به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ مجتبی عبدی جالبی متولد سال ۱۳۶۸ در شهر نور است، اما دوران مدرسهاش را در شهر گرگان گذراند. از همان مقاطع ابتدایی به درس علوم علاقهمند بود و در دوران دبیرستان بهویژه به درس شیمی گرایش داشت. علاقهاش به فعالیتهای آزمایشگاهی چنان زیاد بود که در سال سوم دبیرستان موفق شد مقام اول المپیاد شیمی آزمایشگاهی کشور را کسب کند.
در آن زمان فضای کنکور به گونهای بود که اغلب دانشآموزان با اطلاعات و آگاهی کامل رشته تحصیلی خود را انتخاب نمیکردند. با این حال، با راهنمایی برادرش که دانشجوی مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف بود، و با توجه به علاقهاش به هر ۲ حوزه مهندسی و شیمی، رشته مهندسی مواد را انتخاب کرد و در سال ۱۳۸۷ در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد.
از آنجا که علاقه زیادی به فعالیتهای آزمایشگاهی، از جمله سنتز مواد و استفاده از آنها در دستگاههای مختلف داشت، پروژه کارشناسیاش را از اواخر سال سوم آغاز کرد و زودتر از معمول وارد فضای پژوهش شد. این پروژه در زمینه سنتز مواد برای ساخت سلولهای خورشیدی رنگدانهای بود که منجر به چاپ ۲ مقاله علمی در ژورنالهای بینالمللی شد. در این نوع سلولها از لایهای از اکسید تیتانیوم استفاده میشود و او با تغییر در ساختار کریستالی این ماده، موفق شد بازدهی این نسل از سلولهای خورشیدی را تا ۲۰ درصد افزایش دهد.
با توجه به اینکه مخترع این نوع سلولهای خورشیدی، پروفسور «مایکل گرتزل»، در دانشگاه «اکول پلیتکنیک فدرال لوزان» (EPFL) در سوئیس فعالیت میکرد، برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد این دانشگاه را انتخاب کرد و موفق به دریافت بورسیه تحصیلی شد. در این دوره، در رشته مهندسی و علم مواد، روی ماده کریستالی پرُوسکایت برای توسعه نسل جدید سلولهای خورشیدی تحقیق کرد و حاصل آن چاپ سه مقاله علمی در ژورنالهای معتبر بینالمللی بود. در دوره کارآموزیاش نیز، که به مدت ۶ ماه در شرکت «سولارونیکس» در سوئیس انجام شد، هم به تحقیق در بخش توسعه نسل نو سلولهای خورشیدی برای تجاریسازی پرداخت و هم با فرآیند ساخت صنعتی این سلولها در مقیاس بزرگ آشنا شد. او در این دوره نقش مؤثری در تحویل پروژه پنجرههای خورشیدی داشت که امروزه در ساختمان کنفرانس دانشگاه EPFL نصب شدهاند.
پس از آن، با توجه به علاقهاش به حوزه پژوهش، تصمیم گرفت ادامه تحصیلات خود را در مقطع دکتری در دانشگاه کمبریج انگلستان دنبال کند و با یکی از برجستهترین اساتید دنیا در حوزه مواد آلی برای کاربردهای اپتوالکترونیکی همکاری کند. در این دوره وارد حوزه فیزیک شد و با بهرهگیری از علوم بنیادی و تجهیزات پیشرفته مشخصهیابی، موفق به کشف استراتژیهای نوین در توسعه سلولهای خورشیدی مبتنی بر پرُوسکایت شد. یافتههایش در ژورنالهای معتبر «ساینس» و «نیچر» منتشر شد و در سال ۲۰۱۸ جایزه بهترین رساله دکتری فیزیک را از مؤسسه بینالمللی فیزیک دریافت کرد. همچنین بهعنوان سخنران کلیدی در کنفرانس سالانه نیمهرساناهای بریتانیا دعوت شد.
پس از دکتری، دوره فلوشیپ تخصصی خود را به عنوان محقق مستقل در کالج ولفسون و دانشکده فیزیک دانشگاه کمبریج گذراند. در سال ۲۰۱۹ بهعنوان استادیار در کالج دانشگاهی لندن (UCL) مشغول به کار شد.
او اکنون دانشیار کالج دانشگاهی لندن است و در حوزه تحقیق و تدریس در زمینه ساخت مواد پیشرفته کاربردی برای دستگاههای اپتوالکترونیکی، از جمله سلولهای خورشیدی و دیودهای نوری، و همچنین تولید سوختهای سبز مانند هیدروژن و متانول با استفاده از سامانههای الکتروشیمیایی، فعالیت میکند.
گوگل اسکالر مجتبی عبدی
در ادامه مصاحبه ما را با این محقق ایرانی میخوانید:
چه چیزی باعث شد که به فکر مهاجرت بیفتید؟ بعد از مهاجرت چه رشتهای را ادامه دادید و روی چه پروژههایی تحقیق کردید؟
یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد به مهاجرت فکر کنم، نبود زیرساختهای مناسب برای انجام کار تحقیقاتی در زمینه مورد علاقهام در ایران بود. با اینکه پذیرش مستقیم کارشناسی ارشد از دانشگاه شریف داشتم، اما امکانات و شرایط لازم برای ادامه تحقیق در حوزه مورد نظرم فراهم نبود. پروژهای که در دوره کارشناسی انجام دادم – به گفته استاد داور، در حد پایاننامه کارشناسی ارشد بود – به من نشان داد که چالشهای پژوهشی در ایران، بهویژه در حوزههای تجربی و آزمایشگاهی، چقدر عمیق است. حتی برای انجام سادهترین آزمایشها، وقت زیادی صرف تهیه مواد اولیه و وسایل آزمایشگاهی از خارج از دانشگاه میشد.
دلیل دیگرم برای مهاجرت، تمایل به تجربه فضای آکادمیک بینالمللی بود. از دوستانم که مهاجرت کرده بودند شنیده بودم که این تجربه میتواند در رشد شغلی، علمی، و حتی فردی تأثیرگذار باشد. ماندن طولانیمدت در یک فضا باعث میشود طرز فکر فرد محدود شود و متناسب با همان محیط شکل بگیرد، در حالی که پژوهش، بهویژه در سطح بینالمللی، نیازمند انعطافپذیری ذهنی و تجربه فرهنگها و ساختارهای دانشگاهی متنوع است.
تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد در سوئیس بسیار پربارتر از آن چیزی بود که در ایران تجربه کرده بودم. این دوره نه تنها شامل گذراندن دروس تخصصی در سال اول بود، بلکه در سال دوم فرصتی فراهم میکرد تا نیمی از سال را در قالب کارآموزی (internship) در صنعت بگذرانیم و نیم دیگر را صرف انجام پروژه تحقیقاتی دانشگاهی کنیم. من هم ابتدا با یک شرکت سازنده سلولهای خورشیدی در سوئیس همکاری کردم و سپس پروژهام را با استادم – که خود مخترع سلولهای خورشیدی رنگدانهای بود – ادامه دادم.
یکی دیگر از مزایای این دوره، امکان انجام پروژههای تحقیقاتی کوتاهمدت در قالب «پروژه ترمی» از همان سال اول بود. این پروژهها به دانشجویان کمک میکرد تا زودتر با فضای آزمایشگاه و ابزارهای تخصصی آشنا شوند. من نیز ۲ پروژه ترمی انجام دادم که حاصل آن یک مقاله علمی بود.
در نیمه دوم سال دوم، پروژهای را آغاز کردم که روی مادهای تازهکشف شده به نام «پروسکایت» متمرکز بود. من از اولین پژوهشگرانی بودم که کاربرد این ماده را در ساخت نسل جدید سلولهای خورشیدی بررسی کردم. نتیجه این تحقیقات، چاپ سه مقاله علمی در ژورنالهای معتبر بینالمللی از جمله Nano Letters و Advanced Energy Materials بود.
برای دوره بعد دکتری فلوشیپ گرفتید. تفاوت فلوشیپ با پسادکتری چیست؟ و در این دوره روی چه زمینهای کار کردید؟
پس از اتمام دوره دکتری، مسیرهای مختلفی برای ادامه فعالیت وجود دارد. این مسیرها میتوانند شامل موقعیتهای پسادکتری روی پروژههای تعریف شده توسط اساتید، اشتغال در بخش تحقیق و توسعه شرکتهای دانشبنیان و صنعتی مرتبط با زمینه تحقیقاتی، یا ورود به مشاغل اجرایی و مشاورهای در صنعت باشند. اما برای کسانی که علاقهمند به ادامه مسیر آکادمیک هستند، فلوشیپ (Fellowship) یکی از مناسبترین گزینههاست. در فلوشیپ، پژوهشگر امکان دارد پروژه تحقیقاتی خود را مستقل طراحی و اجرا کند؛ از مرحله تعریف مساله تا انجام آزمایشها و تحلیل دادهها. فلوشیپها معمولاً رقابتی هستند و دریافت آنها نیازمند ارائه پیشنهاد تحقیقاتی قوی و متمایز است.
در دوره فلوشیپ، روی نسل جدید نیمهرساناها برای دیودهای نوری و آشکارسازها، در کنار پروژههای جاری در زمینه سلولهای خورشیدی، مواد پروسکایت، گرافن و نانوساختارهای دوبعدی تحقیق کردم. این مواد به دلیل خواص نوری و الکترونیکی منحصر بهفرد، کاربردهای فراوانی در فناوریهای اپتوالکترونیکی دارند. این دوره ۲ ساله به من فرصت داد تا با آزادی عمل بیشتری یافتههای دوران دکتریام را توسعه دهم و در حوزههای گستردهتری به کار ببرم. حاصل این فعالیتها چاپ مقالاتی در مجلات معتبر بینالمللی مانند Nature و Nature Photonics بود، همچنین موفق به همکاری با دانشگاههایی نظیر آکسفورد، MIT در آمریکا و TU Delft در هلند شدم.
آیا در فلوشیپ فاند یا گرنت را خودتان درخواست میدهید و دریافت میکنید یا از قبل گرفته شده است؟
در فلوشیپ، پژوهشگر خود مسئول تأمین مالی پروژه است و باید فاند یا گرنت لازم را اخذ کند. این ویژگی به او اجازه میدهد پروژه مستقل خود را دنبال کند. اما در موقعیت پسادکتری، معمولاً استاد راهنما فاند پروژه را دریافت کرده و محقق پسادکتری را برای انجام بخشی از پروژه استخدام میکند.
لطفا در مورد دستاوردهای مهمی که داشتهاید توضیح دهید.
یکی از دستاوردهای برجسته من، بهبود چشمگیر خواص اپتیکی و الکترونیکی یک ماده نیمهرسانای جاذب نور به نام پروسکایت بود که به عنوان یکی از مواد اصلی نسل جدید سلولهای خورشیدی شناخته میشود. این ماده که در طبیعت یافت نمیشود و به صورت مصنوعی در آزمایشگاه سنتز میشود، به دلیل توان بالا در تبدیل نور به جریان الکتریسیته اهمیت ویژهای دارد. ویژگیها و عملکرد این ماده با تغییر ترکیب شیمیاییاش قابل تنظیم است که این قابلیت امکان افزایش کارایی آن را در دستگاههای اپتوالکترونیکی مانند سلولهای خورشیدی فراهم میآورد.
در تحقیقاتم با اصلاح ترکیب این ماده، موفق شدم میزان جذب نور و بازده تبدیل آن به برق را چندین برابر افزایش دهم. یکی از چالشهای اصلی پروسکایت، پایداری پایین آن است. با افزودن مواد مکمل به ساختار آن، هم پایداری ماده و هم عملکرد سلولهای خورشیدی مبتنی بر آن بهطور چشمگیری افزایش یافت.
نتایج این پروژه در مجله معتبر نیچر منتشر شد و بخشی از یافتههای آن به عنوان اختراع به ثبت رسید.
در یکی دیگر از پروژههای تحقیقاتیام، تمرکز بر درک مکانیزم ناپایداری این ماده بود. یکی از مشکلات مهم این است که بازدهی آن پس از مدتی در عملکرد سلول خورشیدی بهشدت کاهش مییابد. برای بررسی دقیقتر، از فناوری نانو جهت مطالعه ساختار داخلی پروسکایت استفاده کردیم. بخش مهمی از ساختار این ماده، بلورکها (کریستالیتها) هستند که توسط مرزدانهها از یکدیگر جدا میشوند. معمولاً مواد جامد در حالت پلیکریستالی وجود دارند که ریزساختار آنها متشکل از بلورکهای متعدد است.
ما دریافتیم که ناپایداری ماده ناشی از جابهجایی یونها و ایجاد تخلخل در مرزدانههاست. با ردیابی حرکت یونها در ساختار بلوری، متوجه شدیم که این تخلخلها نقش مهمی در افت بازدهی دارند. برای رفع این مشکل، از ترکیب چندین روش پیشرفته فیزیکی، شیمیایی و مهندسی مواد بهره بردیم.
