به گزارش ایسکانیوز به نقل از زیست بوم، یک بار دیگر، زمین به دور خودش گشته است و رسیدیم به روزی که درتقویم جهانی، به نام این سیاره آبی، خورده است. زمینی که اگر چه زیر پای ماست اما یادمان رفته که باید روی سرمان جا داشته باشد. چون تنها جاییست که برای نفس کشیدن ما مهیاست. .
یادآوری یکی از دوستان، درباره شعار سازمان ملل، فکر مرا به خودش مشغول کرد. «جهانی فکر کن، منطقهای عمل کن.» من اما می خواهم بگویم بیایید راه دور نرویم. یا اگر تا آن سوی جهان را در ذهن و سخنرانی هایتان گز می کنید، به یخهای قطبی، وضعیت حیات وحش در دنیا، تغییر اقلیم و... فکر می کنید، حداقل نیمنگاهی هم به دور و بر خودتان بیندازید. فراموش نکنید این گفته مسئولان را که: «روزانه بیش از دو هزار تُن زباله در استانهای حاشیه دریای خزر تولید میشود که تفکیکشده یا نشده دور از چشم مردم در طبیعت تلنبار میشود.»
یادآوری یکی از دوستان، درباره شعار سازمان ملل، فکر مرا به خودش مشغول کرد. «جهانی فکر کن، منطقهای عمل کن.»
از بخت بد زمین، یا بهتر بگویم از بخت بد ساکنان زمین، ما یا جهانی فکر می کنیم، یا منطقه ای فکر می کنیم. در هر صورت، بیشتر فکر، گمانه زنی و صحبت می کنیم. بدون آنکه دست بجنبانیم و کاری به نفع تنها خانه مان انجام دهیم. به هر حال، جهانی فکر کردن افتخار بزرگی ست که نصیب هر کسی نمی شود. مسئول و شهروند هم فرقی ندارد. در نهایت مردم، مسئولان را مقصر می دانند و مدیران هم نوک پیکان را به سمت مردم می گیرند. همین جاست که "مسئولیت" گم می شود و بی سر و صدا، طبیعت مان را از دست می دهیم.
کارشناسان بارها درباره وضعیت کم آبی، وضعیت نادرست کشاورزی و مسائل دیگر، هشدار دادهاند. شاید بد نباشد انگشت اتهام را پایین بیاوریم و ببینیم خودمان چقدر آب مجازی را هدر می دهیم؟ همان هزاران لیتر آبی که مصرف میشود تا یک کالا تولید شود و به دست من و شمای مصرف کننده برسد. متاسفانه خیلی وقت ها هم روانه سطل زباله می شوند. تا جایی که جنگل های ما می شود قبرستان زباله ها.
به گفته معصومه ابتکار، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، «سالانه حدود ۳۵ میلیون تن پسماند در کشور تولید میشود که حجم زیادی از آن را مواد غذایی تشکیل میدهد. هدررفت یک سوم مواد غذایی یعنی هدررفت ۲۷٫۵ میلیارد متر مکعب آب کشور که می تواند ۱۵ میلیون نفر را تغذیه کند.»
15 میلیون گرسنه، حتی تصورش هم تعجب آور و تاسف بار است. کاش این عدد هم در کنار آن 3 هزار میلیارد معروف یادمان بماند. چشم و همچشمی ها و تشریفات مرسوم بین ما ایرانی ها، مهاری ست که نمی گذارد از طبیعت حفاظت کنیم. گاهی از ترس اینکه غذا کم نیاید آنقدر غذا روی میز می چینیم که در نهایت هم مقدار زیادی شان راهی سطل زباله می شوند. و این یعنی هدررفت آب و تولید زباله.
حمایت معصومه ابتکار، از پویش "عکس سلفی با زباله” که مختص نوروز سال 96 بود می تواند مشوقی باشد برای طبیعتدوستان، تا چهره دلربای طبیعت را از زباله ها پاک کنند. که قطعا کار شایسته ای ست. اما زباله جمع کردن تا کِی؟ ای کاش در سال جدید، سازمان های متولی، آموزش مدیریت پسماند را جزو اولویت های کاریشان قرار دهند تا مردم با روش های ساده و مؤثر مدیریت پسماند آشنا شوند تا شاهد این همه زباله نباشیم. آن وقت است که دیگر نیازی به این کمپین ها نیست. برویم زباله جمع کنیم و عکس بیندازیم؟ یعنی کار تمام می شود؟ همین؟ متاسفانه هنوز برخی از مردم با اصول اولیه حضور در طبیعت آشنا نیستند. زباله می ریزند و یا فراموش می کنند آتشی که در جنگل روشن کرده اند را خاموش کنند. درآخر هم زباله و آتش می شود هدیه جنگل ها.
البته در کنار آموزش مردم، لازم است مسئولان هم آموزش ببینند تا اهمیت محیط زیست را دست کم نگیرند. بله، به زبان و حرف، مسئولان، عاشق محیط زیستاند. هم طبیعت و هم مردم، هر دو از وعده و شعار خسته شده اند. هر چقدر از طبیعت، سخاوتمندی سراغ دارید همانقدر هم با خشمش آشنا شوید که وقتی با نامهربانی بشر روبرو شود، دریغ کردن را خوب بلد است. روز زمین بهانه ای ست برای اینکه یادمان باشد ما به یک منبع تمام نشدنی، وصل نیستیم که اینقدر دست و دلبازانه از طبیعت برداشت می کنیم. امیدوارم وعده های سال های گذشته، در سال 96 اجرا شوند و مدیران دولتی به جای پاس دادن توپ در زمین همدیگر، راهکارهای صحیح را به دور از هر جو سیاسی، عملی کنند.
اگر دلتان می خواهد جهانی فکر کنید، فکر کنید. اما ای کاش ذره ای هم که شده، در اندازه ابعاد یک منطقه، راهکارها را عملی کنید تا این خبر شوکه کننده را درباره شهرها و روستاها نخوانیم که «روزانه ۵۰ هزار تن زباله در شهرها و روستاهای کشور تولید میشود.» به نظر می رسد بهتر است مدیران، دست از مدیریت جهانی بشویند و کمی به فکر معضلات زیست محیطی شهرها و روستاهای سرزمین خودمان باشند.
دلم می خواهد از کسانی که از محیط زیست، فقط هوا را می شناسند و فراموش می کنند آب، خاک و جنگل و... هم ممد حیات هستند بپرسم اگر طرفدار جاده کشی وسط جنگل ها هستید و به خم شدن کمر درخت ها راضی می شوید، اگر با دیدن آسمان خراش ها کیف می کنید، روزی که چشمتان از ساختمان های بلند شهر خسته شده است، زمانی که ریه هایتان به شما هشدار بی نفسی می دهند، در غیاب جنگل ها، به کجا پناه می برید؟
دریافت کننده:زهرا پورعادل/انتشاردهنده:زهره حاجیان
700/703