یه گزارش ایسکانیوز، روزنامه واشنگتن تایمز در گزارشی به موضوع سیر تحلیلی جنگ جهانی دوم و مماشات، همکاریها و انزواطلبیها در خلال جنگ جهانی دوم و پس از آن میپردازد.
جهان 2016 تازه شروع شده است که بیشتر شبیه بشکه باروت سال 1939 است. جنگ جهانی دوم زمانی آغاز شد که آلمان نازی 1 سپتامبر 1939 به لهستان حمله کرد. با توجه به سه تصمیم کشنده، جنگ قابل پیشگیری تبدیل به جنگ اجتنابناپذیر تبدیل شد و به زودی این جنگ جهانی شد.
مهمترینش، دموکراسیهای اروپایی غربی هیتلر در طول اواخر 1930 به این امید که او به کشورهای همسایه خود تجاوز نکند. متاسفانه، نازی ها در نظر گرفتند که مماشات غرب را به عنوان ضعفشان مورد دستکاری قرار دهند تا بزرگواریشان دو طرفه باشد.
پس از الحاق اتریش بدون خونریزی و تجزیه چکسلواکی، هیتلر فهمید که اگر به لهستان حمله کند بریتانیا و فرانسه وارد جنگ نخواهند شد و اگر این دو کشور وارد جنگ شوند جنگشان خفیف و بدون خونریزی خواهد بود.
با این حال مماشات غربی به تنهایی تضمین وقوع جنگ جهانی دوم است.
آلمانی ها با تضمین ژوزف استالین به لهستان حمله کردند که اتحاد جماهیر شوروی نیز از سمت شرق به این کشور حمله کرد و این دو حکومت دیکتاتوری این کشور را بین خود تقسیم کردند.
روسیه کمونیستی تحت رهبری استالین احمقانهترین ریسکی که کرد این بود که با آلمان نازی معامله کرد اما هیتلر شوروی را تنها گذاشت. در ابتدا، استالین امیدوار بود که آلمان ماشین جنگی خود را برای از بین بردن دموکراسی اروپای غربی روشن کند.
همکاری استالین با هیتلر در نهایت تضمین شد که شوروی کمتر از دو سال پس از امضای قرارداد با رایش سوم مورد خیانت قرار گرفت. آلمان در کمال ناباوری در 22 ژوئن سال 1941به شوروی حمله کرد و همه را شگفتزده کرد. با توجه به همکاری استالین، تقریبا 30 میلیون نفر از روسها در جبهه شرقی در طول چهار سال بعد کشته شدند.
اما این بیش از مماشات غرب همکاری هیتلر و شوروی بود که جنگ جهانی دوم را اجتنابناپذیرکرد. آلمان نازی در سال 1939 بسیار ضعیف بود.جامعه، اقتصاد و سرزمین این کشور از دشمنان احتمالی دور بودند و بیشتر با متحدان رایش سوم رابطه داشتند.
سومین تصمیم مرگبار، اطمینان داشتن از جنگ لازم بود. ایالات متحده آمریکا اواخر ماه آوریل 1917 وارد جنگ جهانی اول شد و این تلاش تضعیفشده متحدین را احیا کرد و کمک کرد که ارتش آلمان را در هم بشکنند و جنگ را در ماه نوامبر 1918 پیروز شوند.
اما تا سال 1919، امریکا به سرعت خلعسلاح شد و نقش کلیدی خود را در جنگ جهانی اول فراموش کرد. آمریکاییها از اروپاییها خسته شده بودند. بود. آنها بیمار از تجارت بیپایان خسته شده بودند که به معاهده ورسای پس از جنگ منجر شده بود.
با شروع رکود بزرگ در سال 1929، امریکا عمدتا غیرمسلح بود و هرگز تصمیم نداشت در اختلافات اروپا دخالت کند. اکثر آمریکاییها شکایت کرده است که آمار مرگ و میر زیاد در جنگ جهانی اول نه به صلح دائمی منجر شد و نه آلمان صلحآمیز.
انزوا و خلعسلاح در امریکا همچنین به جنگ جهانی دیگری کمک کرد. در عین حال ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی اول قدرت نظامی خود را حفظ کرد و وارد یک اتحاد را با شرکای سابق خود از جنگ جهانی اول شد. آلمان هرگز این ریسک را نمیکرد که در جنگ جهانی دوم علیه قدرتهای ترکیبی سه کشور سر تا پا مسلح یعنی بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده آمریکا حملهای انجام دهد.
در عوض، هیتلر حدس میزد که ایالات متحده آمریکا نمیتواند یا نمیخواهد کمک نظامی بیشتری را به اهداف اروپایی در نظر گرفتهاش بدهد.
پس چرا یک آلمان نازی نسبتا ضعیف بین سال های 1939 و 1941 بر این باور بودند که میتوانند کل جهان را تسخیر کنند و الهامبخش شرکای محوری خود مانند ایتالیا و ژاپن باشند که خود را در معرض خطر قرار دهند؟
پاسخ واضح است. مماشات بریتانیا و فرانسه ، همکاری شوروی و انزواگرایی آمریکا همه با هم هیتلر و متحدان محوریاش متقاعد کردند که فاتحان جنگ جهانی اول حاضر هستند هر بهایی بپردازند و هر امتیازی اعطا کنند تا در جنگ شکست نخورند.
ترجمه: الهیار الهی
301302