تهران-ایسکانیوز: "مرد پرنده ای " اثر متفاوت آلخاندرو گونزالس ایناریتو است که با آثار پیشین این کارگردان مکزیکی تفاوت فراوانی دارد چون در ژانر کمدی ساخته شده و امسال توانست در 9 رشته در آکامی اسکار نامزد شود و به همراه "هتل بزرگ بوداپست" به کارگردانی وس اندرسون صدرنشین فیلم های نامزد اسکار باشد.
"به گزارش خبرنگار سینمایی ایسکانیور، مرد پرنده ای" با نام کامل "مرد پرنده ای یا مزیت غیرمنتظره نادانی" درباره بازیگر شکست خورده ای به نام ریگان تامسون (مایکل کیتون) است که زمانی نقش یک ابر قهرمان اسطورهای را بازی کرده و اکنون میخواهد با حضور در نمایشی در برادوی که از روی داستانی کوتاه نوشته ریموند کارور تولید شده، شکوه از دست رفته خود را بازیابد. در روزهای مانده به شب اول اجرای نمایش او با غرور خود مبارزه میکند و میکوشد خانواده و موقعیت کاریاش را حفظ کند …
نقش اصلی این فیلم را "مایکل کیتن" بازی میکند که خود در بخش بهترین بازیگر مرد نامزد دریافت اسکار شده، ایناریتو فیلمنامه این فیلم ۱۱۹ دقیقه ای کمپانی "فاکس سرچلایت" را با همکاری نیکلاس جاکوبونه، الکساندر دینهلاریس و آرماندو بو نوشته است. فیلمبرداری «مرد پرندهای» بر عهده امانوئل لوبزکی است.
مایکل کیتون، زک گالیفیاناکیس، نائومی واتس، ادوارد نورتون و اما استون از بازیگران "مرد پرنده ای" هستند که در ۱۷ اکتبر ۲۰۱۴ (۲۵ مهر ۱۳۹۳) در سینماهای آمریکای شمالی اکران خود را آغاز می کند.
اما ایناریتو با "مرد پرنده ای" توانست در بخش های؛ بهترین فیلم بلند، بهترین کارگردانی (آلخاندرو گونزالس ایناریتو)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (مایکل کیتون) ، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (اما استون)،بهترین بازیگر مرد مکمل(ادوارد نورتن)، بهترین فیلمنامه اصلی (آلخاندرو گونزالس ایناریتو، نیکلاس جیاکوبون، الکساندر دینلاریس و آرماندو بو)،بهترین فیلمبرداری(امانوئل لوبزکی)، بهترین تدوین صدا (مارتین هرناندز و آرون گلاسکاک )، بهترین صداگذاری(جان تیلور، فرانک ای. مونتانو و تامس وارگا) نامزد اسکار 2015 باشد تا به همراه "هتل بزرگ بوداپست" به کارگردانی وس اندرسون شانس فراوانی برای دریافت جایزه بهترین فیلم 2015 در مراسم اسکار داشته باشد.
در میان جوایزی که "مرد پرنده ای" به دست آورده می توان به جوایز جشنواره "گاتام" اشاره کرد،"مرد پرنده ای" بهترین فیلم جوایز گاتام را به دست آورد . برندگان بیست و چهارمین دوره جوایز سالانه فیلم مستقل گاتام در مراسمی در سیپریانی وال استریت در نیویورک معرفی شدند.
به گزارش ورایتی ، در این مراسم فیلم "مرد پرنده ای" (Birdman) ساخته آلخاندرو گونزالس ایناریتو جایزه بهترین فیلم بلند داستانی را دریافت کرد و مایکل کیتن ستاره فیلم نیز جایزه بهترین بازیگر مرد را برد.
جوایز گاتام یکی از اولین رویدادهای فصل جوایز سینمایی و در کنار جوایز اسپیریت، یکی از دو جوایز مهم است که دستاوردهای حوزه فیلم مستقل را مورد تقدیر قرار میدهد. شناخته شدن یک فیلم در جوایز گاتام می تواند به موفقیتهای سینمایی یک فیلم کمک کند.
"مرد پرنده ای" در جوایز اسپیریت نیز که از آن به عنوان معادل اسکار در جامعه سینمای مستقل آمریکا یاد می شود، در شش بخش نامزد دریافت جایزه شد.
ورايتي گزارش جالبي درباره اولين تجربه ايناريتو در ژانر کمدي منتشر کرده و اينکه کمديبودن آن ممکن است از شانساش براي اسکار کم کند اما وقتش است اسکار هم راه و رسمش را تغيير دهد:
آيا زيادي همه چيز را جدي ميگيريم؟
فيلم اختتاميه جشنواره نيويورک "مرد پرنداه ای" ايناريتو بود که يک هفته بعد از آن روي پرده سينماهاي جهان هم رفت. فيلمي نبود که دقيقا بشود صفت عالي را برايش به کار برد، اما سرگرمکننده و بازيگوش بود. با شخصيتهايش، قراردادهاي فيلمسازي و مخاطبش بازي ميکرد. ديدن يک فيلم سرحال و شنگول حس خوبي دارد. فيلمي که دقيقا نقطه مخالف خيلي از آثار 2014 است که براي اسکار درنظر گرفته شدهاند. فيلمهايي که زيادي جدي هستند. البته آن فيلمها هم فوقالعادهاند. درخشاناند. اما رقابت براي گرفتن اسکار امسال انگار در پوششي از تاريکي، فضاي غمناک و محزون و سوژههاي مهم پيچيده شده است. مثلا نقش اول مرد فيلمهاي مهمي مانند فاکسکچر، بازي تقليد و آقاي ترنر را در نظر بگيريد. فيلمهاي قابل تحسيني هستند اما ممکن است دلتان بخواهد در يک مهماني شام کنار يکي از کاراکترهاي اين فيلمها بنشينيد؟
فيلمهاي چشمان بزرگ تيم برتون و نشکسته آنجلينا جولي و خشنترين سال جي.سي.چندور هم در راهند. اينها هم عالي به نظر ميرسند اما چيزي که در آنها بعيد است اتفاق بيفتد حتي يک سکانس است که خنده بزرگ از ته دل از شما بگيرد. و اگر ميخواهيد مسيرتان را عوض کنيد و مثلا کمي موسيقي و سرگرمي هم قاطي ماجرا شود، بدشانسي آوردهايد چون درون جنگل راب مارشال موزيکال هست اما فيلم خيلي غمگيني است.
درنتيجه امسال ميتواند براي رايدهندگان اسکار سال خوبي باشد تا به چيزي خارج از اين جعبه هميشگي فکر کنند و توجه داشته باشند که مخاطبان فيلمهايي ماننددختر گمشده، فيلم لگو، نگهبانان کهکشان و حتي فيلم علمي-تخيلي بزرگ ميان ستارهاي کريستوفر نولان که قرار است گيشه سينماها را منفجر کند، ديدهاند. اين حرف ممکن است بدعتآميز به نظر برسد اما فراموش نکنيد که در طول سالها نامزدهاي بهترين فيلم از ميان مهاجمان صندوقچه گمشده، فول مانتي و داستان اسباببازي 3 انتخاب شدهاند. همه عاشق فيلمهايي هستند که مخاطبانشان را راضي نگه ميدارند حتي فيلمهايي مانند ميليونر زاغهنشين و سخنراني پادشاه توانستند فيلمهاي رقيبشان را که مفاهيم جديتر و عميقتر و تاريکتري داشتند، شکست دهند.
هيچ قانوني وجود ندارد که بگويد رايدهندگان آکادمي بايد فيلمهايي در سبکهاي مختلف و متنوع را نامزد کنند. اما در حقيقت هميشه اين رقابت وقتي جذابتر ميشده که آثاري در ژانرهاي متنوعتر با هم رقابت کردهاند. و امسال هم فيلمهايي مانند پسربچگي، وحشي و تئوري همه چيز را داريم که قطعا جدي گرفته ميشوند بدون اينکه خودشان لحن خيلي رسمي و جدي داشته باشند.
احتمالات هميشه اين را ميگويند که جوايز به فيلم سنگينتر ميرسد و روي اين کلمه سنگينتر تاکيد زيادي هست. منطقي هم به نظر ميرسد. خوب يا بد، فيلمها بازتاب زمانه خودشان هستند و اخبار سال 2014 پر بود از ابولا و جنگ و گردن زدنها تازه اگر به گرم شدن کره زمين و قحطي و گرسنگي و اقتصاد خراب اشاره نکنيم.
اما تفکر منطقي ديگر آن است که فيلمسازان(و رايدهندگان اسکار) درباره عواملي که باعث سنگينتر شدن يک فيلم ميشوند فکر کنند. سال 1854 هنري ديويد تورو(شاعر و نويسنده و فيلسوف آمريکايي) گفته بود: زندگي ما با جزييات هدر رفته است. اين حرف او بيشتر از هر زمان ديگري امروز و در دنياي ديجيتال صدق ميکند. زماني که آدمهاي خلاق مشغول کشف اين هستند که آيا زندگي چيزي وراي اين جزييات هست يا نه.
همين جا صبر کنيد. آيا زندگي را زيادي جدي نگرفتهايم؟
ايناريتو قبل از ساختن "مرد پرنده ای" خودش روزهاي تاريکي را پشت سر گذاشته بود بای همین در یکی از گفتگوهایش گفت: راستش من کمي از ساخت فيلمهايي که با اشک و گريه تماشاگر تمام ميشد، خسته شده بودم. وقتي بيوتيفول را فيلمبرداري ميکرديم، دوران سختي از زندگيام را ميگذراندم. چيزهاي تيره و ناراحتکننده زيادي ديده بودم. به عنوان يک خالق دوران خوبي نداشتم. در رابطه با چيزهايي که ميساختم، بيحوصله شده بودم و ديگر راضيام نميکردند. احساس ميکردم به مرحله راحتي رسيدهام. ديگر موضوعاتم برايم هيجانانگيز نبودند. درنهايت فيلمسازي براي من يعني طي طريق زجرآور براي مواجهه با محدوديتهايي که براي فيلمساز وجود دارند.
کيتون و ايناريتو هيچوقت براي راهنمايي در مورد بردمن از فاکتورهاي بتمن استفاده نکردند. کيتون ميگويد: من همه کارهاي ايناريتو را ديده بودم و وقتي از من خواست سر اين فيلم حضور داشته باشم فکر کردم، مرد اين يکي از اون آدمهاييه که من دوست دارم باهاشون کار کنم. و فيلمنامه هم آنقدر جذاب بود که جواب منفي ندهم. لحظاتي برايم پيش ميآيد که فکر ميکردم آيا موضوع اين فيلم چيزي شبيه بازي کردن در نقش بتمن است؟ اما در حقيقت ما درباره هيچکدام از نقشهاي ابرقهرماني حرف نزديم.
کيتون و نورتن در فيلم يک صحنه بزرگ مبارزه دارند. کيتون درباره يکي از سکانسهاي هيجانانگيز فيلم که در حقيقت مبارزه او با نورتن است، ميگويد: صحنه دعواي من و نورتون فيلمبرداري شد و حدود چهار هفته بعد از آن يکدفعه يادم آمد که خداي من! ادوارد در فيلم باشگاه مشتزني ديويد فينچر بازي کرده بود. ميتوانست مرا له کند. و البته نورتن معتقد است: تظاهر کردم که خوب مبارزه نميکنم. خب اين بهترين حالت من براي مشتزني نيست.
انتخاب ايناريتو براي برداشتهاي طولاني و سيال، نورتون را هيجانزده کرده بود. نورتن ميگويد: وقتي شما در فرمهاي متفاوتي در طول سالها بازي ميکنيد، ديگر برايتان عادي ميشوند. بعد ديگر از روي عادت در همان فرم بازي ميکنيد. وقتي کسي ميآيد و ميگويد ما ميخواهيم مقدار زيادي از آن عادات گذشته را دور بياندازيم و تجربه جديدي داشته باشيم که فرمش همه قواعد قبلي را به چالش ميکشد، شما هيجانزده ميشويد. ميدانيد که قرار است وسط يک چيز حياتي باشيد. فکر ميکنم همه از ايده ايناريتو هيجانزده شدند.
اما استون در پروسه فيلمبرداري وحشت کرده بود. او عاشق پايانبندي فيلم است: بعد از هر برداشت نميدانستم که ميتوانم با کسي صحبت کنم يا نه. اما زاک(گاليفياناکيس) را ميديديم که رنگش پريده بود. خود من همين حال را داشتم. اگر يک خط را فراموش ميکرديم کار کل تيم را پايين ميآورديم. ما هيچوقت درباره پايان فيلم با هم حرف نزده بوديم. پايان فيلم در نيمههاي فيلمبرداري نوشته شد. قرار بود پايان مبهمي باشد اما فکر ميکنم يکي از زيباترين پايانبنديهاي سينما باشد. ايده باورنکردني دارد.
کد خبر: 195035