در روش فیزیکی، خواص اپتیکی ماده بهبود یافت تا جذب و بازتاب نور افزایش یابد. در روش شیمیایی و مواد، از طریق افزودن ترکیبات خاص، ساختاری طراحی کردیم که عیوب کریستالی را به حداقل برساند. این رویکرد ترکیبی، درک عمیقی از نحوه عملکرد این ماده به ما داد و زمینهساز توسعه فناوری جدیدی در این حوزه شد.
نتایج این پروژه نیز در قالب مقالهای در مجله ساینس منتشر شد.
شما کار جالبی در مورد «بازیافت تابش» انجام دادید. لطفا در مورد این موضوع هم صحبت کنید.
زمانی که یک فوتون به سلول خورشیدی تابیده میشود، انرژی آن باعث ایجاد یک جفت الکترون-حفره در ماده جاذب میشود. حرکت و جابهجایی این الکترونها و حفرهها در داخل سلول نهایتاً منجر به تولید جریان الکتریکی میشود.
همه فوتونهایی که وارد سلول خورشیدی میشوند، انرژی کافی برای ایجاد جفت الکترون-حفره ندارند. برخی از فوتونها دارای انرژی بیشتری هستند که بخش اضافی آن به صورت گرما از دست میرود. در مواردی که فوتون دارای انرژی بسیار بالا باشد، هنگام ورود به سلول خورشیدی، میتواند به ۲ فوتون تبدیل شود. هر یک از این فوتونها سپس میتوانند به یک یا ۲ جفت الکترون-حفره تبدیل شوند که با یکدیگر برخورد کرده و در نهایت تعداد بیشتری جفت الکترون-حفره در ساختار ماده ایجاد میشود.
پروسکایت، مادهای است که حدود ۱۰ سال پیش کشف شده، اما بسیاری از ویژگیها و خواص آن هنوز به طور کامل شناخته نشده است. در تحقیقات ما برای اولین بار ثابت شد که با تغییرات کوچک در ترکیب پروسکایت، میتوان از آن در سلولهای خورشیدی استفاده کرد. ما به ویژه پدیده بازجذب نور برگشتی در پروسکایت را کشف کردیم و نشان دادیم که بازدهی آن میتواند با بهترین مواد رایج در سلولهای خورشیدی مانند سیلیکون و «گالیم آرسناید» —که به دلیل هزینه بالایش عمدتاً در کاربردهای خاص مانند فضاپیماها استفاده میشود— رقابت کند و حتی در برخی موارد بهتر باشد.
شما فناوریای را طراحی کردهاید که در آن میتوان میزان جذب نور خورشید توسط مواد را مشاهده کرد. لطفا در این مورد هم توضیح بدهید.
تکنیکی که در دوره دکتری و پس از آن توسعه دادم، روشی کاملاً نوین برای بررسی خاصیت جذب نور مواد بود. در حال حاضر، دستگاههای رایجی مانند «UV-Vis» وجود دارند که تنها توانایی اندازهگیری جذب نور در محدوده مشخصی را دارند و از این نظر محدودیت آشکارسازی دارند.
اما در دانشگاه کمبریج، ما دستگاهی را راهاندازی کردیم که توانایی اندازهگیری جذب نور را با چندین مرتبه بزرگی (orders of magnitude) بالاتر نسبت به دستگاههای معمولی دارد و بعدها این فناوری تجاریسازی شد. این دستگاه قادر است اطلاعات دقیق و بسیار مفیدی درباره جذب نور و کیفیت نیمهرسانایی یک ماده ارائه دهد.
با استفاده از این فناوری، میتوانیم به راحتی تشخیص دهیم که آیا مادهای که ساختهایم برای کاربرد در سلولهای خورشیدی مناسب است یا خیر و همچنین کاربردهای احتمالی آن را بهتر بشناسیم.
در زمینه تبدیل دیاکسید کربن به سوخت چه تحقیقاتی انجام دادهاید؟
یکی از پروژههایی که سالهاست روی آن کار میکنم، توسعه کاتالیستهایی برای تبدیل دیاکسید کربن به سوخت و همچنین جداسازی آب و تبدیل آن به سوختهای سبز مانند هیدروژن است. در این تحقیقات، با استفاده از روش الکترولیز، دیاکسید کربن و آب را به سوختهایی مثل متانول و اتیلن تبدیل میکنیم که به طور مستقیم برای تولید انرژی قابل استفاده هستند.
