از خوردن آجیل  مراد و کله پاچه تا پوشاندن رخت نو به تن نیازمندان

شما یادتان نمی آید اما بیشتر کسانی که رمضان‌های دهه‌های پیش را تجربه کرده اند تفاوت ماه مبارک با 30-40 سال پیش را خوب درک می کنند. آن روزها رسیدن ماه مبارک رمضان از یک ماه قبل شروع می شد و همراه آداب و رسومی بود که این روزها کمتر شناخته و اجرا می شود.

به گزارش ایسکانیوز، 40-50 سال پیش ماه رمضان شبیه نوروز بود، زنان خانه تکانی می کردند و خانه برای ورود این مهمان عزیز آماده می شد. مردها هم راه مسجد را پیش می گرفتند، در و دیوار و فرش های مسجد را - اگر بهار و تابستان بود - می شستند و مسجد و حسینیه و تکایا را برق می انداختند.

شما یادتان نمی آید در شبی که حلول ماه رمضان را اعلام می کردند بسیاری از خانواده‌ها با آب و آینه و سبزه روی بام خانه به پیشواز ماه نو می‌رفتند و رسیدن این ماه پر برکت را جشن می‌گرفتند.

وقتی آداب و رسوم ‌ مردم تهران را در ماه رمضان مرور می کنیم، متوجه می شویم بسیاری از آنها از یادها و خاطرها پاک شده و اگر هم در ذهن برخی از پایتخت نشینان مانده انعکاس آن را در رفتار مردم نمی بینیم.

کلوخ اندازان

کلوخ اندازان نام یکی از مراسم تهران قدیم بود که بیشتر خانواده ها این رسم را انجام می دادند . آیین کلوخ اندازان معمولا یک تا سه روز قبل از ماه مبارک شروع می‌شد. مردها بهترین لباس های خود را می پوشیدند و با خانواده‌هایشان به دامان طبیعت می‌رفتند و تا غروب در دشت و صحرا می ماندند و هنگام غروب رو به قبله تکه کلوخی را در دست می‌گرفتند و می‌گفتند خدایا ما را ببخشای ما قصور و گناهان خود را می‌شکنیم و خود را برای عبادت در روزهای ماه رمضان آماده می کنیم و سپس کلوخ را به نیت نابودی اعمال ناپسندشان به زمین می‌زدند.

زنان نیز تا پایان ماه مبارک و هلال ماه شوال آرایش نمی کردند و به خود زیور آلات نمی آویختند و از روبندهای بلندتر و چادرهای عبایی استفاده می‌کردند.

انصاف بقال‌های محله

شما یادتان نمی آید، در ماه رمضان بقال ها بهترین خواربار را با قیمت ارزان تری عرضه می‌کردند و برای بهره‌مند شدن از برکات این ماه سعی می‌کردند از ترازوهای دقیق استفاده کنند و برای مردم فرصت مناسبی پیدا می شد تا بیشتر و بهتر خرید کنند و همه خانه ها پر از برکت این ماه مبارک می شد.

خبر‌دار کردن مردم از زمان افطار و سحر


شما و حتی من یادمان نمی آید؛ اما شنیده و خوانده ایم تا قبل از ورود رادیو و تلویزیون به ایران اعلام اوقات شرعی و وقت سحر و افطار با شلیک سه گلوله توپ هنگام اذان مغرب و سحر صورت می‌گرفت و همچنین رسم بود یک تا دو ساعت قبل از اذان صبح مقابل مغازه‌ها و منازلی که در نقاط مرتفع‌تر واقع شده بودند چراغ نفتی آویزان کنند تا مردم با دیدن نور آنها به تهیه سحری بپردازند.

مهمانی‌های بزرگ و ساده افطار

برگزاری افطاری‌های ساده یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های ماه مبارک رمضان در دهه‌های پیش بود.

مثل امروز نبود که میزبانان چشم و هم‌چشمی کنند و چندین نوع غذا درست کنند و یا برای راحت‌تر شدن خود مهمان‌ها را به رستوران یا سفره خانه دعوت کنند.

شما یادتان نمی آید سفره‌های ساده افطاری پهن می شد و اعضای خانواده و مهمان‌ها دور تا دور سفره می‌نشستند و زمان پخش ربنا و دعای قبل از اذان دعا می کردند و برای همه مردم خیر و برکت و سلامتی و خوشی می خواستند و میزبان با یک سینی پر از آب جوش در استکان های کمر باریک وارد می شد و همه با آب جوش و خرما روزه خود را باز می کردند.

یکی از رسوم آن روزها این بود که افطار و شام با هم خورده نمی شد و دو بار سفره پهن می شد و در این فاصله فرصتی پیش می آمد که همه با هم حرف بزنند و از مشکلات احتمالی هم با خبر شوند و در حد توان مشکل را حل کنند.

بعد از خوردن شام نوبت شستن ظر ف ها می شد و جالب است بدانید که در مهمانی های بزرگ و شلوغ افرادی نذر می کردند که ظرف را بشویند و دست به‌کار شستن ظرف و دیگ های بزرگ می شدند و در یک چشم بر هم زدن همه کاسه بشقاب و کفگیر و ملاقه و دیگ های غذا شسته و کنار دیوار چیده می شد.

خوردن آجیل مراد و کله پاچه

شما و حتی من یادمان نمی آید که یکی از آداب و رسوم ماه مبارک رمضان خوردن کله و پاچه در شب بیست و هفتم این ماه بود.

قصه و نکته مهم آجیل مراد هم این بود که حتما باید کسانی که نامشان محمد، علی و فاطمه بود تهیه می‌کردند و آجیل شامل خرما، پسته، فندق، نخودچی، بادام و شکر پنیر بود و روز 27 ماه رمضان میان روزه داران پخش می شد.

یکی دیگر از مراسم و آداب و رسوم قدیمی ها در ماه مبارک این بود که 40 نفر نیازمندان در محلات شناسایی می شدند و از قماش فروشی ها پارچه هایی خریده می شد . نکته مهم این رسم این بود که باید پارچه فروشی حتما رو به قبله بود و نام صاحب مغازه باید علی یا محمد می بود و در روز 27 ماه مبارک بین نماز ظهر و عصر بریده و دوخته می شد و در مساجد بزرگ شهر مانند مسجد جامع بازار، مسجد سپهسالار و مسجد سلطانی به نیازمندان هدیه می شد و حتی به تن آنها می کردند.

دنیای تکنولوژی و فراموشی آداب و رسوم

بدون شک زندگی مردم در کنار تکنولوژی هایی که هر لحظه به روز می شود با زندگی ساده مردم در روزگاران قدیم قابل مقایسه نیست و برآیندش تغییر و فراموشی فرهنگ و رسوم مردم است این در حالی است که فرهنگ مردم در پایتخت ایران بیش از استان های دیگر مورد هجوم توسعه و تحولات تکنولوژی شده و به نظر می رسد فرهنگ تهرانی ها بیش از دیگر نقاط ایران نیازمند توجه و دقت و شناسایی آداب و رسوم گذشته است.

زهره حاجیان

انتهای پیام/

کد خبر: 1004518

وب گردی

وب گردی