به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز؛ یکی از این عوامل مهم در راستای حرفهایسازی، مقوله درآمدزایی باشگاههاست که مهمترین مبحثِ آن، پرداخت حق پخش تلویزیونی به باشگاههای فوتبال است که جنجالهای زیادی را به پا کرده، اما تا به حال هیچ نتیجهای از آن گرفته نشده است.
حقوق پخش تلویزیونی مسابقات یکی از اصلیترین منابع درآمد فدراسیونها و باشگاهها محسوب میشود، حق پخش تلویزیونی در اکثر لیگهای مطرح و معتبر دنیا پرداخت میشود و یکی از منابع درآمد باشگاههاست، سالیانِ مدیدی است که صداوسیما، درآمد هنگفتی را از حق پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی علیالخصوص فوتبال دریافت میکند اما هیچ پولی را در ازای آن پرداخت نمیکند، اما در شرایطی این سازمان حتی یک ریال از سهم مطالبات ورزش ایران از محل درآمدهای تبلیغاتی ناشی از پخش مسابقات ورزشی را پرداخت نمیکند که با این سیاستهای نادرست، فوتبالِ ما در مرز ورشکستگی، برای تامینِ کوچکترین نیازهای خود، کاسهگدایی از دولت را به دست گرفته است.
قانون چه میگوید!؟
طبق قانون بر اساس لایحه بودجه سال ۱۴۰۰، درآمد حاصل از تبلیغات ناشی از پخش مسابقات ورزشی ۱۵۰ میلیارد تومان برآورد شده است که باید به نسبت ۳۰ به ۷۰ بین وزارت ورزش و جوانان و سازمان صدا و سیما تقسیم شود.
به استناد بند «پ» ماده ۹۲ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه، وزارت ورزش و جوانان و سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مکلفند درآمدهای تبلیغاتی ناشی از پخش مسابقات ورزشی را به ردیف درآمدی شماره ۱۴۰۱۸۴ نزد خزانه داری کل کشور واریز کنند.
وجوه واریزی از محل ردیف ۴۹ - ۵۳۰۰۰۰ مندرج در جدول شماره ۹ این قانون به نسبت ۳۰ درصد در اختیار وزارت ورزش و جوانان (برای کمک به فدراسیون های مربوطه) و ۷۰ درصد در اختیار سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد و در این لایحه، درآمد حاصل از تبلیغات ناشی از پخش مسابقات ورزشی موضوع بند(پ) ماده ۹۲ قانون برنامه ششم توسعه در ردیف ملی ۱۵۰ میلیارد تومان برآورد شده است.
فوتبال ایران؛ محکوم به محرومیت!
فوتبال ما حرفهای نیست، زیرا به صورت حرفهای اداره نمیشود، مدلهای درآمدزایی متنوع باشگاه های فوتبال جهان بسیار گسترده و وسیع است، اما در فوتبال ایران تقریبا جز داشتن اسپانسرهای وابسته به دولت و فروش بازیکن و یا نهایتا بلیتفروشی استادیومها، که به لطف کرونا از آن هم محروم شدهاند، درآمدزایی خاصی انجام نمیشود.
از بستن قرارداد با یک حامی مالی معتبر (اسپانسر)، دریافت حق پخش تلویزیونی که از مهمترین منابع درآمد باشگاهها است و فروش پوشاک و محصولات ورزشی باشگاه ها به همراه دیگر کالاهای دارنده برند باشگاهی، از اصلیترین منابع درآمدزایی در فوتبال جهان محسوب میشود، اما با این شرایط موجود، فوتبال ایران تا چه اندازهای از این منابع درآمدزایی بهرهمند است؟ فوتبال دولتی ایران، با این سیستم مدیریت، محکوم به محرومیتی همیشگی است.
کلام پایانی
باری؛ هرچقدر هم دولت بخواهد در برابر خصوصیسازی حرفهای و قانونی سرخابیهای پایتخت مقاومت کند، علاجِ نجات فوتبال ایران، همین تغییر مدیریت و ساختار حرفهای است که از ورود قانونی و حرفهای بخشِ خصوصی به فوتبال انجام خواهد شد، تا باشگاههای فوتبال ایران را به یک بنگاه یا شرکت تجاری-اقتصادی سودده کند.
محمدرضا ولیزاده
نظر شما