گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران؛ تحلیل پیش رو خلاصه و نقدی است بر مقاله «Pornography of Networked Feminism: The Case of Iranian “Feminist” Instagrammers» اثر دکتر احسان شاهقاسمی، استاد دانشگاه تهران است. مقاله به بررسی پدیده "فمینیسم شبکهای" در میان اینفلوئنسرهای ایرانی اینستاگرام و ارتباط آن با مفهوم "هرزهنمایی" میپردازد. نویسنده مقاله دکتر احسان شاهقاسمی، استاد دانشگاه تهران، در حوزه مطالعات فرهنگی و رسانه است. وی با تمرکز بر تحلیل پدیدههای اجتماعی نوین و تأثیرات فضای مجازی بر فرهنگ و هویت، آثار متعددی را به جامعه علمی عرضه کردهاست. دکتر شاهقاسمی با رویکردی انتقادی به مسائل روز، همواره تلاش کرده تا ابعاد پنهان و پیچیدگیهای پدیدههای اجتماعی را آشکار سازند. علاوه بر پژوهشها و مقالات علمی، موضع گیری ها و مصاحبه های دکتر شاه قاسمی، وی را به چهرهای شناختهشده در عرصه مطالعات رسانهای ایران تبدیل کرده است. هدف از این تحلیل، ارائه درکی جامع از استدلالها، یافتهها و پیامدهای پژوهش دکتر شاه قاسمی در زمینه صفحات اینستاگرامی فمینیستهای ایرانی است.
مقاله دکتر شاهقاسمی به بررسی پدیده "فمینیسم شبکهای" در میان اینستاگرامرهای ایرانی میپردازد و آن را با مفهوم "هرزهنمایی" پیوند میزند. نویسنده، رفتارهای زنان فعال در عرصه اینستاگرام را تحلیل میکند، بهویژه آن دسته که خود را فمینیست مینامند و به نوعی بازنمایی اغراقشده یا نمایشی از فمینیسم ارائه میدهند. به عبارت دیگر، مقاله به دنبال بررسی این موضوع است که چگونه برخی از زنان در فضای مجازی، با استفاده از ابزارهای رسانهای و شبکههای اجتماعی، تصویر خاصی از فمینیسم را ارائه میدهند که ممکن است با اهداف و اصول اصلی این جنبش در تضاد باشد.
در چکیده مقاله، نویسنده به بررسی تضاد رویکرد جدید برخی فمینیستهای اینستاگرامی ایرانی میپردازد که از تصویر بدن زنِ جوان و جذاب برای مقابله با شیءانگاری زن استفاده میکنند، اما در عمل همان الگوها را بازتولید میکنند. این صفحات فمینیستی به طور سیستماتیک زنان مسنتر و زنان در شرایط نامناسب معیشتی را حذف میکنند، که نشان میدهد این نوع فمینیسم بیشتر به دنبال جذب مخاطب و کسب شهرت است تا حل مشکلات واقعی زنان. در نهایت، نویسنده نتیجه میگیرد که فمینیسم شبکهای عمدتاً برای مردان و مرتبط با "نگاه مردانه" عمل میکند، یعنی به جای توانمندسازی زنان، به دنبال جلب توجه مردان و تأیید دیدگاههای مردسالارانه است.
محبوبیت اینستاگرام در ایران: نویسنده با اشاره به محبوبیت فزاینده اینستاگرام در ایران پس از فیلتر تلگرام، به مهاجرت گسترده کاربران ایرانی به این پلتفرم و عواقب فرهنگی و اجتماعی ناشی از آن میپردازد. این مهاجرت نه تنها باعث تغییر در الگوهای مصرف رسانهای شده است، بلکه تأثیرات عمیقی بر ارزشها، هنجارها و رفتارهای اجتماعی داشته است.
وابستگی به محبوبیت و کسب درآمد: دکتر شاهقاسمی به وابستگی روزافزون تعداد دنبالکنندگان به محبوبیت، قدرت و درآمد اشاره میکند و ورود ابتذال و تمرکز بر مصرفگرایی و دیدهشدن را حتی در حوزههایی مانند فمینیسم مورد بررسی قرار میدهد. به عبارت دیگر، نویسنده معتقد است که منطق حاکم بر اینستاگرام، منطق "اقتصاد توجه" است که در آن، هر کس تلاش میکند تا با جلب توجه بیشتر، سرمایه بیشتری(اعم از مالی، اجتماعی و فرهنگی) کسب کند. این موضوع به ویژه در مورد فمینیسم شبکهای اهمیت دارد، زیرا نشان میدهد که چگونه این جنبش نیز ممکن است تحت تأثیر این منطق قرار گیرد و به جای تمرکز بر اهداف اصلی خود، به دنبال جذب مخاطب و کسب شهرت باشد.
تعریف پورنوگرافی: دکتر شاهقاسمی با توضیح لغوی واژه پورنوگرافی(از یونانی: نوشتن درباره فاحشهها)، به تبدیل شدن پورنوگرافی به یک صنعت چند میلیارد دلاری در سنت غرب اشاره میکند. این صنعت نه تنها از نظر اقتصادی اهمیت دارد، بلکه تأثیرات فرهنگی و اجتماعی عمیقی نیز بر جوامع مختلف داشته است.
تعریف دینز: وی با استناد به تعریف دینز، پورنوگرافی را هر تولیدی میداند که عمدتاً برای تسهیل تحریک جنسی مردانه باشد. نویسنده تأکید میکند که ماهیت پورنوگرافی به تجربه ذهنی مخاطب وابسته است و بر این اساس، تشخیص مصادیق آن میتواند دشوار باشد. این موضوع نشان میدهد که تعریف پورنوگرافی یک موضوع پیچیده و چندوجهی است و نمیتوان یک تعریف قطعی و جامع برای آن ارائه داد.
اختلافات درونی جنبش: مقاله به اختلافات درونی جنبش فمینیسم درباره پورنوگرافی اشاره میکند؛ برخی آن را ابزاری برای شیءانگاری و تحقیر زنان میدانند، در حالی که برخی دیگر آن را دریچهای برای آزادی و بیان هویت زنان تلقی میکنند. این اختلافات نشان میدهد که فمینیسم یک جنبش یکپارچه نیست و دیدگاههای مختلفی در مورد مسائل مختلف وجود دارد.
دیدگاههای مختلف: نویسنده دیدگاههای مختلف نسبت به پورنوگرافی را از منظر تاریخی و اجتماعی بررسی میکند و به پیچیدگیهای این بحث اشاره دارد. این بررسی نشان میدهد که پورنوگرافی نه تنها یک موضوع جنسی، بلکه یک موضوع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که نیازمند بررسی دقیق و همهجانبه است.
نتنوگرافی: در این مقاله از روش نتنوگرافی (مطالعه قومنگاری آنلاین) استفاده شده است. این روش به نویسنده اجازه میدهد تا به بررسی عمیق و دقیق رفتارها و تعاملات کاربران در فضای مجازی بپردازد، در ادامه مقاله نویسنده به مراحل این روش تحقیق پرداخته و تشریح میکند.
انتخاب صفحات فمینیستی(@feminism.everyday ، @samaneh_savadi، @freevaar، @faranak_amidi): نویسنده چهار صفحه فمینیستی ایرانی را برای آنالیز انتخاب کرده و به بررسی مطالب، تصاویر و لحن پستها طی چند ماه پرداخته است. انتخاب این صفحات بر اساس معیارهای خاصی صورت گرفته است که در ادامه توضیح داده میشود.
ملاکهای انتخاب: ملاکهای انتخاب صفحات شامل فعال بودن، تعداد بالای دنبالکنندگان، و بارگزاری منظم محتوا بوده است. این معیارها به نویسنده کمک کردهاند تا صفحاتی را انتخاب کند که تأثیرگذار و نمایندهای از فمینیسم شبکهای در ایران هستند.
یافتههای پژوهش:
حذف زنان مسن و بازتولید تصویر غالب: تصاویر و محتوای صفحات عمدتاً با زنان جوان و زیبا پر شده است و زنان مسن و کسانی که دارای وضعیت معیشتی پایین هستند، کمتر دیده میشوند. این موضوع نشان میدهد که فمینیسم شبکهای در ایران بیشتر به دنبال ارائه یک تصویر خاص و ایدهآل از زن است تا بازتاب واقعیتهای متنوع و پیچیده زندگی زنان.
جلب نگاه مردانه: از تکنیکهایی برای جلب نگاه مردانه استفاده میشود، حتی به نام فمینیسم. این تکنیکها شامل استفاده از تصاویر جذاب و تحریکآمیز، ارائه محتوایی که به دنبال تأیید دیدگاههای مردسالارانه است، و تمرکز بر مسائل سطحی و غیرضروری است.
جنسیسازی قاعدگی: تصاویری غیرواقعی و بزکشده از قاعدگی و تجربه زنان ارائه میشود، در جهت جذابیت و جذب دنبالکننده بیشتر. به عبارت دیگر، نویسنده معتقد است که حتی مسائل مربوط به سلامت و بدن زنان نیز در این صفحات، به ابزاری برای جلب توجه و کسب سود تبدیل شدهاند.
کالاییشدن و پیامدهای آن:
بازاری برای قدرت و ثروت: نویسنده معتقد است که فمینیسم شبکهای در ایران به بازاری برای قدرت و ثروت تبدیل شده است و بسیاری از فعالان فمینیست واقعی که با زنان آسیبپذیر و محروم کار میکنند، کمتر دیده میشوند؛ زیرا رویکردشان مطابق با جذابیتهای فضای مجازی نیست.
کمرنگ شدن مطالبات اصلی: تمرکز بر کسب درآمد و برجستهکردن مسائل فردی به جای چالشهای ساختاری و عمیق زنان ایرانی، از دیگر پیامدهای این پدیده است.
نتیجهگیری:
انتقاد از فمینیسم شبکهای: مقاله با انتقاد از روند حاضر فمینیسم شبکهای ایرانی که به جای نقد ساختار سلطه، وارد بازی نگاه مردانه و بورس فضای مجازی شده است، به پایان میرسد.
پنهان شدن مطالبات زنان عادی: نویسنده تأکید میکند که مطالبات اصلی زنان محروم و عادی جامعه از فضای پرهیاهو و ظاهرفریب اینستاگرامی حذف و پنهان میشوند. این موضوع نشان میدهد که فمینیسم شبکهای در ایران ممکن است به جای کمک به حل مشکلات زنان، به تشدید نابرابریها و نادیدهگرفتن صدای زنان محروم منجر شود.
نقد و ارزیابی مقاله:
نقاط قوت: مقاله دکتر شاهقاسمی از نظر نتیجهگیری درست است و به خوبی توانسته است ابعاد مختلف پدیده فمینیسم شبکهای در ایران را مورد بررسی قرار دهد. این مقاله، نشان میدهد که چگونه فمینیسم شبکهای ممکن است با اهداف و اصول اصلی فمینیسم در تضاد باشد.
پیشنهادات برای پژوهشهای آتی: با این حال، به نظر میرسد که مقاله میتوانست با بررسی شبکه فمینیستهای ایرانی نیز ابعاد جدیدی از این پدیده را آشکار سازد. همچنین، پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آتی از راه تحلیل کامنتها و تحلیل شبکه مخاطبان اینستاگرام به بررسی اثرگذاری نگاه این فمینیستها و انحرافشان از مبانی فمینیسم بر جامعه زنان ایرانی پرداخته شود. این رویکرد میتواند به درک عمیقتری از تأثیرات این پدیده بر جامعه و فرهنگ ایران منجر شود و به ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت فمینیسم در ایران کمک کند.
نتیجهگیری نهایی:
مقاله «هرزهنمایی فمینیسم شبکهای: مطالعه اینستاگرامرهای "فمینیست" ایرانی» اثر دکتر احسان شاهقاسمی، گامی مهم در جهت فهم پدیده فمینیسم شبکهای و پیامدهای آن در جامعه ایران است. این مقاله با روشنگری درباره تناقضات و چالشهای این پدیده، میتواند به آگاهیبخشی و اصلاح رویههای غلط کمک کند و به ترویج یک فمینیسم واقعی و مؤثر در ایران منجر شود.
نظر شما