به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز_ مجید فاضلی؛ ادبیات دفاع مقدس جزو عرصههای مهمی است که باید از تحریف دور بماند؛ زیرا تحقیق موجود در آن میتواند برای نسل ایران اسلامی و فرهنگ بومی کشور موثر واقع شود. از این رو نباید از آن غفلت کرد و هرچه بیشتر باید برای اعتلای آن کوشید. اما موضوعاتی در این عرصه وجود دارد که میطلبد از زبان کارشناسان امر گفته و بیان شود تا مخاطب به خوبی با تهدیدها و فرصتهای این عرصه آشنا شود. از این رو برای واکاوی موضوعات مهم این عرصه با محمد محمودی نورآبادی گفتوگویی داشتیم که متن آن را در ادامه میخوانید.
*خرمشهر در پازل ادبیات جنگ گمشده است
ایسکانیوز: چرا در ادبیات دفاع مقدس به خرمشهر توجهی نشده است؟
این موضوع نکته درستی است و به ماجرای آبادان بیشتر توجه شده تا خرمشهر در حالی که آبادان محاصره بود اما خرمشهر سقوط کرد و یک سال و نیم دست دشمن بود. برای آبادان کتاب «مهمان مهتاب» را داریم که تا حدی حق مطلب در آن ادا شده که آبادان چگونه سقوط میکند و مردم چگونه شهر را تخلیه میکنند. با عنوانهایی مثل جنگ زده در این کتاب آشنا میشویم. مردم آبادان که به شهرهای دیگر فرار می کنند را در این اثر میبینیم. یعنی آبادان در حال عقبنشینی را میبینیم.
در بحث خرمشهر در ادبیات داستانی خودم اثری ندیدم. اینکه دلیلش چه بوده شاید بتوان گفت خرمشهر از جهات دیگر مثل رسانهها سر زبانها بوده است؛ اما خب این بحث مغفول واقع شده و خودم برخی مواقع به این موضع فکر کردهام. نویسندگان بومی آنجا میتوانند از پس موضوعاتی به این نحو برآیند. فردی مثل فرهاد حسنزاده میتواند چنین کاری انجام دهد. در قصه آبادان کتاب دیگری هم داریم که داستان در آبادان پیش میرود. اما خود خرمشهر را در این آثار نمیبینیم. انتقاد درستی وارد است و از این حیث پازل گمشدهای داریم که باید به آن بپردازیم.
*دفاع از سوی نگاههای شبهروشنفکری مورد ظلم واقع شد
ایسکانیوز: آیا باید واقعیتها را در آثار ادبی دفاع مقدس نشان دهیم یا باید فضایی فانتزی برای مخاطبان به تماشا بگذاریم؟
در حوزه ادبیات دفاع مقدس 18000 عنوان کتاب داریم. به لحاظ کمی اتفاق خوبی افتاده؛ اما از نظر کیفی خیلی واقعیات گفته نشده و میتوان با مخاطبان دلایل ناکامیها را در میان گذاشت و گفت به این دلایل کاری انجام شده است. مثلا میتوان بگوییم بعد از آزاد سازی خرمشهر چرا جنگ قفل شد. یا ایرانی که مهاجم بود و مدام پیشروی میکرد یک سال بعد از فتح خرمشهر در لاک دفاعی فرو میرود و دشمن برای حمله نفسی تازه میکند. این موارد بله کمتر گفته شده است. به طور مثال عملیات کربلای 5 را خوب پرداخیتم چون آنجا کمر ارتش عراق شکسته شد؛ اما به عملیات کربلای4 نپرداختیم. واقعیاتی است که باید به مردم و مخاطبان امروز و فردا بگوییم که اگر نگوییم کسانی آن را تحریف و مصادره به مطلوب میکنند.
