به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز، حکومتها و دولتهای زیادی در دنیا وجود دارند که هرکدام با روش و شیوه خاصی اداره میشوند. با نگاهی به ساختار این حکومتها متوجه میشویم که نوع اداره آنها ریشه در تفکرات و نظریاتی دارد که روزی دانشمندان عرصه سیاست ارائه کردهاند؛ اما در این بین کشوری وجود دارد که نوع ساختار اداره و حکومت آن تمام نظریات سیاسی جهان را در باب اداره جامعه را کنار زده است و حرف تازهای در این بحث برای جهانیان دارد.
انقلاب اسلامی ایران با وقوع خود نشان داد میتوان نوع دیگری از حکومت را که مبتنی بر ولایتفقیهی عادل، مدیر و شجاع باشد را اجرایی کرد و به قلههای پیشرفت و اقتدار رسید. اصل اداره حکومت در جمهوری اسلامی ایران بر دوش ولیفقیه عادلی است که مسئولیتهای خود را در حوزههای قضاوت، اداره و قانون گذاری به افراد صلاحیتداری که ویژگی آنها در قانون اساسی کشور آمده تفویض میکند؛ اما از یاد نباید برد که حکومت بر پایه ولایتفقیه را امام خمینی(ره) به دنیا معرفی کرد. کسی که نشان داد دین اسلام میتواند در قرن بیستویک، جایی که دنیا میرود غرق در فنّاوری شود حکومتی را پیریزی کند که نهتنها انسان را بهسوی کمالی معنوی هدایت کند بلکه بشریت را از دست ضلالت خودباخته خودش رها ساخته و آرامشی الهی را به او ارزانی دارد.
نظریه ولایتفقیه که با انقلاب اسلامی ایران مطرح شد ریشه در عقاید و آراء علماء شیعی برای اداره جامعه دارد؛ اما قبل از پرداختن به اصل موضوع باید مقدماتی روشن شود. به همین منظور باید به ریشه لغوی ولایتفقیه توجه کرد.
ریشه کلمه ولایت فقیه:
«ولایت» در لغت از واژه «ولی» به معنای «قرب» و «نزدیکی» مشتق شده است و «ولایت» به معنای یاری و نصرت و یا به معنی سلطـان است. این واژه از پراستعمالترین کلمــات قرآن بوده و در 124 مورد بهصورت اسمی و 112 مورد به اشکــال فعلی در قرآن کریم آمده است. برای «ولی» با ترکیبـــات مختلفش معانی متعددی ذکرشده است درحالیکه این واژه یک معنای اصلی بیشتر ندارد و سایر معانی با توجه به قرائن برای همان یک مفهوم وضعشده است و قدر مشترک همه این معـــانی همان قــرب معنوی است. بااینحال در اصطلاح ولایتفقیه، «ولی» به مفهوم سرپرستی است.
اما کلمه فقیه از ریشه فقه است. در اصل برابر بافهم و یا علم به شیء و فهم آن و فقیه به معنای عالم است. بعضی فقـه را علم به دین و برخی دیگر رسیدن به علم غایب بهوسیله علم مشهود و حاضر میدانند که اخص از علم است.
«فقیه» در اصطلاح ولایت فقیـــه یعنی مجتهد جامعالشرایط که دارای ســه ویژگی اجتهاد مطلق، عدالت مطلق و قـــدرت مدیریت و استعداد رهبـری باشد نه هر کس که درس فقه خوانده است. اجتهـاد مطلق به این معنی که بر همه ابعاد دین اعم از اصول و فروع، عبادات و عقود، احکام و ایقاعات و سیاست اسلامی آگاه باشد و حائز عدالت مطلق باشد یعنی علاوه بر عقل نظری در عقل عملی نیز در حد امکان کامل بوده و عامل به دین و بهدوراز هوی و هوس باشد.
