ژنرال سلیمانی قاطعیت توام با محبوبیت داشت / نقش انکار ناپذیر فرمانده سابق نیروی قدس در تسلیح مقاومت فلسطین

تحلیلگر استرالیایی با اشاره به چند وجهی بودن و محبوبیت حاج قاسم اظهار کرد: او فقط مدافع ایران نبود و به تسلیح تمام جناح‌های مقاومت فلسطین، تقویت مقاومت لبنان و ارتش عربی سوریه در برابر تروریست‌های داعشی کمک کرد.

به گزارش خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز، جنگ غزه توانست ابعاد مختلف قدرت گروه‌های مقاومت را نشان دهد که بدون تردید یکی از چهره‌های شاخص موثر بر تقویت و تسلیح گروه‌های مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بوده است. وی در زمان حیات خود نقش به سزایی در مبارزه با تروریسم در منطقه خاورمیانه داشت و توانست منطقه را از شر تروریست‌های داعشی خلاص کند. در موضوع فلسطین نیز بسیاری از فرماندهان مقاومت گوشه‌هایی از نقش شهید سلیمانی برای تقویت گروه‌های فلسطینی و آرمان مبارزه با رژیم صهیونیستی را برای افکار عمومی بازگو کرده‌اند. گذشته از ابعاد نظامی و سیاسی شخصیت حاج قاسم، ایشان یک چهره برجسته و محبوب در عرصه بین المللی بود. به مناسبت سالگرد شهادت وی مصاحبه‌ای با چند چهره رسانه‌ای حامی محور مقاومت انجام شده که یکی از آنها دکتر «تیم اندرسون» -استاد دانشگاه در استرالیا و مدیر یک مرکز مطالعاتی در سیدنی- است.

بیشتر بخوانید:

جنگ غزه جنگ آمریکاست! / چرا به اسرائیل سلاح و کمک اطلاعاتی داده می‌شود؟

متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:

- در ابتدای بحث مایلم نظر شما را در مورد ژنرال سلیمانی و ابعاد شخصیتی او بدانم.

خصوصیات شخصی حاج قاسم با اکثر فرماندهان امپریالیستی که به هرنحوی برای تسخیر و سرکوب مردمی فرستاده می‌شوند که آنها را نمی‌شناسند و به آنها اهمیت چندانی نمی‌دهند، کاملا در تضاد است. سردار سلیمانی همواره جنبه‌ای قاطع و کاریزماتیک از خود نشان می‌داد، اما جنبه‌ای که با فروتنی و گرمی نسبت به نیروهای تحت حمایت و کنترلش توأم بود. او آشکارا مردی با اعتقادات معنوی و مذهبی بزرگ، فداکار و وفادار به رهبران خود بود. او فداکاری مردی را جلوه داد که تمام زندگی خود را تسلیم ماموریتش کرده بود، هدفی که می دانست به خاطر آن جانش را از دست خواهد داد.

- همانگونه که می‌دانید ایشان به عنوان فرستاده رسمی دولت ایران به عراق سفر کرده بود و شخص نخست وزیر عراق میزبان ایشان بودند نظر شما در مورد ترور یک مقام رسمی بلندپایه در کشور ثالث توسط آمریکا چیست؟ آیا این نشان دهنده ریاکاری غرب و استاندارهای دوگانه آنها نیست؟

صحبت از ریاکاری و استانداردهای دوگانه غربی به دلایلی متعددی اتلاف وقت است. زیرا این ویژگی‌ها پایه و اساس فرهنگ امپراتوری معاصر هستند؛ پروژه‌ای متکبرانه و استثنایی که هرگز با هنجارهای پسااستعماری دوران پس از جنگ جهانی دوم -به ویژه حاکمیت ملی و خودمختاری مردمی- مطابقت ندارند.

شکی نیست که قتل مخفیانه سلیمانی، مهندسین و همرزمانشان اقدامی رذیله و بزدلانه بود. این امر یک اقدام تروریستی رسواکننده و شرورانه بود. حاج قاسم به عنوان فرمانده منطقه‌ای نیروهای مقابله با تروریسم به بغداد دعوت شد، همان هدفی که نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه برای خود مدعی بودند؛ در حالی که تمام جهان می‌دانستند که واشنگتن در حال انجام یک بازی دوگانه است.

با این حال، تضاد شخصیتی بین میراث منطقه‌ای سلیمانی و آن اقدام تروریستی خائنانه، تفاوت بین اشغالگری آمریکا در منطقه و افسانه آن دو شهید بزرگ را به وضوح نشان می‌دهد. این امر جناح‌های ضدآمریکایی در عراق را گرد هم آورد تا به اتفاق آرا خواستار خروج نیروهای آمریکایی شوند و منجر به درخواست‌های گسترده برای اخراج حضور ایالات متحده از کل منطقه شد. امروز تصاویر سلیمانی و مهندس در جاده‌های سراسر عراق ظاهر می‌شود و محل قتل آنها در فرودگاه بین‌المللی بغداد به نام ابومهدی المهندس تغییر نام یافته است.

- علیرغم اذعان ملت‌های منطقه و حتی شخصیت‌های امنیتی-نظامی جهان به تاثیر سردار سلیمانی در مبارزه با تروریسم، چرا آمریکایی‌ها دست به ترور وی زدند؟

تصمیم به قتل سردار سلیمانی از یک منطق مافیایی پیروی می‌کند: رهبر را بکشید و در این صورت می‌توانید سر رقبای خود را از تن جدا کنید. اما نه ایران و نه مقاومت منطقه‌ای خانواده‌های مافیایی رقیب نبودند. در حالی که هم سلیمانی و هم ابومهدی المهندس تقریبا به طور جهانی به عنوان رهبران نابودی داعش (دولت اسلامی عراق و شام) شناخته شدند، اما آمریکایی‌ها هرگز دغدغه مقابله با داعش را نداشتند.

همانطور که می‌دانیم داعش توسط آمریکا از طریق سعودی‌ها (و سپس با کمک اردوغان، اسرائیلی‌ها و برخی دیگر از کشورها) ایجاد شد که هدف آن شعله‌ور کردن اختلافات فرقه‌ای و در نتیجه تفرقه بین مردم عراق و –در ادامه– سوریه بود. از سال 2005 به بعد انگیزه اصلی ساخت نسخه اولیه داعش/القاعده جدا کردن رژیم تازه در حال ظهور عراق از تهران بود. اما سلیمانی و مهندس دقیقا نماینده پیوندهای برادرانه بین عراق و ایران بودند و ارتش آمریکا را به عنوان قهرمانان مبارزه با تروریسم آواره کردند.

در هر صورت این جنایت نتیجه معکوس داشت و افسانه‌ای ایجاد کرد. این امر به گرد هم آوردن همه جناح های فلسطینی و ایجاد حس بسیار قوی‌تر از مقاومت منطقه‌ای کمک کرد.

- به نظر شما ژنرال سلیمانی چه نقشی در ارتقاء امنیت بین المللی داشت؟

سلیمانی نقش مهمی در شکست توطئه آمریکا برای استفاده از تروریسم توده‌ای در سلسله جنگ‌های نیابتی، به انقیاد درآوردن کل منطقه و ایجاد «خاورمیانه جدید» به رهبری استعمارگران اسرائیلی و رژیم سعودی ایفا کرد. او فقط از ایران دفاع نکرد. او به عنوان رهبر نیروی قدس به تسلیح تمام جناح‌های مقاومت فلسطین کمک کرد، با مقاومت در لبنان همکاری نزدیک داشت، به ارتش عربی سوریه کمک کرد تا جنگ‌های نیابتی در غرب و شرق سوریه را شکست دهد و از نزدیک با نیروهای حشد الشعبی در عراق همکاری کرد. او در نوامبر 2017 توانست به رهبر خود سید علی خامنه ای گزارش دهد که مقاومت منطقه‌ای داعش را در تمام شهرها و شهرهای بزرگ منطقه شکست داده است. علاوه بر این، آن پیروزی منطقه‌ای در رسواسازی و بی‌اعتبار کردن جنگ‌های کثیف متعددی که واشنگتن –تحت لوای «قدرت هوشمند» به راه انداخته بود، اهمین به سزایی داشت.

با این وجود، خود کشورهای مشارکت کننده [در ایجاد داعش] به‌ویژه ترکیه و چندین کشور اروپایی، همچنان با تروریسمی که خود برای استفاده علیه عراق و سوریه ساختند، مواجه هستند.

- آیا ویژگی خاص و یا خاطره‌ای در مورد ژنرال سلیمانی که برای جنابعالی جذاب بوده باشد، دارید؟

من در اکتبر 2017، زمانی که «ارتش عربی سوریه» داعش را از آن شهر بیرون می‌راند و از طریق المیادین به سمت ابوکمال در پایین رود حرکت می‌کرد، یکی از چندین ناظر خارجی در دیرالزور –شهری در شرق سوریه- بودم. بعدا فهمیدم که سلیمانی نقش زیادی در این تصمیم داشت تا گذرگاه مرزی رودخانه بین سوریه و عراق را ایمن کند. این یک حرکت بسیار مهم استراتژیک بود که گذرگاه نزدیک ابوکمال را در دست نیروهای مقاومت منطقه‌ای قرار داد. این پایگاه از آن زمان تاکنون مورد حمله ایالات متحده و متحدانش قرار گرفته؛ در حالی که ارتش ایالات متحده امنیت اکثر گذرگاه های مرزی دیگر بین سوریه و عراق را تامین کرده است. البته همه این‌ها بخشی از طرح «تفرقه بینداز و حکومت کن» ایالات متحده بود.

من هرگز نتوانستم سردار سلیمانی را در دیرالزور ببینم. روزی که ما رسیدیم همکار سوری ایشان یعنی -ژنرال افسانه‌ای عصام زهرالدین- در جزیره ساکر کشته شدند. با این حال، با یک ژنرال ارشد سوری دیگر در آن شهر صحبت کردم. وی خاطرنشان کرد که داعش در صحرای شرقی سوریه برخی از مواضع اخیر «ارتش عربی سوریه» را شناسایی کرده که نشان می دهد آنها به اطلاعات ماهواره‌ای دسترسی دارند. به او گفتم: «آیا احساس می‌کنی که با یک فرماندهی ایالات متحده می‌جنگی؟» او پاسخ داد: «100 درصد». این همان چیزی است که سلیمانی از شام تا افغانستان با آن روبرو شد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1213848

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =