باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران - متین منتظمی*: منطقه غرب آسیا همواره دچار فراز و فرود های فراوانی بوده است به خصوص پس از انقلاب اسلامی ایران که گفتمانی جدید در منطقه ایجاد و روح تازه ای در کالبد این منطقه دمیده شد. غرب آسیا به دلیل دارا بودن ثروت های فراوانی مانند نفت همیشه مورد توجه کشور های غربی و اروپایی بوده و این کشور ها همیشه به دنبال راه های نظامی یا استثماری برای به دست آوردن ثروت این منطقه بوده اند. اما وقوع انقلاب اسلامی ایران ساختار گفتمانی منطقه را بر هم زد و نگاه مقاومت در برابر سلطه غربی ها در منطقه، در کشورهای غرب آسیا بیش از پیش گسترده شد. اکنون این مهم تا جایی پیش رفته که ایفای نقش دقیق در این منطقه بازی های سیاسی و بین المللی را تغییر اساسی می دهد. 

بنابراین ایران به عنوان محور اصلی مقاومت در برابر استثمار و استعمار غربی ها در منطقه توانست این نگاه گفتمانی را جا بیندازد که ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهی ها و همچنین مستقل بودن کشور از ابرقدرت خوانده ها، عامل اصلی توسعه و پیشرفت یک کشور خواهد بود. القای چنین اندیشه ای در منطقه باعث شد تا جولان غرب در این منطقه بیش از پیش کاهش یابد.  از این رو غرب و در رأس آن آمریکا درصدد ایجاد گروهک ها و جنگ های نیابتی برآمد تا این ثروت کلان از دست نرود و همچنان منطقه در گرو آن ها باقی بماند.

وجود غده سرطانی همچون اسرائیل در منطقه نیز، باعث شد تا محور مقاومت علیه این رژیم غاصب شکل گرفته و با هدف نابودی صهیونیسم اتحاد و همدلی بیشتری جهت حذف آن ها از منطقه شکل گیرد.

با این حال دو عامل دست درازی غربی ها و وجود سرطان صهیون در منطقه باعث شد تا ایران به عنوان شاخه اصلی محور مقاومت، اقدامات قاطع تری انجام دهد که معادلات منطقه را در دستان محور مقاومت حفظ نماید. 

حضور حاج قاسم سلیمانی در منطقه به عنوان متخصص استراتژیک و آگاه به مسائل غرب آسیا باعث شد تا این منطقه با قدرت هر چه بیشتر در مسیر هدف آرمانی انقلاب اسلامی یعنی مقاومت در برابر سلطه پیش رود. نگاه عمیق استراتژیک وی و اگاهی به مسائل مختلف سیاسی و نظامی منطقه و همچنین حضور همیشگی و جهادی او، توانست نظم را در منطقه و به خصوص در محور مقاومت حاکم نماید. حذف گروهک هایی همچون داعش از منطقه، انسجام نظامی و سیاسی محور مقاومت در برابر سیاست های های غرب و گروهک های تحت امر آن و ایستادگی در برابر اسرائیل و برنامه ریزی برای آزادی قدس و همچنین واهمه وابستگان به آمریکا و اسرائیل در غرب آسیا از وی، از جمله محور های اصلی فعالیت های حاج قاسم بود که توانست منطقه را به سمت اتحاد و انسجام و مقاومت پیش ببرد.

از این رو، آمریکا و همپیمانانش به این نتیجه رسیدند که باید قاسم سلیمانی را حذف کرده و شاکله استراتژیک معادلات غرب آسیا را به هم بریزند و دوباره در این منطقه حضور داشته باشند. 

اما مهم ترین نکته ای که غربی ها فراموش کردند این بود که شهادت یک فرمانده باعث تبدیل مسلک وی به مکتب و گفتمان شده و همین عامل سبب تربیت قاسم سلیمانی ها و شکوفایی در محور مقاومت می شود؛ چنانکه اکنون نیز این شاخصه در محور مقاومت کاملاً مشهود است. مکتب حاج قاسم باعث شفاف تر شدن حقانیت محور مقاومت شده و به همین دلیل فضای مساعدتری برای رشد و تربیت افرادی با تفکر حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس شده است. نکته ای که دشمن از آن غفلت کرده بود این است که شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نه تنها محور مقاومت را متزلزل نمی کند بلکه باعث استوار شدن و محکم تر شدن آن نیز خواهد شد. ادامه مسیر این محور در منطقه با تفکر مکتب سلیمانی، کار را برای اسرائیل ، آمریکا و سعودی ها سخت تر خواهد کرد.

*دانشجوی دکتری مسائل ایران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب

انتهای پیام/