در شب بیستم خرداد، وقتی آسمان یزد رنگ زعفران گرفته بود و بادگیرهای باستانی شهر در سکوت عمیق کویر ایستاده بودند، اتفاقی تاریخی رخ داد که فراتر از مرزهای این شهر کهنسال بود. جهان، برای بار دیگر به سراغ یزد آمد، اما این بار نه برای ستایش معماری خشتیاش یا حیرت از قناتهای دیرپایش، بلکه برای تعظیم به هنری که طی هفتصد سال، در سکوت و عمق، در کارگاههای کوچک و دستهایی خردمند، از فلز و آتش، از صبر و مهارت، آثاری آفریده که اکنون نماد برتری فرهنگی یک تمدن شناخته میشوند. ثبت جهانی زیورآلات سنتی یزد، نه یک اعطای عنوان ساده که پذیرش جهانی از عمق و عظمت میراثی بود که در قلب کویر ایران، مقاومتر از سنگ و درخشانتر از طلا، زنده مانده است.
سعد قدومی، رئیس شورای جهانی صنایعدستی، در میان شور جمعیتی که برای این جشن مردمی گرد آمده بودند، کلماتی به زبان آورد که عمق حقیقی این رویداد را آشکار کرد. او از «لحظهای تاریخی» سخن گفت، از «روزی باشکوه» که تنها یک شهر نمیتواند مالک آن باشد، چراکه این پیروزی، پیروزی یک فلسفه زندگی است؛ فلسفهای که در آن انسان، در سختترین شرایط طبیعی، نه تنها تسلیم نمیشود، بلکه زیبایی و هنر را به اوج میرساند. این ثبت جهانی، شهادت بر این حقیقت است که آنچه در یزد طی قرنها شکل گرفته، تنها یک صنعت محلی نیست، بلکه یک «میراث زنده» است که در خود روح و هویت یک ملت را جای داده است.
آنچه این لحظه را فراتر از یک جشن محلی یا حتی ملی میکند، درک عمیق جهانیان از ماهیت واقعی زیورآلات یزد است. قدومی با تأکید بر اینکه این جواهرات «تنها تزیینی نیستند»، به قلب ماجرا اشاره کرد. هر قطعه از این زیورآلات، چه یک جفت گوشواره ظریف با نقوش اسلیمی، چه یک دستبند چکشکاری شده با فیروزههای نیشابور، و چه یک گردنبند سنتی با آویزهای نمادین، حامل کدهای فرهنگی، باورها و ارزشهایی است که نسلها آنها را به یکدیگر منتقل کردهاند. این زیورآلات، شناسنامههایی کوچک و قابل حمل از تمدنی هستند که در آن «مهارت، تابآوری و برتری فرهنگی» در یک ترکیب منحصربهفرد، هنری بیبدیل آفریده است.
تأکید قدومی بر اینکه در یزد «معماری، اقلیم، ایمان و صنایعدستی در طول قرنها در هم تنیده شدهاند تا یک شاهکاری فرهنگی را خلق کنند»، کلید فهم عمیقتر این هنر است. زیورسازی یزد، مانند تمام دیگر جلوههای تمدن این شهر، پاسخی هوشمندانه و خلاقانه به چالشهای محیط پیرامون است. همانطور که بادگیرها برای تسخیر باد و خنکسازی هوا در گرمای کویر ابداع شدند، و قناتها برای شکست دادن خشکسالی و آوردن حیات به قلب بیابان حفر گردیدند، زیورآلات یزد نیز با بهرهگیری بهینه از منابع محدود، با تکنیکهایی که هر گرم طلا را به حداکثر زیبایی میرسانند، و با نمادهایی که عمیقترین باورهای مردم این سرزمین را بازتاب میدهند، به وجود آمدهاند.
اما شاید عمیقترین پیام این مراسم، در نگاه آیندهنگرانه قدومی نهفته باشد. او این ثبت را «سنگ بنای آینده» خواند و آن را «فراخوانی به آینده یزد» دانست. این یک هشدار مهربانانه و در عین حال جدی است؛ هشداری مبنی بر اینکه این عنوان جهانی، مقصد نهایی نیست، بلکه نقطه آغاز مسیری است که باید با برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری هدفمند و تعهد جمعی طی شود. سرمایهگذاری در صنایعدستی، افزایش حضور در بازارهای جهانی، و ایجاد معیشت پایدار برای هنرمندانی که «در برابر فراموشی سنتها مقاومت میکنند»، اکنون از مسئولیتهای همه ماست؛ از دولت که باید زیرساختها را فراهم کند، تا بخش خصوصی که میتواند در بازاریابی و توسعه بازارها نقش کلیدی ایفا کند، و تا جامعهای که با حمایت و خرید آگاهانه، این هنر را زنده نگه میدارد.
در این شب تاریخی، وقتی مردم یزد در کوچههای تنگ و خیابانهای پهن شهرشان جشن میگرفتند، در واقع جشن پیروزی «دستانی که روح تمدن را شکل میدهند و حفاظت میکنند» بود. این ثبت جهانی، اعتراف صریح جهان به این حقیقت است که در قلب کویر ایران، در شهری که «با خرد شکل گرفته»، گنجینهای از هنر، هویت و حکمت نهفته است که نه تنها متعلق به مردم یزد یا ایرانیان، بلکه میراث مشترک بشریت است. هفتصد سال تاریخ در هر ضربه چکش، هفتصد سال صبر و مقاومت در هر طرح و نقش، و هفتصد سال عشق و تعهد در هر قطعهای که از کارگاههای یزد بیرون میآید، امروز توسط جهان به رسمیت شناخته شد و مهر تأیید جهانی بر آن نهاده گردید.
علیرضا شفیعی
نظر شما