افراد در تنهایی خواهند مرد / خانواده‌های افقی با شبکه خویشاوندی محدود

کودکانی که هم‌اکنون به دنیا می‌آیند اکثرا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های خود را ملاقات می‌کنند، اما نه خواهر و برادر خواهند داشت و نه عموزاده، دایی‌زاده، خاله‌زاده و عمه‌زاده و همچنین بیشتر زنان در تنهایی خواهند مرد.

به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ در سرتاسر جهان، خانواده‌ها در حال کوچک شدن هستند. کودکی که در سال 2024 متولد می‌شود، به ندرت خواهر و برادر یا عموزاده (و دایی‌زاده، خاله‌زاده و عمه‌زاده) خواهد داشت. این در حالی است که خانواده‌ها به طور فزاینده‌ای به سمت ساختار افقی حرکت می‌کنند، بنابراین کودک همه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های خود را می‌شناسد. ولی اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، خود آن کودک فقط یک فرزند یا شاید اصلا فرزندی نخواهد داشت. بنابراین تا زمانی که او به سن 35 سالگی می‌رسد، شبکه خویشاوندی او کوچک‌ترین شبکه دوران مدرن خواهد بود و بدتر اینکه زمانی که در سنین پیری از دنیا می‌رود، احتمال خیلی زیاد تنها خواهد مرد.

منظور از خانواده عمودی یک خانواده گسترده است که شامل حداقل سه نسل از والدین و فرزندان است که با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنند. به عنوان مثال، شما با پدربزرگ و مادربزرگ، فرزندان و فرزندان فرزندان آنها با هم زندگی کنید. در مقابل خانواده افقی شامل تعداد زیادی از اعضای یک نسل مانند عموها و عمه‌ها هستند که در یک خانواده زندگی می‌کنند.

چنین پیامدها عاملی شده که جمعیت‌شناسان ساختار خانواده بین اکنون تا پایان قرن را پیش‌بینی کنند. محققان شکی ندارند که خانواده صرف نظر از اینکه چقدر در آینده متفاوت خواهد بود، همچنان به وظایف خود مثل تهیه مسکن و حمایت و حفاظتی که از ابتدای تکامل انسان انجام داده است، ادامه خواهد داد. اما محققان می‌گویند که لازم است نهادها و کارکرد کمک‌های عمومی در جایی که وجود دارند، تقویت و در بیشتر کشورها ایجاد شوند.

براساس داده‌ها، تعداد اعضای خانواده به طور پیوسته از سال 1950 در حال کاهش است و شبکه خویشاوندی متشکل از پدربزرگ و مادربزرگ، والدین، فرزندان، نوه‌ها و نبیره‌ها و همچنین خاله، دایی، عمو و عمه و برادرزاده و خواهرزاده رو به انقباض گذاشته است.

طبق تحقیقات اخیر منتشر شده در مجله علمی آکادمی ملی علوم (PNAS)، زنی که در اواسط قرن گذشته 65 ساله بود به طور متوسط 41 خویشاوند در سراسر جهان داشت. 150 سال بعد در سال 2095، یک زن در همان سن و سال تنها 25 خویشاوند خواهد داشت.

روند مختلف کشورها

گاهی اوقات، میانگین‌های ریاضی بیش از آنکه توضیح دهند، گیج کننده می‌شوند و این مساله در اینجا هم صادق است. میانگین جهانی عمق تغییراتی را که خانواده در بیشتر جاها دستخوش آن می‌شود پنهان می‌کند. کشورها روندهای یکسانی را در سراسر جهان دنبال نکرده‌اند: توسعه‌یافته‌ترین جوامع قبلاً گذار جمعیتی کلاسیک خود را طی کرده‌اند (از نرخ بالای تولد و مرگ و میر به نرخ پایین تولد و مرگ و میر)، در حالی که بسیاری از کشورها در مراحل مختلف آن انقلاب هستند. برخی کشورها - مانند ژاپن، ایتالیا و اسپانیا - وارد نوعی پساگذار شده‌اند.

2 مثال به وضوح تحریف میانگین‌ها را نشان می‌دهد. در سال 1950، زنی که به سن 65 سالگی در زیمبابوه رسید، اقوام متعددی داشت که از او مراقبت می‌کردند؛ 82 نفر، از جمله خواهر و برادر، پسر عمو، فرزند، نوه، خواهرزاده و برادرزاده حتی یک یا 2 پدربزرگ و مادربزرگ. ولی در سال 2095، تعداد اعضای خویشاوندان مسن‌ترین زن زیمبابوه‌ای به 24 نفر کاهش خواهد یافت.

مثال دیگر کشور ایتالیاست که قبلاً گذار جمعیتی خود را تکمیل کرده است. یک مادربزرگ ایتالیایی در اواسط قرن بیستم 18 خویشاوند داشت و این رقم تا پایان قرن بیست و یکم به 12/7 نفر کاهش خواهد یافت.

