به گزارش گروه جامعه باشگاه خبرنگاران دانشجویی (ایسکانیوز)، الفبای درد، یعنی بیسرپناهی یک زن. کنار تیرگی های خیابان نشسته؛ خمیده شده و دود میکند معصومیتش را. این حکایت تلخ زنان دچار شده به خیابان که لحظه لحظه زندگیشان درد است و بیپناهی. چند سالی است که حضور زنان کارتن خواب و معتاد پررنگتر از قبل شده است. این روزها که ویروس کرونا امان همه را گرفته امثال «لیلا ارشد» شبانه روز برای حفظ سلامتی این زنان بی پناه تلاش میکنند. مدیر «خانه زنان خورشید» حضور در دروازهغار را از دهه ۵۰ به عنوان دانشجوی آسیبهای اجتماعی آغاز کرده و بعد از این دوره، در دهه ۷۰ با سری پر از ایده برای زنان آسیب دیده اجتماعی دوباره پا به این محله گذاشته است. خانه زنان خورشید مرکزی برای حمایت از کودکان کار و زنان آسیب دیده اجتماعی بود که در دهه۹۰ فعالیت خود را به حمایت از زنان بهبودیافته تغییر داد. بیش از ۴۰ سال کار و فعالیت در زمینه زنان آسیب دیده اجتماعی، ارشد را به عنوان قدیمیترین فعال در این زمینه معرفی میکند. او میگوید: «حتی در بین زنان خیابانی، اگر کسی زباله گردی هم کند شهرداری زبالههای تفکیک شده او را نمیخرد و این زن باید مواد بازیافتی خود را با قیمت کمتر به یک زباله گرد مرد بفروشد. زنان خیابانی از روی اجبار تن به هر کاری میدهند و هرچه برای عرضه داشته باشند برای تهیه مواد میفروشند. به همین دلیل مجبور میشوند از زنانگیشان برای این کار مایه بگذارند. این تنها چیزی است که آنها برای عرضه دارند.»
وضعیت زنان خیابانی در این روزهای کرونایی چگونه است؟ آیا همچنان فعالیت شما ادامه دارد؟
حتی یک لحظه هم نمیتوانم بدون فکر و فعالیتی برای این زنان زندگی کنم. این افراد مثل اعضای خانواده من هستند و در حد بضاعتم به آنان خدمت میکنم. وضعیت زنان خیابان بیپناهی است و در وضعیت کرونا هم کار خاصی توسط مراکز دولتی برایشان انجام نشد. حتی درخواستهای ما مبنی بر رسیدگی و پناه دادن به آنان به جایی نرسید و مجبور شدیم با همیاری مردم لوازم مورد نیازشان را تهیه کنیم و در اختیارشان بگذاریم.
بین افرادی که تحت پوشش دارید و حتی در مراجعاتتان با فردی روبه رو شدهاید که به کرونا مبتلا باشد؟
خیر! میان افرادی که ما شناسایی کردهایم و حتی در گشتهایی که در مناطق مختلف می زنیم موردی مبنی بر ابتلا به کرونا مواجه نشدیم. تلاش میکنیم با تیم پزشکی که همراه داریم معاینههای اولیهای را انجام دهیم تا از سلامتی این زنان مطمئن شویم. البته تمام موارد بهداشتی را رعایت میکنیم و به آنان آموزش میدهیم و توصیه میکنیم که موازین بهداشتی را رعایت کنند.
طی سالهای گذشته بیش از قبل شاهد حضور زنان بیپناه در خیابانهای بودیم. دلیل افزایش حضور زنان خیابانی چیست؟
پایین آمدن سن اعتیاد و تن فروشی و روآوردن به بزههای اجتماعی طی سالهای اخیر باعث شده است تا در تهران هم شاهد پدیده وجود زنان و مردان خیابانی باشیم. تهران ۳ میلیون نفر جمعیت حاشیه نشین دارد و شهری مهاجرپذیر است. اغلب این مهاجرتها از خارج مرزها یا داخل ایران به تهران، نه برای ارتقای کیفیت زندگی بلکه از روی ناچاری است. افرادی که با فقر روبه رو هستند بدون داشتن تخصص و حرفه به شهر تهران میآیند و اینجا باز هم به دلیل فقر مجبور به زندگی در پارکها و خیابانها میشوند. از طرف دیگر با سوءمصرف مواد مخدر در جامعه روبه رو هستیم. مردهایی که درگیر اعتیاد میشوند این شانس را دارند که از طرف خانواده و اطرافیان حمایت شوند و خانواده تمایل به بهبود وضعیت این فرد دارد. اما زنها چون معمولاً توسط جنس مخالف درگیر اعتیاد میشوند و خانوادهها قدرت پذیرش آنها را ندارند از خانواده طرد میشوند. به همین دلیل مجبور به ترک خانه میشوند. این افراد برای تهیه هزینه مواد هر آنچه که داشته باشند عرضه میکنند. در چنین شرایطی کاری به جز تن فروشی برای این افراد وجود ندارد.
بنابراین به عقیده شما در زمینه آسیبهای اجتماعی و موضوعی مثل اعتیاد، زنان بیشتر به توجه و حمایت نیاز دارند!
بله. زنان در این زمینه آسیب پذیری بیشتری دارند. کسی که در این مسیر قرار میگیرد مجبور به انجام کاری است که نه رضایتی نسبت به آن دارد و نه لذتی از آن میبرد. حتی در بین زنان خیابانی، اگر کسی زباله گردی هم کند شهرداری زبالههای تفکیک شده او را نمیخرد و این زن باید مواد بازیافتی خود را با قیمت کمتر به یک زباله گرد مرد بفروشد. در حالی که در عمل، حمایتهای کمتری از این زنان میشود. زنانی که دچار سوءمصرف مواد هستند حتی برای شرکت در جلسات ان.ای هم با مشکل روبه رو هستند و به سختی پذیرفته میشوند.
چه رویکردهای حمایتی برای کاهش آسیبهای حوزه زنان وجود دارد؟
دستگیری تنها اقدامی است که در این زمینه انجام میشود. ۱۵روز بعد از دستگیری و محرومیت از مصرف، بدون هیچ درمان اصولی، بعد از تجربه تحقیر و آزار، دوباره این فرد آزاد میشود و به همان مکانی برمی گردد که قبلاً در آن مواد مصرف میکرد.تجربه نشان داده است که این الگوی دستگیری و نگهداری اردوگاهی این زنان، راهکار درستی نبوده.
الگویی که شما با سالها فعالیت و تلاش در زمینه زنان آسیب دیده به دست آوردهاید و فکر میکنید نتیجه درستی در این زمینه در بر خواهد داشت چیست؟
ما نخستین مرکز دی.آی.سی زنان بودیم که راه اندازی شد. بعد از آغاز به کار ما خوابگاههای مختلفی برای زنان تأسیس شد که یکی از آنها در شهر ری به تعطیلی کشیده شد. یک زن فقط به خوابگاه و سرپناه نیاز ندارد. این زنها نیاز دارند وسایل مخصوص خود را داشته باشند. بتوانند آن را جابه جا کنند و مثل همه زنهای دیگر آشیانهای برای زندگی خودشان داشته باشند. اگر قرار است از یک زن برای بهبود زندگی و بازگشت به زندگی حمایت شود، این حمایتها باید در تمام زمینههای زندگی باشد. در مراکز نگهداری از زنان، قوانین و دستورالعملهایی وجود دارد از جمله اینکه از ساعت ۸ شب تا ۷ صبح فردا میتوانند این زنها را بپذیرند. ما در سخن میگوییم قرار است از این زن که به زندگی برگشته حمایت کنیم. اما در قدم اول اگر این زن فرزندی داشته باشد از او دور میکنیم. معلوم است که این زن راضی به رفتن به این خوابگاهها و مراکز حمایتی نمیشود.
_سالها حضور فعالانی مثل شما در محلههای آسیب خیز و آسیب دیده اجتماعی، تجربههای زیادی را برای شما به همراه داشته است که توانستهاید از دل این تجربهها راهکارهایی برای بهبود نسبی اوضاع پیدا کنید. ارگانهایی مثل بهزیستی و نیروی انتظامی و شهرداری تا چه حد از این تجربیات شما کمک و مشورت میگیرند
این ارگانها به خصوص شهرداری حمایتهای خوبی از ما میکند و لطف زیادی به ما دارند. اما هنگام انجام کارهای ضربتی و در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها از این تجربهها استفادهای نمیشود. ما حتی یک ساعت قبل از رخ دادن یک اقدام هم از آن باخبر نمیشویم و وقتی متوجه میشویم که اتفاق رخ داده و آثارش باقی مانده. تازه بعد از این اقدام است که ما خودمان به این نهادها مراجعه میکنیم و میگوییم که این اقدام درست نبوده.
آیا تغییرات کالبدی انجام شده در محله هرندی در یکی دو سال گذشته توانسته تأثیری روی بافت آسیبی این محله داشته باشد؟
تا جایی که من با این آسیبها روبه رو هستم خیر. تغییرات فیزیکی در محله انجام شده اما تغییرات فرهنگی و اجتماعی مشاهده نمیشود. معتادان و کارتن خوابها قبلاً در این پارکها جمع میشدند و حالا با بسته شدن پارکها به کوچه پسکوچهها رفتهاند. اما چیزی در زندگی آنها تغییر نکرده است.
انتهای پیام/
نظر شما