و از سال ۱۳۹۵ به دانشیاری گروه صنایع ارتقاء پیدا کرد.

سال گذشته از دانشگاه مرخصی بدون حقوق گرفت و در سمت مدیرکل خدمات پژوهشی مرکز پژوهش‌های مجلس فعالیت کرد.

او هم‌اکنون در قالب ماموریت در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران دانشگاه آزاد مشغول به کار است و سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۲ جزو ۲ درصد دانشمند برتر جهان انتخاب شده است.

پژوهش در ایران نیازمند فرارشته‌ای شدن و کاربردی‌سازی‌ دانش است

گوگل اسکالر دکتر علی جهان

مصاحبه ما را با این محقق و استاد دانشگاه می‌خوانید:

چه شد که جزو ۲ درصد دانشمند برتر جهان انتخاب شدید؟

شاخص ترکیبی وجود دارد که استنادات یا citation در آن اهمیت بسیار بالایی دارد. در واقع، من کاری نکردم که انتخاب شده‌ام، بلکه دیگران به مقالات من ارجاع داده‌اند و باعث شده که شاخص من بالا برود.

من سال‌هاست که به صورت میان‌رشته‌ای تحقیق می‌کنم و تمرکزم بیشتر روی کاربرد ابزارهای مهندسی صنایع در محیط‌های طراحی مهندسی است که شامل مراحل تصمیم‌گیری و بهینه‌سازی در رشته‌های مهندسی مواد، مهندسی پزشکی و مکانیک می‌شود.

تلفیق و کاربرد این ابزار زمینه پژوهشی جدیدی را ایجاد کرده و باعث سرعت بخشیدن به توسعه دانش و کاربردی شدن آن شده است. همین امر هم باعث شده که کارهای تحقیقاتی من بیشتر مورد استناد قرار بگیرد.

به غیر از این، کتابی را در سال ۲۰۱۳ در همین زمینه تدوین کردم که توسط «الزویر» به چاپ رسیده است و در سال ۲۰۱۶ به دلیل استقبال بسیار جامعه دانشگاهی، کتاب را با فصل‌های جدید تجدید چاپ کردم.

با این حال، کارهای پژوهشی که ما در این زمینه انجام می‌دهیم، از مرحله توسعه علم و شکافتن مرزهای علم عبور کرده و روی کاربردی‌سازی دانش متمرکز شده‌ است.

هر سال چند مقاله می‌نویسید؟

حداقل ۲ مقاله در سال می‌نویسم.

مقاله‌ای که اخیرا چاپ کرده‌اید، در مورد چیست؟

مقاله اخیرم در بحث مهندسی کیفیت است. در این مقاله از نمودارهای کنترل کیفیت در شناسایی نقاط حادثه‌خیز جاده‌ها استفاده کردیم. این نمودارها معمولا در بحث تولید صنایع به کار می‌رود. در واقع از این ابزار برای اولین بار در بحث شناسایی تصادفات جاده‌ای استفاده کردیم و مسیر استان سمنان را به عنوان یک مسیر پرتردد انتخاب کردیم تا نقاط آسیب را در آن شناسایی کنیم. این پروژه با استقبال بسیار خوبی مواجه شد و مقاله خوبی هم از آن به چاپ رسید.

کدام پروژه‌تان بازخورد خوبی داشته؟

پروژه تحقیقاتی دیگرم در زمینه مهندسی پزشکی است که در آن از ابزارهای تصمیم‌گیری و بحث‌های مربوط به مهندسی مواد در بهینه‌سازی طراحی پروتزهای زانو استفاده کردیم. این مساله مربوط به انتخاب مواد و ترکیب آنها، شکل و ابعادی است که پروتزهای زانو باید طراحی بشوند تا از یک سو با استخوان جوش بخورد و از سوی دیگر صاف و صیقلی باشد که چرخش در زانو به راحتی انجام بگیرد. به همین دلیل در گام اول باید مواد پیچیده‌ای ساخته شود و در گام دوم ابعاد و شکل آن طوری طراحی شود که عملکرد خود زانو را داشته باشد.

از این رو، این پروژه پژوهشی مستلزم نیاز به دانش مهندسی مواد و مکانیک است و از آنجا که بحث میان‌رشته‌ای است مورد توجه قرار می‌گیرد. علاوه براین، تکنیک‌های مورد استفاده در صنایع مختلفی مانند صنعت خودرو کاربرد دارد.

با توجه به تجربیات و زمینه پژوهش‌هایتان، آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم می‌کنید؟

من نمی‌توانم در این زمینه پیش‌بینی کنم، ولی چیزی که در دنیای علم و فناوری کنونی می‌بینم، این است که ما بسیار از علم دنیا عقبیم و اگر تصور کنیم که صاحب دانش هستیم، کاملا دچار توهم هستیم. در مواردی عدم تامین بودجه مالی یکی از عوامل زمینه‌ساز مهاجرت محققان بوده که خسارات بالایی را گاها به دنبال داشته است.

عدم ارتباط دانشگاه با صنعت و همچنین بازار کار نامناسب، بیشتر در دانشجویان رشته فنی مهندسی نیز یکی دیگر از این عوامل است.

با توجه به اینکه شما هم تجربه تحصیل در ایران و هم در خارج از کشور را دارید، به نظر شما معایب سیستم آموزش عالی ایران چیست که باعث می‌شود محققان ما در سطح بین‌المللی دیده نشوند و دانشجویان از همان ابتدا به فکر فرار باشند تا به فکر ساختن؟

مساله اصلی سیستم آموزش عالی ما بحث اعتبارات پژوهشی است که ضعف جدی در آن وجود دارد. مساله دوم بی‌توجهی به پژوهش‌های میان‌رشته‌ای است، زیرا سیستم آموزش عالی به شکلی است که سه مقطع تحصیلی باید همراستا باشند. مثلا کسی که کارشناسی‌اش را مهندسی صنایع خوانده، باید کارشناسی ارشد و دکتری‌اش هم در همین رشته باشد. این امر کاملا اشتباه است، زیرا الان دیگر با یک تخصص خاص نمی‌توان مرزهای دانش را شکافت و پیش رفت. به نظر من چیزی که ما در کشورمان نیاز داریم پژوهش‌های میان‌رشته‌ای و کاربردی‌سازی دانش است.

مساله بعدی عدم وجود حمایت از محققانی است که ۲۰ الی ۳۰ مقاله علمی نوشته است. حمایت‌ها به قدری جزئی است که محقق نمی‌تواند پروژه‌های تحقیقاتی خود را فراتر از مقاله پیش ببرد و همین که به مرحله کاربردی‌سازی می‌رسد، تمام حمایت‌های قطع می‌شود.

به غیر از این، بی‌توجهی به گروه‌های تحقیقاتی است. به همین دلیل مسیری برای ارتباط بین افراد باتجربه با افراد تازه‌کار وجود ندارد و در نتیجه باعث می‌شود محققان به سمت پژوهش‌های انفرادی به جای گروهی سوق پیدا کنند.

از سوی دیگر، فاصله بین دانشگاه و صنعت به حدی زیاد است که دیگر انگیزه‌ای برای محققان باقی نمی‌گذارد که وارد پژوهش‌هایی شوند که مساله اصلی صنعت باشد.

به طور کلی باید بگویم که اکوسیستم پژوهش در ایران دچار مشکل است و همین امر باعث بی‌انگیزگی در میان محققان می‌شود.

بیشتر بخوانید:

شاهد نسل برجسته‌ای از محققان، دانشمندان و صنعتگران ایرانی در دنیا هستیم / ظهور نسل نوی داروها به کمک چاپ سه‌بعدی

یک دانشجو برای ورود به دانشگاه زحمات زیادی می‌کشد، درس می‌خواند، هزینه می‌کند و زمان می‌گذارد. به نظر شما، نقش اساتید در دادن انگیزه به دانشجویان چیست؟ و آیا اساتید ما در ایران این انگیزه را در دانشجویان ایجاد می‌کنند یا خیر؟

ما اساتید از همه طیفی داریم. برخی به اندازه کافی انگیزه به دانشجو می‌دهند و مسیری را برای آنها ترسیم می‌کنند تا بتوانند روی نیازهای بومی متمرکز شوند. اما برخی هم موضوعاتی را به دانشجو پیشنهاد می‌دهند تا دانشجو بتواند با کمک آنها از دانشگاه‌های خارج از کشور پذیرش بگیرد و مهاجرت کند. ولی تجربه شخص من این است که رویکرد اول بهتر جواب می‌دهد و زمانی که بتوانیم دانشجو را به خلاهای واقعی تحقیقاتی هدایت کنیم، هم انگیزه دانشجو بیشتر می شود، هم مقاله از آن به دست می‌آید و هم دانش در کشورمان توسعه پیدا می‌کند.

با این حال، دنیای چاپ مقاله بین المللی به بیزینسی تبدیل شده که از نظر من یک شمشیر دو لبه است، چون از یک سو سطح علمی کشورمان را بالا می برد و از سوی دیگر زمینه درامد زایی ناشران بین‌المللی را فراهم میکند ولی مساله اصلی این است که سیستمهای انگیزشی لازم برای انجام مطالعات کاربردی متناسب با نیازهای روز جامعه طراحی نشده است.

یکی از مسائلی که بیشتر افرادی که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند، ذکر کرده‌اند، بحث صمیمیت و در عین حال احترام متقابل بین اساتید و دانشجوهاست. به طوری که مثلا همدیگر را با نام کوچک صدا می‌کنند. اما در ایران، اساتید همواره سعی می‌کنند که فاصله‌شان را با دانشجویان حفظ کنند. به نظر شما این مشکل از کجاست؟

این مشکل ناشی از فرهنگ ماست و به نظر من ایجاد صمیمیت بین اساتید و دانشجویان در ایران هیچ تاثیری در کیفیت تدریس و یا تحقیق ندارد. شاید دانشجو حس بهتری پیدا کند، ولی در محیط‌های کاری ما این موضوع زیاد مصطلح نیست. چیزی که مهم‌تر است، میزان زمانی است که استاد برای دانشجو صرف می‌کند. مثلا در دسترس دانشجوها باشد و یا به ایمیل‌های آنها پاسخ‌های باکیفیت بدهد. حمایت مالی و معنوی از دانشجوهایش بکند.

بارها و بارها از دانشجویان داخل کشورمان شنیده‌ایم که اساتید هفته‌ها جواب ایمیل‌شان را نمی‌دهند. به نظر شما این ادعا درست است و علت آن چیست؟

این بحث به مساله تامین مالی استاد برمی‌گردد. زمانی که استادی از نظر مالی تامین نمی‌شود، مجبور است که چند کار را به طور همزمان انجام دهد. در نتیجه زمان کافی برای پاسخگویی به دانشجویان را ندارد.

ما شاهدیم که بسیاری از افرادی که از کشورمان مهاجرت کرده‌اند، در کشورهای اروپایی و آمریکایی به افراد بسیار موفق تبدیل می‌شوند و به دستاوردهای بزرگی می‌رسند. به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد که باعث رشد این افراد می‌شود؟

محیط و اکوسیستمی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی وجود دارد، افراد را به آن سمت و سو هدایت می‌کند. بحث بالا بودن یا پایین بودن سطح علمی آن افراد نیست، بلکه بحث محیط، قوانین و شرایط حاکم به نوعی است که افراد را وادار به ادامه مسیر می‌کند.

بحث دیگر، آموزش‌های مستمر مربوط به روش‌ تحقیق و استفاده از ابزارهای نوین است.