با این تعاریف ولایتفقیه یعنی اداره امور جــامعه در زمان غیبت امام عصر (عج) توسط فقهایی است که بر کتاب و سنت احـــاطه داشته و دارای شرایطی مانند عقل، علــم، توانایی، عدالت و آگاهی به زمان، حـافظ دین و مخالف هوای نفس باشند که ولایتفقیه به این معنا ضامن اجرای قوانین اسلام است.
نظر علما شیعی در مورد اداره جامعه :
اما این نظریه علمی شیعیان در باب اداره جامعه دارای استحکام خاصی است. بهطوریکه مبنا و چارچوبهای آن در طی سالیان متمادی از زبان علماء شیعی بیان و تأکید بر آن شده است. بهطور مثال اولین فقیه شیعی که پا از دایره اخبار و نقل فراتر گذاشته و به بیان نظریات عقلانی پرداخت، عالم بزرگوار و مایهی فخــر شیعه، شیخ مفید(ره) بود. وی در کتاب المقنعه صفحه 675 میگوید: «هنگامیکه سلطان عادل بر ولایت_ در آنچه در ابواب فقه ذکر کردم _ وجود نداشت، بر فقیهان اهل حق عادل صاحبرأی و عقل و فضل است که ولایت آنچه را بر عهده سلطان عادل است، بر عهده گیرند.»
اما شیخ مفید یکی از علما شیعی است که در باب ولایتفقیه و اداره جامعه مسلمان توسط او سخن گفته است. شیخ طوسی که بهعنوان شیخ الطائفه (بزرگ شیعه) شناخته میشود در باب اداره جامعه توسط فقیه در کتاب النهایه و نکتها جلد دوم صفحه 17 گفته است: «صدور حکم میان مردن، اقامه حدود و قضاوت میان کسانی که با یکدیگر اختلاف پیداکردهاند، جایز نیست، مگر برای کسی که از طرف سلطان حق اجازه داشته باشد. چنین کارهایی در زمانی که خودشان (امامان) علیهالسلام امکان انجام آن را ندارند، بدون تردید به فقیهان شیعه واگذارشده است.»
از دیگر علماء شیعی که در باب ولایتفقیه سخن گفته است محقق ثانی مشهور به محقق کرکی است. وی در کتاب رسائل خود جلد یک صفحه 142 میگوید: «فقیهان امامیه اتفاق کردهاند بر اینکه فقیه عادل شیعه که جامعالشرایط فتوا باشد و از او در احکام شرعی به مجتهد تعبیر میشود در زمان غیبت نایب امام هدایت (ع) است در تمام آنچه قابلیت نیابت را داشته باشد.»
اما علما دیگری هم بعد از محقق ثانی هستند که بر ولایتفقیه نظر دادهاند. نمونه این اشخاص ملا احمد نراقی معروف به فاضل نراقی است. وی در کتاب عوائد الایام صفحه 187 و 188 میگوید: «هر آنچه پیامبر (ص) و امام (ع) که حاکمان و حافظان اسلام میباشند بر آن ولایت و اختیار دارند، فقیه نیز همان ولایت و اختیار را دارد، مگر جایی که دلیلی برخلاف آن وجود داشته باشد.»
انقلاب اسلامی ایران و نظریه ولایت فقیه :
با این اوصاف نظریه ولایتفقیه دارای ریشههای علمی قوی و تاریخی است که نشان میدهد علما شیعی از مدتها قبل به فکر طرح چنین موضوعی در بستر جامعه اسلامی بودهاند. تمامی این نظریات با به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی مجالی پیدا میکنند تا در عرصه اجرایی محک خورند. قریب به چهل سال از انقلاب ایران میگذرد و حکومت جمهوری اسلامی ایران که بر پایه حکومت فقیهی عادل شکلگرفته تابهحال توانسته یک به یک از مشکلات پیش روی خود عبور کند. این موضوع نشان میدهد اداره حکومت بر مبنای ولایتفقیه توانسته نمره خوبی را بگیرد. همین امر باعث میشود بقیه نظریات سیاسی که در خصوص اداره جامعه است کنار رود و جایی برای ابراز وجود برای آنها نماند.
خبرنگار: مجید فاضلی
انتهای پیام/