اما از نقاط دیگری نیز آسیب دیدیم. متاثر از نگاه شبهروشنفکری که در داستانیهای شرقی وجو دارد برخی نویسندگان حالت سیاهی از جنگ نشان دادند که نوعی وارونه نشان دادن جنگ است. گاهی میبینیم بین ایده، عقیده و حال و هوای سرباز ایرانی و عراقی تفاوتی نیست. انگار هر دو شریک جرم هستند. اما یکی در مقام دفاع است و دیگر در مقام تهاجم، هجوم آورده است. دفاع طبق قوانین بینالمللی مشروع است. کسی که از مام وطن دفاع می کند دفاعی مشروع دارد. این موضوع در قلم و نوشتار نویسندگانی که نگاه روشنفکری داشتهاند مورد ظلم قرار گرفته است.
*نویسندههای دفاع مقدس از نقد خانواده شهدا هراس دارند
ایسکانیوز: برخی میگویند خانواده شهدا جلوی بیان برخی واقعیتها از زندگی شهید ایستادگی میکنند، آیا چنین چیزی رخ میدهد؟
ببینید دو برادر خودم شهید شدهاند، این جنس از خانوادهها را میشناسم. خانوادههای ایرانی باورها و عقاید خود را دارند. نگاه وسیع وجود ندارد تا بشود در مورد شهیدی بنویسیم و گوشههایی از وجه خاکستری و سیاه او را نشان دهیم. در ادبیات عاشورا حر بن یزید ریاحی را داریم که وارد جبهه حق میشود و آخرهم به شهادت میرسد. اگر بخواهیم زندگی حر را بنویسیم و خانواده حر زنده باشد قطعا مدعیانی پیدا میشوند. در ادبیات دفاع مقدس هم همین وضع متصور است. رمانی نوشتم که شخصیت قاتل به جنگ میرود و بعد به شهادت میرسد. جریانی که به انقلاب وفادار است خرده گرفته و گفته است تو اینجا قاتلی را به نمایش گذاشتهای که شهید میشود. یعنی هنوز وسعت نظر و افق دید شکل نگرفته است.
خانوادهها نیز از این فرهنگ متاثر هستند. میخواهند سفید ببینند. احساسات بر عقلانیت واقع است. مثلا جوان 20 ساله خانوادهای شهید شده خب برای این خانواده سخت است تا نویسندهای به بخش خاکستری زندگی فرزندش ورود کند. چند ماه پیش زندگی یکی از شهدای استان فارس را مینوشتم و نقد جانانهای به گزینش و استخدام زدم. الان نیز شرایط سختی برای این امر وجو دارد. ماجرای این شهید از این قرار بود که او توسط گزینش آموزش و پرورش رد میشود و به او انگ منافق بودن میزنند. بعد معلوم میشود که نمازشبخوان بوده است. این فرد در عملیات کربلای 4 مفقود میشود. نقاطی شیطنتهای این شهید را نوشته بودم، مدعیانی پیدا شدند که گفتند اینجا را ننویسید. خب بله این بحثها هست اما نویسندگان میتوانند خانوادهها را توجیه کنند. این مورد بیشتر به نویسندگان برمیگردد یعنی اگر بتوانند با خانوادهها همفکری کنند و توضیح دهند اتفاقات خوبی میافتد. افرادی که در این حوزه مینویسند ترس این را دارند که مورد نقد خانوادهها قرار بگیرند.
*«جنگ و صلح» دفاع مقدس نوشته نشده است
ایسکانیوز: ادبیات دفاع مقدس تا چه اندازه خود را مدیون دفاع مقدس میداند و چه قدمهایی برای آن برداشته است؟
در حوزه ادبیات باید واقعیتهایی را ببینیم. ادبیات دفاع مقدس مجبور شد از خودش نویسنده تولید کند چون افرادی مثل احمد محمود، محمود دولتآبادی و دیگران پای کار نیامدند. آنها نگاه خودشان را داشتند. اگر هم آمدند سیاه نوشتند.
