به گزارش ایسکانیوز امنیت فقط دغدغه امروزیها نیست؛ نسلهای مختلف به روشهای گوناگون این نعمت پنهان را جستوجو میکردهاند. 4 قرن پیش که اقوام مهاجر، هسته اولیه ساکنان روستای فیروزبهرام را تشکیل دادند، متوجه شدند که پیدا کردن یک مکان برای سکونت، بدون امنیت مفت هم نمیارزد. بنابراین فکرهایشان را روی هم ریختند و نتیجه گرفتند که ضروری است قلعهای بسازند که درون آن به کسب و کار یعنی زراعت و زندگی مشغول شوند و دست سارق و راهزن را از اموال و نوامیسشان کوتاه کنند.
ماجرای 2 برج باقیمانده
150 سال طول کشید تا اینکه قلعهای در این روستا ساخته شود و ۴ ـ ۳ نسل عوض شد! همانطور که روند اجرای این فکر به طول انجامید، نامگذاری این محل هم داستانی طول و دراز داشت تا بالأخره این قلعه در زمان حضور ارباب کیخسرو به نام فرزندان او یعنی فیروز و بهرام نامگذاری شد و ساکنان، ۴ برج دیدهبانی در 4 جهت قلعه ساختند. گذر زمان ۲ برج دیدهبانی را از پا انداخت، اما ۲ برج دیگر هنوز پابرجا هستند؛ ایستاده برای نشان دادن بخشی از ردپای تاریخ بر پیکرهشان. تماشای بقایای قلعه فیروز بهرام و ۲ برج دیدهبانی در بزرگراه آزادگان، به سمت نعمتآباد، بعد از روستای احمدآباد مستوفی خالی از لطف نیست. متأسفانه تپه باستانی فیروزبهرام هم طی سالها کاوشهای مستمر از بین رفته است ولی بقایای همین 2 برج دیدهبانی قلعه فیروزبهرام و یک آبانبار قدیمی هنوز موجود است.
حضور شاه عباس در فیروزبهرام
به گزارش اعتمادالسلطنه، شاه عباس اول پدرش، شاه محمد خدابنده را پس از برکناری از سلطنت در تهران زندانی کرد. سپس خود به تهران آمد و با برپایی مجلسی شاهانه به بزرگداشت او برخاست و با پدر راهی قزوین شد. شاه عباس اول در سال ۹۹۸ قمری برای سرکوب عبدالمؤمنخانِ ازبک که در خراسان دست به تاراج و کشتار مردم گشوده بود، با سپاهی به سمت خراسان رفت و در سر راه خود در تهران اردو زد، اما در آنجا بیمار شد و از پیشرفت بازماند و سپاهیانش پراکنده شدند. در نتیجه ازبکها مشهد را تسخیر و غارت کردند. از اینرو شاه عباس سوگند خورد که دیگر پای در این شهر نگذارد و لعنت کرد بر کسی که به تهران وارد شود و شب را در آنجا بیتوته کند. شاه عباس چند بار ضمن سفرهایش از کنار تهران گذشت، اما هرگز پای به این شهر نگذاشت. در یکی از این سفرها به پیشنهاد یکی از همراهان و نزدیکانش، چون قرار بود اردویی در حوالی تهران زده و چند روزی توقف کنند در منطقهای از توابع ری بنام هَمارآباد سکونت کرد و مهمان خان آن ولایت شدند. همارآباد همان محل فعلی روستای فیروزبهرام است. در ضمن بد نیست بدانید که در سال ۶۸ هجری، فیروزبهرام محل ستیز گروهی از خوارج با سپاهیان عبدالملک مروان بود که در همین نبرد، یزید، فرمانده سپاه عبدالملک کشته شد.
فیروزبهرام در روزگار فعلی
به هر حال یکی از روستاهای اسلامشهر، فیروزبهرام است. فیروزبهرام ازآبادیهای کهن است که بنای آن به فیروز ساسانی نسبت داده شد و سپس آن را به نامهای فیروز رام و فیروز بران نامیدهاند. بیشتر ساکنان این محله یا روستا از اقوام کرد، لر و بلوچ هستند که از نقاط مختلف به اینجا آمدهاند.
یکی از قدیمیترین بناهای خشتی و گلی این روستا که حدود ۲۰۰ سال قدمت دارد هنوز پا برجاست. روستای فیروز بهرام از لحاظ فرهنگی و قومیتی بافت قدیمی خود را حفظ کرده است. گرچه این روستا در ناحیه ۷ منطقه واقع شده، ادارههای خدماترسان آن به چهاردانگه مربوط میشود. با راهاندازی بزرگراه تهران ـ ساوه بخشی از روستای فیروز بهرام به شهرداری اسلامشهر واگذار شد که اهالی از ارائه خدمات این مجموعه، ناراضی هستند و بخش دیگر این روستا زیر نظر شهرداری منطقه ماست. همچنین مدتی است به دلیل بیآبی، زمینهایی که از آن محصول کشاورزی برداشت میشد از رونق افتاده و دیگر در آن محصولی کاشته نمیشود. در تقسیمات جدید توسط اداره کشاورزی به برخی از زمینها آب تعلق میگیرد، ولی اینجا کشاورزان به خاطر هزینههای بسیار، اغلب دست از کشاورزی شستهاند.
کاروانسراها در منطقه 18
عصر صفوی را میتوان دوران طلایی ساخت کاروانسراها در ایران دانست. البته در ایران محل ساخت کاروانسرا تنها به جادهها محدود نبود و در اکثر قریب به اتفاق شهرها نیز کاروانسراهایی برای استقبال از کارونهایی که وارد شهر میشدند ساخته میشد. در بافت شهرهای قدیم کاروانسرا به همراه حمام، مسجد و بازارچه از عناصر مشترکی بود که در بیشتر محلهها یافت میشد. در واقع وجود این عناصر چهارگانه به محلههای شهرها هویت ویژه و پر اهمیت میبخشید، به همین دلیل نیز صاحبان و سازندگان این بناها تلاش میکردند در معماری آنها از نهایت هنر و خلاقیت بهرهببرند. یافتآباد قدیم در حاشیه پایتخت هم به یکی از اصلیترین و بزرگترین محل تردد کاروانها و تاجران و بازرگانان تبدیل شده بود و به همین دلیل کاروانسراهایی در این نقطه از شهر قرار داشت. بهطور دقیق تعداد کاروانسراهای یافتآباد مشخص نیست، اما آمارگیری که در سال ۱۲۶۴ هجری خورشیدی انجام شد نشان میدهد شهر تهران دارای ۱۳۰ کاروانسرا برای خدماترسانی به کاروانهای وارد شده به پایتخت بوده است. بخش عمدهای از این کاروانها متعلق به تجار و بازرگانانی بود که از شهرها و حتی کشورهای مختلف همسایه کالاهایی را برای فروش به بازار تهران میآورده و در عوض آن نیز هنگام برگشت کالاهای دیگری را به شهرهای محل زندگی خود میبردند. این آمار درحالی است که در همان آمارگیری، تهران ۴۷ مسجد، ۳۵ مدرسه، ۳۴ تکیه، ۱۷۰ نانوایی، ۱۹۰ حمام عمومی، ۲۰ سرداب، ۷۰ کوره پزخانه و ۲۷۷ اصطبل داشت. حالا با گذشت ۱۲۶ سال از آن تاریخ در روند توسعه شهر تهران از آن کاروانسراها اثری نمانده است.
رضا موسوی - سرویس اجتماعی
105105