به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از اصفهان، بالاخره کارم در تهران تمام شده و باید به اصفهان بازگردم. حدفاصل سوهانک تا مهرآباد، اتوبانها مثل هر روز شلوغ است. دود رقیقِ هوای تهران، قدری آبیِ آسمان را کدر کرده؛ ولی همین دود رقیق هم آنقدر آزاردهنده است که تهِ گلو را میزند. ترافیک، قدری مرا از برنامه عقب انداخته؛ ساعت پرواز در بلیط ۱۸:۰۵ است ولی من تا ۱۷:۴۰ هنوز دور میدان آزادیام! بعد از دقایقی، بالاخره تاکسی به مهرآباد میرسد. دوان-دوان وارد ترمینال دو میشوم؛ آخرین نفری هستم که چمدان را تحویل کانتر میدهم. پرواز ساعت ۱۸:۲۰ از روی باند بلند میشود و من هم از آن بالا، محو تماشای دریایی از نور هستم؛ نورپردازی اُپال، هیبتِ ایرانمال و خط زردِ اتوبانها از جنوب تا شمال و از غرب تا شرق، کاملاً پیداست.
ساعت ۱۹:۰۲، با چرخش دماغه و کاهش ارتفاع متوجه میشوم که هواپیما نزدیک اصفهان است؛ هرچه نگاه میکنم اما، خبری از هیبت و خطوط زردِ شاهراهههای سومین کلانشهر بزرگ ایران نیست! لابد من درست ندیدهام. در پارکینگ فرودگاه شهید بهشتی، همکارم منتظرم است. چمدانها را در ماشین میگذارم و از فرودگاه خارج میشویم. به محض خروج، دود سفیدی زیر LED های اتوبانِ فرودگاه، با غلظتی شبیه به مِه صبحگاهی، نگاهم را به سمت خود میکشد. انگار که منتظر تأییدِ آنچه دیدهام باشم، از همکارم میپرسم: «میبینی؟»... با سر تأیید میکند! تازه فهمیدم چرا اصفهان از بالا پیدا نبود؛ مثل آتلانتیس، پنهان زیر دریایی از دود! اصفهانِ زیبای ایران، اینگونه لقب «آلودهترین کلانشهر کشور» را بر دوش میکشد.
هر روز، بدتر از دیروز!
اسماعیل کشکولیان استاد مدعو دانشگاه آزاد اصفهان- سال ۲۰۲۰ در مقالهای با عنوان ارزیابی آثار زیستمحیطی کارخانه ذوب آهن اصفهان، «بحران آلودگی هوا» را به عنوان یکی از دو چالش اصلی اصفهان معرفی کرده بود. با گذشت ۴ سال از انتشار این مقاله، مسأله آلودگی هوا همچنان ابرچالش زیست محیطی اصفهان است و هر سال هم بر شدت آن افزوده میشود.
در زمان تنظیم اولیه این گزارش (سهشنبه ۱۹ دیماه ۱۴۰۲) شاخص کیفیت هوا برای تقریباً کل اصفهان و مناطق اطراف آن «قرمز» گزارش شده بود؛ در این بین، خمینیشهر در مجاورت پالایشگاه با شاخص ۱۷۵ و زرینشهر در مجاورت ذوبآهن با شاخص ۱۶۷ وضعیت بدتری نسبت به سایر شهرهای حومه کلانشهر اصفهان داشتهاند. تداوم «وضعیت قرمز» هوای اصفهان در حالی است که همزمان کیفیت هوای تهران، مشهد، تبریز و شیراز در اکثر مناطق «سبز» یا در برخی ایستگاهها حداکثر «زرد» گزارش شده بود!
مردم اصفهان سالهاست به هر نحو ممکن اعتراض خود را نسبت به اوضاع بغرنج آب و هوای شهرشان به گوش هر آنکه باید، رساندهاند؛ کشاورزان روزهای متمادی در بستر خشک زایندهرود چادر زده و تحصن کردهاند، انجمنهای زیست محیطی صدها کمپین اعتراضی به راه انداختهاند و چند ۱۰ هزار طرفدار تیم فوتبال سپاهان مقابل دوربینها فریاد زدهاند «یک هوای آلوده، زایندهرودِ بیآب، از اصفهان چی میخواید؟»... اما در عمل، هیچ اقدام مؤثری برای توقف نابودی اکوسیستم این شهر صورت نگرفته است.
حسرت تاریخیِ «آبادانترین شهر پارسیگویان»
هر بار که از اهالی اصفهان، تصویری که از «ظرفیت زیستبوم» این شهر در ذهن دارند را پرسیدم، قبل از هر چیز مرا به متون مختلف تاریخی و ادبی ارجاع دادهاند. در همین رابطه وقتی از لیلا شکوهفر -دانشآموخته دکتری ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه- درباره توصیف اصفهان در میان آثار ادبی و مکتوبات تاریخی پرسیدم، تصریح کرد: ناصرخسرو در سفرنامه خود راجعبه اصفهان میگوید که «شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هرجا که ده گز چاه فرو برند آبی سرد خوش بیرون آید». ناصرخسرو پس از توصیف آب و هوای خوش اصفهان، این شهر را آبادترین شهر ایران معرفی کرده و میافزاید «من در همه زمین پارسی گویان شهری نیکوتر و جامعتر و آبادانتر از اصفهان ندیدم، و گفتند اگر گندم و جو و دیگر حبوب بیست سال نهند تباه نشود! و بعضی گفتند پیش از اینکه بارو نبود، هوای شهر خوشتر از این بود، و چون بارو ساختند متغیر شد».
شکوهفر با اشاره با سفرنامه ژان شاردن فرانسوی و جیووانو کارِری ایتالیایی در تأیید آب و هوای مطبوع اصفهان، تصریح کرد: اصفهان برای شاردن جذابیت زیادی داشت و این شهر را زیباترین شهر مشرقزمین میدانست که «آب و هوایش به دلیل اعتدال از همهجا بهتر است». شاردن، زیبایی مردم اصفهان را متأثر از همین آب و هوای مطبوع میدانست. از آنسو، کارِری ایتالیایی نیز در سفرنامه خود در تأیید هوای مطبوع اصفهان گفته است «هرگونه میوهای در آنجا یافت میشود و من در هیچجا بهخوبیِ میوههای اصفهان ندیده و نچشیدهام».
این استاد مدعو گروه ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، ردپای «آب و هوای مطلوب اصفهان» را در آثار نویسندگان معاصر نیز محسوس دانست و افزود: صادق هدایت در سفرنامه «اصفهان نصف جهان»، این شهر را در کشاورزی شهری درجه یک همچون اروپا ارزیابی کرده و تصویرِ ورودی شهر اصفهان را با «سبزهها، درختها، باغ، کشتزار، برج کبوتر و کرتبندی» توصیف میکند. ملکالشعرای بهار نیز با ابیاتی چون «آفتابی لطیف و هر روزه / آسمانی چو طشت فیروزه»،از آب و هوای خوشِ اصفهان یاد کرده است. این مدعا، نه تنها در کلام ادیبان، بلکه در نگارگریهای تاریخی مانند چشمانداز معروف «یان یانسونیوس» و «یوهان باپتیست هومن» از اصفهان نیز به چشم میخورد.
تهدید حیات انسانی با تداوم بحرانها
فروردین ۱۴۰۱ وقتی پای صحبتهای پروفسور احمد جلالیان -دانشآموخته دانشگاه ایالتی یوتا و خاکشناس برجسته کشور- نشستم، حسرت او از نابودی جنگلهای «تاغ، کهور، اسکنبیل و پَده» ظرف کمتر از یکصدسال گذشته، بخشی مهمی از گفتوگو را به خود اختصاص داد؛ جلالیان از نابودی ۴۰ درصدی جنگلهای زاگرس و کاهش پوشش مراتع اصفهان از ۶۷ به تنها ۲۵ درصد ابراز تأسف کرد و نسبت به نابودی حیات انسانی در اصفهان بر اثر بحرانهایی چون «ریزگرد، آلودگی، کمآبی و فرونشست» هشدار جدی داد.
