هرگاه برگی از دفتر کهن فرهنگ اصفهان را از دوره های پیشین تا به امروز ورق می زنیم، نقش و خاطره ای زرین از هنرهای گوناگون در آن مزین و متجلی است.

به گزارش ایسکانیوز به نقل از اصفهان زیبا، به قول استاد جلال الدین همایی: «اصفهان از عهد صفویه تاکنون مدت چهار قرن مشعل دار علم و هنر ایران زمین بوده است. علم و هنر وطن ندارد: شاخ گل هر جا که می روید گل است.»در پردازش حکمت و فلسفه، ادبیات و انواع هنرها، در مشرق زمین، اصفهان شالوده ای از اندیشه و فرهنگی بوده که بر اساس شیوه و اسلوب آن، مفهوم «مکتب اصفهان» را به کار بردند. به صور مختلف می توان مکتب اصفهان را در علوم و هنرها بسط داد مانند: مکتب فلسفی اصفهان، مکتب ادبی اصفهان، مکتب معماری اصفهان، مکتب نگاری گری اصفهان و ... . البته مکتب موسیقی اصفهان.

در این میان از سویی مکتب موسیقی اصفهان نسبت به کاربرد بقیه جدیدتر بوده و عمدتا در سه دهه اخیر استفاده شده و از سویی دیگر این مفهوم نسبت به بقیه مکاتب (مکتب فلسفی اصفهان و ...) بیشتر دچار ابهام و همواره دچار تضادهایی بوده است. بنابراین برای دست یافتن مکتب موسیقی اصفهان، نخست باید این پرسش را مطرح کرد که آیا موسیقی موجود در اصفهان را می توان در قالب واحد مکتب، تعریف کرد؟ یا به طور کلی تر باید دید مکاتب موسیقی در ایران چه ویژگی هایی دارد؟در پایان این پرسش را می توان مطرح کرد که اگر تمام مکاتب یک اقلیمی همچون اصفهان را در یک مفهوم کلی به نام «مکتب اصفهان» بنامیم، به چه صورت باید میان مکاتب نسبت برقرار کنیم؟ آیا اساسا می توان نسبتی میان مکتب موسیقی اصفهان با مکاتب: فلسفه، معماری و ... برقرار کرد و اگر امکان پذیر است به چه صورت باید این نسبت صورت بگیرد؟

مقدمه ای پیرامون مفهوم مکتب
کابرد اصطلاح مکتب به زمان دوری برنمی گردد و به نوعی برگردان واژه School در تاریخ نگاری غربی است. البته خود واژه مکتب از نظر لغوی واژه ای عربی (اسم مکان) است که به معنای مکان خواندن و نوشتن و یا مکان درس دادن استعمال می شود که مفهوم آن را امروزه با مدرسه و دانشگاه می توان همسنگ در نظر گرفت. در گذشته در زبان فارسی عباراتی چون نحله، مذهب، مسلک، حوزه، طرز، روش و نظایر آنها به جای مکتب کاربرد داشتند. اهمیت تعریف و تبیین درست و اصولی مفهوم مکتب و واژه هایی همچون سبک، روش، نهضت، جریان، پارادایم و ... به خاطر این است که متاسفانه جامعه موسیقی در ایران با عدم آگاهی به تعاریف مفاهیم پایه، مکتب و یا سبک را در مصداق هایی به کار می برند که عمدتا دچار مشکل و تضادهای اساسی هستند.برای مکتب تعاریف گوناگونی در کتب و دایره المعارف های فلسفی و هنری صورت گرفته که در اینجا نگاهی فشرده به شالوده ای از آنها داریم.مکتب را می توانیم معطوف به کشور، شهر و یا سرزمین خاستگاه اثر هنری در نظر بگیریم. گاهی مکتب به سبک مسلط بر دوره ای اطلاق می شود. در معنی دیگر در مورد شاگردان یا پیروان یک هنرمند خاص به کار می رود.همچنین مکتب برای کاربرد درست خود باید ویژگی هایی داشته باشد که برخی از آنها عبارتند از:
مکتب باید مجموعه ای جامع، منسجم و سیستماتیک باشد.
اجزای آن هماهنگ و نظام مند باشد.
یک نوع تفکر واحد در آن دیده شود.
دارای ترمینولوژی و اصطلاح شناسی خاص خود باشد.
متد و روش شناسی آن تبیین شده باشد.

دارای پیروان و دنبال کنندگانی باشد؛اما سبک در اصطلاح به خصلت های صوری و ساختاری شاخص و متمایز در یک اثر و یا گروهی از آثار هنری گفته می شود. هر هنرمندی برای بیان اندیشه های خود با اسلوب خاصی تجربه ای را خلق می کند که مختص به خود او است. مفهوم مکتب گسترده تر و سنگین تر از از مفهوم سبک و روش است. به بیانی دیگر باید گفت مکتب بیشتر با درونمایه اثر یعنی بینش آن، سر و کار دارد؛ ولی سبک بیشتر با پوسته و لایه بیرونی و زبان آن سر و کار دارد.از این رو باید چنین نتیجه گرفت که اعضای یک مکتب به طور کلی در اصول فکری شبیه یکدیگر هستند و از لحاظ سبک یعنی نحوه بیان و ارائه هنری آثار خود متفاوتند. در شرق بیشتر سبک می تواند مطرح باشد و در غرب مکتب.همچنین درنظر داشت مفاهیمی مانند مکتب هرات یا مکتب اصفهان و نظایر آنها در تاریخ فرهنگی و هنری ما تقریبا جدید است.

مکتب در موسیقی ایرانی
با توجه به عدم قدمت و پیشینه واژه مکتب در کتب و رسالات فرهنگی ما، بیشتر در زمینه موسیقی عباراتی همچون طرز و روش مشاهده می شود. (مانند طرز خراسانی یا روش خراسانی)«ابن زیله» (درگذشته 440 ق) در کتاب «الکافی فی الموسیقی» از گونه دستانها صحبت به میان می آورد که آنها آهنگ هایی است که در برابر آنها با واژه ها ترانه هایی ساخته اند تیکه های آن ترانه را برابر تیکه هایی آن آهنگ، بهر بهر کرده اند، مانند دستان های اصفهانی. اینجا نخستین جایی است که از ویژگی خاصی به نام اصفهان و یا خراسان در موسیقی صحبت می کند.در موسیقی قدیم ایران دو گونه موسیقی (و به تعبیر امروزی مکتب) بیشتر مطرح بوده و برخی محققان مانند «حسن مشحون» آن را به دو مکتب: خراسانی و عراقی تقسیم بندی کردند.به همین شیوه دکتر «محسن حجاریان» مکاتب کهن موسیقی ایرانی را به دو «مکتب خراسان» و «مکتب موسیقی غرب ایران» تقسیم بندی می کند. وی معتقد است وضعیت فرهنگی پهنه غرب ایران با خراسان و ماوراءالنهر تاکنون کمتر مورد توجه فرهنگ شناسان ایرانی قرار گرفته است. حمله مغول به ایران، موسیقی بعد از اسلام ایران را به دو دوره پیش از مغول و پس از مغول تقسیم کرده است. دوران اول موسیقی ایران، پیش از حمله مغول با عنوان مکتب خراسان به سرزمین خراسان و ماوراءالنهر مربوط می شود که از روزگار سامانیان آغاز شده و با حمله مغول از بین می رود.نظام مکتب خراسانی را به صورت «پردگانی» نام گذاری کردند چون موسیقی این منطقه به صورت پرده اجرا می شده است. (مانند پرده عشاق، پرده نوا و ...) حجاریان معتقد است این پرده های تک مُدی (ایزومُدال) پس از حمله مغول به فرهنگ غرب ایران انتقال یافته و تحت شرایطی با یکدیگر ترکیب می شوند و از ترکیب آنان به صورت چند مُدی (پلی مُدال) تبدیل شده و در نهایت موسیقی ردیف- دستگاهی شکل می گیرد.بنابراین دوران پس از حمله مغول، موسیقی قلمرو غرب ایران تحت عنوان عراق عجم به صورت دستگاهی شکل گرفته است. منطقه غرب ایران در اینجا منظور سرزمین هایی است که به موازات کوه زاگرس از قفقاز گرفته تا خطه فارس را شامل می شود. این دامنه وسیع جغرافیایی شامل مناطقی همچون آذربایجان، قزوین، قم، همدان، کردستان، ایلام، خوزستان، لرستان و بختیاری، اصفهان، فارس و کرمان می شود.پس ریشه موسیقی ردیف دستگاهی شهر اصفهان متاثر از تحولات اجتماعی پس از حمله مغول می شود. در میان مناطق ذکر شده در غرب ایران اهمیت اصفهان از اینجا آغاز می شود که این شهر زمانی مقر سیاسی کاکویه و آل بویه بوده و سپس بعد از حکومت طغرل سلجوقی به مرکز سیاسی امپراتوری آلب ارسلان تبدیل می شود. در این دوره زبان و ادبیات فارسی، معماری، مجسمه سازی، نقاشی، موسیقی و برخی دیگر هنرها از اهمیت خاصی برخوردار می شود.اما اهمیت دیگر اصفهان در دوره صفویه و دوران با شکوه شاه عباس اول زمانی که این شهر به عنوان پایتخت صفویه انتخاب شد، مشخص می شود. چون این مرکزیت باعث تجمع و تمرکز بسیاری از هنرمندان نواحی دیگر در اصفهان شده است. به دنبال آن شالوده ای از برخی مکاتب هنری همگی در این شهر کم کم مفهومی به نام «مکتب اصفهان» را شکل می دهد.

مکتب موسیقی اصفهان
در بخش اول نخست از مفهوم «مکتب» و اهمیت آن در فلسفه و هنر صحبت کردیم و در بخش دوم به اهمیت شهر «اصفهان» رسیدیم. با همنشینی اینها توانستیم به مفهوم موسیقی «مکتب اصفهان» نزدیک شویم.
مکاتب در ایران بیشتر به صورت اقلیمی تعریف شده (مانند مکتب تهران یا مکتب اصفهان) ولی با مروری بر تعاریف و مولفه های مکتب و در نظر گرفتن شاخصه های هنر شرقی مانند عرفان، به این نتیجه می رسیم که مکاتب بیشتر فردی هستند تا جغرافیایی. چون در یک اقلیم یک نوع تفکر واحد و منسجم عمدتا دیده نمی شود.اما برای اینکه مکاتب اقلیمی دارای هویت و تعریف معینی شوند باید روی تفکر واحد و مولفه های زیباشناختی تمرکز صورت بگیرد. این در حالی است که عمده نویسندگان و علاقه مندان موسیقی در صحبت از مکتب اقلیمی بیشتر از شاخصه های سبک و اسلوب صحبت می کنند.در تعریف موسیقی مکتبِ اقلیم های شهری که دارای موسیقی ردیف دستگاهی هستند، نخست باید به مقوله ردیف اقلیم مورد نظر و تمایز های زیباشناختی آن توجه داشت. سپس برخی از عناصر مشترک سبک های موجود را که در قالب یک تفکر واحد و منسجم همخوانی داشته باشد، می توان به عنوان دیگر شاخصه مکتب درنظر گرفت.

ویژگی های ردیف مکتب اصفهان
اگر رپرتوار ردیف مکتب اصفهان را با توجه به روایت هنرمندی همچون مرحوم «عباس کاظمی» که میراث دار «میرزاعلی قاری» و «حسین یاوری» است، در نظر بگیریم، می توان ویژگی های خاص آن را تعیین کرد:نخستین ویژگی مربوط به ویژگی های اجرایی و خاص این ردیف در درآمدها، آوازها، اشعار و تحریرهاست. در این ردیف تقریبا اکثر گوشه ها دارای درآمد مجزایی بوده که با قواعد خاصی اجرا می شود. همچنین اشعار متناسب با گوشه ها، تحریرهای مجزا و متناسب با حالت گوشه و نیز فرود آن از ویژگی های ممتاز این ردیف است.ویژگی دوم ردیف مکتب اصفهان (کاظمی) اختلاف اسمی و اختلاف محتوایی گوشه های این ردیف با سایر دیگر ردیف ها بوده است.ویژگی سوم بکر بودن یک سری حالات در برخی گوشه ها بوده که این ویژگی تا آنجایی که مطالعه شده در روایات دیگر وجود ندارد.صلابت و استقلال ملودی، چهارمین خصوصیت ردیف مرحوم کاظمی است که اصل مهمی در این ردیف محسوب می شود.گوشه های ضربی در این ردیف تنوع بیشتری دارد.این ردیف از نغمات محلی محیط اطراف جغرافیایی خویش استفاده های فراوانی برده که می تواند قابل استفاده برخی آهنگسازان باشد.

راست پنجگاهِ اصفهان و تمایزها
اما ردیف یاد شده تفاوت هایی هم با سایر ردیف ها دارد که در فرصتی دیگر می توان مشروح به آنها پرداخت. در این میان یکی از نکاتی که باید در نظر داشت گستردگی و غنای زیبایی است که در دستگاه «راست پنجگاه» وجود دارد.متاسفانه این تلقی تاکنون وجود داشته که در مکتب موسیقی اصفهان دستگاه راست پنجگاه از اهمیت کمتری برخوردار است. اما با توجه به برخی مستندات، نه تنها این تلقی درست نیست، بلکه غنا و گستردگی راست پنجگاه در مکتب اصفهان بسیار قابل تامل و بررسی است.نگارنده در طی مصاحبه ای که در حدود سال 1383 با مرحوم مرشد «کرمعلی دوامی» مداح پیشکسوت اصفهان که در آن زمان در سن 95 سالگی به سر می برد، داشتم در بخشی از گفت وگو، ایشان به خاطرات خود اشاره کردند که در زمان جوانی خود شاهد رایج بودن مداحی وقصیده خوانی مداحان در اجراهایی طولانی در دستگاه راست پنجگاه بودند.همچنین در تعزیه اصفهان، به عنوان نمونه در تعزیه حضرت ابوالفضل (ع) در بخشی از آن که در تهران در بیات ترک خوانده می شود، در اصفهان، راست پنجگاه را برای اجرای آن انتخاب می کردند. در ردیف مرحوم کاظمی راست پنجگاه از گوشه نوروز بزرگ آغاز شده و در ادامه حالت هایی وجود دارد که نسبت به سایر ردیف ها متفاوت است که این اختلاف ها و تفاوت ها در مقوله ای دیگر بررسی و ارائه خواهد شد؛اما یکی از مهم ترین ویژگی های ذاتی ردیف کاظمی اصالت و هویت ریشهدار آن است و به خوبی با خصایصی که این ردیف دارد می توان در مورد ریشه های هویت آن بحث کرد. برای محققان موسیقی شناسی بسیار کلیدی و مهم است که یک راوی در روایت های خود چه میزان در حوزه اقلیمی خود وفادار مانده است.

مختصات کلی مکتب آوازی اصفهان
اما به غیر از ویژگی های ردیفی مکتب اصفهان، برخی ویژگی ها مربوط به آواز و شیوه های خوانندگی در این شهر است. برخی ویژگی های مشترک مکتب آوازی اصفهان عبارت است از ادوات و تنوع تحریر، نوع جمله بندی، میزان سرعت، ابداع و تنوع ملودی، خلاقیت، تلفیق شعر و موسیقی، انتخاب شعر و مناسب خوانی.از نکاتی که باید به آن اشاره کرد و تا حدود زیادی شیوه های سازی نوازندگان مشاهده می شود، سرعت کمتر موسیقی نسبت به سایر نقاط است. مهم ترین دلیل این موضوع شاید به این نکته مربوط می شود که در اصفهان اساسا تکنیک های نوازندگی و خوانندگی در خدمت بیانی زیبا، ساده و روان هستند. در پایان باید در نظر داشت مکتب موسیقی اصفهان را با دقت کافی در سخنان و نوشتارهای خود به کار ببریم. هرچند نگارنده بیشتر معتقد است مجموعه یک صد سال اخیر را هنوز نمی توان به طور کامل تحت عنوان مکتب قلمداد کرد؛ ولی از طرفی با گذشت زمان به صورت طیفی به سوی مفهوم مکتب در حال حرکت هستیم و تا کنون مطابق تجربیات صورت گرفته مکاتب بیشتر فردی بوده اند تا اقلیمی. چنان که اصولا در شرق جوهره مکتب بیشتر فردی و بر روی فردیت و سبک متمایز هنرمند و تجربیات درونی اش استوار بوده است. در انتها پس از اعتلای مکتب موسیقی اصفهان، می بایست میان این مفهوم با مکاتب دیگر اصفهان، نسبت هایی را برقرار کنیم.

900

کد خبر: 875815

وب گردی

وب گردی