به غیر از این، در کشورهای پیشرفته منابع پژوهشی را صنعت تامین می‌کند. به این معنا که پولی را برای تحقیق و توسعه خودش کنار می‌گذارد. از آنجا که محیط کاملا رقابتی است، صنایع یا شرکت‌ها نیاز دارند که سریعا محصولی را وارد بازار کنند. زمانی که حمایت از جانب صنعت وجود داشته باشد، دانشجو فرصت کار کردن در صنعت را پیدا می‌کند و کارهای پژوهشی دیگر از قالب مقاله درمی‌آیند و به سمت کاربردی شدن سمت و سو پیدا می‌کنند.

در کشورمان، این محیط رقابتی و همچنین مراکز تحقیق و توسعه در صنایع وجود ندارد و به تبع آن، صنعت هر محصولی را با هر کیفیتی وارد بازار می‌کند. کشورهای پیشرفته هم این مشکلات را داشتند، اما از این مرحله گذار کرده‌اند. ولی ما هنوز درگیر علم‌سنجی و تولید مقاله شده‌ایم و دولت و صنعت منافع‌شان را در تمرکز روی تحقیق و توسعه نمی‌بینند و طبیعتا به این سمت هم حرکت نمی‌کنند.

پس به نظر شما بحث رقابت‌پذیری مهم‌ترین عامل عدم پیشرفت ما در توسعه علم است؟

بله و به نظر من، تا زمانی که درهای واردات باز نشود و فضای رقابتی بین محصولات داخلی و خارجی ایجاد نشود، صنایع و تولیدکنندگان ما هیچ اجباری ندارند که کیفیت محصولات‌شان را ارتقا بدهند. اولین گام برای افزایش کیفیت محصولات و خدمات استفاده از نخبگان است که هنوز تا اجرا فاصله داریم.

چه باعث می‌شود که یک محقق در ایران در سطح بین‌المللی دیده شود؟

آن چیزی که باعث می‌شود کار یک محقق دیده شود، تمرکزی است که او در کارهای پژوهشی‌اش می‌گذارد. تمرکز باعث می‌شود که کارهای پژوهشی باکیفیتی شکل بگیرد و مقالات بارها مورد استناد قرار بگیرد و در نهایت در سطح بین‌المللی دیده شود.

به غیر از این، ما محققان در سال‌های گذشته حداقل سالی یک بار برای شرکت در کنفرانس به خارج از کشور می‌رفتیم، ولی الان سال‌هاست که دیگر این اتفاق نمی‌افتد. در نتیجه کارهای پژوهشی و مقالات ما فراتر از سطح کشورمان نمی‌رود. خود این سفرها و شرکت در کنفرانس‌ها به ما انگیزه ادامه کار و پژوهش‌های بیشتری را می‌داد.

قبلا چه امکاناتی در اختیار شما قرار می‌دادند که می‌توانستید در کنفرانس‌ها شرکت کنید؟

به شخصه دانشگاه آزاد شرایط مالی را برای شرکت در کنفرانس برایم مهیا می‌کرد. بعضی اوقات هم شرایط به شکلی بود که خود کنفرانس هزینه سفرمان را متقبل می‌شد.

آیا خود شما به غیر از تدریس در دانشگاه، شغل دیگری هم دارید؟

بله. کار آزاد هم دارم. به دلایل مالی از مقطعی تصمیم گرفتم که از تولیدات علمی فاصله بگیرم و تمرکزم را روی مسائل دیگری بگذارم که برایم درآمدزایی بیشتری داشته باشد.

دانشگاه‌های ایران چقدر در ایجاد تناسب بین رشته‌های تحصیلی و بازار کار موفق عمل می‌کنند؟

هر کاری کنیم رشته‌های تحصیل ما با بازار کار فاصله دارد. اخیرا هم وزارت علوم در این حوزه کارهای جالبی انجام داده و سرفصل‌ها را تغییر داده و به‌روز کرده است. با این حال این شکاف وجود خواهد داشت، چون تحقیق و مطالعه قرار نیست که تمام بشود و اگر شخصی کارش در راستای تحصیلاتش باشد، نیاز دارد که چند برابر آن چیزی که دانشگاه به او یاد داده را خودش مطالعه کند.

به نظر من، مقطع کارشناسی ارشد و دکتری یک تمرین کار پژوهشی است و قرار نیست که کسی که در این مقاطع درس می‌خواند، علامه دهر شود. او فقط یاد می‌گیرد که چطور مساله‌ای را حل کند. دوره‌های آموزشی مکمل که در دانشگاه‌ها یا مراکز پژوهشی برگزار می‌شود، این شکاف را کم می‌کنند. بنابراین، هیچ مشکلی نیست که این شکاف وجود داشته باشد و فرد باید خودش تلاش کند.

به نظر من، اینکه فارغ‌التحصیلان فنی ما شغلی پیدا نمی‌کنند، مشکل دانشگاه نیست، بلکه مشکل صنعت و اقتصاد ماست.

اساتید در خارج از کشور مانند ایران یک حقوق ثابت دریافت می‌کنند. اما چیزی که برای آنها آورده دارد، بحث گرنت و فاندی است که دریافت می‌کنند و با آن حقوق دانشجویان و تجهیز کردن آزمایشگاه‌هایشان را پرداخت می‌کنند. در ایران آیا راهکاری شبیه به این وجود دارد؟

در ایران چنین چیزی نداریم. تلاش‌هایی مانند طرح‌های پژوهانه در این زمینه انجام شده که نمی‌گویم شکست خورده‌اند، اما هنوز به مرحله بلوغ نرسیده‌اند. اصل قضیه این است که اگر صنعت منفعتش را در ارتباط با دانشگاه نبیند، هیچ وقت این اتفاق رخ نمی‌دهد. اکوسیستم اقتصاد و علم‌مان باید ادغام شود.

راهکار عملی شما برای ایجاد ارتباط بین دانشگاه و صنعت چیست؟

اول از همه باید صنعت و اقتصاد پویا شود.

نظر شما در مورد مهاجرت دانشجویان چیست؟

به نظر من دانشجویان نباید مهاجرت کنند. باید بمانند و شرایط را بهبود بدهند. برای این کار باید تلاش کنند و از سوی دیگر تمام حلقه‌های زنجیر باید تقویت شوند تا مانع از خروج جوانان از کشور شود. این کارها هزینه دارند، ولی باعث خودسازی می‌شود.

یک عده هم تحمل‌شان یا کم است یا تمام میشود و در نتیجه مهاجرت می‌کنند.

به نظر شما آئین‌نامه‌های دانشگاه‌ها چقدر کارآمد هستند و چه راهکاری در این زمینه وجود دارد؟

آئین‌نامه‌ها اصلا توجهی به سنجش کیفیت مبتنی بر زمان (تعداد استنادات) ندارد و در نتیجه ممکن است برخی مقالات کاربردی با بی‌توجهی مواجه شوند. پیشنهاد می‌کنم استنادات محققان (شاخص‌هایی چون h یا g) در ارتقا موثر باشد. همچنین شاخص‌های دگرسنجی (altmetric) در اولویت و مرکز توجه نیستند که باعث فاصله گرفتن تحقیقات دانشگاهی کشور با نیازهای روز مردم می‌شود. باید سامانه دگرسنجی بومی طراحی شود تا محققان انعکاس تحقیقات خود را در جامعه ببینند، بازخورد گرفته و انگیزه ادامه کار پیدا کنند.

آیا ازدواج کرده‌اید و فرزندی هم دارید؟

بله. همسرم خانم دکتر مرجان بهرامی‌نسب، استاد دانشگاه علوم پزشکی سمنان و جزو ۲ درصد دانشمند برتر جهان است. یک فرزند دختر دارم که دانشجوی مهندسی مواد است.

انتهای پیام/

کد خبر: 1206367

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =