بالاخره تندرویهای گروه «سلفی» موسوم به «داعش» که اخیرا خود را «خلافت اسلامی» نامیده است، با عملکرد بدوی و خشن آنان در سوریه و عراق واکنشبرانگیز شد و کار به جایی رسید که سرانجام اجماعی بینالمللی علیه «داعش» ایجاد شده و پرورشدهندگان قدیمیشان هم مجاب شدهاند که باید ائتلافی متشکل از غرب به رهبری ایالاتمتحده از یکسو و کشورهای سنیمذهبی همچون عربستان و قطر از سوی دیگر تشکیل دهند تا در قبال اقدامات غیرانسانی گروه «داعش» سیاست «عمل واحد و هماهنگ» را در پیش بگیرند.
نباید از خاطر برد که در سالهای گذشته، غرب در هراس از انقلاب اسلامی ایران و رشد روزافزون گرایش به اسلامخواهی، پروژه «اسلامهراسی» را کلید زد و عرصه را برای فعالیت غیرمسلحانه گروههای افراطی و تکفیری باز گذاشت تا از این طریق علاوه بر ایجاد اختلاف در امت اسلامی بهخصوص بین شیعه و سنی، چهرهای خشن، غیرمنطقی و ضدانسانی از اسلام برای شهروندان خود به نمایش بگذارد و انقلاب اسلامی را کنترل کند.
از همینرو است که رسانههای غربی در سالهای اخیر در راستای همان پروژه «اسلامهراسی»، بهسرعت پوشش خبری میدادند و چنین القا میکردند که عصاره و چکیده اسلام صرفا آن چیزی است که «داعش» و گروههایی از این دست میگویند! این در حالی است که اقدامات این گروههای افراطی، آنچنان ضداسلامی و ضددینی است و آنچنان با آموزههای دین اسلام در تضاد است که به هیچعنوان نمیتواند ذیل مفهوم «قرائتی از اسلام» قرار گیرد. غربیها، تصور نمیکردند آتش کینهورزیهای مصنوعی که در جهان اسلام روشن کرده، دامن خود آنان را خواهد گرفت اما اکنون این اتفاق افتاده است زیرا بر اساس آمار غیررسمی، بیش از هزاراناروپایی و آمریکایی، کنار «داعش»، در عراق و سوریه در حال جنگ هستند! اگر ایران از اجماع جهانی ضد«داعش»، بهدرستی بهرهبرداری و آن را مدیریت کند، میتواند موجب تقویت «اعتدالگرایی» و «میانهروی» شود و زمینه مساعدی برای ظهور و بروز اندیشههای صحیح اسلامی و پذیرش افکار و سلایق گوناگون در منطقه پدید آورد تا قرائتهای سطحی، واپسگرایانه و غیرانسانی از ادیان، تحتالشعاع قرار گیرند و به حاشیه رانده شوند. واقعیت این است که هماکنون جمهوری اسلامی ایران در میان کشورهای منطقه، از مشروعیت سیاسی، مشارکت شهروندان در قدرت و کارآیی سیستم حکومتی و همچنین توان نظامی و تسلیحاتی برخوردار است و با نفوذی که بر بسیاری از نیروهای فعال در منطقه دارد، بهعنوان یکی از کشورهای پیشگام، محسوب میشود. غرب و جامعه جهانی به این نتیجه رسیده که موفقیت هرگونه فعالیت سیاسی- نظامی در منطقه و بهویژه در مورد مقابله با افراط، به میزان زیادی به دخالتدادن ایران در مسایل منطقهای بستگی دارد و اقداماتی از ایندست، بدون حضور و نقش موثر ایران یا به نتیجه نخواهد رسید یا چنانچه منجر به نتیجه شود، هزینههای زیادی از جنبه وقت و سرمایه و تلفات انسانی بر غرب تحمیل خواهد کرد.
ایران میتواند با بسیج دوستان منطقهای خود، حضور موثری در پروژه تحدید افراطگرایی داشته باشد تا از این رهگذر بتواند اهداف مهم و استراتژیکی همچون: تضمین امنیت مرزهای خود و بهویژه مرزهای طولانی با کشور عراق، تقویت وضعیت و محافظت از منافع شیعیان در منطقه، دفع خطر متحجران تکفیری «داعش» از شهرهای مذهبی و بارگاه متبرک امامان شیعه، گرفتن امتیازات موردنظر خود در مذاکرات هستهای، حمایت از دوستان منطقهای خود از جمله گروههای مقاومت و در نهایت ارایه تصویری رحمانی و قرائتی انسانی از اسلام و اثبات مشترکات شیعه و سنی و در نتیجه به شکستکشاندن پروژه «اسلامهراسی» را تامین کند. این مهم با پتانسیل ایران حتی بدون حضور در آنچه ائتلاف جهانی خوانده شده، امکان پذیر است. باید از «فرصت« فضای ایجاد شده، استفاده کرد.
*سیدعلی میرباقری . استاد دانشگاه
کد خبر: 79436