همکاری صنعت و دانشگاه چه تاثیرات اقتصادی و اجتماعی بدنبال دارد؟

مقاله‌ای تحت عنوان «تأثیرات اجتماعی-اقتصادی همکاری‌های دانشگاه و صنعت» که در مجله ساینس‌دایرکت منتشر شده، می‌گوید سه‌گانه‌ای در این همکاری‌ها وجود دارد که تاثیرات سه‌گانه‌ای هم خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ همکاری‌های بین دانشگاه و صنعت تاثیرات اجتماعی و اقتصادی بسیاری برای مناطقی در پیش دارد که در این زمینه کار می‌کنند. با این حال، اگرچه اهمیت این موضوع کاملا واضح و مبرهن است، هیچ اتفاق نظری در مورد ادبیات این موضوع و تعریف یک مدل مفهومی تلفیقی برای ارزیابی اثرات اجتماعی و اقتصادی آنها وجود ندارد. از این رو، در این مقاله 94 مورد بررسی شده است تا تاثیر اجتماعی و اقتصادی همکاری‌های دانشگاه و صنعت با استفاده از پیکربندی مکانیسم و نتایج مورد مطالعه قرار گیرد. این تاثیرات شناسایی شده در بررسی ادبیات سیستماتیک به سه دسته تقسیم می‌شوند: اقتصادی، اجتماعی و مالی.

بررسی ادبیات سیستماتیک همچنین نشان می‌دهد که تأثیر همکاری‌ها می‌تواند زمینه را تغییر دهد و مکانیسم‌های انتقال فناوری را افزایش دهد. از دیدگاه نظری، این کار به ساختار یک مدل مفهومی برای ارزیابی اثرات اجتماعی-اقتصادی همکاری‌های دانشگاه و صنعت کمک می‌کند.

مارپیچ سه‌گانه

شرکت‌ها باید به طور مستمر سازگار شوند و تغییر کنند تا در یک اقتصاد رقابتی و جهانی رشد کنند. شرکت‌ها با وجود این تغییر مداوم با بهره‌برداری و مدیریت استراتژیک دانش، بازارها را هدایت می‌کنند. از سوی دیگر، بازارها نیز توسط مدیریت دانش خلاقانه، کارآمد و استراتژیک هدایت می‌شوند. دانشگاه‌ها با استفاده از دانش برای ایجاد مزیت رقابتی، دانش را به عناصر اساسی در اکوسیستم‌های علم، فناوری و نوآوری تبدیل می‌کنند.

در این زمینه مفهوم «پارادایم نوآوری باز» مطرح می‌شود که اشاره به این موضوع دارد که شرکت‌ها باید دانش داخلی و خارجی را به منظور ارتقای فرآیند نوآوری داخلی خود و همچنین بهبود فناوری خود اعمال کنند. در این راستا، دانشگاه منبع ارزشمندی برای پویایی نوآوری باز و همچنین منبع عالی ایده برای شرکت‌ها به شمار می‌رود. علاوه بر این، متخصصان دانشگاهی آموزش دیده‌اند و منابع مورد نیاز را برای ارزیابی امکان‌سنجی فنی پیاده‌سازی فناوری‌های جدید در اختیار دارند. بنابراین، برای منطقه مطالعه نوآوری باز، تجزیه و تحلیل و درک تأثیرات اجتماعی-اقتصادی همکاری‌های دانشگاه و صنعت بسیار استراتژیک است.

در این مقاله، یک مارپیچ سه‌گانه مطرح می‌شود که برای نوآوری ناپیوسته در دانشگاه‌های جوامع دانش بنیان حیاتی هستند و جایگزین شرکت‌ها به عنوان منبع اصلی توسعه اقتصادی و اجتماعی آینده می‌شوند. سه عضو مارپیچ سه‌گانه عبارتند از: صنعت (به عنوان منبع تولید)، دولت (به عنوان منبع پیوندهای قراردادی که تعاملات و مبادلات امن را تضمین می‌کند) و دانشگاه (به عنوان منبع اطلاعات و فناوری جدید، مفهوم مولد اقتصادهای دانش بنیان).

در مارپیچ سه‌گانه نوآورانه دانشگاه-صنعت-دولت، سه حوزه نهادی برای دستیابی به نوآوری در تعامل هستند. هر یک از آنها می‌تواند به عنوان سازمان‌دهنده نوآوری رهبری کند. اهداف کلان این سه بازیگر یکسان است: همه آنها برای نوآوری تلاش می‌کنند، حتی آنها استراتژی‌های مختلفی را برای رسیدن به آن هدف دنبال می‌کنند. بنابراین، مارپیچ سه‌گانه دانشگاه- صنعت-دولت در یک راستا قرار دارد. سهم بالقوه مارپیچ سه‌گانه در توسعه اقتصادی، به ویژه در رابطه بین دانشگاه‌ها و شرکت‌ها، به طور فزاینده‌ای شناخته شده است.

اکوسیستم‌های کارآفرینی به عنوان محیط‌های سازمان‌یافته ارتقا دهنده موفقیت سرمایه گذاری‌های جدید، به اشکال مختلفی از جمله دانشگاهی وجود دارند. دانشگاه‌های کارآفرین نقش مهمی در پیکربندی‌های مختلف مارپیچ سه‌گانه ایفا می‌کنند و نوآوری‌های منطقه‌ای را با ایجاد یک عملکرد جدید دانشگاهی، یعنی توسعه اقتصادی آغاز می‌کنند.

دانشگاه‌ها چرا با شرکت‌ها کار می‌کنند؟

در این مقاله عوامل بیرونی و درونی شناسایی می‌شوند که برای همکاری‌های دانشگاه و صنعت الزامی هستند و عبارتند از:

  • زمینه‌های خارجی که با شرایط اجتماعی- اقتصادی و قوانین و سیاست‌های ملی و منطقه‌ای تعریف می‌شود.
  • عوامل داخلی که شامل ویژگی‌های دانشگاه‌ها، شرکت‌ها و حتی محققان می‌شود.

به طور کلی، ظرفیت یک منطقه برای جذب دانش اغلب با شرایط اجتماعی-اقتصادی آن مرتبط است. توانایی دانشگاه‌ها برای سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه برای تولید دانش و به کارگیری آن در صنایع مولد نوآوری نیز به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد.

در یک اکوسیستم فناوری، سیاست‌های انتقال فناوری از تعهدی حمایت می‌کنند که سرریزهای دانش را عمومی می‌داند و حقوق مالکیت را برای تضمین تجاری‌سازی فناوری‌های توسعه‌یافته و بازگشت سرمایه‌های خصوصی اضافی ضروری می‌داند. در سیستم نوآوری، محیط سیاسی و حقوقی بر نوع دانش تولید شده، اولویت‌بندی حوزه‌های مورد علاقه و هدایت سرمایه‌گذاری‌ها و همچنین بر نرخ تحول فناوری تأثیر می‌گذارد. بنابراین، تجمیع دانشگاه‌های کارآفرین، برنامه‌های ملی و منطقه‌ای و سیاست‌های عمومی برای تشویق همکاری‌های دانشگاه و صنعت اهمیت بسیاری دارد و این به نفع شرکت‌های محلی که بازار جدیدی را برای تحقیق و توسعه نوآوری دانشگاهی باز کنند.

دانشگاه‌ها و شرکت‌ها از پارادایم‌های متمایز پیروی می‌کنند و علایق و اهداف متفاوتی دارند؛ شرکت‌ها کاملاً بر سود و بازده مالی متمرکز هستند و دانشگاه‌ها روی منافع خود. با این حال، دانشگاه‌ها برای ایجاد منافع اقتصادی برای جامعه تحت فشار فزاینده‌ای هستند. دانشگاه‌ها در ازای بخشی از کسب‌وکارهایی که از تحقیقات علمی ایجاد می‌شوند، سرمایه مالی و فکری را در استارتاپ‌ها سرمایه گذاری می‌کنند. آنها همچنین در ازای مشارکت در مالکیت معنوی تولید شده و منافعی که برای وضعیت هیات علمی خود دارند، با شرکت‌های فناوری، مبتنی بر تحقیق و توسعه همکاری می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

چگونه توسعه مشترک صنعت و دانشگاه شرکت‌ها را به غول‌های صنعتی تبدیل می‌کند؟

شرکت‌های تجاری یک هدف نسبتا ساده را دنبال می‌کنند: کسب سود. در مقابل، دانشگاه‌ها اهداف متعددی فراتر از اهداف بدیهی آموزش دانشجویان دارند. آنها همچنین با توسعه و به اشتراک گذاری دانش و پرورش اساتید، دانشمندان و محققان خود برای حمایت از جامعه علمی به طور کلی به جامعه بزرگ‌تر خدمت می‌کنند. تحقیقات در زمینه همکاری بین دانشگاه‌ها و صنایع باید بر حوزه‌های مورد علاقه متقابل، هم دانشگاهی و هم تجاری متمرکز شود. برای اینکه یک همکاری پایدار باشد، نتایج تحقیق باید ارزش افزوده بلندمدتی برای دانشگاه و صنعت یا شرکت داشته باشد. این ارزش به درک تأثیر تحقیق در افزایش نقاط قوت شرکت‌ها و دانشگاه‌ها بستگی دارد.

تعاملات

تعاملات در یک سیستم گسترده‌تر، یعنی سیستم اجتماعی وارد می‌شود و تحت تأثیر پیوندهای بین فردی، پیکربندی نهادی و گسترده‌ترین سیستم زیرساختی هستند.

تعاملات دانشگاه و صنعت چند وجهی، پیچیده و متنوع است. تجاری‌سازی می‌تواند شامل طیف گسترده‌ای از معاملات بین دانشگاه‌ها و صنایع باشد. اگرچه جریان دانش، نوآوری را هدایت می‌کند، انتقال دانش از دانشگاه به شرکت سیال، پیچیده و تکراری است. بسیاری از نویسندگان پیوندهای رسمی و غیررسمی را در تعاملات دانشگاه و صنعت دخیل می‌دانند.

در واقع، کارهای تجربی رسمی و غیررسمی متعددی به بررسی روابط احتمالی بین دانشگاه‌ها و شرکت‌ها پرداخته‌اند. با این حال، از دانشگاه‌ها انتظار می‌رود که رشد، توسعه و تنوع دانش را برای انتقال بالقوه به صنعتی که منجر به نوآوری می‌شود، فراهم کنند. علاوه بر این، دانشگاه‌ها شرکای شبکه‌ای قوی هستند که بسیار قابل اعتماد نیز محسوب می‌شوند، زیرا به سرمایه گذاری‌های عمومی گره خورده‌اند که تا حد زیادی آنها را از نوسانات بازار جدا می‌کند.

همکاری‌های دانشگاه و صنعت با تعاملات رسمی و غیررسمی مرتبط است و تحت تأثیر ویژگی‌های صنایع و استراتژی‌های تجاری، قوانین دانشگاه‌ها و نحوه عملیاتی فعالیت‌های انتقال فناوری و منافع سیاست‌گذاری دولت قرار می‌گیرد. تعاملات بین دانشگاه‌ها و صنایع اغلب به عنوان روابط غیررسمی شروع می‌شود که به روابط رسمی‌تر با توصیف دقیق برنامه‌ریزی، نقش‌ها و انتظارات تبدیل می‌شود. کانال‌های رسمی شامل استفاده تحت نظارت قراردادی از مهارت‌ها، منابع و امکانات دانشگاه‌ها و شرکت‌ها است. در غیاب قرارداد رسمی، کانال‌های غیررسمی دسترسی به مجموعه‌ای از دانش را فراهم می‌کنند که در مهارت‌ها، منابع، ظرفیت‌ها و الزامات فناوری و علمی و آماده‌سازی، تهیه و توزیع پرسنل ماهر منعکس می‌شود.

تجاری‌سازی عموماً خارج از کانال‌های رسمی دانشگاهی اتفاق می‌افتد و دانشگاه‌ها به ندرت آن را پیگیری می‌کنند. اثرات اقتصادی محلی عموماً نتیجه مجموعه‌ای از تعاملات پیچیده، پویا و موقتی است که بین کانال‌های رسمی و غیررسمی انتقال دانش وجود دارد. دانش ایجاد شده در طول تعاملات رسمی می‌تواند از طریق شبکه‌های غیررسمی منتقل شود.

عواقب

در بررسی ادبیات سیستماتیک، نتایج، تأثیرات اجتماعی-اقتصادی همکاری‌های دانشگاه و صنعت است. در این مقاله، نتایج را به سه بعد طبقه بندی کرده است: اقتصادی، اجتماعی و مالی.

همانطور که در نمودار زیر مشاهده می‌کنید، پیامدهای همکاری دانشگاه و صنعت از نظر اقتصادی شامل زیرساخت، تولید و فرآیندها و توسعه علمی، از نظر اجتماعی شامل ایجاد مشاغل، مهارت‌ها و صلاحیت. و از نظر مالی شامل خرید، مالیات، سرمایه گذاری، و تولید درآمد می‌شود.

همکاری صنعت و دانشگاه چه تاثیرات اقتصادی و اجتماعی بدنبال دارد؟

چندین نویسنده ادعا می‌کنند که همکاری بین دانشگاه و صنعت می‌تواند به فرصت‌های تجاری جدید منجر شود. برخی مدعی می‌شوند که دانشگاه‌ها به دلیل ماهیت خود در خلق ایده‌های اصیل، نقش بازیگر پیشرو را در جامعه مبتنی بر دانش ایفا می‌کنند. در همین راستا نیز، همکاری‌های دانشگاه و صنعت اغلب منجر به مشارکت‌های توسعه علمی و فناوری جدید می‌شود که ویژگی‌های فکری و فرصت‌های بازار را ایجاد می‌کند، مانند برنامه‌های کاربردی صنعتی و شرکت‌های جدید.

تازگی علمی برای دانشگاهیان نیز جالب است، زیرا می‌تواند راه‌های جدیدی برای تحقیق ایجاد کند. یک مکانیسم تقویت‌شده از همکاری دانشگاه و صنعت می‌تواند مستقیماً به نتایج مثبتی مانند بهره‌وری بالاتر، محصولات جدید، افزایش فروش و ایجاد ارزش تجاری و اجتماعی منجر شود. اکثر نویسندگان در بررسی متون سیستماتیک، ایجاد شغل را به عنوان یک تأثیر اجتماعی-اقتصادی همکاری‌های دانشگاه و صنعت می‌دانند که می‌تواند کمیت شود و بر کیفیت زندگی افراد تأثیر می‌گذارد.

دانشگاه‌های کارآفرین می‌توانند از طریق نقش مشاوره‌ای در تدوین خط مشی عمومی مشارکت کنند. در این نقش، دانشگاه‌ها با جوامع محلی در موضوعات مختلف درگیر می‌شوند. همکاری دانشگاه و صنعت می‌تواند چندین اثر اجتماعی-اقتصادی بر بازیگران مارپیچ سه‌گانه داشته باشد. بنابراین، این مقاله یک مدل مفهومی از تاثیر اجتماعی-اقتصادی بر اساس مزایای اصلی بازیگران در مارپیچ سه‌گانه پیشنهاد می‌کند. شکل زیر مدل مفهومی مارپیچ سه‌گانه اجتماعی-اقتصادی را نشان می‌دهد:

همکاری صنعت و دانشگاه چه تاثیرات اقتصادی و اجتماعی بدنبال دارد؟

انتهای پیام/

کد خبر: 1223749

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =