نقش هنر در روایت و بیان حماسه‌های ملی در ایران

مهدی سرتاج*

هنر به عنوان یکی از بنیادی‌ترین ابزارهای شناخت و ارتباط انسانی، همواره در تمامی جوامع بشری نقشی اساسی و بی‌بدیل در شکل‌دهی به فرهنگ‌ها، هویت‌ها و تاریخ ایفا کرده است. در کشورهای مختلف، هنر جلوه‌های گوناگونی دارد ادبیات، نقاشی، موسیقی ،سینما، تئاتر… هر کدام به نوبه خود می‌توانند به انتقال احساسات و تجربیات انسانی کمک کنند. در ایران، با توجه به تاریخ غنی و قدمت چندین هزار ساله، فرهنگ و هنرهای ملی ما به‌عنوان ابزاری قوی در روایت حماسه‌ها و داستان‌های ملی شناخته می‌شوند. حماسه‌ها به معنای واقعی کلمه، داستان‌های شگفت‌انگیزی هستند که از شجاعت، فداکاری و قهرمانی‌های جوانمردان سرزمین ایران صحبت می‌کنند. این داستان‌ها، که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند، در قلب فرهنگ ایرانی قرار دارند و می‌تواننددرشکل‌های مختلف هنری تجلی یابند

نقش هنر در روایت حماسه‌های ملی تنها محدود به بیان قصه‌ها و انتقال اطلاعات نیست، بلکه تأثیر عمیق‌تری بر هویت و احساسات جمعی یک ملت دارد. از طریق هنر، ما قادر به درک و تجربه احساساتی چون عشق، وفاداری، شجاعت و از خودگذشتگی می‌شویم که در حماسه‌ها نهفته‌اند. در ادبیات فارسی، شاهنامه فردوسی نه تنها یک اثر ادبی بلکه یک متن حماسی است که ارزش‌ها و آرمان‌های ملت ایران را به تصویر می‌کشد. فردوسی با زبانی شیوا و بی‌نظیر داستان‌های قهرمانان ایران را به تصویر می‌کشد و در این مسیر به حفظ هویت و تاریخ ملت کمک می‌کند.

به همین ترتیب، هنر ایرانی که شامل نقاشی‌های مینیاتوری، موسیقی سنتی و نمایش‌های مختلف و… می‌شود، به روایت حماسه‌ها و داستان‌های ملی کمک می‌کنند. نقاشی‌های معروفی که شخصیت‌های ملی و حماسه‌های آنان را به تصویر کشیده‌اند، غالباً در کتب تاریخی و ادبیات حماسی قرار دارند و بازتاب‌دهنده احساسات و ارزش‌های فرهنگی ایرانیان هستند. این آثار نه‌تنها به حفظ تاریخ کمک می‌کنند، بلکه به ارتقاء هویت ملی و تقویت حس همبستگی در میان مردم می‌انجامند.

با وجود این، نقش هنر در بیان حماسه‌های ملی به همین‌جا ختم نمی‌شود. هنر می‌تواند به عنوان کاتالیزوری برای ایجاد الهام و انگیزه در جوانان و نسل‌های آینده عمل کند. داستان‌های قهرمانی و مثال‌های موفق از پیروزی‌های ملت‌ها می‌تواند به عنوان منابع الهام‌بخش جوانان مورد استفاده قرار گیرد. این حماسه‌ها در قالب آثار هنری به نسل‌های آینده ارائه می‌شوند و آنها را به تلاش برای حفظ و تقویت هویت ملی ترغیب می‌کنند.

از طرفی، هنر می‌تواند به تقویت حس همبستگی ملی کمک کند. برگزاری آئین هائی که به روایت داستان‌های حماسی می‌پردازند در کنار تولیدات هنری، این احساس را در مردم ایجاد می‌کند که بخشی از یک فرهنگ و تاریخ مشترک هستند. در ایران، مراسم‌های نوروزی، آئین پهلوانی و زورخانه‌ای، نقالی و پرده خوانی و…به عنوان نمادی از تجلی فرهنگ و تاریخ، نه تنها آئین ملی بلکه فرصتی برای بازنمودن حماسه‌های ملی و تاریخ گران‌بها است.

نقش هنر در روایت حماسه‌های ملی در سایر کشورهای جهان نیز قابل مشاهده است. به‌عنوان مثال، در یونان باستان، تئاتر و شعر نه‌تنها ابزاری برای سرگرمی بوده، بلکه به روایت داستان‌های حماسی و ملی کمک شایانی کرده است. آثار هومر، مانند "ایلیاد" و "اودیسه"، نه تنها داستان‌هایی حماسی بلکه ابزارهایی برای آموزش ارزش‌ها و سنن ملی بوده‌اند. این آثار، از طریق اجراهای زنده، به بینندگان احساس تعلق و افتخار به هویت ملی را منتقل می‌کنند.

در چین، ادبیات و هنر به شکلی مشابه در حفظ حماسه‌های ملی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. آثار کلاسیکی چون «کتاب جنگ» که شامل اشعار حماسی و ملی است، به توصیف ارزش‌ها و آرمان‌های قوم چینی پرداخته و هنر به عنوان ابزاری برای یادآوری تاریخ و فرهنگ عمل می‌کند. از نقاشی‌ها و مجسمه‌ها گرفته تا تئاترها، همگی به نقل داستان‌های حماسی و آموزش ارزش‌های فرهنگی کمک می‌کنند.

در هند نیز حماسه‌های ملی نظیر «ماهاباراتا» و «رامایانا» به صورت گسترده در هنرهای نمایشی تجسم یافته‌اند. این داستان‌ها تنها داستان‌های حماسی نیستند، بلکه آموزه‌های اخلاقی و فلسفی عمیقی را نیز منتقل می‌کنند.

در آمریکای لاتین، هنرمندانی مانند دیگو ریورا و فرناندو بوترو از هنر خود به منظور حفظ و روایت حماسه‌های ملی و مبارزات اجتماعی استفاده کرده‌اند. این هنرمندان با آثار خود، تاریخ و مبارزات آزادی‌خواهانه را به تصویر کشیده و به مردم احساس تعلق و افتخار به هویت فرهنگی و ملی خود را منتقل می‌کنند.

از سوی دیگر، درکشورهای افریقایی، هنر به عنوان یک ابزار قدرتمند در حفظ تاریخ، حماسه‌ها و فرهنگ مورد استفاده قرار می‌گیرد. ظلم و ستم و مقابله با آن یکی از مفاهیمی است که هنر آفریقایی به شدت به آن گره خورده است.

مورخین و سرایندگان داستان‌های شفاهی و هنرمندان موسیقی جزو عناصر اصلی روایت حماسه‌ها هستند. مورخین شفاهی و هنرمندان نقش کلیدی در انتقال داستان‌های حماسی و تاریخی ایفا می‌کنند و این داستان‌ها به‌راحتی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند. هنر سبب می‌شود که نسل‌های جوان با تاریخ و فرهنگ خود آشنا شوند و هویت خود را بیابند.

به‌طور کلی، هنر به عنوان یک زبان جهانی، قادر است احوالات، احساسات و تجربیات انسانی را به بهترین شکل ممکن انتقال دهد. در این روند، هنرمندان با آثار خود میان روایت‌های حماسی و ارزش‌های ملی پیوندی ژرف ایجاد می‌کنند. این پیوند نه‌تنها موجب غنای فرهنگی می‌شود بلکه نقش فعالی در جاری‌سازی هویت‌های ملی در دل تاریخ ایفا می‌کند.

در ایران، هنر نه‌تنها به حفظ و انتقال تاریخ‌های حماسی کمک کرده، بلکه حس هویت ملی و همبستگی مردم را تقویت می‌کند. هم‌چنین، ما می‌توانیم با نگاهی به نمونه‌های هنری در سایر کشورها، بر اهمیت هنر در شکل‌دهی به هویت‌های ملی و انتقال ارزش‌های فرهنگی تأکید کنیم. با گذر زمان و تغییرات اجتماعی، نگرش ما به هنر و ارزش‌های آن باید توسعه یابد تا نسل‌های آینده نیز از این میراث گرانبها بهره‌مند شوند

در نهایت، نقش هنرمندان به عنوان حافظان این میراث فرهنگی و روایت‌گران حماسه‌های ملی، باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد. آنها با آثار خود می‌توانند ارزش‌ها، باورها و تجارب ملت را تجلی بخشند و از این طریق، حس تعلق و افتخار به هویت ملی را در دل مردم پرورش دهند. حفظ آثار هنری مرتبط با حماسه‌های ملی نه‌تنها برای نسل فعلی بلکه برای نسل‌های آینده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و باید به عنوان یک مسؤولیت اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شود.

مهدی سرتاج - منتقد سینما و کارشناس فرهنگی

کد خبر: 1273587

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =