آزادی اسرا، شیرین‌ترین لحظه بود/ اتحاد و تلاش، رمز پیشرفت ایران

احمد غلامی فشارکی آزاده و جانباز دفاع مقدس، به مناسبت هفته تجلیل از اسرا و مفقودین، ضمن تشریح خاطرات خود از دوران اسارت در عراق، مردم و مسئولان را به «اتحاد و تلاش» برای پیشرفت میهن‌مان فراخواند.

آزادگان، اسطوره‌های صبر و استقامتِ ۸ سال دفاع مقدس و سند زنده رشادت جانانه ملت غیور ایران برای پاسداری از تمامیت ارضی کشور عزیزمان هستند. ۷ مرداد، روز بزرگداشت این سرو قامتان عرصه پیکار، یادبودی است از فداکاری‌ها و رشادت‌هایی که در هیچ نقطه‌ از جهان، نظیری برای آن‌ها نمی‌توان یافت. از مبدأ انقلاب اسلامی تاکنون به برکت فداکاری آزادگان، جانبازان و شهدا، ایران فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته که جنگ تحمیلی ۸ ساله، نقطه عطف این مسیر ‌است. احمد غلامی فشارکی متولد ۱۳۴۴ یکی از آزادگان دفاع مقدس است که در سال ۱۳۶۰ دفاع از مرزهای ایران در برابر تجاوز نظامی عراق را به تحصیل ترجیح داده و به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد. وی پس از حضور در عملیات‌های مختلف و فداکاری‌های کم‌نظیر در دفاع از میهن، سرانجام در سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان به اسارت نیروهای بعثی درآمد. گفتگوی خبرنگار گروه استان‌های ایسکانیوز از اصفهان را با احمد غلامی فشارکی در ادامه می‌خوانید.

چه شد که تصمیم به اعزام داوطلبانه به جبهه گرفتید؟ در کدام عملیات به اسارت دشمن درآمدید؟

در سال ۱۳۶۰ زمانی که دانش‌آموز بودم، درس را رها کردم و برای آموزش به پادگان غدیر رفتم. در اواخر همان سال پس از گذراندن دوره فشرده آموزشی ۲۵ روزه عازم جبهه شدم. ‌پس از آن، برای عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس آماده شدم و بعد از انجام مأموریت که حدود سه ماه به طول انجامید، به اصفهان بازگشتم. اعزام دوم برای عملیات رمضان بود که در تیرماه ۱۳۶۱ انجام شد؛ من در همین عملیات به اسارت درآمدم. 

عملیات رمضان چه هدفی را پیش می‌برد و به کجا انجامید؟

در ابتدا نیروهای ایران به شرق بصره پیش‌روی کردند؛ با توجه به شرایطی که در آن برهه حساس وجود داشت، به همان میزان که پیش‌روی کردیم، عقب‌نشینی انجام شد و عملیات ناموفق بود. در این عملیات پس از محاصره توسط نیروهای عراقی، عده‌ای از هم‌رزمان‌مان شهید و برخی اسیر شدند. 

بیش از ۸ سال در عراق اسیر بودم

با پایان عملیات رمضان و آغاز اسارت، چه اتفاقی برای شما رخ داد؟

در حین عملیات رمضان از ناحیه گوش مجروح شدم و در همان عراق جراحی انجام شد. بعد از اسارت، من و اسرای هم‌رزم‌ام را به بصره، سپس بغداد و در نهایت به موصل منتقل کردند. ما ۸ سال و یک ماه در موصل بودیم. ۴ اردوگاه به اسرا اختصاص یافته بود که پادگان‌های نظامی بودند و فضایی بسته داشت. برنامه کار بعثی‌ها در آن اردوگاه‌ها از ساعت ۸ که زمان خروج از اردوگاه بود شروع می‌شد و تا ساعت ۱۷ در محوطه آزاد اردوگاه ما را نگه می‌داشتند. مابقی شبانه‌روز را در سالن آسایشگاه می‌گذراندیم. ظرفیت اردوگاه ۲۰۰۰ نفر بود ولی سالن‌ها ۱۵۰ نفر ظرفیت داشت. عراقی‌ها حداقل دوبار وضعیت اسرا را بررسی می‌کردند. روزی دو وعده غذا برای ما تدارک می‌دیدند ولی پس از آن‌که آشپزخانه در اختیار اسرا قرار گرفت، جیره روزانه به ۳ وعده غذایی تغییر کرد. سعی می‌کردیم با توجه به موقعیتی که در آن قرار داشتیم، از وقت‌مان به خوبی استفاده کنیم و به فعالیت‌های آموزشی و ورزشی مشغول می‌شدیم تا از تأثیرات منفی زندانی بودن بر روح و جسم‌مان بکاهیم. برخی فعالیت‌ها از جمله فعالیت‌های ورزشی ممنوع بود و ما به صورت مخفیانه این فعالیت‌ها را انجام می‌دادیم. به همین خاطر یکی از اسرا نگهبانی می‌داد تا به محض رسیدن افسران عراقی، از حضور آن‌ها باخبر شویم و فعالیت‌مان را پایان دهیم.

یکی دیگر از موارد ممنوعه در اسارت، همراه داشتن خودکار بود؛ ما برای نوشتن به سختی می‌توانستیم قلم یا خودکاری را پیدا کنیم. با این وجود در دوران اسارت بسیاری از افراد توانستند دروس مختلفی را مطالعه کنند.

سختی‌ها را با دعا، ورزش و مطالعه پشت‌سر گذاشتیم

اسرا سوای فعالیت‌هایی که فرمودید، برای تحمل این سختی‌ها به چه کارهای دیگری متوسل می‌شدند؟ 

در کنار کارهای آموزشی و ورزشی، مطالعه هم برای ما جایگاه ویژه‌ای داشت. از منظر روابط اجتماعی نیز، رابطه میان اسرا به قدری صمیمی بود که همه ما هم‌چون یک خانواده در کنار هم زندگی می‌کردیم؛ این نزدیکی باعث می‌شد تا بتوانیم این شرایط را کمی راحت‌تر تحمل کنیم.

از همه مهم‌تر وجود رابطه عبادی و ارتباط با خدا بود که یاری دهنده همه افراد برای تحمل سختی اسارت محسوب می‌شد. خدای متعال هیچ‌گاه ما را به حال خود رها نکرد. بهره‌مند شدن از ظرفیت کافی برای تحمل آن سختی‌های عظیم، تنها و تنها به لطف خدا بود.

آزادی اسرا، شیرین‌ترین لحظه بود

آیا خاطره خوبی هم از دوران اسارت دارید؟ 

از دوران زندان و اسارت خاطره شیرینی نمی‌توان بیان کرد. اما از به یاد ماندنی‌ترین و لذت‌بخش‌ترین خاطرات می‌توانم به رابطه صمیمانه و برادرانه اسرای جنگی اشاره کنم. خاطرات مختلفی را در ذهن دارم؛ مثلا زمانی که عراقی‌ها به کرّات برای تفتیش می‌آمدند ولی موفق نمی‌شدند وسایل ممنوعه را پیدا کنند، لحظات نشاط بخشی را برای ما می‌ساخت. از سویی، مواقعی بود که دعای کمیل را دسته‌جمعی می‌خواندیم و با پیدا شدن سر و کله بعثی‌ها مجبور می‌شدیم دعا را متوقف کرده و پس از آن دوباره از سر بگیریم.

پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بسیار دشوار بود و نمی‌دانستیم چه اتفاقی می‌افتد.زمان آزادی اسرا، نقطه عطفی تاریخی برای ما و شیرین ترین لحظه برای ما بود. تقریباً ۲ سال پس از اعلام قطعنامه ۵۹۸ اسرا در گروه‌های ۱۰۰۰ تایی در مرز ایران با اسرای بعثی جابجا شدند و این مهر پایانی بر دوران اسارت ما بود. 

پذیرش قطعنامه، شیرین‌ترین لحظه بود/ اتحاد و تلاش، رمز پیشرفت ایران

با تحمل بیماری، از عراق به ایران بازگشتیم

هنگام آزادی از بند اسارت در عراق، چه شرایطی داشتید؟ وضع سلامتی شما چگونه بود؟

وقتی در سال ۱۳۶۹ آزادی ما را تأیید کردند، ابتدا به مرز و سپس برای قرنطینه به تهران منتقل شدیم. پس از گذراندن دوران قرنطینه نیز به اصفهان انتقال داده شدیم. استقبال بی‌نظیر مردم از اسرا بسیار قابل توجه بود. پس از آزادی، از نظر جسمی متحمل مشکلات شدید گوارشی بودیم و برای بهبود وضعیت این بیماری مجبور می‌شدیم تا به بیمارستان مراجعه کنیم.

برای آینده میهن‌مان متحد شویم

بعد از سال‌ها فداکاری برای وطن و هم‌وطنان‌مان از دوران نوجوانی، امروز به عنوان یک «آزاده» چه انتظاراتی از مردم و مسئولان دارید؟ 

انتظار دارم در برابر تمام تلاش‌هایی که برای این انقلاب صورت گرفته -چه برای پاس‌داشت شهدایی که جان خود را هدیه کردند و چه جانبازانی که سلامتی‌شان را فدای آرمان‌ها نمودند- در پیشرفت این کشور دست به دست هم بدهیم و همه در کنار هم تلاش کنیم؛ آن‌طور که در شأن انقلاب اسلامی است، باید تلاش و اهتمام کنیم و با همین اتحاد، آینده درخشانی را برای میهن و هم‌میهنان خود رقم بزنیم.

خبرنگار: مطهره سادات هاشمی فشارکی

انتهای پیام./

کد خبر: 1191888

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =