دیپلماسی عمومی مهمتر از دیپلماسی دولتها است زیرا در بین ملل مختلف توجه به مسایل فرهنگی و اجتماعی تأثیر بیشتری نسبت به دیپلماسی دولتی دارد. بدون شک تحقق این امر موجب رشد و ارتقای هویت ملی و استفاده مطلوب از ظرفیتهای اجتماعی می شود.
در نظام جمهوری اسلامی مدیران نمیتوانند به صورت استنباطی و استدلالی در مورد قیاس شرایط نسبت به گذشته اظهار نظر کرده و به مواضعی اشاره کنند که ارزش و اهمیت کمتری برای جامعه دارد زیرا فرصتها و ظرفیتهای جاری خود را از دست داده و به سمت و سوی مسایل کم ارزش و حاشیهها کشیده می شوند.
باید توجه داشته باشیم امروز زمانی است که اسلام بر مسند کار قرار گرفته و بر همین اساس آرمانهای والای دینی در اولویت امور قرار دارند زیرا از این طریق است که جامعه ما و به ویژه نسل جوان بیش از قبل با اهمیت و جایگاه کارهای ارزشی در سطوح مختلف جامعه آشنا می شوند.
به طور کلی توجه به حوزه اندیشه نه تنها در مسایل اسلامی بلکه در شاخههای فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی از هر نظر برای ما حائز اهمیت است زیرا سبب رشد و پیشرفت جامعه شود.فکر می کنم در نظامهای مدیریت شهری، سازمانهای عمومی از جمله شهرداری ها باید به چنین مسائلی توجه داشته باشند تا به الگوی اسلامی و ایرانی حقیقی نزدیک شوند.
مسئله دیگر این است که مدیران شهری باید بدانند مقصود از اینکه شهر توسعه می یابد دو چیز است، یکی تلاش برای انسانسازی و دیگری تولید برای توسعه شهری. این دو مقوله است که تفاوت جامعه شهری ما را با دیگر جوان بشری معین و مشخص می سازد.
این موضوع بدان معناست که مدیران ما نه تنها باید پایبند به اصول حرفه ای و انسانی خود باشند بلکه باید بدانند که مسئولیت دین مردم نیز بر عهده آنها قرار دارد. در شهری اسلامی به روح و قلب مردم مانند توسعه زیرساختها و کالبدهای عمرانی توجه می شود چرا که باید تعلق خاطر شهروندان را نسبت به جامعه ترغیب کنند.
مهم ترین فلسفه دیپلماسی عمومی در مدیریت یکپارچه شهری آگاهی بخشی به مردم و بالا بردن سطح آن برای استفاده بهینه از مسایل و ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی است. در این زمینه ما باید بتوانیم در خصوص مدیریت ساختارهای شهری، اعتماد سازی کنیم و در انجام کارهای باکیفیت از طریق همفکری و تعامل غافل نشویم.
در این زمینه شناخت بسترهای فرهنگی و اجتماعی ضروری بوده و از طرفی جلب مشارکت عمومی نقش بارزی در رسیدن به هدف ایفا می کند.خوشبختانه در سال های اخیر با تجربههای موفقیت آمیز بسیاری مواجه بودیم؛ امیدوارم بتوانیم هر چه زودتر آرمان مدیریت یکپارچه شهری محقق سازیم و از طرفی سمت و سوی دیدگاهها و نظرات مدیران کلان شهرها را به اثرگذاربودن مدیریت یکپارچه شهری برمبنای رویکردهای اسلامی و ایرانی تغییر دهیم.
*کارشناس مسایل اجتماعی، دینی و فقهی