تهران-ایسکانیوز: بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی در یکی از صریح ترین هشدارهای خود تاکید فرمودند: امروز خوف این است که در خارج بگویند این نظام اسلامی هم مثل سابق است، همان طوری که سابق می‌ریختند توی خانه مردم و می‌گرفتند و هیچ قاعده ای نبود الّا قاعده جباریت و ظلم، حالا هم بی میزان مثلا در بعضی جاها می‌روند خانه مردم، این پای اسلام حساب شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی،گزیده ای از سخنان امام راحل در همین ارتباط در پی می آید:

کارهای رژیم سابق را «پای اسلام» حساب نمی کردند. این به «مسلک ما» هیچ ضرری وارد نمی آورد، به «مملکت ما» ضرر وارد می آورد... . این خطر نبود که اگر چنانچه محمد رضا یک ظلمی بکند، یا سازمان امنیت مردم را چه بکند، این به اسلام مرتبط است، هیچ، جدا بود حساب از اسلام، حساب آنها هم جدا بود، این خطر آن روز هیج نبود، بلکه هر چه آنها ظلم می کردند، مردم توجهشان به این زیادتر می شد، اما امروز رژیم یک رژیم اسلامی است. (صحیفه امام: ج8، ص274)


اگر ما در رژیم سابق یک اشتباه و خطائی می کردیم «پای اسلام» حساب نمی شد، نمی گفتند دولت اسلامی کذا. می گفتند در دولت طاغوت واقع شده. امروز که اسلام است، اگر چنانچه یک خطائی واقع شود، فرم این خطا با خطای سابق فرق دارد، پای اسلام حساب می شود، و این مسئولیت بزرگی است بر عهدۀ ما. (صحیفه امام: ج8، ص389)


امروز که جمهوری اسلامی است، اگر یک مطلبی بر خلاف مقاصد اسلامی واقع شود، این نه این که ضرر به «همان کسی» که این کار را انجام می دهد می خورد، (بلکه) اگردر پاسدارها باشد، ضرر به اصل «پاسدارهای جمهوری اسلامی» می خورد، از آنجا هم یک قدم بالاتر می رود و به «جمهوری اسلامی» می خورد. در آن زمان اگر هر چه برایمان واقع می شد «بر ما» واقع می شد، بر اسلام واقع نمی شد، لکن امروز، که به اسم اسلام هر کس الان مشغول یک کاری است، چنانچه یک خطائی یا عمدی واقع شود «پای اسلام» حساب می شود. (صحیفه:ج11، ص65)


امروز یک مسأله خطرناکی که مطرح است، ما آن وقت اگر از طاغوت شکست خورده بودیم هیچ إبایی نداشتیم، مطلب حقی داشتیم، می گفتیم نتوانستیم پیش ببریم و آنها بر ما غلبه کردند. اما امروز مسأله این نیست، اگر امروز ما یک خطایی بکنیم که دشمنهای ما در خارج دامن به آن بزنند، در داخل دامن به آن بزنند، و منعکس کنند که اسلام هم مثل سایر مکتبها بلکه پایین تر از آنها، این شکست، شکستی است که جبران ناپذیر است.(صحیفه امام: ج8، ص273)


خوف این است که این به پای اسلام نوشته شود و در خارج بگویند این نظام اسلامی هم مثل سابق است، همان طوری که سابق می‌ریختند توی خانه مردم و می‌گرفتند و هیچ قاعده ای نبود الّا قاعده جباریت و ظلم، حالا هم بی میزان مثلا در بعضی جاها می‌روند خانه مردم، این پای اسلام حساب شود. (صحیفه امام، ج8، ص272)


کاری نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایی نمی رسید حالا که رسید دیدید اینطور شدند. استبداد دینی خود تهمتی است که از کنارش نباید گذشت.(صحیفه امام:ج19، ص43)


اگر از دولت اسلامی خلاف صادر شود، اسلام را لکه دار می کند. اگر از روحانی در این زمان یک خلاف صادر شود، مکتب را متزلزل می کند. اگر از پاسدارهای ما خدای نخواسته یک خلافی صادر شود، همان کارهایی که در رژیم سابق می شد، صادر به اسم اسلام بشود، مکتب ما متزلزل می شود.(صحیفه امام،ج8، ص422)


امروز در رأس علما هستند و اگر در رأس یک خطایی واقع شود مردم او را پای انبیاء می گذارند و می گویند تعلیم آنهاست. لااقل دشمنهای ما می گویند اسلام همین بوده است.(صحیفه امام،ج8، ص259)


اگر ما یک کاری بکنیم که اسلام در نظر دنیا لکه دار شود این جرم از جرمهایی است که نابخشیدنی است، قابل جبران نیست، غیر از این است که ما خودمان «بینی و بین الله» یک خلافی بکنیم، خوب این را توبه می کنیم، تمام می شود، اما اسلام را در دنیا جلوه بدهیم که این رژیم همان رژیم محمدرضایی است، این آخوند هم همان کاری را می کند که آن سرهنگ آن وقت می کرد، این پاسدار اسلامی هم همان کاری را می کند که آن سازمان امنیتی می کرد، این اسباب این می شود که مکتب آلوده شود.(صحیفه امام، ج8، ص409)


می گویند این پاسدارها ببینید مثل ساواکیها عمل می کنند، این دادگاهها را ببینید مثل همان دادگاههای طاغوتی است، و هکذا. آن که امروز نگرانی دارد، آن که امروز مصیبت است برای ما، این است که اسلاممان درمعرض این است که «دنیا» به آن پشت بکند و با اعمال ما دفنش کنند. فکری برای این باید کرد.»(صحیفه امام، ج8، ص486)


رژيم عدالت معنايش اين نيست كه هر كه هر طورى دلش مى‏‌خواهد عمل كند. يك قواعدى در اسلام بايد باشد. بايد قوانين اسلام باشد. نه بريزند مردم، زنها را، زن و بچه مردم را بيرون كنند از منزل‌شان. با اينكه من اين را، شايد ده دفعه گفته باشم كه بر فرض اينكه يك نفرى جانى باشد، مستحق قتل باشد، تمام اموالش بايد مصادره بشود. لكن زن و بچه‏‌اش كه نبايد گرسنه بمانند. خوب، به اندازه‌ي زن و بچه‏‌اش بايد برايشان بگذارند. مابقى‏‌اش را ببرند. مع ذلك كراراً براى من نوشته‏‌اند، گفته‏‌اند كه فلانى بي‌خود اموالش را گرفته‏‌اند. حالا بي خودش را من نمى‏‌دانم. اما آمده‏‌اند فرش از زير پاى ما كشيده‌‏اند، و ما را از منزلمان بيرون كرده‌‏اند، و چه كرده‌‏اند، و ما مانده‌‏ايم همين طورى. آخر اين را عقل مى‏‌پسندد؟ شرع مى‏‌پسندد؟ انسانيت مى‏‌پسندد كه ما يك همچه كارى سر مردم درآوريم... اگر بنا باشد كه هر جا آدم برود مى‏‌بيند كه [دائماً] مردم دارند شكايت مى‏‌كنند. زن و بچه مردم مى‏‌آيند گريه مى‏‌كنند. مى‌‏آيند [التماس‏] مى‏‌كنند. من هم خسته دارم مى‏‌شوم. خدا مى‏‌داند كه من در آن رژيم سابق هيچ وقت از هيچ چيز خسته نمى‏‌شدم، هر فشارى مى‏‌آوردند بر من خسته نمى‏‌شدم، حالا دارم از خودمان خسته مى‏‌شوم. آخر چرا بايد اين طور باشد. يك فكرى بكنيد. اگر دير بجنبيد اسلام را در خطر تضييع و رفتن آبرويش قرار داده‌‏ايد. مسئوليم همه‌ي ما. هر كارى از من بر آيد مى‏‌كنم. هر كارى هم از شما [می آید] بايد بكنيد» ( صحیفه امام، ج11، ص 315 و 316)


 
کد خبر: 254955

وب گردی

وب گردی