تفاوت مردان و زنان پس از متارکه

در چند سال اخیر مرتب خبرها و گزارش های مختلفی از طلاق زوج ها به گوش می رسد یا آمارهای افزایش طلاق. منتشر می شود و در این راستا برنامه های مختلفی برای کاهش طلاق و ایجاد انگیزه جوانان برای ازدواج تدوین می شود اما هیچ یک کارساز نبوده اند.

به گزارش ایسکانیوز، زندگی بدون اختلاف های گاه و بی گاه و دعوا و دلخوری معنایی ندارد اما گاهی زوج ها به نقطه ای از زندگی مشترک می رسند که با یک جرقه راه خود را از یکدیگر جدا می کنند. بعد از 15 سال یا 20 سال جدا می شوند و احساس می کنند دوران زندگی مشترک آنها دوران پوچی بوده است.

اما نکته مهمی که در طلاق زوج ها وجود دارد نگاهی است که افراد جامعه به زن مطلقه دارند و اغلب زنان مطلقه و اطرافیان آنها احساس می کنند که بیشترین آسیب عاطفی و مالی را دیده اند در حالی که مردان نیز به همان میزان آسیب می بینند ولی به دلیل نگاه مردسالاری و اینکه مردان به لحاظ عاطفی قوی تر از زنان هستند باعث می شود تا به آسیب های وارده به مردان توجهی نشود. هر چند که نوع برخورد و رفتار آنها نیز باعث می شود تا تفکر آسیب به آنها در ذهن جاری نشود.

زنان بعد از طلاق حرف هایی را می شنوند و برخوردهایی را در جامعه تحمل می کنند که مردان هرگز آنها را تجربه نخواهند کرد. نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند. هر چند برخی هم ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان می‌بینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد.

آسیب شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند احساساتی مانند ناامیدی، یآس، افسردگی، کاهش اعتماد به نفس، کاهش پذیرش شخصیت فردی، زیر سوال بردن توانایی های شخصی و فردی بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل می‌ گیرد. به عقیده آنها آثار منفی طلاق درمردان بیش از زنان است هر چند طلاق به عنوان یک آسیب اجتماعی بر بنیان خانواده اثر گذار است اما اینطور تصور می شود که زنان بیش از مردان آسیب می بینند. ممکن است زنان از نگاه فرهنگی و یا موضوع امرار معاش یا مسائل عاطفی آسیب ببینند اما تخلیه خود از نظر روانی را با گریه و یا درد دل انجام می دهند اما مردان بعد از طلاق نه تنها دچار آسیب های روانی بیشتر می شوند بلکه به خاطر ساختار اجتماعی با درون ریزی ناراحتی ها در معرض سکته و مرگ زودرس قرار می گیرند.

دکتر ابهری، رفتار شناس و استاد دانشگاه می گوید: مردان بعد از کودکان بیشترین آسیب را از طلاق می بینند. نگرانی در مورد سرنوشت فرزند و آینده او، گسست عاطفی با همسر، نگاه جامعه به یک مرد جدا شده و اشاره به ضعف او به خاطر نداشتن توانایی در مدیریت زندگی عواملی هستند که مرد را مورد هجوم قرار می دهند.

به نظر ابهری شاید مردان برای ازدواج مجدد شرایط بهتری از زنان داشته باشند اما اکثریت مردان اعتنایی چندانی به ازدواج مجدد ندارند چرا که وحشت از تکرار شکست اولیه باعث نوعی تجرد طولانی و حتی تا پایان عمر در مردان می شود. از نگاه مادی ممکن است مردان شرایط بهتری از زنان مطلقه داشته باشند اما بسیاری از آنها نیز گرفتار زندان برای مهریه، از دست دادن شغل و پایگاه اجتماعی به خاطر زندان، زخمهای عمیق روحی و عاطفی می شوند. در مجموع تمام اعضای خانواده به خاطر طلاق آسیب های غیر قابل جبران تحمل می کنند. اما بعد از فرزندان مردان بیشتر از زنان دچار بحران های فکری، اجتماعی و مادی می شوند.

تفاوت مردان و زنان پس از متارکه

دکتر پرویز مظاهری عضو انجمن روانپزشکان ایران درباره تاثیرات زیانبار طلاق بر مردان می گوید : بسیاری از مردان توانایی کمتری در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانایی روانی زنان در این گونه مسائل بیشتر و علت آن هم به دلیل تفاوت های فیزیکی بین زنان و مردان است. مردان به دلیل وابستگی به همسر از نظر مسائل تربیتی و مسائل حاکم بر زندگی ضربه بیشتری می بینند. دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید و افسوس احساسی است که بیشتر مردان با آن درگیر می شوند .

کمبود معاشرت و تفریح ها به علت مسائل شهرنشینی در کلانشهرها، بر مشکلات عاطفی زن می افزاید. البته مشکلات روحی پس از طلاق به مراتب بیش از صدمات جسمانی آن است. زن مطلقه به علت نداشتن استقلال اجتماعی از پایگاه اجتماعی معینی برخوردار نیست و به خانواده پدر یا برادر وابسته می شوند.

البته اینکه گفته می شود مردان پس از جدایی شرایط سخت تری نسبت به زنان دارد به مسائل عاطفی بیشتر مرتبط می شود در حالی که شرایط بعد از جدایی برای زنان بحرانی تز است چرا که نگاه جامعه به زنان مطلقه نگاه درستی نیست.

درجامعه ما،‌ واقعیت زندگی زنان مطلقه زیر انبوهی از باورهای غلط و مشکل زا نادیده گرفته می شود، درصد زیادی از زنان مطلقه، قضاوت های تنگ نظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان مطلقه را باور داشته و احساس بیگانگی، ناامنی و ناراحتی می کنند.

آخرین آمارهای ثبت احوال نشان می دهد که 20 درصد از ازدواج ها در کشور و یک سوم از ازدواج ها در تهران به جدایی ختم می شود و بر این اساس ما در جامعه با حجم بالایی از زنان و مردان جدا شده ای روبرو هستیم که برای ازدواج بعدی دچار مشکلاتی می شوند، این در حالی است که این مشکلات برای ازدواج با زنان مطلقه بسیار بیشتر از مردانی است که همسرانشان جدا شده اند.

اولین معضلی که زنان مطلقه در همان ماه های ابتدایی جدایی با آن دست و پنجه نرم می کنند، نگاه نامناسب مردان جامعه به آنها است. به دلیل اینکه هنوز ماجرای طلاق و ادامه زندگی زنان مطلقه در جامعه ما چندان جا نیفتاده است، بسیاری از مردان، زنان مطلقه را تنها ابزاری برای سوء استفاده خود تلقی می کنند و با توسل به فریب و ریا، سعی در سوء استفاده از آنها دارند و در این میان برخی از زنان مطلقه هم به دلیل ناتوانی از تامین معاش و تنهایی و مشکلات روحی، متوسل به روابط موقتی می شوند که در نهایت پیامدی جز از هم گسیختگی روحی و مشکلات وسیع تر ندارد و به قولی زن مطلقه با تن دادن به این روابط موقت از چاله درآمده و به چاه می افتد. در این میان اگر مردی قصد ازدواج با زنی مطلقه را داشته باشند با بازخورد منفی محیط اجتماعی و خانواده اش روبرو می شود که به هر روشی سعی دارند او را از تصممیش منصرف کنند.

در جوامع غربی، افراد مطلقه به راحتی ازدواج می کنند اما در کشور ما اینگونه نیست و نوع نگاه مردان ایرانی برای ازدواج با زنان مطلقه باید از بین برود و همچنین باید برنامه ریزی جدی برای بازگشت مطلقه ها به زندگی قبلی شان انجام شود و همه افراد جامعه مسئول هستند این نوع نگاه و فرهنگ غلط را تغییر دهند و برای این کار می توان از نظر مشاوران و کارشناسان متخصص استفاده کرد.

105/110

کد خبر: 689093

وب گردی

وب گردی