خطرناک‌تر از کمیته تخریب

احمد خرم در نوشتاری با اشاره به تخریب ها علیه دولت گفت: در راه پیروزی تنها تکیه بر نقاط ضعف حریف کافی نیست. در واقع فرد پیروز باید نقاط قوتی داشته باشد که بتواند نتیجه نهایی را به نفع خود تمام کند.

به گزارش ایسکانیوز احمد خرم وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات در شرق نوشت:

گرفتن «گاف»های رقیب اصلا در یک سیاست‌ورزی حرفه‌ای چیز غریبی نیست. اساسا نیمی از سیاست‌ورزی و رقابت سیاسی چیزی جز همین گرفتن اشکالات طرف مقابل و استفاده از نقطه ضعف‌ها در میدان مبارزه نیست. درست مانند یک مسابقه ورزشی که در آن ورزشکار سعی می‌کند از نقاط ضعف حریفش برای پیروزی استفاده کند. با این مقدمه یکی از اظهارات اخیر آقای نوبخت را بازخوانی می‌کنیم. ایشان درباره تحرک مخالفان دولت گفته «هر هفته روزهای شنبه اتاق فکر‌هایی با انگیزه‌های سیاسی علیه دولت تشکیل می‌شود و مشخص می‌کنند که در تخریب دولت روی چه موضوعاتی متمرکز شوند.» درباره جزییات این گفته بدون داشتن اطلاعات نمی‌توان قضاوت کرد.

اما سوال این است که آیا اتاق فکری برای تخریب دولت تشکیل شده است؟ برای پاسخ دقیق‌تر به این سوال باز به توضیحات مقدماتی همین نوشته بر می‌گردیم. در یک میدان مسابقه ورزشی، ورزشکار سعی دارد تا از نقاط ضعف حریف خود استفاده کند اما قطعا در راه پیروزی تنها تکیه بر نقاط ضعف حریف کافی نیست. در واقع فرد پیروز باید نقاط قوتی داشته باشد که بتواند نتیجه نهایی را به نفع خود تمام کند. این وضعیت در سیاست هم به همین منوال صدق می‌کند. اتاق فکر تخریبی یا به عبارتی کمیته تخریب سیاسی در سیاست‌ورزی ایران یک واقعیت بوده و هست. نکته این موضوع اما نه در وجود چنین تشکیلاتی بلکه در سازوکار آن است. به عبارتی این سازوکار چند آسیب جدی در سیاست ایران دارد. اول اینکه تکیه تاکتیکی تشکیل‌دهندگان آن برای رسیدن به موفقیت سیاسی تنها متوجه روش‌های تخریبی و سلبی است و توانمندی‌های درونی آنها در مسیر جایگاه چندانی ندارد. دوم اینکه یافتن نقاط ضعف رقیب نه در یک فضای نقادی فنی و کارشناسی بلکه در یک بستر تخریبی و تهاجمی انجام می‌شود. به عبارتی در بحث‌های هدایت شده توسط این دست حلقه‌های استدلال فنی، علمی و کارشناسی نخستین قربانی رقابت و نخستین موضوع نادیده گرفته شده، است. همین است که باعث می‌شد تا فضای نقد و کشف نقاط ضعف رقیب تبدیل به فضای تهمت پراکنی و افترا شود.

