مرعشی: اصولگرایان با مشکلی مواجه هستند و آن جبهه پایداری است

سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی پیروزی لیست امید در رابطه با این که چرا اصولگرایان نتوانستند به لیست واحدی برسند اینگونه گفت: اصولگرایان با مشکلی مواجه هستند و آن جبهه پایداری است. آنها نتوانستند در مود حذف این جبهه به توافق برسند.

به گزارش ایسکانیوز روزنامه آرمان نوشت: سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی پیروزی لیست امید در انتخابات ۷ اسفند را ناشی از هوشیاری مردم در تشخیص موقعیت می‌داند.

از هفتم اسفند شروع کنیم. بسیاری از نامزدهای اصلاح‌طلبان و اعتدالیون به دلیل رد صلاحیت از رقابت بازماندند. چه شد که باز هم پیروز شدند؟

من مهم‌ترین آن را هوشیاری مردم می‌دانم. مردم اهمیت کار را خوب شناختند. این هوشیاری هم تحت تاثیر شبکه اطلاع‌رسانی غیردولتی و فضای مجازی بود. مردم کنار رئیس‌جمهور خود ایستادند. آنها اصلا بسته سیاسی و انتخاباتی ما را باز نکردند و همین که دیدند با بسته رقیب متفاوت است به آن رای دادند.

چرا اصولگرایان نتوانستند به لیست واحدی برسند؟

اصولگرایان با مشکلی مواجه هستند و آن جبهه پایداری است. آنها نتوانستند در مود حذف این جبهه به توافق برسند. آقای ناطق نوری و لاریجانی اعتقاد به کنار گذاشتن پایداری‌ها داشتند ولی آقای حداد عادل و دوستانش برخلاف این فکر می‌کردند.

پیش‌بینی‌تان از دور دوم چیست؟

رقابت‌ها در همه حوزه‌های انتخابی بسیار نزدیک است. امید داریم مانند مرحله اول حداقل ۵۷ درصد کرسی‌ها از آن اصلاح‌طلبان و حامیان دولت شود.

ترکیب هیات رئیسه مجلس دهم را چطور می‌بینید؟ آقای کرباسچی از احتمال مطرح شدن گزینه سوم علاوه بر آقایان عارف و لاریجانی سخن به میان آورده‌اند.نظرتان چیست؟

تا الان کسی غیر از این دو برادر بزرگوار اعلام آمادگی نکرده است. آقای عارف در تهران سرلیست ما بودند و تشخیص ما از رای مردم تهران این است که ساکنان پایتخت خواهان تغییرند. آقای عارف نماد تغییر و آقای لاریجانی سمبل تثبیت هستند. ولی قرار نیست گروهی از بیرون تعیین کند که چه کسی رئیس می‌شود. فراکسیون امید و حامیان دولت در نخستین فرصت بعد از برگزاری مرحله دوم انتخابات تشکیل جلسه می‌دهند و با بحث‌هایی خیلی صریح و روشن تصمیم نهایی خود را به صورت جمعی در این باره خواهند گرفت.

قبلا اشاره کرده بودید که روز بعد از اعلام صلاحیت‌ها تنها ۵ نامزد در تهران داشتید. چگونه به لیست ۳۰ نفره امید رسیدید؟

بلافاصله ستاد استان تهران مامور شد و یک اطلاعیه داد تا تمام افرادی که تفکر اصلاح‌طلبی دارند و خود را آماده نامزدی می‌دانند اعلام آمادگی کنند. ۱۱۰ نفر آمادگی خود را ابراز کردند. بعد فرمی تهیه شد به نام فرم ارزیابی مجلس. این فرم ۱۰۰۰ امتیاز داشت. همه موضوعات در آن پیش بینی شده بود: سابقه فعالیت روزنامه‌نگاری و حزبی، فعالیت اصلاح‌طلبانه، سابقه جنگ و ایثارگری، آراستگی ظاهر، قدرت سخنوری، تحصیلات دانشگاهی و پژوهشی و غیره. در جلسه هیات رئیسه این گزارش‌ها ارائه و مقرر شد افرادی که هر ۸ عضو جلسه روی آنها اتفاق نظر دارند را قبول کنیم و اگر کمتر از ۳۰ نفر شد درباره نفرات بعدی صحبت کنیم. با این کار به یک لیست ۳۵ نفره دست پیدا کردیم، یعنی ۵ نفر هم زیاد آمد. در گام بعدی با حزب اعتدال و توسعه وارد مذاکره شدیم و آنها تعدادی را اضافه کردند تا لیست به حدود ۵۰ نفر رسید. در نهایت با بحث و بررسی به یک لیست ۳۰ نفره رسیدیم که مورد اجماع بود. از این رو با توجه به اینکه تمام اطلاعات این نامزدها را کنترل کردیم باید بگویم این ۳۰ نفر از نظر سابقه و اصالت سیاسی هیچ چیزی کم ندارند.