موج مردمی، ایثارها، شجاعتها و وحدت زیر بیرق اسلام در آثار آنها نیامد. بنابراین ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ناچار شدند از خودشان تولید هنرمند کنند که چنین چیزی اتفاق افتاد. این کار چون باید از صفر شروع می شد حتما با اشتباهاتی نیز همراه بود و تحریفهایی نیز بود. اما اتفاقات خوبی هم افتاد. اکنون برخی آثار به چاپ چندم رسیده و مردم استفاده می کنند. ناگفتههای زیادی هم داریم و حق مطلب را هنوز ادا نکردهایم. هنوز نتوانستیم برای هشت سال دفاع مقدس چیزی شبیه جنگ و صلح بنویسیم. در آینده باید چنین چیزی اتفاق افتد.
*ناشران حاکمیتی پای خود را از ادبیات دفاع مقدس بیرون بکشند
ایسکانیوز: عدهای معتقد هستند که در نوشتن زندگی برخی شهدا سفیدنگاری اتفاق افتاده و واقعیتهای زندگیشان نوشته نشده است، چرا چنین چیزی روی میدهد؟
بخشی از سفیدنگاری متاثر از خانوادههای شهدا، نهادها و دستاندرکاران این امر است. به نظرم باید از آن فاصله گرفت و میشود چنین کاری کرد. وقتی در ادبیات عاشورا حربن یزید ریاحی را داریم، به ما میگوید که میتوانیم در ادبیات دفاع مقدس هم همه را یکدست سفید نبینیم تا خواننده هم باورش شود. وقتی سفیدی یکدستی وجود داشته باشد کار کلیشهای میشود. خواننده متوجه نمیشود این زندگی واقعی بوده است. این آسیب وجود دارد. ناشران دولتی و حاکمیتی باید پای خود را از عرصه ادبیات دفاع مقدس بیرون بکشند. زیرا ناشر دولتی باید به بالا دستی جواب دهد و نفس این موضوع کمک نمیکند تا مخاطب با اثر ارتباط برقرار کند و بعد به سمت این آثار برود. بنابراین باید این آثار را به ناشران خصوصی بدهیم. ناشران دولتی باید در بخش تبلیغ و حمایت حضور داشته باشند. تا زمانی که چنین اتفاقی رخ ندهد شاهد سفیدنگاری هم خواهیم بود.
*نویسنده باید در اقلیم مورد نظرش زندگی کند
ایسکانیوز: تحقیق چه جایگاهی در ادبیات دفاع مقدس دارد؟
یکی از ضعفهایی که در آثار دیده میشود نبود تحقیق است. نویسندهایی که جنگ را ندیده و با اصطلاحات، گویشها و خرده فرهنگها آشنا نیست به خودش کمتر زحمت تحقیق میدهد. بنابراین کار کلیشهای درمیآید بعد میبینم آن لهجهها، کلیشهها و اصطلاحات در اثر وجود ندارد و کاملا مصنوعی بودنش در دید است. در ادبیات شفاهی طرف میخواهد خاطرات کسی را بنویسد حتما باید در بوم و اقلیم فرد زندگی کند.
آبان ماه سال قبل قرار بر این شد تا کتاب ستارههای بلوچ را بنویسم. ستارههای بلوچ جمعیتی اعم از شیعه و سنی بودند که تحت عنوان تیپ نبویون به سوریه رفتند و در عملیاتهایی شرکت کردند. قرار بر این شد داستان این افراد را با محوریت عباس نارویی که جانباز آنها است بنویسم. میشد او را دعوت کنم به شهری و با او مصاحبه کنم؛ اما به مدت دو هفته به روستای زادگاه او رفتم و با او زندگی کردم. زیرا میخواستم شخصیتی را با خرده فرهنگهایش بسازم. اتفاق خوبی در کتاب افتاد. حضورم در منطقه و دیدن گویش، نوع زندگی، غذا، عروسی و عزای آنها کار خوبی را بیرون داد. سوریه هم دوبار رفتم به خاطر آثاری که نوشتم. کل سوریه را بهجز ادلب گشتم. از غرب تا شرق از شمال تا جنوب. خیلی روی نوشتنم اثر گذاشت.
انتهای پیام/
نظر شما