به گزارش گروه اقتصادی ایسکانیوز؛ با وجود ظرفیت تولید بالغ بر چند میلیون تن روغن در کشور، اما فقط حدود یک میلیون و چهارصد هزار تن از روغن مورد نیاز کشور در داخل تولید میشود و این یعنی اینکه در زمینه روغن بیش از 90 درصد به واردات وابستهایم. این در حالی است که کارخانههای تصفیه روغن بسیار خوبی در کشور داریم و روغن نیز کالایی فوق ضروری است و اینکه از سبد خانوار جهانی بیرون برود قابل تصور نیست.
مشکل این است که متاسفانه برنامه کشاورزی در کشور ما اصولی و منطقی پیش نرفته است. کشاورزی کشور باید براساس دو عامل اساسی شکل گیرد. 1- باتوجه به اینکه ما کشوری کمآب هستیم باید به سمت محصولاتی بردیم که بهرغم نیاز کم به آب از ارزش اقتصادی و جهانی بالایی دارند . 2- در دنیا سه دسته غذای استراتژیک وجود دارد. اگر در کشور این سه دسته تامین شوند، میتوان گفت سلامت تغذیه تامین شده است. این سه دسته عبارتند از: چربیهای ضروری، پروتئینها و لبنیات. چربیهای ضروری همان روغنهای گیاهی است. کنجاله که تفاله دانههای روغنی است، عمده خوراک دام و طیور را تشکیل میدهد؛ لبنیات نیز از دام بهدست میآید. یعنی درواقع این سه دسته غذای استراتژیک به دانههای روغنی وابستهاند.
اگر در کشور ما که کم آب است، به سمت تولید چند محصول روغنی بسیار مهم که نیاز آبی کمی هم دارند برویم، نهتنها در تولید روغن بلکه در گوشت و لبنات نیز خودکفا و حتی صادرکننده میشویم. بنابراین شناخت و حمایت از دانههای روغنی، اهمیت زیادی برای کشور ما دارد.
دستهبندی دانههای روغنی
بهطور کل سه دسته دانه روغنی وجود دارد.
1- دانههایی که بهصورت درخت هستند مانند پسته، زیتون، گردو و... .
پسته گیاهی است که میتوان تا 300 سال از آن محصول برداشت و در تمام زمینهای لب شور کشور گونههای برجستهای از آن را کشت کرد. همچنین تقریبا تمام کوهپایههای کشور میتوانند گونههای مختلفی از درختان زیتون و گردو را در خود رشد دهند.
2- دانههایی که عموما بهصورت بوتهای هستند و در دشت و مزارع رشد میکنند.
کلزا گیاهی روغنی است که درصد اسیدهای چرب ضروری نسبتا بالایی دارد. این گیاه مقاوم به کمآبی است و نسبت به محصولات مشابه آب بسیار کمتری نیاز دارد. اگر قیمت جهانی را ملاک قرار دهیم، کلزا ارزش محصول در هکتار بسیار بالایی دارد. بنابراین کلزا باید در کشور مورد حمایت جدی قرار گیرد و باید اراضی کشاورزی و دشتها زیر کشت این محصول قرا گیرند.
3- گونههایی از دانههای روغنی وجود دارد که مقاوم به خشکی هستند. این دانهها مانند علف هرز در بیابانها نیز رشد میکنند. اینگونههای درختچهای موسوم به هالوفیتها هستند.
عمده سرزمین ما به دلیل کمآبی رها شده و زیر کشت نمیرود. میشود در چند برنامه 10 ساله کل این اراضی را با مدیریتی صحیح زیر کشت هالوفیتها برد. روی این درختچهها تنها در ایتالیا و آمریکا کار شده و هنوز به کشور ما وارد نشده است. این درختچهها را حتی اگر در اراضی بیابانی بکاریم، ارزش محصولی که در هکتار تولید میکنند از یک هکتار کشت گندم که اکنون در مزارع پرآب کشور کشت میشود، بالاتر است.
همچنین به این علت که این درختچهها محیط و خاک را اصلاح میکنند، در بلندمدت شرایط آب و هوایی نیز تا حدودی اصلاح خواهد شد.
با این تدابیر کارخانههای روغن بهتر از این فعالیت خواهند کرد و نهتنها روغن وارداتی نخواهیم داشت، بلکه صادرکننده روغن نیز خواهیم شد. همچنین در آن صورت ما یک تولیدکننده عظیم منطقهای در گوشت، لبنیات و چربیها خواهیم شد. کشور ما این استعداد را دارد ولی باید بهصورت بسیار جدی به این امر توجه کرد.
اقدامات لازم در زمینه آبیاری کشاورزی
پیشبینی میشود تا سال 2050 جمعیت بشر دو برابر خواهد شد. همچنین طبق این پیشبینی در آن تاریخ بزرگترین معضل جهانی آب و غذا است. کشور ایران به دلیل آفتاب بسیار ارزشمندی که دارد در تولید مواد غذایی بهویژه محصولات کشاورزی بسیار غنی و قوی است، در این میان تنها معضل آب است. بیش از 90 درصد مصرف آب کشور در بخش کشاورزی است و به دلیل اینکه ما کشوری کم آب هستیم باید چهار مقوله را در آبیاری مورد نظر جدی قرار دهیم. هر چقدر با تاخیر این کارها را انجام دهیم خسارت ملی این مشکل بیشتر میشود:
1- کل آبهای کشور باید در کانالها جاری شوند. یعنی اینکه در سطح کل کشور کانال کشی و توسعه کانالها صورت پذیرد.
بهطور مثال از کوههای لرستان تا خوزستان نهرهایی است که آب در آن جریان دارد. این آب تا بخواهد به اراضی و زمینهای خوزستان برسد، تقریبا 90 درصد آن تلف شده است. اگر این آبها در کانالهای سرپوشیده هدایت شوند، اتلاف آب به صفر نزدیک میشود. بعد از آن باید به وسیله همین کانالها آب را تا مزارع کشاورزی منتقل کرد. اینها سرمایه گذاریهایی سنگینی است که تنها دولت میتواند انجام دهد، اما میتواند در طولانی مدت مشکلات آبی کشور را حل کند.
2- کل آبیاری کشاورزی باید بهصورت قطرهای و بارانی باشد. درست است که این کار سرمایهگذاری عظیمی نیاز دارد ولی باعث رشد و توسعه کشاورزی خواهد شد و بهشدت برای کشور ضروری است.
3- آبیاری باید فقط و فقط در شب انجام شود. متاسفانه در حال حاضر کشاورزان اصلا به این موضوع توجه ندارند. آبیاری در روز برای کشوری مانند کشور ما یک فاجعه ملی است. چرا بخشهای مسئول به این مشکل بیتوجهاند؟
4- بزرگترین کنارههای خلیجفارس متعلق به ایران است. خلیجفارس به دریای آزاد راه دارد، یعنی اگر از آن تصفیه و بهرهبرداری کنیم ابدا نیم متر هم پایین نخواهد رفت. باید در کشور با تکنولوژی پیشرفته و در قسمتهای جنوبی کشور کارخانههای تصفیهآب غولپیکر با سرمایهگذاری سنگین احداث شود. این کار بهطور قطع میتواند مشکل کمآبی کشور را تا ابد حل کند. اگر فقط نقاط جنوبی کشور از آن محل سیراب شود، میشود از نظر غذا 1.5 برابر جمعیت کشور را فقط با کشاورزی مناطق حاشیه خلیجفارس تامین کرد. در این قسمت کشور محیط بهشدت آفتابی است و فصل سرما تقریبا وجود ندارد و سرزمین برای کشت انواع دانههای روغنی و حتی باغات بسیار عالی است.
نعمتی فراموش شده به نام زیتون
در کوهپایهها درختهای جنگلی را برای مهار آب کشت میکنند، در حالی که درخت زیتون به خوبی قدرت این کار را دارد. زیتون درختی است که عمر بسیار طولانیای دارد و مقاومت این درخت در برابر خشکسالی بسیار بالاست. ما میتوانیم در بسیاری ازکوهپایههای کشور گونههای مختلف درخت زیتون را که مناسب شرایط آب و هوایی آن منطقه باشد کشت کنیم. موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، قویترین نهاد علمی کشاورزی کشور است. ما متخصصان بسیار خوبی در این موسسه داریم که قدرت گزینش اینگونهها را دارند. محصول زیتون جزء دانههای روغنی گرانقیمت است و از لحاظ ارزشهای تغذیهای تقریبا بعد از پسته و کنجد قرار دارد.
واردات دانههای روغنی یا روغن خام
در حال حاضر بیش از 90 درصد به واردات روغن وابستهایم. این مقدار یا به صورت دانه وارد و روغنکشی میشود یا به صورت روغن خام وارد میشود. در حال حاضر کارخانهها با توجه به توان و ظرفیت خود دانههای روغنی را وارد میکنند. برای مثال اکنون در بندر امام(ره) یکی از بزرگترین کارخانه های روغنکشی که میتوان گفت در دنیا چهار نمونه بیشتر ندارد، فعالیت میکند. این کارخانه توسط بخش خصوصی راهاندازی شده است و باعث شده پیاپی کشتیهای حامل دانههای روغنی وارد این بندر شوند. روغن و کنجاله این دانهها میتواند تامینکننده کشور باشند و به جلوگیری از خروج ارز کمک کنند. اما به هر حال گام اساسیتر این است که دانه در کشور تولید شود، چون در آن صورت علاوهبر اینکه ارزی از کشور خارج نمیشود، میتوانیم ارز بسیار زیادی را نیز جذب کنیم. وقتی تولید روغن، کنجاله، دام و لبنیات افزایش یابد میتوانیم به صادرکننده این محصولات تبدیل شویم و این ظرفیتها به صورت بالقوه در کشور ما وجود دارد.
روغن وارداتی تراریخته است؟
آمریکا در تولید دانههای روغنی مقام اول جهان را دارد، برزیل و آرژانتین بعد از آمریکا بزرگترین تولیدکنندهها هستند و بیشتر واردات روغن کشور از این دو کشور صورت میگیرد. اینکه روغن این دو کشور تراریخته است بیشتر بحثی تبلیغاتی است. البته بحثهای علمی در زمینه بذر و نهال وجود دارد و گاهی مردم بهگزینی را با تراریختگی اشتباه میگیرند. بهگزینی یعنی اینکه مثلا در یک مزرعه آفتابگردان، یک گل آفتابگردان که پا کوتاه است و طَبَق آن بزرگ شده را جدا میکنند تا به یک نژاد بهتر دسترسی پیدا کنند.
تراریختگی به هر حال یک بحث جهانی است و هنوز کسی نتوانسته با قدرت علمی محکم در مورد زیان یا عدمزیان آن صحبت کند. بیشتر این حرفها جنبه تبلیغاتی دارد ولی به هر حال باید قبول کرد که نظارت روی واردات دقیق نیست. موادغذایی به صورت عام و مواد دارویی که محصولات بسیار حساسی هستند و با سلامت جامعه سرو کار دارند، باید نظارت درباه آنها را جدی گرفت.
بیتوجهی دولت به دانههای روغنی
امسال دولت بر خلاف قانون قیمت خرید تضمینی کلزا را فقط 3 درصد افزایش داده است. این در حالی است که به دانههای روغنی محصولات فوقاستراتژیک نیز میگویند. کشوری مانند ایران با آفتاب ارزشمندی که دارد میتواند باغهایی مانند پسته، گردو و زیتون را گسترش دهد. اگر کشت گونههای مختلف در کوهپایهها را با استفاده از آبیاری قطرهای اجرا کنیم، میتوانیم کشور را با زیتون و گردو اداره کنیم. ما چارهای نداریم جز اینکه جهانی بیندیشیم و ملی عمل کنیم. باید کل نیازهای دنیا را ببینیم و آنگاه ظرفیتها و پتانسیلهای کشاورزی کشور را به سمت اساسیترین نیازها سوق دهیم. همانطور که گفتم اساسیترین نیازها چربیها، پروتئینها و لبنیات هستند که پایه هر سه آنها نیز دانههای روغنی است.
در دستگاه دولتی متاسفانه بیدقتی زیاد است. به دلیل بیکاری زیادی که وجود داشت، دولت در درون خود نیروی زیادی استخدام کرده و با یک دولت بسیار گسترده مواجهیم. تعداد نیروی کار زیادی داریم اما راندمان کار بهشدت پایین است. یعنی میشد با یک دهم این نیروها کارهای اجرایی را با راندمان بالا اجرا کرد. در دولت، اراده انجام کارهای قوی و گسترده ضعیف است. یکی از این کارها توسعه دانههای روغنی است. برای مثال طرح زیتون(طوبی) ناقص ماند و از بین رفت در حالی که میتوانست یک طرح ناجی و برجسته در کشور باشد. دولت باید گزارشی از اقدامات خود درباره طرح زیتون ارائه دهد.
صندوق حمایت از کشت دانههای روغنی
برخی از نمایندگان مجلس پیگیر تاسیس صندوق حمایت از کشت دانههای روغنی بودهاند اما تا به حال توفیقی در این زمینه کسب نکردهاند. این صندوق حتما میتواند موثر باشد. در تمام دنیا حتی در کشورهای قدرتمند وقتی قرار است یک محصول فوقاستراتژیک مانند دانههای روغنی را توسعه دهند، بدون حمایت دولتها امکانپذیر نیست. مثلا اگر بخواهیم همه کوهپایهها را به باغهای زیتون تبدیل کنیم، هزینههای سنگینی دارد که برای مردم عادی میسر نیست. در حالی که انتفاع این کار کوتاهمدت نیست و برای صدها سال جواب میدهد و کشور را از لحاظ غذایی در یک شرایط برجسته قرار میدهد. این کارها بدون حمایت دولتها امکانپذیر نیست.
نویسنده : عبدالحمید صفارپور مدیرعامل سابق شرکت توسعه کشت دانههای روغنی
402