در این وضعیت هیچ توضیح منطقی و کارشناسی برای نتیجه دادن بحث کارگر نمی‌افتد چون اساسا هدف چیز دیگری است. سوم هم اینکه این عملیات سیاسی در یک شرایط کاملا نامتعادل و ناعادلانه به لحاظ داشتن ابزارهای رسانه‌ای و مصونیت‌های ویژه برای دو طرف صورت می‌گیرد. یک طرف با دستی باز و بی‌پروا می‌تواند هر بحثی را به عنوان «واقعیت» مطرح کند و طرف دیگر کمتر امکان دفاع از خود را پیدا می‌کند. اما فراتر از اینها موضوع امروز چیز دیگری است. در دوران اصلاحات، زمانی که رقیب اصلاح‌طلبان صحنه را به شکل غیرمنتظره‌ای واگذار کرد، این دست حلقه‌های فکری برای تصمیم‌گیری گسترش و قوت بیشتری یافتند و با جدیت زیادتری کار خود را ادامه دادند. هدایت‌کنندگان این جریان که در آن روز فاصله‌ای بسیار طولانی بین خود با جریان اصلاحات در پایگاه‌های اجتماعی می‌دیدند، سعی کردند تا یافته‌ها، نتایج و محصولات سیاسی خود را در این فرآیند به قشری از جامعه تزریق کنند که البته امکان تحرک و خودنمایی بیشتری برای بروز عقایدش داشت. اما به هر حال نکته اینجا بود که در آن زمان، یعنی دو دهه پیش می‌شد. می‌توان به صراحت گفت که طرح بحث‌ها طی روندی مشخص در سطح جامعه صورت گرفته و هدایت می‌شود.

اما مساله اینجاست که به نظر می‌رسد این وضعیت امروز قدری تفاوت کرده و حتی خطیرتر هم شده است. حلقه‌های منسجم جریان رقیب اصلاحات که امروز رقیب دولت اعتدال هم هستند، در دوران زعامت ٨ ساله احمدی‌نژاد در دولت به‌شدت دچار اختلاف و گسست شدند. کار آنها به جایی رسید که دیگر توان نشستن بر سر یک میز نداشتند به شکل طبیعی اتاق‌های فکر به حلقه‌های بیشتر و بیشتری تجزیه شدند که از تمرکز قبلی برخوردار نبود. در همین مدت توسعه ابزارهای ارتباطاتی نسلی جدید از کنشگران اجتماعی را در تمام قشرها به وجود آورد که خود بدون تحریک مستقیم بیرونی دست به کنش می‌زدند و هنوز هم می‌زنند. اگر ما امروز در قشر متوسط جامعه صدها دانش‌آموز کم سن و سال را داریم که تنها با یک قرار اینترنتی می‌توانند خبرها را تحت تاثیر خود قرار دهند و بر اساس مطالبات و سبک زندگی خود زمینه‌ساز اتفاقاتی باشند، در میان گروه‌های سیاسی مخالف یا منتقد دولت نیز بعید است چنین قشری وجود نداشته باشند.

این قشر سال‌ها تحت تاثیر یک بمباران اطلاعاتی به باورهایی رسیده که امروز محرک اصلی‌اش برای کنشگری است. بی‌آنکه نیاز به تحریک و تغذیه فکری مستقیم داشته باشد. به عبارتی هر چند هنوز هم گعده‌ها و اتاق فکرهایی برای در پیش گرفتن روش‌های تخریبی علیه رقبای سیاسی در کشور وجود دارد اما تغییر حاصل شده در سال‌های اخیر باعث گشته تا اولا این مجموعه‌ها از بالادست سیاست به بخش‌های میان‌دستی و حتی پایین دستی بیایند و اتفاقا از اینجا در برخی مقاطع حوزه‌های بالادستی را تغذیه کنند و ثانیا هم گستردگی و تعدد آنها با از بین رفتن تمرکز اصولگرایان بسیار بیشتر از قبل شده است. کوتاه آنکه در میان پایگاه‌های اجتماعی مخالفان دولت موضوع تخریب و حمله می‌رود تا تبدیل به یک رفتار «خودانگیزشی» شود. حال آنکه دو دهه پیش در دوران اصلاحات بیشتر عامل انگیزشی چنین حرکت‌هایی در یک ساختار تعریف شده به صورت دستوری ایجاد می‌شد. هر چند طبیعی است که امروز کمیته‌های تخریب برای حمله به دولت وجود داشته و فعال هستند اما نباید از یاد برد که ماهیت آنها نسبت به سال‌های قبل دچار دگرگونی بزرگی شده و آنها را برای تعادل و آرامش جامعه خطرسازتر کرده است.

201/203

کد خبر: 653643

وب گردی

وب گردی