این فرآیند یک چرخه بسته ایجاد میکند، زیرا متانول پس از مصرف دوباره به دیاکسید کربن و آب تبدیل میشود و این چرخه بهطور مکرر ادامه مییابد. محاسبات اولیه ما نشان میدهد که با تکرار این چرخه، میزان دیاکسید کربن در محیط کاهش مییابد.
ارتباط این پروژه با تحقیقات قبلی من، استفاده از مواد نوین برای جداسازی مؤثر عناصر است که در هر ۲ پروژه مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین زمانی که روی سلولهای خورشیدی کار میکردیم، یکی از مسائل مهم، استفاده بهینه از انرژی تولید شده توسط آنها بود. یکی از راهکارهای رایج ذخیره انرژی، استفاده از باتریهاست، اما باتریها در بلندمدت بازدهی ذخیره انرژی پایینی دارند. بنابراین، ما به دنبال مواد و روشهایی هستیم که بتوانند انرژی را با بازدهی بالا و به صورت بلندمدت ذخیره کنند.
یکی از انگیزههای اصلی ما برای تحقیق در این حوزه، مساله گرمایش زمین و تغییر اقلیم است. طبق توافقنامه پاریس (معاهده بینالمللی الزامآور در زمینه تغییرات اقلیمی که در سال ۲۰۱۵ توسط ۱۹۶ کشور تصویب شد)، بشر موظف است تا سال ۲۰۵۰ میزان انتشار دیاکسید کربن را به صفر برساند.
در حال حاضر، سوختهای هیدروژنی بهعنوان یکی از گزینههای مهم برای رسیدن به اهداف این معاهده مورد توجه قرار گرفتهاند، اما بزرگترین چالش، نحوه انتقال این سوخت است، زیرا هیدروژن بسیار قابل اشتعال و خطرناک است. ما هماکنون روی تولید هیدروژن کار میکنیم و مبحث انتقال و ذخیرهسازی آن نیز در اولویت تحقیقات ما قرار دارد.
این سوختها کاربردهای فراوانی در صنایع مختلف از جمله خودروسازی، پتروشیمی و همچنین بهعنوان ماده اصلی پیلهای سوختی جهت تولید برق دارند.
آیا در تحقیقاتتان از هوش مصنوعی هم استفاده میکنید یا خیر؟
بله، در تحقیقات اخیرمان از هوش مصنوعی در طراحی مواد جدید و همچنین برنامهریزی آزمایشها بهره میبریم. به این صورت که بدون نیاز به ساخت فیزیکی ماده در آزمایشگاه، هوش مصنوعی به ما پیشبینی میکند که ترکیب چند ماده چه ویژگیها و خصوصیات نهایی خواهد داشت. این رویکرد علاوه بر صرفهجویی در زمان، باعث کاهش مصرف مواد نیز میشود.
علاوه بر این، هوش مصنوعی به ما کمک میکند تا بهترین فرآیندهای مورد نیاز برای رسیدن به کاربرد مورد نظر را روی ماده اعمال کنیم. این کار موجب کاهش چشمگیر هزینهها و زمان توسعه فناوری میشود.
با توجه به اینکه دانشگاه و صنعت در ایران تقریبا ۲ جزیره مجزا از هم هستند، به نظر شما برای ایجاد این ارتباط و یا تقویت آن باید چه کار کرد؟
در کشورهای پیشرفته، بودجه قابلتوجهی صرف تولید علم، بهویژه در علوم پایه میشود. اما مهمتر از آن، هماهنگی بین دانشگاه و صنعت است؛ هر ۲ بخش بودجهگذاری میکنند تا تحقیقات علمی را به فناوریهای کاربردی تبدیل کنند که به حل مشکلات آن کشور کمک کند.
در ایران، تعداد محدودی از اساتید در پروژههای صنعتی مشارکت دارند، اما این همکاریها معمولاً پراکنده و محدود است و متأسفانه اغلب نتایج تحقیقات به شکلی که برای کل کشور کاربرد داشته باشد، به مرحله اجرا نمیرسد.
معمولا در اوقات فراغت به چه کارهایی میپردازید؟ آیا کتاب میخوانید یا فیلم تماشا میکنید؟ چه فیلم یا کتابی را به ما پیشنهاد میدهید؟
معمولاً ورزش میکنم، کتاب میخوانم و فیلم تماشا میکنم. ورزشهای مورد علاقهام فوتبال و والیبال هستند. کتابهایی که میخوانم عمدتاً در حوزه رشد و توسعه فردی و روانشناسی قرار دارند. از جمله کتابهایی که به شما پیشنهاد میکنم میتوانم به «چگونه زندگی خود را دوباره بیافرینیم» اثر جفری یانگ، «کار عمیق» اثر کال نیوپورت و «هنر شفافاندیشیدن» اثر رولف دوبلی اشاره کنم.
کتاب «چگونه زندگی خود را دوباره بیافرینیم» به تلههای ذهنی و احساسی خاصی میپردازد که ما را از رشد و پیشرفت بازمیدارند. این کتاب به شما میآموزد چگونه با شناسایی و تغییر الگوهای ناکارآمد ذهنی و عاطفی، زندگی بهتری بسازید.
کتاب «کار عمیق» درباره اهمیت و ارزش روزافزون توانایی انجام کارهای عمیق است؛ مهارتی که در دنیای امروز رو به کمیابی میرود، اما ارزش آن بیش از پیش افزایش یافته است. این کتاب ۲ هدف دارد: اول متقاعد کردن شما به صحت فرضیه «کار عمیق» و دوم آموزش چگونگی بهکارگیری این مهارت با تربیت ذهن و تغییر عادتهای کاری، بهگونهای که کار عمیق محور اصلی زندگی حرفهای شما شود.
کتاب «هنر شفافاندیشیدن» درباره اصلاح تفکر و شناخت خطاهای شناختی است که به طور ناخواسته روی تصمیمات و مسیر زندگی تأثیر میگذارند. رولف دوبلی در این کتاب نشان میدهد که این خطاها برای همه ما در هر موقعیتی پیش میآید، اما مشکل اصلی آن است که اغلب این خطاها شناسایی نمیشوند و همین موضوع باعث بروز اشتباهات مکرر میشود که زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
از بین سریالها، سریال آمریکایی «خانه کاغذی» (Money Heist) در ژانر درام جنایی-سرقت و سریال کرهای «بازی مرکب» (Squid Game) در ژانر ماجراجویی، دلهرهآور و پادآرمانشهری را به شما پیشنهاد میکنم.
مجله «نیچر» سال گذشته مقاله جنجالی را منتشر کرد با این مضمون که دانشجویان فارغالتحصیل ۶ برابر مردم عادی افسرده میشوند و بحران سلامتی در میان دانشمندان و محققان جهان به شدت بالاست. خود شما چه نوعی از این فشار را تحمل کردهاید و به نظرتان دانشگاهها چقدر میتوانند در حل این ماجرا نقش داشته باشند؟
مشکل اصلی، ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و کار یا تحصیل است. خوشبختانه برخی دانشگاهها و حتی شرکتهای بزرگ توجه ویژهای به این موضوع دارند و تلاش میکنند این تعادل را برای دانشجویان و کارکنان خود آسانتر کنند. این موضوع در محیط صنعت کمی سادهتر است، چون فرد پس از ترک محل کار میتواند ذهنش را به زندگی شخصیاش معطوف کند. اما در فضای آکادمیک، بهویژه در بخش تحقیقات، جدا کردن کامل کار از محیط خانه بسیار دشوار است. کار آکادمیک چندبعدی است و ذهن محقق به صورت همزمان درگیر امور مختلفی مثل تأمین بودجه، تدریس، تعامل با دانشگاه، پیشرفت شغلی، جذب دانشجو و تجهیز آزمایشگاههاست.
برای مقابله با این چالش، در برخی دانشگاهها دفاتری راهاندازی شده که روانشناسان متخصص به تمامی اعضای دانشگاه - از کارمندان اداری گرفته تا دانشجویان و اساتید- خدمات مشاوره و حمایت روانی ارائه میدهند تا سلامت روان بهتری داشته باشند. همچنین دورههای آموزشی متعددی در این زمینه برگزار میشود که به دانشجویان و کارکنان کمک میکند تعادل بهتری بین کار و زندگی شخصی برقرار کنند و فشارهای روانی خود را مدیریت نمایند.
با توجه به کارهای تحقیقاتی که انجام میدهید، آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم میکنید؟
با توجه به فعالیتهای تحقیقاتی که انجام میدهم، آینده دنیای علم و فناوری را بسیار روشن و با سرعتی نجومی میبینم. پیشرفتهای دیجیتال که در ۲۰ سال گذشته بهوضوح قابل مشاهده بوده، نمونهای ملموس از این روند است. در حوزه انرژی نیز چارهای جز حرکت به سمت تولید و مصرف انرژیهای تجدیدپذیر و جایگزینی سوختهای فسیلی با سوختهای پاک نداریم و بهزودی از نظر عملیاتی به این هدف خواهیم رسید.
در زمینه سلولهای خورشیدی، هماکنون در کشورهای پرجمعیت شاهد استقبال گستردهای از این فناوری هستیم و پیشبینی میکنم این روند به زودی در سراسر جهان فراگیر شود. با کشف مواد و فناوریهای نوین، قیمت این سلولها به مرور کاهش خواهد یافت و در نتیجه دسترسی کشورها به این فناوری آسانتر میشود.
امیدوارم ایران با پتانسیل ژئوپلتیکی فوقالعادهای که در زمینه استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و سوختهای پاک دارد، بتواند در منطقه خاورمیانه پیشرو باشد. به ویژه که مشکلات کمبود انرژی فشار زیادی بر مردم، صنایع و روند پیشرفت کشور وارد کرده است. امیدوارم با تصمیمگیریهای درست و بهرهگیری از نیروهای متخصص، شاهد رشد و توسعه روزافزون در این حوزه باشیم.
به نظر میرسد که چین یک زمانی از آمریکا کپیبرداری میکرد، اما هماکنون خودش به یکی از قطبهای اصلی علم و فناوری تبدیل شده است. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا چین میتواند رقیب خود یعنی آمریکا را شکست دهد؟ و آیا ایران در زمینه حکمرانی علمی میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد یا خیر؟
بله، کشور چین در دهه گذشته با اتخاذ تصمیمهای هوشمندانه و اجرای سیاستهای حمایتی بلندمدت برای دانشگاهها، نیروهای متخصص، شرکتهای دانشبنیان و فناوریهای کلیدی، به قطبی انکارناپذیر در بسیاری از حوزهها تبدیل شده است. این پیشرفت عظیم، نتیجه سالها سرمایهگذاری و سیاستگذاری دقیق در جهت منافع ملی و تبدیل شدن به یکی از قطبهای اصلی علم و فناوری است که در کوتاهمدت امکانپذیر نبوده است.
پیشبینی برنده نهایی در رقابت ابرقدرتها کار دشواری است، اما غیرقابل انکار است که چین اکنون پا به پای آمریکا پیش میرود و در برخی فناوریها حتی از بسیاری کشورها پیشی گرفته است. به عنوان مثال، چین بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده سلولهای خورشیدی در جهان است و در زمینه هوش مصنوعی نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. کیفیت تحقیقات دانشگاهی چین نسبت به دهه گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته که نشاندهنده سیاستهای بلندمدت، سرمایهگذاری و حمایت برنامهریزیشده از جامعه دانشگاهی و متخصصان است.
در مورد ایران، با توجه به پتانسیلهای طبیعی و سرمایههای انسانی فوقالعاده، قطعاً قابلیت تبدیل شدن به قطب علم و فناوری در منطقه وجود دارد. حمایت همهجانبه از دانشگاهها، متخصصان و شرکتهای دانشبنیان، بهعلاوه تسهیل ارتباط دانشگاه و صنعت از طریق بودجههای حمایتی و همسوسازی آنها با نیازهای استراتژیک کشور، میتواند راهکاری مؤثر در این مسیر باشد.
آیا ازدواج کردهاید؟ فرزند هم دارید؟ چطور میتوانید بین کار و زندگی شخصیتان تعادل ایجاد کنید؟
بله، من ازدواج کردهام ولی فرزندی ندارم. بهطور کلی سعی میکنم مدیریت زمان خوبی داشته باشم و زمان کار و زندگی شخصیام را کاملاً از هم جدا کنم. برای این منظور، معمولاً در خانه موبایل یا لپتاپ کاریام را در دسترس قرار نمیدهم تا ذهنم به محیط کار برنگردد و بتوانم روی زندگی شخصیام تمرکز کنم.
انتهای پیام/
نظر شما