شاید مجبور به تخلیه اصفهان شویم
نابودی جنگلها و مراتع در کلانشهر و استان اصفهان تنها در حد آمار و ارقام نیست؛ بلکه تصویری عینی برای شهروندان دارد! علاوه بر نابودی طبیعتِ کلانشهر، پوشش گیاهی حدفاصل اصفهان تا قم که روزگاری «مرغزار» بوده، امروز جای خود را به «بیابان با بوتههای خار» داده است! یا جنگلهای «تاغ» در مجاورت شهر آران در همسایگی کاشان که آب و هوایی آنچنان مساعد داشته که محل کشتِ گل بوده؛ ولی امروز عملاً چیزی از این جنگلها باقینمانده است. در عوض، مجتمع فولاد کویر از دل خاک این منطقه روییده و شعار «بزرگترین تولیدکننده میلگرد شاخه و کلاف در کشور» را یدک میکشد!
احیای طبیعت، قربانی رشد صنعت
در همین منطقه وقتی آذرماه امسال از کارگران چند حوضچه کوچک پرورش ماهی درباره شرایط پرسیدم، مدعی شدند حجم آبی که نسبت به سال گذشته دریافت کردهاند کمتر از نصف شده است؛ در عین حال، چند ۱۰۰ متر آنسوتر، مجتمع فولاد کویر با مصرف چند میلیون تُن آب، مشغول رکوردزنی در تولید است! وقتی از مردم محلی، منبع تأمین این حجم از آب را پرسیدم، مدعی شدند که شرکت فولاد ادعا کرده آب مورد نیاز را با لولهگذاری از اصفهان تأمین کرده و کاری به سفرههای زیرزمینی ندارد! ادعایی جنجالی که قطعاً نیازمند شفافسازی و پاسخگویی مدیران این شرکت، وزارت صمت و وزارت نیرو است.
نکته عجیبتر آنکه این مجتمع فولادی با رکورد تولید ۹۴۰ هزار تُن در سال ۱۳۹۵، در آخرین جلسه مجمع عمومی فوق العاده خود در تاریخ ۳۰ آذرماه امسال خبر از پیشرفت ۶۲ درصدی طرح توسعه با ظرفیت تولید ۸۰۰ میلیون تُن داده است؛ یعنی حدود ۲ برابر رشد تولید، که احتمالاً معادل مصرف ۲ برابری آب است! درحالی که زایندهرود برای جاری شدن و کمک به ریههای شهر اصفهان، محتاج تنها ۱۰ میلیون مترمکتب آب است و دولت سالهاست که ادعا میکند منابع کافی را در اختیار ندارد!
به نام اصفهان، به کام دیگران
وقتی با مردم اصفهان، زرینشهر، مبارکه، آران یا کاشان صحبت میکنم، بهنظر نمیرسد شیوه رشد صنعتی مدنظر دولتها از دهه ۵۰ شمسی به اینسو، چندان با خواست جامعه همسنخ بوده باشد. بخش قابل توجهی از مردم میپرسند کی و کجا از دولت مطالبه داشتهاند که استان اصفهان بزرگترین تولیدکننده میلگرد در ایران، بزرگترین تولیدکننده ورقهای فولادی، تولیدکننده ۱۰ درصد سیمان و ۳۰ درصد آجر مورد نیاز کشور یا میزبان نیروگاههای مازوتسوز باشد؟!
وقتی در اسفند ۱۴۰۱ در میزگرد «گفتوگوهای زایندهرود» از بهنام کاویانی -رئیس واحد محیط زیست شرکت فولاد مبارکه- درباره مشکلات استقرار صنعت فولاد در اصفهان پرسیده میشود و نامبرده نمیتواند نمایندگان انجمنهای زیستمحیطی را قانع کند، در نهایت با سهبار تکرار این عبارت که «آیا اصلاً صنعت را میخواهیم یا نه؟» به صحبتهای خود پایان میدهد! نتیجتاً به نظر میرسد حتی خود صنعتیها هم تلویحاً واقفاند که جامعه با ادامه این روند همسو نیست.
علیرغم این مخالفتها، دولت اما اصرار بیوقفهای به توسعه هرچه بیشتر صنعت در اصفهان -علیرغم تبعات جدی برای کیفیت هوا و اکوسیستم منطقه- دارد. اسفند ۱۴۰۱ بود که خبر احداث شهرک صنعتی جدید در مجاورت دشت مهیار، صدای همه را -از نمایندگان مجلس گرفته تا شورای شهر و متخصصان دانشگاهها- درآورد و دولت را مجبور به عقبنشینی مقطعی کرد.
احداث شهرک صنعتی جدید، خیانت به مردم اصفهان است
پوستِ موز ارزآوری زیر پای دولت و ملت
علیرغم اینها، به نظر نمیرسد مخالفت افکار عمومی نسبت به گسترش صنایع، بتواند اشتیاق شدید دولتیها به روبانچینی طرحهای جدید صنعتی را متوقف کند. «ارزآوری در شرایط تحریم» و «رفع نیازهای بازار فرا-استانی صنایع» آنچنان برای دولت اهمیت دارد، که بعید است حتی افشاگریهایی مثل مصاحبه اخیر علی اکبر الوندیان دبیر انجمن صنفی کارفرمایی صنعت سیمان مبنیبر وابستگی ۷۰ درصدی صنعت سیمان به مازوتسوزی یا گزارش مهدی طغیانی سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس مبنیبر فعالیت بیش از ۳۰۰ واحد آجرپزیِ غالباً مازوتسوز در اطراف شهر اصفهان، بتواند خللی در اراده دولت پدید آورد! آنچنان که احمد وحیدی -وزیر کشور- در مهرماه جاری به استانداران مأموریت داد که «زنجیره ارزش راهبردی استانها باید به ارزآوری منجر شود». بر اساس جزییات منتشر شده توسط پایگاه اطلاعرسانی دولت، وحیدی میزبان جلسات آتی با استانداران را وزارت «صمت» عنوان کرده؛ موضوعی که احتمالاً به استراتژی ارزآوری دولت بر «هرچه صنعتیتر شدن» معطوف است؛ نه لزوماً ترکیب معقولی از صنعت، خدمات، کشاورزی و یا گردشگردی!
این استراتژی از یکسو متهم به تضاد جدی با قانون «ضوابط ملی آمایش سرزمین» است و از سوی دیگر توسعه اقتصادی مبتنیبر ظرفیتهای بومی را نادیده میگیرد. اصفهان آنچنان که گفته شد، ظرفیت جدی تاریخی در «اقتصاد کشاورزی» داشته است. اصفهان، با عبور دادن بیش از ۲۰ درصد حمل و نقل کشور، در «اقتصاد ترانزیتی» مستعد است. اصفهان بنابر سابقه تاریخی ۸۰۰۰ ساله، جغرافیاییست که ماهاتیر محمد -معمار مالزی مدرن- پس از بازدید از آن میگوید «اگر مدیریت جاذبههای توریستی اصفهان در اختیار ما قرار گیرد، سالانه برابر با ارزآوری نفت برای ایران سودآور خواهد بود»!
اینکه با وجود چنین ظرفیتی برای خلق اقتصاد پایدار و اتفاقاً ارزآور، دولت کماکان مُصِر به توسعه تکبُعدی صنعتی در اصفهان است، قطعاً در میان-مدت مثل پوست موز زیر پای مردم و اتفاقاً خود دولت عمل خواهد. زیرا اقتصاد تکبُعدی، نه تنها تحریمپذیرتر است، بلکه بهدلیل «فشار بر زیستبوم فراتر از آستانه تحمل آن»، ادامه فعالیت همان صنایع را هم دچار بحران میکند؛ آنچنان که دولت اخیراً مجبور شده برای رفع ولع آبی صنعت شاهلوله عظیمی را از هرمزگان تا کرمان، یزد و اصفهان احداث کند.
باد و مردم، مقصر آلودگیها از نظر دولت!
با وجود اصرار دولت بر رشد صنعتی، هرگاه تبعات این سیاست -خصوصاً با «آلودگی هوا»- مسئولان را در معرض تصمیمات سختی مثل تعطیلی مدارس و دانشگاهها قرار داده، مدیران دولت با اتکا به ارائه تفاسیری مبهم از آمارها، انگشت اتهام را بهسوی خود «مردم» گرفتهاند! آنچنان که پس از اعتراض مردم به وضعیت آلودگی هوای اصفهان در آذرماه امسال، منصور شیشهفروش مدیرکل بحران استانداری اصفهان در مصاحبهای با رسانهها مدعی شد: حدود ۷۶ درصد از شرایط آلودگی در اصفهان، به منابع آلاینده متحرک مانند خودروها مربوط میشود.
شیشهفروش پس از نسبت دادن تلویحی سهم حداکثری تولید آلایندهها به مردم، در ادامه آلودگی هوا را به «نوزیدن باد» نسبت داد و افزود: با توجه به شرایط خاص جغرافیایی اصفهان، حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از روزهای سال وزش باد مؤثر برای جابهجا کردن آلایندهها را نداریم و به همین دلیل آلایندهها در جو اصفهان میمانند!
متهمانِ دولت، خود بزرگترین قربانیاند
در همین رابطه نماینده دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در میزگرد تخصصی بررسی مسائل استان اصفهان، بدون اشاره مستقیم به این قبیل اظهارات، مقصر دانستن مردم در بحران آلودگی هوا با گرفتنِ انگشت اتهام به سوی «خودروها» را نادرست خواند و گفت: هم خودروهای غیراستاندارد و هم سوخت غیراستاندارد، محصول صنعت است!
وی با اشاره به وظیفه صنعت در پرداخت سهم ۳۰ تا ۴۰ درصدی برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست، نتیجه آلودگی هوای اصفهان را در میانمدت، ۲ برابر شدن مرگ و میرها دانست! نماینده دانشگاه صنعتی اصفهان نیز در همین جلسه با ارائه آماری تکاندهنده از مرگ ۲۵ نفر در اصفهان و خسارت ۲۵۰ هزار میلیارد ریالی به ازای هر یک درصد هوای آلودهتر، نسبت به ادامه وضع موجود هشدار داد.
آمار غبارآلود، اعتماد زُداست!
در همین رابطه وقتی از محمد کوشافر -پژوهشگر شناخته شده محیط زیست- خواستم مقصر اصلی بحران آلودگی هوا را تبیین کند، او مشاجره بر سر سهم صنعت و خودروها را کماهمیتتر از «حق مردم برای داشتن هوایی پاک و سالم» دانست و تأکید کرد: مردم هوای پاک میخواهند و وظیفه مدیران و مسئولان تأمین این مطالبه است!
وی توجه به «رویکرد سلامتمحور» را تنها راه احیای هوای پاک عنوان کرد و افزود: بررسی میزان تقصیر صنعت یا خودروها در آلودگی هوای اصفهان از منظر دیگری قابل بررسی است؛ اما در هر حال، موضوعی فرعی نسبت به حق مردم است. ارائه آمار از سوی مدیران ضرورت دارد و شفافسازی آن برای مردم با زبان مناسب لازم است. اما گاهی شاهدیم که بیان درصد و سهم آلایندهها باعث سردرگمی، اعتمادزُدایی و ابهام بیشتر در جامعه شده و مردم مشاهدات خود را با اعداد غبارآلود، مطابق نیافتهاند.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اصفهان تصریح کرد: آلودگی ناشی از هر بخشی که باشد، باید رفع شود؛ نه اینکه همیشه منتظر پدیدههای اقلیمی [مثل باد و باران] برای رفع موقت بحران باشیم!
کوشافر نیز همچون نماینده دانشگاه علوم پزشکی در میزگرد تخصصی بررسی مسائل استان اصفهان که به سهم صنعت در آلایندههای متحرک اشاره کرده بود، گفت: هر درصدی از آلودگی هوا که مربوط به حمل و نقل باشد، بخش قابل توجهی از این بخش متعلق به کامیونها، اتوبوسها و مینیبوسهایی است که در خدمت صنعت هستند.
وی با تأکید بر اهمیت توجه به منابع اصلی آلودگی هوا برای برنامهریزی بهتر، افزود: نمیخواهم نقش خودروهای شخصی را انکار کنم. اما علیرغم اینهمه تمرکز بر خودروهای سواری و اجرای مستمر طرحهایی مثل زوج و فرد، تقویت BRT و مترو، الزام معاینه فنی و غیره، وضعیت آلودگی هوای اصفهان سال به سال بدتر شده؛ زیرا بیشترِ توان به منابعی با درجه اهمیتِ کمتر معطوف شده است.
ظرفیت زیستبوم، حلقه مفقود توسعه اصفهان
محمد کوشافر با انتقاد از مدل رشد اقتصادی اصفهان و تأکید بر ناکافی بودن روشهای مهندسی در حل مشکل آلودگی هوا، بیان کرد: اصفهان به جای «توسعه» صرفاً رشد کرده است. برای حل مشکل هوا، علاوه بر تکنیکهای مهندسی، اصل موضوع را باید مورد توجه قرار داد و آن «ظرفیت زیست بوم» است؛ بارگذاریها به ویژه در صنعت، باید با توان سرزمین همخوان باشند.
وی با اشاره به لزوم بررسی و علاجِ سایر عوامل مؤثر بر آلودگی هوا از جمله کانونهای فرسایش بادی (تولیدکننده ریزگرد) که به خشکی زایندهرود و تالاب گاوخونی بازمیگردد، تأکید کرد: در نهایت، در کنار تمام اقدامات مهندسی، به «شهامت و اراده کافی برای تغییر مدل توسعه اصفهان و حوضه زایندهرود» نیاز است.
ساعت ۱۷:۲۶ است و مشغول تنظیم آخرین خطوطِ گزارشام. برعکس لحظه شروع، هیچ حادثه عجیبی در جریان نیست! هوای اصفهان هم بهجای قرمز و بنفش، به مدد بادهای مورد انتظار مدیرکلِ مدیریت بحرانِ استانداری، غالباً زرد است. به فاصله چند قدم از چهارباغ، محو آرامشِ بیمانند این شهر چندهزارسالهام؛ هنوز البته با احساسی که هربرت کریم مسیحی برایام از گفتگویش با آجر به آجرِ مسجد جامع عتیق میگفت، سالها فاصله دارم! در همان چهارباغ البته، در برابر عظمت شهری که بیهیچ تکلف، «پیشانیِ هویت ایرانشهر از بخارا تا چالدران» است، احتمالاتِ اثرگذاری این قلمفرسایی را مرور میکنم.
وقتی یادم به اصرار مسعودمیرزای ظلالسلطان بر تخریب بیش از ۵۰ بنای تاریخی اصفهان علیرغم التماس دلسوزان میافتد، وقتی قلدری شهردار اسبق در گذراندنِ کرمهای حفاری TBM از زیر پایههای نحیف سیوسه پل و مدرسه چهارباغ را دیدهام، وقتی به بیمحلی استاندار سابق به همه هشدارها و تأیید احداث هتل بلندمرتبه در محدوده تاریخی فکر میکنم، حقیقتی لابلای این سطور آخر، پایام را پَس میکشد... چیزی از جنس آنچه هُما کاتوزیان در «ایران جامعه کوتاه مدت» به تصویر کشیده است؛ در جامعه کوتاهمدت، این اراده و استیلای حکمران است که آخرِ شاهنامه را به تصویر میکشد!
نه توصیف ناصرخسرو و ملکالشعرا و هدایت، نه گواهِ شاردن و کارِری، نه نگاره تاریخی هومِن و یانسونیوس، نه آمار ۱۲ روز هوای پاک اصفهان در ۸ ماه ابتدای امسال، نه مرگ ۲۵ انسان به ازای هر یک درصد هوای آلودهتر و نه هیچ گزاره دیگری قادر به تغییر وضع موجود نیست، مگر «شهامت و اراده کافی برای تغییر از سوی تصمیمسازان» که آخرین مصاحبهشوندهام، سخنان خود را با آن پایان داد. بهار گذشته، وقتی در انتهای گفتگویام از پرفسور احمد جلالیان، دورنمای اصفهان را با وجود بحران آلودگی، آب و فرونشست پرسیدم، او هم تصریح کرد «مشکل قابل حل است، اما برای حل مشکل باید ارادهای وجود داشته باشد». مشکل آشکار است، راهحل هم بر احدی پنهان نیست؛ آیا کسی صدای «هَل مِن ناصر» این شهرِ هزارانساله را میشنود؟ تعبیرِ صحت و بطلان این کابوس به دست هر که هست، کاش کسی قدمی برای ریههای گرفته و کام خشکِ مردم اصفهان بردارد.
خبرنگار: مهرزاد سلیمی
انتهای پیام/
نظر شما