اسپانیا شرایطی مشابه با ایتالیا دارد. یک زن اسپانیایی که در سال 1950 به سن بازنشستگی رسید، خانواده‌ای 21 نفره داشت. در سال 2095، این تعداد تقریبا به نصف کاهش می‌یابد (12/9 نفر).

مکزیک شرایط خاصی از این بابت دارد. از نظر روند جمعیتی همانند زیمبابوه است؛ یعنی مادربزرگ‌ها در اواسط قرن گذشته یک شبکه خویشاوندی بسیار گسترده متشکل از 67 خویشاوند داشتند. اما تا پایان این قرن، مکزیک بیشتر شبیه اسپانیا خواهد شد و خانواده‌هایی متشکل از 18/9 نفر خواهد داشت.

به گفته «دیگو آلبورز» (Diego Alburez)، محقق جمعیت‌شناسی موسسه تحقیقاتی ماکس پلانک، این یک روند جهانی است. خانواده‌ها در جهان جنوبی در آغاز دوره مورد مطالعه 31 نفر خویشاوند بیشتر از خانواده‌های توسعه‌یافته‌ترین کشورها داشتند. این فاصله تا پایان قرن حاضر به 20 درصد کاهش خواهد یافت.

تقسیم شمال- جنوب یک تقسیم‌بندی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که عموما کشورهای آمریکا، کانادا، اروپا و کشورهای توسعه‌یافته آسیایی (گروه ببرهای آسیایی، هنگ‌کنگ، سنگاپور، کره جنوبی و تایوان) و همچنین استرالیا و نیوزیلند کشورهای جهان شمال به شمار می‌آیند. در مقابل آن، جهان جنوب (یعنی آفریقا و آمریکای لاتین و کشورهای در حال توسعه در آسیا) وجود دارد.

آلبورز با اشاره به اینکه کوچک شدن خانواده فقط از نظر کمی نیست و به طور خاص، خانواده از چند جهت در حال کوچک شدن است، می‌گوید: آنچه ما آن را خویشاوندی می‌نامیم، تغییر خواهد کرد. تعداد خواهر و برادرها، پسرخاله‌ها، خاله‌ها، دایی‌ها و خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌ها در حال کاهش است. در نتیجه به‌طور فزاینده‌ای شاهد خانواده‌های بین نسلی خواهیم بود، با سالمندان بیشتر و اختلاف سنی بیشتر بین اقوام.

این همان چیزی است که جمعیت‌شناسان آن را «گذر از خانواده افقی به عمودی» می‌نامند. بر اساس این مطالعه، فاصله بین اعضای تازه متولد شده یک هسته خانواده و مسن‌ترین خویشاوندان همچنان در حال افزایش است.

مورد عجیب چین

چین نمونه بارز روند گذر از خانواده افقی به عمودی با شدیدترین حالت ممکن است و این فرآیند شبیه آدامسی است که به کشش خود ادامه می‌دهد.

در دهه 1950، در جمهوری خلق چین که به تازگی ایجاد شده بود، دختران با پسرعموهای متعددی به دنیا آمدند. در سال 2095، تاثیرات سیاست سختگیرانه تک فرزندی چین که توسط رژیم کمونیستی بین سال‌های 1982 تا 2015 برای کنترل انفجار جمعیت تحمیل شد، همچنان محسوس خواهد بود. به طوری که یک زن چینی متولد پایان قرن بیست و یکم تنها 1/1 پسرعمو خواهد داشت. با این حال چهار پدربزرگ و مادربزرگ خود را می‌شناسد.

چین در پایان یک روند جهانی قرار دارد. خانواده‌ها به حدی گسترده شده‌اند که برای چندین سال دیگر هم ملاقات نوه‌ها و پدربزرگ و مادربزرگ‌ها عادی خواهد بود. موردی که در جوامع مدرن نادر است. البته این موضوع مشکلات جدیدی را در پی خواهد داشت.

نسل ساندویچ

آلبروز که سال‌هاست در مورد نابرابری‌های خویشاوندی تحقیق می‌کند، سال‌ها روی مفهوم «نسل ساندویچ» کار کرده است. نسل ساندویچ به بزرگسالان میانسال (اغلب در 40 تا 50 سالگی) اتلاق می‌شود که هم از والدین مسن و هم از فرزندان خود مراقبت می‌کنند. آلبروز معتقد است که با کاهش مرگ و میر نوزادان و افزایش امید به زندگی، کاهش باروری و تاخیر در فرزندآوری، افراد 36 تا 50 ساله به ویژه زنان این گروه سنی هستند که کل سیستم خانواده را حفظ می‌کنند. در این صورت مجموع تقاضاهای توجه و مراقبت افراد میانسال افزایش خواهد یافت.

