1ـ چند روزی است دیوار مهربانی در چند نقطه از تهران راهاندازی شده که کاری بسیار زیباست. هم بانیاش و هم کسانی که اهل مهربانی کردن به همنوع هستند. بسیاری از افراد لباسهایی که در منزل نیاز ندارند و دست دوم است را روی دیوار قرار میدهند تا نیازمندان استفاده کنند.
اما
2ـ بزرگی داشتیم در بازار تهران که اهل تجارت بود. بانی هیئت میگفت هر سال در آستانه محرم مرا صدا میزد تا برنج هیئت را متقبل شود. تأکید داشت بهترین برنج بازار را برای هیئت تهیه کنم. بهترین و گرانترین. روزی مرا صدا زد تا برای خانهاش هم برنج تهیه کنم. خادم هیئت گفته همان برنجی که برای هیئت هم تهیه کردهایم مناسب است. هم خوشپخت است و هم خوش عطر. پاسخ آن بزرگ اما آموزنده است. میگوید این برنج برای خانهام است. برنجی که برای خانه میبرم حتماً باید از برنجی که برای هیئت میبرید کیفیتش کمتر باشد.
فراتر از این
3ـ پسر شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکند: پدرم یک شب مرا از خواب بیدار کردند، 2 گونی برنج از خانه برداشتیم و بیرون رفتیم. بردیم خانه پولدارترین فرد محلهمان. صبح آن روز پدر مرا صدا زدند و گفتند: «محمود برو یک چارک برنج نیمدانه و 2 ریال هم روغن دنبه بگیر بده به مادرت تا برای ظهر دمپختک درست کند.» آن موقع این رفتار پدر برایم سنگین و نامفهوم بود. متوجه نمیشدم چرا برنجی را که در منزل داریم به پولدارترین فرد محله میدهد و خودمان برای ناهار باید برنج نیمدانه بخریم؟! بعدها فهمیدم آن بنده خدا ورشکسته شده بود و روز جمعه مهمانی مفصلی در خانه داشت.
جعفرآقا پسر مرحوم فیروزآبادی صاحب بیمارستان فیروزآبادی شهرری هم میگوید: پدرم وقتی مهمان داشت بهترین آشپزها را خبر میکرد اما غذای مورد علاقه خودش نان و پیاز و سرکه بود.
کار خیر هم بلوغ دارد. کار خیر و نیکو و خدمت به خلق نیز متناسب با نیت اهل خیر متفاوت است.
یک دسته انسانهای اهل خیر کمک به خلق و توجه به مردم را برای آرامش درونشان میخواهند. با خیرات روحشان تربیت یافته و آرامش مییابد. همین احساس خوب است که آنها را سمت کار خیر میکشد.
دسته دیگری کار خیر و خدمت به خلق را به سبب سفارش شریعت و حضرت حق انتخاب کردند و اهل خیر شدند چراکه خدمت به خلق را وظیفه میپندارند.
دسته سوم اما کمی رشد یافتهتر رفتار میکنند. این دسته خدمت به خلق را نه تنها راه عبادت، بلکه از خدمت به خلق به خالق میرسند و با گروه دوم به شکل قابل توجهی متفاوت است. گروه دوم خدمت به خلق را هم در کنار فرایض دیگر توجه میکنند و دغدغهاشدوزخ و جنت است اما گروه سوم در کثرت خلق نیز وحدت حضرت حق را میبیند. با این نگاه است که حضرت امام(ره) میفرماید: «تا نفس میکشم به شما مردم خدمت میکنم.» و در نامه عرفانیاش به حاج سید احمدآقا مینویسد: «پسرم! ما که عاجز از شکر او و نعمتهای بیمنتهای اوییم، پس چه بهتر که از خدمت به بندگان او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به حق است؛ چه که همه از اویند.»
در نگاه اول افراد زندگی شخصیشان را میکنند و هرچقدر افزون بر زندگی داشتند خیرات میکنند. در نگاه دوم افراد بخشی از درآمدشان را بهعنوان انفاق معنوی کنار میگذارند. اما در نگاه سوم خدمت به مردم و ضعفا و مستضعفین مهمتر از زندگی شخصی است و آنچه برای خود کنار میگذارند کمتر از انفاق است. در نگاه سوم است که خدمت به خلق نیز چون سرسجاده نشستن و سبحه بدست گرفتن ادب و آداب پیدا میکند.
روزنامه نگار و سردبیر نشریات همشهری محله
105105