یعنی احتمال ندارد این افراد گرایش‌های ژله‌ای داشته باشند و در مجلس تغییر موضع دهند؟

مطلقا درباره لیست تهران چنین پیش بینی‌ای ندارم.

در شهرستان‌ها چه؟

وضع آنجا متفاوت است. به غیر از شهرهای بزرگ مثل اصفهان، شیراز، تبریز و مانند آنکه مردم سیاسی رای دادند در بقیه موارد آرا بعضا تحت تاثیر مسائل قومی و قبیله‌ای بود.

تحلیل‌تان از خبرگان اخیر چیست؟ هاشمی نامزد ریاست آن می‌شود؟

تا آنجا که من می‌دانم هاشمی دنبال ریاست این مجلس نیست. انتخابات خبرگان اخیر پیام‌های روشنی داشته که باید درک شود. بالاخره اعضای این مجلس باید بپذیرند که هاشمی محبوب‌ترین عضو آن است و بیش از ۲میلیون و سیصد هزار رای دارد؛ آنهم با این حجم تخریبی که علیه ایشان صورت گرفت. باید متوجه جایگاه و نقش ایشان باشند. من نمی‌گویم هاشمی رئیس مجلس خبرگان باشد اما رئیس خبرگان باید از کشمکش‌های سیاسی فارغ باشد. باید حداقل، انتخاب رئیس و اگر بشود تمام هیات رئیسه خبرگان با اجماع صورت گیرد. شخصیت‌هایی در مجلس خبرگان پیش رو هستند که بتوان درباره آنها اجماع کرد. خبرگان جایی نیست که صلاح باشد جناحی که در آن اکثریت دارند ولی در جامعه در اقلیت قرار دارند آن را اداره کنند. چون وظیفه تعیین رهبر برعهده آنهاست و ممکن است خدای ناکرده در یک لحظه لازم باشد رهبر کشور را تعیین کنند. رهبر هم باید رهبر همه مردم باشد و حداقل باید اکثریت مردم از این انتخاب قانع شوند. چون رهبری در ایران بر قلوب حکومت می‌کند. تاکنون این قضیه هم درباره حضرت امام خمینی‌(ره) و هم درباره حضرت‌آیت‌ا... خامنه‌ای صادق بوده است و از این به بعد هم باید چنین باشد. رهبری نمی‌خواهد با زور اسلحه و نیروهای امنیتی بر مردم حاکم باشد بلکه او می‌خواهد بر قلب‌ها حکومت کند، چرا که لازم است با صحبت‌هایش مردم را ارشاد و راهنمایی کند و گاهی به مسئولان تذکراتی بدهد. اگر می‌خواهیم این خصلت را برای رهبری حفظ کنیم هیات رئیسه خبرگان باید اجماعی باشد. به نظرم انتخابات هیات رئیسه خبرگان چنین فرصت بسیار خوبی است که به همگرایی روحانیون تبدیل شود.

رئیس دولت کارگزاران و خانواده‌اش همیشه از سوی منتقدان خود به اشرافی‌گری متهم شده است. چقدر این اتهام را وارد می‌دانید؟

آقای هاشمی تفاوت‌هایی با ما و همه کسانی که در انقلاب هستند دارد. وی تشخیص‌اش به عنوان یک مجتهد سیاسی این است که ریا بدترین آفت برای یک نظام و حکومت دینی است. لذا عادی زندگی می‌کند. اگر قرار است با خانواده اش برای استراحت به کیش برود سعی در پوشاندن آن نمی‌کند. یعنی سمیناری صوری در کیش برگزار نمی‌کند تا به آنجا رفته و یک روز هم بیشتر آنجا بماند. به عنوان کسی که از نزدیک با ایشان و خانواده‌اش آشنا هستم می‌گویم آقای هاشمی و خانواده‌اش در زندگی شان هیچ چیز اضافه ندارند و کاملا عادی زندگی می‌کنند. ولی ایشان به هیچ چیزی رنگ و لعاب ریاکارانه نمی‌دهد. خودش هم معتقد است مردم باید خوب زندگی کنند. یادم هست ایشان تازه رئیس‌جمهور شده بود. ساختمانی از زمان شاه به جا مانده بود جایی که اکنون مسئولان جمهوری اسلامی در آنجا می‌نشینند. ساختمان قالی‌های بزرگی داشت که بعد از انقلاب آنها را جمع کرده و در انبار ریخته بودند. نگهداری قالی هم در انبار سخت‌تر از وقتی است که پهن می‌شود. آقای هاشمی دستور دادند این قالی‌ها را بیرون آورده و دوپاره پهن کنند. همین شد مظهر کل اشرافیت آقای هاشمی. وگرنه دقتی که آقای هاشمی در مسائل بیت المال داشته و دارند برای خیلی‌ها قابل تصور نیست.

مثل جریان لیموزین‌ها؟

بله، کشور دو بنز لیموزین داشت که از زمان شاه به جا مانده بود. آنقدر فرسوده و قدیمی بودند که دیگر قطعات آنها نیز گیر نمی‌آمد. یک روز آقای علی اف رئیس‌جمهور آذربایجان به تهران آمده بود. آقای هاشمی در فرودگاه مهرآباد به استقبال ایشان رفته و با هم سوار بنزها شده و به سمت سعدآباد حرکت کردند. هوا داغ بود. یادم هست سه بار این لیموزین‌ها در اتوبان چمران داغ کرده و دو رئیس‌جمهور پایین آمده و در رادیاتور آن آب ریختند. بعد‌ها به ایشان گفتم من دو لیموزین بنز می‌گویم از آلمان بخرند و بیاورند اینها زشت است و در شان رئیس‌جمهور نیست. گفتند نه همین‌ها خوب است و آخر هم زیر بار نرفتند تا اینکه خودم به سفیر ایران در آلمان نوشتم که دو بنز لیموزین بخرد و بفرستد. هاشمی خیلی در این چیزها سخت‌گیر است. اصل مخالفت‌ها با ایشان ناشی از حسادت است. نمی‌توانند ببینند آقای هاشمی بزرگ فکر می‌کند و در دنیا اعتبار دارد. خاطره‌ای دیگر بگویم: یک بار رئیس‌جمهور یکی از کشورهای آفریقایی میهمان آقای هاشمی بود. سه خواسته کوچک داشت. یکی اینکه برای تعمیر نمازخانه‌ای که در کاخ ریاست‌جمهوری داشت ۲۰ هزار دلار پول می‌خواست. دیگر اینکه ۱۰ میلیون دلار پول برای آسفالت تنها جاده‌ای که از فرودگاه به پایتخت کشیده شده بود می‌خواست. درخواست آخر هم پول برای ساخت مسجدی در پایتخت. آقای هاشمی با هر سه درخواست بنده خدا مخالفت کرد. گفتم آقای هاشمی یک رئیس‌جمهور پا شده آمده اینجا لااقل اجازه بدهید ۲۰ هزار برای نمازخانه به وی بدهیم. وی گفت پول مملکت را بدهیم برای چه؟ همین که آمده پذیرایی اش کرده‌ایم بس است. آخر من خودم نامه‌ای به سفیرمان در آن کشور نوشتم که ۲۰ هزار دلار بابت آن نمازخانه هزینه کند و اسنادش را بفرستد تا پرداخت کنیم. یا درباره راه‌اندازی روزنامه ایران؛ تمام هزینه‌های راه‌اندازی این موسسه، اجاره ساختمان، خرید کامپیوتر و دیگر ملزومات مبلغ سیصد میلیون تومان شد که دانه به دانه از حساب ۲۲۲ که در اختیار رئیس‌جمهوری بود پرداخت می‌شد. در تمام این دستور پرداخت‌ها آقای هاشمی نوشته شده بود پس از اقتصادی شدن موسسه به حساب دولت بازگردانده شود. هاشمی در این مسائل خیلی سخت گیر و دقیق بود. وی و خانواده اش زندگی معمولی دارند و از امکاناتی که دارند استفاده می‌کنند و هیچ چیز اضافه‌ای در زندگی آنها نیست.

202/201

کد خبر: 639651

وب گردی

وب گردی