ایده نسل ساندویچی از جامعه‌شناسی سرچشمه می‌گیرد. مفهوم اصلی آن در ابتدا در آمریکا در لحظه تاریخی توسعه یافت که در آن تعداد بسیاری از زنان وارد بازار کار شدند (همانطور که در جنگ جهانی دوم بود).

«کلارا کورتینا»، محقق تحقیقات اجتماعی جمعیت‌شناختی دانشگاه پمپئو فابرا در اسپانیا می‌گوید: در آن زمان، مردم بیشتر عمر می‌کردند. در سنین بالاتر بچه‌دار می‌شدند و همین باعث شد که این نسل از زنان مشغول به کار بیرون از خانه شوند و در عین حال به مراقبت از خانواده‌های خود بپردازند. به طوری که یک چهارم زنان متولد دهه 1970 بچه‌دار نشده‌اند. در میان مردان، تا 30 درصد بدون فرزند هستند.

در شبکه‌های خویشاوندی بیولوژیکی، واقعیت‌های جدیدی وجود دارد که کار جمعیت‌شناسان و طرح‌های آنها از خانواده آینده را پیچیده می‌کند. یکی از چشمگیرترین تغییرات، افزایش تعداد افراد در سنین باروری است که بچه‌دار نمی‌شوند. در حال حاضر، این روند به توسعه‌یافته‌ترین کشورها محدود شده است، اما در جایی که وجود دارد، بسیار مشخص است.

بیشتر بخوانید:

جمعیت جهان تا پایان قرن کاهش خواهد یافت

کورتینا، محقق دانشگاه پومپئو فابرا در اسپانیا می‌گوید: هنوز نمی‌دانیم که برای نسل بعدی نسل ساندویچ یا همان نسل دهه 1980 چه اتفاقی خواهد افتاد. اما احتمالا سه دهه دیگر، وقتی به پایان عمرشان نزدیک می‌شوند، شاید یک خواهر و برادر یا خواهرزاده و برادرزاده در نزدیکی خود داشته باشند. اما به احتمال زیاد کسی را نخواهند داشت.

کورتینا معتقد است که بررسی سلامت، پیری و بازنشستگی در اروپا، مورد مردان و زنان مجرد در دوره‌های قبل می‌توانست به عنوان مشابهی برای کسانی باشد که تصمیم گرفته‌اند امروز بدون فرزند بمانند. در گذشته، شبکه‌های خواهر و برادر و دوستان این شکاف را پر می‌کردند. اما ما نمی‌دانیم که آیا این کار در آینده ادامه خواهد داشت یا خیر.

تنوع خانواده متاثر از مهاجرت

مهاجرت عامل دیگری است که ایده خانواده را متنوع می‌کند. در اسپانیا، مهاجران کمی بیش از 13 درصد هستند، اما اکثریت قریب به اتفاق جوان هستند و نمی‌توانند والدین خود را با خود به این کشور بیاورند. بنابراین پدربزرگ و مادربزرگی وجود ندارد.

کورتینا همچنین به عنصر دیگری اشاره می‌کند که کار آلبروز شامل آن نمی‌شود: لایه دیگری از پیچیدگی باید به شبکه‌های خویشاوندی اضافه شود. علاوه بر اقوام بیولوژیکی، ما باید اعضای جدیدی را اضافه کنیم که وقتی یک فرد مطلقه ازدواج مجدد می‌کند و شریک جدید فرزندان خود را به خانواده می‌آورد، عضو می‌شوند. بخشی از این واقعیت جدید این است که سال گذشته فرزندان بیشتری از مادران مجرد نسبت به مادران متاهل به دنیا آمدند.

ترزا کاسترو، از موسسه اقتصاد، جغرافیا و جمعیت‌شناسی اسپانیا، معتقد است که خانواده همیشه در حال تغییر است، اما او معتقد است که در مسیر کاهش تعداد فرزندان، افزایش عمودی و تفاوت بیشتر در سنین بین نسل‌ها، کودکان بیشتر با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان در ارتباط خواهند بود.

او می‌گوید: برای سالمندان، وضعیت کاملاً متفاوت است. آنها مراقبت‌های بالقوه کمتری از سوی خانواده خود دریافت خواهند کرد. با نگاهی به آینده، مراقبتی که خانواده دیگر نمی‌تواند ارائه دهد، شاید مهم‌ترین تأثیر باشد.

کاسترو همچنین می‌گوید: سالمندان دیگر انتظار ندارند فرزندانشان از آنها مراقبت کنند. در جوامعی مانند اسپانیا، با موسسات دولتی و شرکت‌های خصوصی مشکلی وجود نخواهد داشت. اما در جوامع دیگر بدون ابتکارات دولتی و خصوصی، این مراقبت در دسترس همه وجود نخواهد داشت. با این حال، کاسترو متقاعد شده است که صرف نظر از تغییرات خانواده، همبستگی، محبت و پیوندهای خانوادگی باقی خواهد ماند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1216846

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =