فردوسی و شاهنامه؛ نگهبان زبان فارسی و هویت ملی ایران

مریم علیمرادی*

ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ قرن چهارم هجری، با خلق اثر جاودان شاهنامه، نه تنها بزرگ‌ترین حماسۀ ملی ایران را آفرید؛ بلکه زبان فارسی را از خطر فراموشی نجات داد. در دورانی که زبان عربی به عنوان زبان رسمی علم و ادب در ایران گسترش یافته بود، فردوسی با سرودن چندین هزار بیت به فارسی سره، بنیان‌های زبان فارسی را استوار کرد. پس از حملۀ اعراب بهایران، زبان فارسی در معرض خطر جایگزینی با زبان عربی بود.

با این حال، فردوسی با انتخاب آگاهانۀ واژگان فارسی و پرهیز ازکاربرد بیش‌ازحد لغت عربی، زبان ملی ایران را احیا کرد.فردوسی در دورهای ظهور کرد که زبان فارسی تحت فشار زبان عربی قرار داشت و هویت فرهنگی ایران در خطر بود. شاهنامه با بهره‌گیری از واژگان اصیل، زبان فارسی را تقویت کرد.

با به‌کارگیری زبانی فاخر و یکدست، معیاری برای زبان فارسی ایجاد کرد که بعدها الگوی شاعران و نویسندگان شد. شاهنامه، حفظ هویت ملی و اساطیر ایرانی است وتنها یک کتاب شعر نیست، بلکه دانشنامۀ فرهنگ و تاریخ ایران است.

فردوسی با گردآوری روایات شفاهی و نوشتاری، اساطیر ایرانی را زنده نگه داشت. شاهنامه از ارکان مهم اندیشه و فرهنگ ماست و سرگذشت ملتی است در طول قرنهای متمادی و نمودار فرهنگ و اندیشه و آرمانهای آنان است و به قول استاد فاضل و فرزانه جناب زرین کوب: شاهنامه نه فقط بزرگترین و پرمایه ترین دفتر شعری است که از عهد روزگار سامانیان و غزنویان بازمانده است؛ بلکه در واقع مهمترین سند ارزش و عظمت زبان فارسی و روشن‌ترین گواه شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران کهن است. خزانه لغت و گنجینۀ فصاحت زبان فارسی است.

داستانهای ملی و مآثر تاریخی قوم ایرانی در طی آن به بهترین وجهی نموده شده است. احساسات عمیق وطنی و تعالیم لطیف اخلاقی در آن، همه جا جلوه یافته است شیوه بیان شاهنامه ساده و روشن است قدرتی که در آوردن تعبیرات گونه گون دارد لطف و زیبایی بیمانندی به کلام او میبخشد که در سخن دیگران نیست. چنانکه از شاهنامه بر میآید، فردوسی طبع لطیف و خوی پاکیزه داشت و سخنش از طعن و دروغ و بدگویی و چاپلوسی خالی بود در وطندوستی سری پرشور داشت به قهرمانان و دلاوران کهن عشق می ورزید و از آنان که به ایران گزند رسانده بودند نفرت داشت.

شاهنامه یک نمونه والای شعر واقعی است که در آن، انسان هوای تازهای تنفس میکند. به گفتار استادفرزانه و دانشمند دکتر یوسفی: شناخت شاهنامه فردوسی و به روح و جوهر آن پی بردن، موضوعی نیست که سرسری گرفته شود. کاری است مهم، بلکه برای مردم ایران وظیفه‌ای است خطیر و اگر از صمیم دل بدان معرفت حاصل نکرده باشیم ایرانیِ با فرهنگ نمیتوانیم بود. مردمی که زبانی پرمایه و توانا ندارند از فکر پویا، زنده و آفریننده بی بهره‌اند زبان فارسی فقط وسیله سخن گفتن و رفع نیازمندیهای روزانه ما نیست، موضوعی است بسیار مهم و خطیر که با موجودیت فکری و فرهنگی ما بستگی دارد.

زبان فردوسی چنان روان و روشن و بلیغ است که از پس سال های متمادی نه تنها خواص، بلکه عامه مردم نیز آن را درک می کنند زبان فردوسی از پس قرنها چون نام بلند او هنوز زنده، باطراوت و شورانگیز است. شاهنامه مردمی را نشان می دهد که در راه آزادگی و شرافت و فضیلت تلاش و مبارزه کرده، مردانگی‌ها نمودهاند و اگر کامیاب شده یا شکست خورده‌اند، حتی با مرگشان آرزوی دادگری، مروت و آزاد منشی را نیرو بخشیده‌اند و همگان را به نیک اندیشی، آزاد مردی، دادپیشگی و دانایی رهنمون شدهاند:

بیا تا جهان را به بد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همان نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار

شاهنامه تنها یک کتاب نیست، سند هویت ایران است. فردوسی با خلق این اثر، ثابت کرد که زبان، مهم‌ترین میراث یک ملت است. امروز، پس از هزار سال، شاهنامه همچنان زنده است و فارسی‌ زبانان مدیون تلاش‌های این حکیم بزرگ هستند. امروزه، تقویت و گسترش زبان فارسی و رساندش به مرزی که زبان پروردۀ فرهنگ و اندیشه های درخشان انسانی باشد از طریق تأمل در شاهنامه و زبان توانگر و وسعت تعبیر آن صورت پذیر است و این مزیت خاص این اثر بزرگ است.

*مریم علیمرادی_عضو هیئت علمی دانشگاه*

انتهای پیام/

کد خبر: 1267789

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =