به گزارش گروه دانشگاه ایسکانیوز، سودابه سلیمانی معاون علوم، مهندسی و کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی گفت: در حوزه آموزش در دانشگاه، مانند سایر دانشگاهها، در ابتدای هر نیمسال یک تقویم آموزشی به دانشگاهها ارسال میشود که شامل بازه زمانی ثبتنام، زمان برگزاری امتحانات و موارد مشابه است. این یک امر جاری و روتین آموزشی است که همه دانشگاهها با آن مواجهند و امور خود را بر همان اساس پیشمیبرند و موضوع عجیبی محسوب نمیشود.
مهمترین مسئلهای که این روزها وجود دارد و در دانشگاه آزاد نیز از نیمسال گذشته رقم خورده، این است که ما باید با تحولات فناوری و تکنولوژی همگام باشیم. اگر همگام نشویم، در واقع مسیر را از دست دادهایم. عقبافتادگی در این مسیر میتواند لطمات زیادی به کل کشور وارد کند و زمانی که آموزش دچار آسیب شود، به دنبال آن پژوهش نیز دچار لطمه خواهد شد.
اگر در حال حاضر خود را بهعنوان پدر و مادر در نظر بگیریم، فرزندانی داریم که حتی اگر در سنین کودکی، ابتدایی یا دبیرستان باشند، بهراحتی با چتباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی ارتباط برقرار میکنند و هر زمان که سؤالی برایشان پیش میآید، آن را در ابزارهایی مانند چتجیپیتی و موارد مشابه مطرح و پاسخ خود را دریافت میکنند. این موضوع نشان میدهد هوش مصنوعی با ضریب نفوذ بالایی وارد نظام آموزشی کشور شده و آموزش عالی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
این نفوذ از دوران ابتدایی آغاز شده و اگر ما این موضوع را رها کنیم و به آن توجه نکنیم، قطعاً در دانشگاهها با یک عقبماندگی بزرگ مواجه خواهیم شد. نیمسال گذشته، دانشگاه آزاد فعالیت خود را در زمینه استفاده از ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در آزمونهایی آغاز کرد که از دانشجویان دکتری تخصصی اخذ میشود. متأسفانه به دلیل حمله رژیم صهیونیستی و جنگ ۱۲روزهای که به کشور تحمیل شد، وقفهای در این مسیر ایجاد شد و امکان ادامه کامل این روند فراهم نشد. بااینحال، این دوره کوتاهمدت برای ما تجربهای مفید بود که نقاط ضعف و چالشهای پیشرو را بهخوبی آشکار کرد و مشخص شد برای اینکه بتوانیم این موضوع را بهصورت فراگیر در دانشگاه دنبال کنیم، چه مواردی را باید مدنظر قرار دهیم تا نه دانشجویان دچار آسیب شوند و نه از تغییراتی که در سطح جهان در حال وقوع است، عقب بمانیم.
در حال حاضر، برنامهریزی برای آزمون دکتری تخصصی نیمسال اول سال تحصیلی 1404-1405 یکی از موضوعاتی بوده که در جلسات کمیته اجرایی آموزش دانشگاه به طور جدی دنبال شده و به جمعبندیهای مناسبی در این زمینه رسیدهایم. مشکلات و چالشهای موجود شناسایی و این موضوع بررسی شده که با توجه به محدودیتهایی که فعلاً وجود دارد، چه اقداماتی انجام دهیم تا آزمونهایی که از دانشجویان اخذ میشود؛ اولاً بهصورت سالم برگزار شود و ثانیاً از ابزارهای هوش مصنوعی موجود غافل نمانیم.
این موارد پیگیری شده و قرار است در هفته آتی به واحدهای دانشگاهی ابلاغ شود که آزمونها به چه صورتی برگزار شوند. درعینحال، اگر از خودم بهعنوان عضو هیئتعلمی آغاز کنم، باید بگویم ما اعضای هیئتعلمی، اگر بخواهیم در حوزه هوش مصنوعی دقت و توجه بیشتری داشته باشیم، لازم است تغییراتی در تمامی ابعاد ایجاد کنیم؛ از مدل آموزشی گرفته تا روشهای آزمونگیری، تا بتوانیم همگام با این تحولات پیشبرویم. واقعیت این است، ما که حدود ۳۰ سال پیش تحصیل کردهایم، در آن زمان اساساً بحث هوش مصنوعی مطرح نبود و حتی فناوریهای رایانهای نیز پیشرفت چندانی نداشتند.
اکنون اگر قرار باشد با همان روشهایی که در گذشته آموزش دیدهایم و با همان متدها آزمون برگزار کنیم، مسیری را که امروز در آن قدم گذاشتهایم با سرعت بسیار کمی طی خواهیم کرد. به نظر من، این موضوع میتواند لطمهای جدی بهنظام آموزشی کشور و در نهایت به روند توسعه کشور وارد کند. زمانی که درباره توسعه یک کشور صحبت میکنیم، بنیاد توسعه کشور بر آموزش و پژوهش دانشگاهها استوار است. این آموزش دانشگاهی است که ابتدا باید در مسیر صحیح قرار گیرد، سپس پژوهش شکل بگیرد و در ادامه، این دو در کنار یکدیگر زمینه پیشرفت فناوری را فراهم کنند تا در نهایت توسعه کشور محقق شود.
آیا در ترمهای آینده سایر مقاطع تحصیلی نیز به این فرایند اضافه خواهند شد تا آنها امکان استفاده از این شیوه را داشته باشند یا اینکه این برنامهریزی صرفاً برای دانشجویان دکتری در نظر گرفته شده است؟ نکته دوم، دغدغههایی از جنس کیفیت است که دانشجوی دانشگاه آزاد با این مدل برگزاری امتحان آیا با کیفیت مورد سنجش قرار میگیرد؟ فردی که به این شیوه ارزیابی میشود استحقاق لازم را دارد؟ این ابهام برای بسیاری از افراد، بهویژه کسانی شکل میگیرد که نگاه سنتی به آموزش دارند؛ به این معنا که تصور میکنند امتحان با هوش مصنوعی ممکن است سادهتر باشد، بهصورت کتابباز برگزار شود و فضای بیشتری در اختیار دانشجو قرار گیرد و در نتیجه، پاسخگویی به سؤالات آسانتر از حالت عادی شود. پاسخ شما به این نوع نگرش و انتقادهایی که مطرح میشود، چیست؟
کیفیت آموزش به بازه زمانیای بازمیگردد که دانشجو در کلاس درس حضور دارد و آموزش میبیند. بهویژه زمانی که از دانشجوی دکتری تخصصی سخن میگوییم، دیگر نباید امتحان پایانترم به معنای سنتی آن، معیار اصلی ارزیابی دانشجو تلقی شود و این نگاه، نگاهی است که باید تغییر کند. ما در این زمینه با دو رویکرد مواجهیم؛ یکی نگاه سنتی به آموزش که در آن استاد وارد کلاس میشود، آموزش ارائه میدهد، دانشجو در کلاس مینشیند، مطالب را میآموزد و در پایان ترم یک امتحان میدهد. اگر این روش سنتی باشد، نتیجه آن حافظهمحوری است؛ درحالیکه در شرایط کنونی، حافظهمحوری دیگر پاسخگو نیست.
امروزه تمامی منابع و مراجع علمی در دسترس عموم قرار دارد. به این معنا که اگر منِ استاد صرفاً مطالبی را در کلاس ارائه دهم، اینگونه نیست که آن مطالب در جای دیگری وجود نداشته باشد؛ دادهها و اطلاعاتی که مطرح میشود، در منابع متعدد موجود است و این موضوع در ارتباط با هوش مصنوعی نیز صدق میکند. به این معنا که شما میتوانید بگویید ما همین حالا نیز این کار را انجام میدهیم. زمانی که از چتجیپیتی یک سؤال میپرسیم، اگر درباره همان سؤال چند پرسش دقیقتر و جزئیتر نیز مطرح کنیم، پاسخ را بهصورت کامل و دقیق دریافت میکنیم.
حتی به مدلی که شما راحتتر متوجه شوید، پاسخ میدهد.
دقیقاً، زمانی که از آزمون پایانترم با استفاده از هوش مصنوعی صحبت میکنیم؛ نکته نخست، کیفیت آموزش در کلاس و نقش استاد است؛ آموزشی که دیگر نباید به شیوه سنتی ارائه شود. در اینجا مایلم تجربهای از دانشگاه آزاد را مطرح کنم. حدود 6 نیمسال است که در برخی واحدهای دانشگاه، بهصورت منتخب، مدل کلاسهای درس را به سمت الگوی «یادگیری معکوس» سوق دادهایم.
یادگیری معکوس به چه معناست؟
یادگیری معکوس به این معناست که بهجای آنکه صرفاً استاد دانشگاه در کلاس حضور داشته باشد و دانشجو تنها از استاد یاد بگیرد، فرایند یادگیری در سه مرحله انجام میشود. این سه مرحله مکمل یکدیگرند و موجب تعمیق موضوعی میشوند که دانشجو قصد دستیابی به آن را دارد. این سه مرحله شامل آموزش پیش از کلاس، آموزش حین کلاس و آموزش پس از کلاس است. پیش از کلاس به این صورت است که محتوای آفلاینی در اختیار دانشجو قرار میگیرد؛ محتوایی مرتبط با موضوعی که قرار است درباره آن بحث و گفتوگو شود.
دانشجو ابتدا بهصورت خودخوان با موضوع آشنا میشود و طبیعتاً در این مرحله بخشی از مفاهیم را درک میکند؛ سپس دانشجو در کلاس حضور پیدا میکند و موضوع با استاد مورد بررسی و اصطلاحاً چکشکاری قرار میگیرد؛ به این معنا که بحثها بهصورت گروهی در کلاس مطرح میشود، گفتوگو و مسئلهمحوری شکل میگیرد و آموزش تکمیل میشود. مرحله بعد، آموزش پس از کلاس است که در آن، به دانشجو یک کاربرگ ارائه میشود تا پس از حضور در کلاس و پایان جلسه، آن را تکمیل کند. این کاربرگ به استاد کمک میکند تا ارزیابی کند دانشجو از موضوعی که قرار بوده آموزش داده شود، تا چه میزان فهم و درک پیدا کرده است. این مرحله در واقع آخرین بازخوردی است که به استاد ارائه میشود، بنابراین یادگیری به روش سنتی دیگر مفهوم و کارکرد گذشته را ندارد. این نکته نخست است و همان عاملی است که موجب ارتقای کیفیت میشود.
زمانی که درباره کیفیت آموزش برای دانشجویان صحبت میکنیم و حتی اگر بخواهیم این موضوع را به دانشآموزان نیز تعمیم دهیم، دیگر مدل یادگیریای که در آن استاد صرفاً وارد کلاس شود، صحبت کند و درس را پیش ببرد، معنا ندارد. اگر قرار باشد تنها انتقال محتوا مدنظر باشد، امروز حجم بسیار زیادی از فیلمهای آموزشی و محتوای باکیفیت در فضای اینترنت در دسترس است که میتوان از آنها استفاده کرد. در این شرایط، این سؤال مطرح میشود که ضرورت حضور استاد در کلاس درس، چه در دانشگاه و چه در مدرسه، چیست؟ پاسخ این است که نقش استاد باید فراتر از صرف ارائه محتوا باشد. این همان بحث کیفیت آموزشی است که ما در دانشگاه آزاد به آن ورود کردهایم. بهویژه با توجه به اینکه معاونت ما، معاونت علوم، مهندسی و کشاورزی است و پایه این معاونت بر دروس پایهای مانند ریاضی و فیزیک استوار است، هدفگذاری شخصی من دقیقاً بر همین اساس بود؛ بهگونهای که دروس ریاضی و فیزیک را با مدل یادگیری معکوس در دانشگاه آزاد پیش بردیم. تأکید میکنم این طرح بهصورت منتخب اجرا شد. ما حدود 6 نیمسال این رویکرد را دنبال کردیم.
با توجه به اینکه پیشازاین، چهارسال در اداره کل آموزش فعالیت داشتم، حدود سهسال از این مدت را با همین رویکرد پیش رفتیم تا بازخوردها را دریافت و بررسی کنیم این مدل آموزشی چه اثری دارد. اتفاقاً بازخوردهای دریافتشده بسیار مثبت بود، هرچند اجرای آن بهصورت منتخب انجام شد. به این معنا که در هر نیمسال، سه تا پنج استان انتخاب میشدند و این دو درس با مدل یادگیری معکوس پیشمیرفت و بهصورت موازی نیز کلاسهایی با مدل سنتی برگزار میشد، یعنی اگر یک کلاس درس با مدل یادگیری معکوس تعریف میشد، یک کلاس موازی نیز وجود داشت که همان درس را با روش سنتی دنبال میکرد. انگیزه اصلی من از این کار آن بود که بررسی کنم یادگیری معکوس در خروجی دانشجویان، بهویژه در آزمون پایانترم، چگونه خود را نشان میدهد؛ آزمونهایی که بهصورت یکسان برای هر دو گروه برگزار میشد. نتایج بسیار مطلوب بود و نشان داد اگر دانشگاه بخواهد در زمینه تعمیق آموزش و ارتقای کیفیت یادگیری دانشجویان نقش مؤثری ایفا کند باید همین رویکرد را در پیشبگیرد.
تحلیلهای انجامشده نیز مؤید این موضوع بود و نتایج مثبتی به همراه داشت. در اینجا بحث کیفیت آموزشی روشن میشود و آنچه باقی میماند، بحث مرحله پایانی کار است، یعنی زمانی که از دانشجو آزمون گرفته میشود تا ارزیابی شود آیا آن درس را بهدرستی آموخته و آماده گذراندن آن هست یا خیر. آزمونهای ما نیز زمانی که میگوییم باید مبتنی بر هوش مصنوعی باشند، دیگر نمیتوانند به شیوه آزمونهای سنتی طراحی شوند. آزمونهای سنتی بهگونهای هستند که دانشجو میتواند بهراحتی سؤالات را به ابزارهایی مانند چتجیپیتی ارائه دهد و پاسخ آنها را دریافت کند و دقیقاً همین موضوع همان دغدغهای است که ممکن است برخی افراد نسبت به آن نگرانی داشته باشند. ما استادان باید یاد بگیریم که طراحی سؤال چگونه انجام شود، بهگونهای که حتی زمانی که دانشجوی ما از هوش مصنوعی نیز استفاده میکند، باز هم بتواند با دانشی که کسب کرده است، مسئله را تحلیل کند و به پاسخ صحیح برسد و بهنوعی بر هوش مصنوعی نیز غلبه کند.
این موضوع یکی از همان محدودیتهایی است که پیشتر به آن اشاره کردم. زمانی که از محدودیتها صحبت میکنیم، یکی از این محدودیتها خود استاد است؛ اینکه منِ استاد تا چه اندازه با این موضوع آشنا هستم و آیا آمادگی طراحی چنین سؤالاتی را دارم یا خیر. امروز با وجود هوش مصنوعی، طرح سؤالهای کلی و عمومی دیگر معنا ندارد و در مقابل سؤالات شخصیسازیشده اهمیت پیدا میکنند. تجربه این موضوع نیز وجود دارد. من خودم در نیمسال گذشته که این رویکرد اجرا شد، این کار را انجام دادم؛ به این صورت که طراحی سؤالات را بهگونهای انجام دادم که تقریباً برای هر دانشجو شخصیسازی شده بود.
این کار بهراحتی قابلانجام است، بهویژه در رشتههای فنی، مهندسی، علوم و کشاورزی که با عدد و رقم سروکار دارند. کافی است در هر سؤال، بهجای استفاده از یک عدد ثابت، از اطلاعاتی مانند دو رقم آخر شماره دانشجویی استفاده شود، بنابراین با کمی آشنایی بیشتر با این موضوع، میتوان طراحی سؤالات را بادقت و کیفیت بالاتری انجام داد؛ اما اینکه این کار چگونه باید انجام شود، نیازمند توانمندسازی استادان در سطح تمامی دانشگاههاست، نه فقط دانشگاه آزاد اسلامی. من مطمئنم هنوز بسیاری از استادان در دانشگاههای مختلف با این موضوع آشنایی کافی ندارند و برایشان تا حدی ناآشنا و غریب است.
آزمون سایر مقاطع تحصیلی نیز به این شیوه برگزار میشود؟
زمانی که هوش مصنوعی با چنین ضریب نفوذ بالایی در تمام ابعاد زندگی ما وارد شده است، هدف قرار دادن صرفِ دانشجویان دکتری معنا پیدا نمیکند. بااینحال ما کار را از دانشجویان دکتری آغاز کردهایم؛ چراکه جامعه هدف کوچکتری هستند و این امکان را فراهم میکنند که بتوانیم مدل اجرایی خود را تکمیل و اصلاح کنیم. زمانی که این مدل به بلوغ و تکامل برسد، بله، بهطورقطع باید به سمت دانشجویان کارشناسیارشد و سپس دانشجویان کارشناسی حرکت کنیم.
اشاره کردید بخشی از این فرایند به استادان و بخشی دیگر به توانمندسازی دانشجویان بازمیگردد. بههرحال همه دانشجویان احتمالاً به یک اندازه با یک الگو یا حتی با نحوه استفاده و کار با این چتباتها آشنا نیستند و ممکن است این توانمندی در میان همه دانشجویان وجود نداشته باشد. از سوی دیگر، به نظر میرسد جنس آموزش نیز میتواند در برخی بخشها تغییر کند و متناسب با فناوریهای روز، از امکانات بیشتری برای آموزش دانشجویان استفاده شود. میخواهم سؤالم را از دو زاویه مطرح کنم؛ نخست اینکه در فضای آموزشی، برای خود دانشجویان، با محوریت هوش مصنوعی یا سایر فناوریهای نوین چه تدارکی اندیشیدهاید تا آمادگی لازم را پیدا کنند؛ بهویژه برای شرایطی که آزمونها بهصورت باز برگزار میشوند آنان بتوانند از این فرصت بهدرستی استفاده کنند و دوم اینکه برای سایر دانشجویان، بهمنظور ارتقای کیفیت آموزش و افزایش سطح کیفی دانشگاه، چه برنامهای برای بهرهگیری از این فناوریها در نظر گرفتهاید؟
نسل جوان امروز بسیار جلوتر از ما حرکت میکند. شاید برای ما حتی کار با تلفن همراه گاهی دشوار باشد؛ اما دانشآموزان دبیرستانی و دانشجویان، توانمندی بالایی در استفاده از ابزارهای مبتنی بر فناوریهای روز دارند. از این بابت نگرانی جدی وجود ندارد. اگر قرار باشد این مسیر را پیشببریم، بیشتر از سمت خود دانشگاه باید برنامهریزی و اقدام شود؛ چراکه دانشجویان ما در استفاده از این ابزارها توانمندند. البته نکاتی وجود دارد که لازم است به آن توجه شود. دانشجویان باید آموزش ببینند زمانی که میخواهند سؤال خود را از هوش مصنوعی بپرسند، با چه ظرافتها و از چه زوایایی باید آن را مطرح کنند تا اگر قصد استفاده از این ابزار برای پاسخگویی دارند، به پاسخ درست برسند. گاهی در این زمینه ضعفهایی مشاهده میشود. این مسئله در کلاس درس قابلحل است.
اگر تعمیق مفهومی بهدرستی در کلاس انجام شده باشد، دانشجو میتواند هوش مصنوعی را دقیقتر و صحیحتر راهنمایی کند تا پاسخ مناسبی دریافت کند. جالب است بدانید دانشجویان گاهی اوقات بهراحتی خطاهای هوش مصنوعی را تشخیص میدهند. پاسخهای هوش مصنوعی الزاماً همیشه دقیق و درست نیست و در بسیاری از مواقع دارای اشکال است؛ چراکه در نهایت محصول ساخته بشر است. دانشی که در آن شکل گرفته، مبتنی بر دادههای موجود و قواعدی است که بر آن اعمال شده و بر اساس آن توسعهیافته است. زمانی که داده یا سؤالی به آن داده میشود که در بانک اطلاعاتیاش وجود ندارد یا پاسخ روشنی برای آن تعریف نشده است، ممکن است دچار خطا شود. من شخصاً این موضوع را بررسی کردهام و با چنین مواردی مواجه شدهام، حتی زمانی که بهعنوان خطا به آن اعلام کردهام که پاسخ ارائهشده ایراد دارد، خود هوش مصنوعی نیز تأیید کرده و پاسخ را اصلاح کرده، یعنی اینکه اگر بخواهیم به دانشجویان خود در این زمینه کمک کنیم، مسئولیت کیفیتبخشی آموزش در کلاس بر عهده استاد است و باید این نقش را بهخوبی ایفا کنیم.
تا صحبت از هوش مصنوعی است به موضوع پژوهش هم بپردازیم. برای دانشجویان و بهطورکلی پژوهشگران در حوزه فعالیتهای پژوهشی چهارچوب خاصی در نظر گرفتهاید؟ اخیراً وزارت علوم راهنمایی ابلاغ و دانشگاهها برای استادان و پژوهشگران، حتی در مجلات، سیاستها، قواعد و ضوابطی مشخص کردهاند که استفاده از هوش مصنوعی در مقالات و فضای مجلات باید بر اساس آنها باشد. آیا در دانشگاه آزاد، تدارک خاصی دیده شده است؟
واقعیت این است نمیتوانیم بگوییم استفاده از هوش مصنوعی در پژوهش ممنوع است و دانشجویان نباید از آن در نگارش مقالات خود استفاده کنند. برعکس این ابزار باید بهعنوان یک دستیار آموزشی و پژوهشی در اختیار دانشجویان باشد و آنها بتوانند از آن بهره ببرند؛ اما دقیقاً همان نکتهای که در مورد آزمونها مطرح شد، در پژوهش نیز صادق است. اگر اشتباه نکنم، اخیراً جایزه نوبل به فردی اعطا شد که در پژوهش خود از هوش مصنوعی استفاده کرده است.
نوبل سال گذشته بود؟
بله، این موضوع اثبات شده، بنابراین استفاده از هوش مصنوعی در پژوهش ضروری است؛ اما باید توجه داشته باشیم چهارچوبهایی که تعیین میکنیم، چگونه باشد. در این زمینه کارگروهی طراحی کردهایم که شامل استادان خبرهای است که با این حوزه آشنا هستند و خودشان از آن استفاده میکنند تا چهارچوبهای مشخصی استخراج شود و دانشجویان بتوانند از هوش مصنوعی بهصورت مثبت بهره ببرند. امیدواریم بهزودی این کارگروهها به جمعبندی دقیقی برسند تا به طور خاص برای دانشگاه آزاد، متناظر با آنچه وزارت علوم اعلام کرده است، دستورالعملهایی برای دانشجویان کارشناسیارشد و دکتری در زمینه پایاننامهها و رسالههای آنها داشته باشیم.
یعنی دانشگاه آزاد نیز ظرف چندماه آینده دستورالعملی برای نحوه استفاده از هوش مصنوعی در پژوهشها خواهد داشت؟
تلاش ما این است که این کار را بادقت پیش ببریم و انجام دهیم و انشاءالله به آن دست یابیم.
از فضای پایان ترم و فصل امتحانات فاصله نگیریم، موضوع پیشدفاع چگونه پیش خواهد رفت؟ پیشدفاع یکی از حساسترین فرایندهایی است که در معاونت شما رقم میخورد و طی چندسال گذشته دانشجویان دکتری را بهشدت درگیر کرده است؛ موضوعی که هم حامیان زیادی داشته و هم در مقابل، برخی افراد با مشکلات جدی در این مسیر مواجه شدهاند. با توجه به تغییرات مدیریتی و بعضاً تفاوتهایی که ممکن است در فضای سیاستگذاری دانشگاه ایجاد شده باشد، آیا روند پیشدفاعها به همان شیوه گذشته ادامه پیدا خواهد کرد؟
البته پیشدفاع صرفاً مربوط به معاونت ما نیست، هرچند مسئولیت هماهنگی و برگزاری پیشدفاع بر عهده معاونت ما قرار دارد. بهویژه در ارتباط با سامانه پژوهشیار که بخشی از نظارت بر عملکرد آن نیز بر عهده من است. بااینحال پیشدفاع در تمامی معاونتها برگزار میشود. معاونت علومانسانی، به طور طبیعی با توجه به جمعیت بالای دانشجویی، درگیر این موضوع بهمراتب بیشتر است و معاونت ما در مقایسه با آن کمتر درگیر است. فکر میکنم حدود یکسوم از دانشجویان ما، نسبت به سایر معاونتها، فرایند پیشدفاع را طی میکنند. بااینحال لازم میدانم پیش از ورود به اصل بحث پیشدفاع، به پیشینه این موضوع اشارهای داشته باشم و یاد و خاطره آقای دکتر طهرانچی، رئیس شهید دانشگاه آزاد اسلامی را گرامی بدارم؛ کسی که مبدع بسیاری از اقدامات مثبت و اثرگذار در دانشگاه آزاد اسلامی بودند. ایشان بهدرستی و بادقت، اگر اشتباه نکنم در سال ۱۳۹۹ موضوع پیشدفاع را در دانشگاه آزاد اسلامی اجرایی کردند.
پیشدفاع موضوعی نیست که صرفاً مختص دانشگاه آزاد اسلامی باشد، بلکه در تمامی دانشگاهها وجود دارد و اگر دانشگاههای مختلف بررسی شوند، همگی فرایند پیشدفاع را دارند؛ اما آنچه در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داد، متمرکزشدن پیشدفاع دانشجویان بود. این تمرکز در برخی موارد باعث نارضایتی تعدادی از دانشجویان میشد؛ اما تصمیمی که در آن مقطع توسط رئیس شهید دانشگاه اتخاذ شد، تصمیمی درست و مبتنی بر دقت بود؛ چراکه هدف این بود یک موضوع مهم در دانشگاه آزاد با حساسیت و نظارت بیشتری دنبال شود. به همین دلیل، تمرکز پیشدفاع در سازمان مرکزی شکل گرفت و کمیتههای پیشدفاعی تعریف شدند.
طبیعتاً زمانی که دانشجو در کمیته پیشدفاعی شرکت میکند و با اعضایی مواجه میشود که آنها را نمیشناسد، این موضوع میتواند به افزایش استرس دانشجو منجر شود. این استرس گاهی ممکن است بر کیفیت ارائه رساله تأثیر بگذارد و در برخی موارد، متأسفانه به عدم قبولی در آن مرحله منجر شود. ما قصد حذف پیشدفاع را نداریم؛ اما در حال تغییر رویه برگزاری کل بازه پژوهشی رساله دکتری دانشجویان هستیم. در گذشته، روال به این صورت بود که دانشجو ابتدا از پروپوزال خود دفاع میکرد و وارد مرحله پژوهشی میشد. این بازه زمانی ادامه پیدا میکرد تا حدود یکسال بعد، زمانی که دانشجو به دستاوردهای لازم میرسید و پیشدفاع خود را برگزار میکرد.
این پیشدفاع در ابتدای کار در واحد دانشگاهی انجام میشد؛ اما در طول این بازه پژوهشی، عملاً نظارت مستمری وجود نداشت و بهصورت یکباره پیشدفاع برگزار میشد و در همان مقطع تصمیمگیری میشد که دانشجو آماده ورود به مرحله دفاع نهایی است یا خیر. ما تصمیم گرفتهایم این فرایند را به خود واحدهای دانشگاهی بسپاریم و این اتفاق در همان سطح واحدها رقم بخورد. به این معنا که گروههای آموزشی واحدهای دانشگاهی در طول بازه پژوهشی رساله دکتری، بهصورت مستمر تحلیل و ارزیابیهایی از روند کار دانشجو انجام دهند. این همان رویکردی است که در سایر دانشگاهها و در بسیاری از کشورهای دیگر نیز اجرا میشود. در این مدل، دانشجو موظف است گزارشهای پیشرفت کار خود را در بازههای زمانی 6ماهه ارائه دهد و درصد پیشرفت او مشخص شود.
اگر پیشرفت کار دانشجو مقبول واقع شود، پس از تکمیل این مراحل، وارد مرحله پیشدفاع میشود و فرایند ادامه پیدا میکند. با این شیوه، نظارت بهصورت مستمر انجام میشود و زمانی که نظارت مستمر باشد، اگر نقص یا اشکالی وجود داشته باشد، در همان مراحل اولیه شناسایی میشود. دانشجو در جلسات ارائه گزارش پیشرفت کار، بازخورد دریافت میکند و نواقص به او گوشزد میشود. این رویکرد کمک بیشتری به دانشجو میکند. در واقع، ما در حال اصلاح رویه هستیم و پیشدفاع را از حالت متمرکز خارج میکنیم. انشاءالله از نیمسال آینده، این مدل را بهصورت عملیاتی اجرا خواهیم کرد.
یعنی پیشدفاعهای نیمسال دوم ۱۴۰۵ دیگر بهصورت متمرکز برگزار نخواهند شد؟
انشاءالله همینطور است. در این مدل، فرایند ارزیابی در واقع یک ارزیابی کمکی برای دانشجویان است، نه صرفاً یک ارزیابی تصمیمگیرانه. زمانی که از گزارش پیشرفت کار دانشجو صحبت میکنیم، هدف صرفاً ارزیابی نیست، بلکه دانشجو در کنار استادان قرار میگیرد و استادان موارد نقص و ایراد را به او اعلام میکنند تا نسبت به رفع آنها اقدام کند.
در حال حاضر جلسه پیشدفاع برای دانشجویان برگزار میشود؟
پیشدفاع به چه معناست؟ به این معناست که دانشجو پس از دریافت راهنماییها و کمکها، یک جلسه پیشدفاع را با اساتید گروه آموزشی خود برگزار میکند و خود را ارائه میدهد. این مرحله در واقع آمادگی دانشجو برای دفاع نهایی است؛ آمادهشدن برای دفاع نهایی که داور از خارج واحد دانشگاهی میآید و قصد قضاوت دارد. این فرایند نهتنها مضر نیست، بلکه به دانشجو کمک میکند. اصطلاح «پیشدفاع» همچنان استفاده میشود، اما نگرانیها و استرسهای پیشین مربوط به آن حذف شده است.
صحبت از مقطع دکتری شد، آیا برای آزمون جامع نیز برنامهای دارید؟ دانشگاههای دولتی در حال برنامهریزی برای جایگزینهای آزمون جامع هستند؛ بهویژه برای دانشجویانی که شرایط بهتر و معدل بالاتری دارند. آیا دانشگاه آزاد نیز برای این مرحله تدارکاتی دیده و طراحی خاصی دارد؟
واقعیت این است که وقتی مدل آموزش را مرور میکنیم و میبینیم نیاز به تغییر دارد، نگاه به دانشجویان دکتری در بحث آزمون جامع نیز احتمالاً نیازمند تغییر است. آییننامه وزارت علوم را بررسی کردهایم و تاکنون چندین جلسه با معاونتهای دیگر داشتهایم تا در خصوص مدل آزمون جامع تصمیمگیری کنیم. هدف این است که اگر مدل آزمون جامع تغییر کند، با توجه به ساختار دانشگاه آزاد، بتوانیم فرایند را بهگونهای پیش ببریم که کیفیت کاهش نیابد، ارزیابی دقیق و درست انجام شود و دانشجویان با سلامت این مرحله را پشت سر بگذارند.
موضوع بعدی که بهویژه برای دانشجویان فنی و مهندسی از اهمیت خاصی برخوردار است مهارتآموزی و آشنایی با مهارتهایی است که بازار کار انتظار دارد. همیشه گلایهای از سوی صنعت وجود دارد که فارغالتحصیلان دانشگاهها به مهارتهای موردنیاز صنعت اشراف کافی ندارند و تسلط لازم، بهویژه در فعالیتهای عملی، را ندارند؛ بنابراین، دانشجویان مجبورند دورههای تکمیلی بگذرانند یا وارد فضای صنعت شوند تا مهارتهای خود را تکمیل کنند.
در دانشگاه آزاد، در سالهای اخیر اتفاقات مختلفی در حوزه مهارتآموزی رخداده است. شما هم گویا به دنبال ایجاد سامانهای ملی در حوزه کارآموزی هستید. در سال اخیر، آموزشهای عرصه نیز پررنگ شد، هرچند هنوز همه رشتهها به سطح مطلوبی در طراحی آموزشهای عرصه نرسیدهاند. سؤالم را اینگونه خلاصه کنم که وضعیت واحدها، بهویژه در ترمی که پشت سر گذاشتیم، در زمینه آموزشهای عرصه چگونه بوده است و مسیر پیش روی آموزش دانشگاه آزاد در این حوزه چگونه خواهد بود؟ همچنین در حوزه مهارتآموزی و کارآموزی، نگاه شما برای طراحی سامانه جدید چیست؟ به دنبال انسجام و نظم بیشتر هستید یا به شکل کیفی متفاوتی از کارآموزی توجه میکنید؟
در نیمسال گذشته، بخشنامه مربوط به کلاسهای درس عرصه در دانشگاه آزاد اسلامی ابلاغ شد و فکر میکنم دانشگاه آزاد از جمله دانشگاههای پیشرو در این حوزه است. بااینحال، برخی نواقص اولیه را مشاهده کردیم و بخشنامه را بازبینی کردیم. هنوز ابلاغ نهایی نشده است و قرار است نظرات دیگر همکاران نیز دریافت و جمعبندی شود تا بتوانیم کلاس درس عرصه را با دقت بیشتری، بهصورت واقعی و کاربردی، اجرا کنیم. وقتی کلاس درس عرصه تعریف میشود، باید واقعی باشد؛ یعنی دانشجو واقعاً در محیط عرصه حضور داشته باشد و صرفاً عنوان «عرصه» روی کلاس نباشد. بازبینی و اصلاحاتی روی بخشنامه انجام شده است و بهزودی ابلاغ خواهد شد.
چه تفاوتهایی با گذشته ایجاد شده است؟
برخی موضوعات مهم پیشازاین مدنظر قرار نگرفته بود؛ از جمله امنیت دانشجویان در محیط عرصه. بهعنوان مسئول آموزش، تأکید دارم که دانشجو باید به محیطی اعزام شود که امنیت او حفظ شود و قواعدی مانند بیمه و مراقبتهای لازم رعایت شود تا اتفاق ناخواستهای رخ ندهد. همچنین، محیط عرصه باید تحت نظارت واحد دانشگاهی باشد و موردتأیید آن قرار گیرد؛ به این معنا که استاد صرفاً محل را مشخص نکند و دانشجو را به آنجا بفرستد. علاوه بر این، میزان تغییر محتوای درسی که قرار است در عرصه ارائه شود، اهمیت دارد؛ اینکه چند جلسه از کلاس به عرصه منتقل شود، و هماهنگی میان استاد کلاس درس و استاد عرصه چگونه باشد، از دیگر مواردی است که در گذشته دیده نشده بود و اکنون تکمیل شده است. انشاءالله بهزودی این بخشنامه نیز ابلاغ خواهد شد.
در پاسخ به سؤال شما درباره اقدامات انجام شده، واقعیت این است که محیط عرصه برای معاونت ما اهمیت بیشتری دارد. البته سایر معاونتها نیز دانشجویان خود را در عرصه آموزش میدهند، مانند دانشجویان روانشناسی، اما حجم و اهمیت آن در رشتههای فنی و مهندسی تحتنظر معاونت ما بیشتر است.
قبل از اینکه به بحث کلاس درس عرصه بپردازم، یک نکته مهم را باید بیان کنم. شما اشاره کردید که صنعت گلایه دارد که دانشجویان مهارت کافی ندارند و پس از فارغالتحصیلی باید دورههای تکمیلی بگذرانند. این موضوع کاملاً درست است، اما دلیل آن این است که بسیاری از دانشجویان ما، به واسطه برنامه درسی خود، تنها مدت محدودی را در دوره کارآموزی میگذرانند و پیش از آن چیزی جز حضور در آزمایشگاههای مرتبط با مبانی تئوری دروس خود تجربه نکردهاند. درحالیکه محیط صنعت، انتظار دیگری دارد.
نکته مهم این است که هدف ما تربیت دانشجویانی با مهارتهای سطح پایین یا صرفاً تکنسین نیست؛ بلکه هدف تربیت مهندسینی است که صاحب سبک و نظر باشند، متخصص قوی و ایدهپرداز باشند؛ بنابراین، اگر بخواهیم فرایند دانشگاهی را بهدرستی پیش ببریم، همانند پژوهش دانشجویان، باید آموزشها را به دو بخش تقسیم کنیم؛ پژوهش بنیادین که به اصول دقیق نظری یک موضوع میپردازد و پژوهش کاربردی که به حل یک مسئله عملی میپردازد.
این دو نوع پژوهش کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند. دانشجویان در محیط دانشگاهی باید حتماً مبانی نظری دقیق را یاد بگیرند تا به مهندسینی صاحب ایده تبدیل شوند که پس از ورود به جامعه، بتوانند با سرعت بالا مهارتهای عملی را کسب کنند. با توجه به اینکه این مهندسین ممکن است وارد صنعت شوند، باید علاوه بر ایدهپردازی، توانمندیهای عملی نیز داشته باشند و دست به آچار باشند. البته مطمئن باشید که دانشجویان در هیچ دانشگاهی بهمحض فارغالتحصیلی کاملاً دست به آچار نیستند.
حتی دانشگاه شریف؟
بله حتی دانشگاه صنعتی شریف که خودم در آنجا تحصیل کردم. وقتی دانشجو با دانش قوی از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، وقتی وارد صنعت میشود میتوانند بهسرعت مهارتهای عملی را فراگیرند.
هدف دانشگاه آزاد این نیست که دانشجویان را با بدون مهارت به صنعت بفرستد، بلکه میخواهد این فاصله را به حداقل برساند. علت این که گفتید ما قرار است سامانه ملی کارآموزی را طراحی کنیم دقیقاً به همین دلیل است.
دانشجویان ما اگر قرار است وارد صنایع بزرگ شوند و بتوانند بخشی از مشکلات صنعت را برطرف کنند، باید در همان صنایعی حضور پیدا کنند که به نیروهایی با دانش کافی و مهارت مناسب نیاز دارند؛ بنابراین، سامانهای که از آن صحبت شد، سامانهای است که در آن بر نقاط مهم صنعتی کشور تمرکز میکنیم، با صنایع وارد مذاکره میشویم و از آنها میخواهیم ظرفیت مشخصی را اختصاص دهند تا در هر نیمسال، تعداد معینی از دانشجویان هر رشته بهعنوان کارآموز وارد آن صنعت شوند.
من بهشدت پیگیر اجرای این موضوع هستم. در نخستین سفرهای استانی خود، به استان مازندران سفر کردم و با همراهی و همت رئیس استان، جلساتی با صاحبان صنایع بزرگ استان برگزار شد تا مشخص شود صنایع آن منطقه چه نیازهایی دارند و انتظار دارند دانشجویان ما با چه مهارتهایی وارد آن صنعت شوند. این اطلاعات به ما کمک میکند تا حتی در برنامهریزی درسی، تاحدامکان تغییراتی ایجاد کنیم و دانشجویان را با مهارتهای بیشتری تربیت کنیم.
برای مثال، در آن جلسات مطرح میشد که اگر دانشجوی رشته مکانیک با نرمافزار خاصی آشنا باشد، برای آن صنعت بسیار مفید خواهد بود. این در حالی است که ما در دانشگاه، بدون ارتباط مستقیم با صنعت، از چنین نیازهایی آگاه نیستیم. اما زمانی که گفتوگوی مستقیم و مذاکره با صنعت شکل میگیرد، آنها دقیقاً نیازهای خود را بیان میکنند و ما در معاونت آموزشی میتوانیم تغییرات لازم را اعمال کنیم.
ضمن اینکه خوشبختانه وزارت علوم، دانشگاه آزاد اسلامی را در فهرست دانشگاههایی قرار داده است که امکان ایجاد تغییر در برنامهریزی درسی را دارند. این موضوع باعث شده دست ما برای اعمال این تغییرات بازتر باشد و بتوانیم مؤثرتر به نیازهای صنعت پاسخ دهیم. من هیچگاه از این تعبیر استفاده نمیکنم که دانشگاه باید به صنعت کمک کند، بلکه معتقدم دانشگاه و صنعت دو مسیر هستند که باید در کنار هم و همگام با یکدیگر حرکت کنند. اگر این همافزایی وجود داشته باشد، هم صنعت میتواند به دانشگاه کمک کند و هم دانشگاه به صنعت. در غیر این صورت، صنعت نمیتواند پیشرفت مطلوبی داشته باشد.
واقعیت این است که امروز صنعت ما همپای دانشگاه حرکت نمیکند و در بسیاری موارد عقبتر است. یکی از دلایل اصلی این موضوع، نبود ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت است؛ مسئلهای که تقریباً در همه دانشگاهها دیده میشود؛ بنابراین، ما باید بهطورجدی در جهت تقویت این ارتباط تلاش کنیم. نتیجه این کار هم کمک به صنعت است و هم افزایش مهارت دانشجویان ما.
یکی دیگر از ابعاد همکاری دانشگاه با صنعت، فعالیتهایی است که در سالهای اخیر تحت عنوان «پایش آزاد» در دانشگاه آزاد اسلامی دنبال شده است. این برنامه با این هدف طراحی شد که نهتنها صنایع، بلکه نهادها و فضای اجتماعی نیز بتوانند از پژوهشهای دانشجویان و اساتید دانشگاه آزاد، بهصورت مسئلهمحور استفاده کنند. پایش آزاد همچنان برقرار است؟ وضعیت برنامههای علمی دانشگاه و نحوه تعامل آنها با صنایع چگونه است؟ به طور مشخص، پاسخ دانشگاه آزاد اسلامی به نیازهای پژوهشی صنایع، مسائل و چالشهایی که صنایع با آن مواجه هستند، و نقشی که اساتید، پژوهشگران و دانشجویان دانشگاه در حل این مسائل ایفا میکنند، به چه شکلی در قالب این برنامهها دنبال میشود؟
دقیقاً ۵۱ برنامه علمی فعال داریم و این برنامهها با توجه به مسائلی که در حال حاضر به کشور ما اضافه میشود، در حال افزایش و تکمیل هستند. برای مثال، اکنون با موضوعاتی مانند ناترازی انرژی، بحران آب و مسائل زیستمحیطی مواجه هستیم که حداقل در حوزه محیطزیست، مسائل بسیار جدی محسوب میشوند. بر همین اساس، برنامههای علمی خود را داشتهایم و همچنان در حال تکمیل آنها هستیم. حتی ممکن است در حوزه ناترازی انرژی پیشتر برنامه علمی داشته باشیم، اما زمانی که مشاهده میکنیم یک مسئله تا این اندازه برجسته و پررنگ شده است، تصمیم میگیریم آن را بهصورت مستقل و در قالب یک برنامه علمی خاص دنبال کنیم؛ بنابراین این مسیر آغاز شده و در حال حاضر میتوان گفت بیش از یکسوم پایاننامهها و رسالههای دانشجویان دکتری ما مسئلهمحور شدهاند؛ یعنی مسائلی که از دل چالشهای واقعی استخراج شده، تعریف شده و پایاننامهها و رسالهها بر اساس آنها انجام شده است.
بااینحال، پیوند این پژوهشها با صنایع یا سایر نهادهایی که باید با آنها ارتباط برقرار شود، متناسب با رشدی که در بخش مسئلهمحوری داشتهایم، هنوز به همان نسبت شکل نگرفته است و لازم است تقویت شود. به بیان دیگر، ممکن است دانشجویان ما در حوزههایی مانند ناترازی انرژی کار کرده باشند، اما اینکه این فعالیتها به یک خروجی مشخص مانند قرارداد یا پروژه بیرونی منجر شود و پیوند مستقیمی میان پایاننامه و آن پروژه برقرار گردد، هنوز بهصورت مطلوب پیش نرفته است؛ هرچند انجام شده، اما بهاندازه کافی نبوده است.
به نسبت همان ۳۰ درصدی که اشاره کردید؟
بله، به نسبت آن ۳۰ درصد، این پیوند به طور کامل شکل نگرفته است. این موضوع یکی از برنامههای جدی من در ادامه مسیر است و در این زمینه با مجریان برنامههای علمی صحبت شده است. در تمام موضوعاتی که مطرح میشود، زمانی که درباره پژوهشهای دانشجویان صحبت میکنیم، اساساً رویکرد را به سمت پژوهشهای کاربردی سوق میدهیم تا برنامههای علمی تقویت شوند، البته بدون آنکه از پژوهشهای بنیادی غافل شویم.
در بحث مسئلهمحوری، به ۳۰ درصد اکتفا میکنید؟
خیر، این عدد حتماً باید توسعه پیدا کند. به نظر من، در سالهای گذشته نوعی توقف در برنامههای علمی وجود داشته و حتی ممکن است برخی از موضوعات آنها نیاز به تغییر داشته باشند؛ زیرا ممکن است چالشهای پیشین دیگر آن برجستگی و اهمیت گذشته را نداشته باشند و لازم باشد مسائل جدید وارد شوند. به همین دلیل، ما برنامههای علمی را بازنگری میکنیم، چالشهای جدید اضافه میکنیم و تلاش میکنیم دانشجویان را به سمت این موضوعات هدایت کنیم. از سوی دیگر، واحدهای دانشگاهی نیز به این سمت حرکت میکنند که پروژهها و طرحهایی را تعریف کنند تا پایاننامهها و رسالهها به آنها متصل شوند و در نهایت این زنجیره بهصورت کامل شکل بگیرد.
به موضوع بازنگری دروس اشاره کردید و به مجوزی که از وزارت علوم دریافت شده است. چه اتفاقی قرار است رخ بدهد که پیشازاین امکانپذیر نبوده است؟ برنامه دانشگاه آزاد برای استفاده از این مجوز که به گفته شما پیشازاین وجود نداشته چیست؟ به طور روشن، چه تغییری قرار است اتفاق بیفتد؟
ببینید، یکی از گلایههای همیشگی من این بود که چرا دانشگاه آزاد اسلامی در آن فهرست قرار نداشت. دانشگاه آزاد یک مجموعه با پتانسیل بسیار بالاست و واقعاً حیف بود که موضوع بازنگری سرفصلهای درسی در اختیار خود دانشگاه نباشد. دلیلش هم این است که در غیر این صورت، دانشگاه از تغییراتی که در جهان اتفاق میافتد عقب میماند.
البته پیشتر هم در مصاحبهای دیگر به این موضوع اشاره کردهام، اما برای روشنتر شدن بحث، اجازه بدهید یک مثال مشخص عرض کنم. احتمالاً خودتان هم میدانید که رشته تحصیلی من برق است. در حدود سال ۱۳۸۰، تغییرات مهمی در صنعت برق در سطح جهانی و در بسیاری از کشورها اتفاق افتاد و آن خصوصیسازی صنعت برق بود. وقتی صنعت برق خصوصی میشود، مباحثی مانند بازار، بورس انرژی و موضوعات مشابه مطرح میشود. در آن مقطع، دانشگاههایی مانند دانشگاه شریف، به دلیل اینکه اختیار بازنگری سرفصلهای درسی را خودشان داشتند، توانستند سریع واکنش نشان دهند. اگر امروز کارنامه آموزشی دوره دکتری من را نگاه کنید، خواهید دید که بسیاری از درسهایی که آن زمان گذراندهام، در برنامه درسی مصوب وزارت علوم وجود نداشت. این به چه معناست؟ به این معنای پاسخ سریع به تغییرات جهانی است.
این اتفاق باید در دانشگاه آزاد اسلامی هم میافتاد. اگر نتوانیم همگام با تغییرات جهانی حرکت کنیم، همیشه عقب خواهیم ماند و این همواره یکی از دغدغهها و گلایههای من بوده است. امروز خوشحالم که در جایگاهی هستم که میتوانم بگویم این اتفاق در دانشگاه آزاد اسلامی رقم خورده است. امیدوارم بتوانم از این اختیار بهدرستی استفاده کنم و در جهت اصلاح یا ایجاد تغییرات لازم قدم بردارم؛ تغییراتی که در نهایت به کشور کمک کند. واقعیت این است که اگر ما در دانشگاه یا هر جای دیگری مسئولیتی بر عهده داریم، این مسئولیت در نهایت برای خدمت به کشور است و توسعه کشور هدف اصلی ماست.
اجازه بدهید باز هم با یک مثال جلو بروم. امروز میدانیم که با ناترازی انرژی مواجه هستیم. مسئله چیست؟ مسئله این است که کشور با آلودگی هوا و ناترازی انرژی روبهروست و نیروگاههای مبتنی بر سوختهای فسیلی دیگر پاسخگو نیستند؛ بنابراین باید به سمت انرژیهای تجدیدپذیر حرکت کنیم؛ مانند پنلهای خورشیدی و موارد مشابه. سؤال اینجاست؛ آیا برنامههای درسی ما دقیقاً متناسب با این تحولات نوشته شدهاند؟ پاسخ منفی است. الان بحث ورود هوش مصنوعی است. همانطور که در ابتدای صحبت هم اشاره شد، هوش مصنوعی بهسرعت وارد عرصههای مختلف شده است. اما هوش مصنوعی را دقیقاً در کدام بخش از سرفصلهای درسی خود بهصورت جدی و دقیق دیدهایم؟ هنوز ندیدهایم.
بنابراین، اختیاری که اکنون در اختیار دانشگاه آزاد اسلامی قرار گرفته است، این امکان را فراهم میکند که بتوانیم دقیقاً همگام با این تغییرات حرکت کنیم و جلو برویم. این موضوع واقعاً یک فرصت و یک اتفاق مثبت برای دانشگاه آزاد اسلامی است و امیدوارم بتوانیم از این اختیار بهدرستی استفاده کنیم و گامهای مؤثری در این مسیر برداریم.
بهصورت عملیاتی قرار است چگونه برنامهریزی کنید؟
بهصورت عملیاتی، فعلاً کار را آغاز کردهایم و کمیتههای برنامهریزی را تشکیل دادهایم. اما توجه داشته باشید که بحث بازنگری، بحثی دقیق و حساس است. بههیچوجه نباید بهصورت سطحی از آن عبور کنیم یا به دنبال اقدامات زودبازده باشیم؛ مثلاً اینکه گفته شود هر ماه 10 سرفصل بازنگری شده است. این فرایند زمانبر است.
برای آن اولویتگذاری هم انجام دادهاید؟
بله. هوش مصنوعی را در رشتهها بررسی کردهایم و میبینیم که وضعیت آن چگونه است و در همین قالب در حال ورود هستیم.
یعنی میتوانیم امیدوار باشیم که از سال تحصیلی آینده که شروع میشود، سرفصلهای درسی حوزه مهندسی، در همه رشتهها یا حداقل بخش قابلتوجهی از آنها، متناسب با هوش مصنوعی باشد؟
اگر منظور شما از سال تحصیلی آینده، نیمسال اول 1405-1406 است، من شخصاً بهدنبال تحقق این موضوع هستم؛ اما همانطور که عرض کردم، «همه» سرفصلها امکانپذیر نیست. باید با دقت پیش رفت.
بهصورت خوشبینانه، چه درصدی از سرفصلها را میتوان تا مهر سال آینده حداقل متناسب با شرایط جدی موجود تغییر داد؟ بازه زمانی که خودتان برنامهریزی کردهاید چیست؟
من بدبینانه عرض میکنم ۲۵ درصد.
یعنی در بدترین حالت، یکچهارم برنامههای درسی؟
بله. البته فقط دقت داشته باشید؛ وقتی از درصد بازنگری صحبت میکنیم، نمیتوان گفت صددرصد سرفصلها بازنگری شدهاند.
شاید اصلاً نیازی هم نباشد.
بله، دقیقاً همینطور است. من در بسیاری از رشتهها که بررسی کردم، دیدم خود وزارت علوم هم در برخی بخشها ورودهای خوبی داشته و تغییرات مناسبی اعمال شده است؛ اما برخی رشتههای ما هنوز نیاز دارند که تغییراتی در آنها ایجاد شود. در مجموع میتوان گفت حدود ۲۵ درصد، اما اینکه در هر رشته چه درصدی باشد، متفاوت خواهد بود.
حالا که به دانشگاه شریف اشاره کردید، اجازه بدهید یک سؤال جنبی و حاشیهای از شما بپرسم! چه شد که عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی شدید؟ شما هر سه مقطع تحصیلی را در دانشگاه شریف گذراندهاید؛ هم کارشناسیارشد و هم دکتری. چطور شد که به دانشگاه آزاد آمدید؟ در حال حاضر هم عضو هیئتعلمی واحد علوم و تحقیقات هستید.
در تمام زندگیام خداوند پشت من بوده است، بسیار زیاد. اگر خدا نمیخواست، حتی لیسانس، فوقلیسانس و دکتریام هم در دانشگاه شریف نبود. اما اینگونه مقدر شد که به دانشگاه آزاد اسلامی بیایم و از این بابت خوشحالم، چون ظرفیت دانشگاه آزاد را بسیار بالا میدانم.
چند سال است که عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد هستید؟
۲۳ سال. واقعیت این است که باید صادقانه صحبت کنیم. امروز خوشحالم که در دانشگاه آزاد هستم و جایگاهی که در آن قرار دارم نیز جایگاه مهمی است.
الان که معاون دانشگاه آزاد هستید خوشحال هستید یا زمانی که فقط عضو هیئتعلمی هم بودید به همین صورت بود؟
ببینید، من اساساً زمانی که عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد شدم، به این باور اعتقاد داشتم و دارم که انسان باید ایمان داشته باشد خداوند در تقدیرش بهترینها را قرار میدهد. به این ایمان دارم. اما اجازه بدهید به یک نکته اشاره کنم. بسیاری از دانشجویان دانشگاه شریف پس از فارغالتحصیلی یا دیگر در ایران نیستند، یا اگر هستند، طبیعتاً ممکن است جذب دانشگاههای دیگر شده باشند؛ هرچند برخی نیز ممکن است به دانشگاه آزاد آمده باشند. همان سؤالی که شما مطرح کردید، برای بسیاری وجود دارد؛ اینکه افراد در گام اول علاقه داشته باشند به دانشگاه دیگری بروند، بهویژه زمانی که شناخت دقیقی وجود ندارد.
دوره زندگی من دوره خاصی بود. زمانی که دکترایم به پایان رسید، متأسفانه یک سال قبل از آن پدرم را ازدستداده بودم و سال بعد مادرم نیز به رحمت خدا رفتند. در آن زمان، من فرزندی سهماهه داشتم. در آن مقطع، استادی داشتم - خدا رحمتشان کند - مرحوم آقای دکتر رنجبر، استاد فقید برق دانشگاه شریف که حق پدری به گردن من داشتند. از دوره کارشناسی با ایشان کار میکردم؛ پروژه لیسانس، پایاننامه کارشناسیارشد و رساله دکتریام با ایشان بود. پس از اتفاقی که برای مادرم افتاد، ایشان با من تماس گرفتند و گفتند: «تو یک مادر هستی و فرزندت برایت بسیار مهم است، پس دقت کن و مراقب باش که فرزندت را بهخوبی جلو ببری.» این جمله را هیچوقت فراموش نکردم.
در تصمیمگیریام، باوجوداینکه گزینههای دیگری هم داشتم و حتی جذب اولیهام در جایی دیگر موافقت شده بود، تصمیم گرفتم مسیر دیگری را انتخاب کنم و در نهایت دانشگاه آزاد اسلامی را برگزیدم. دلیل این انتخاب این بود که در آن مقطع شرایط من خاصتر بود و دانشگاه آزاد، خوشبختانه، همراهی بسیار خوبی با من داشت. درک متقابلی از شرایط یک بانو، مادری که فرزند خردسال دارد، وجود داشت و همین همراهی باعث شد دانشگاه آزاد به انتخاب قطعی من تبدیل شود.
این نکته اول بود که چرا دانشگاه آزاد اسلامی را انتخاب کردم. اما در طول این مدت، هیچگاه از حضور در دانشگاه آزاد ناراحت نبودهام. پیشرفت من بسیار خوب بوده است؛ هم پیشرفت علمی و هم مسیر حرفهایام مسیر مطلوبی داشته و در مقایسه با سایر اساتیدی که در دانشگاههای دیگر هستند، هیچگاه احساس کمبود نکردهایم. امروز که در خدمت شما هستم، میتوانم با اطمینان بگویم دانشگاه آزاد اسلامی دارای ظرفیت بسیار بالایی است و با اساتید بسیار خوبی که در آن حضور دارند، اتفاقات بزرگی در حال رقمخوردن است.
من شاید کوچکترین فرد این مجموعه باشم؛ اکنون درگیر کار اجرایی شدهام، اما بسیاری از اساتید اینگونه نیستند. شما اگر ورود اساتید دانشگاه آزاد به صنعت را بررسی کنید، میبینید که این ورودها بسیار دقیق و قوی است. در حال حاضر، اساتید ما بهصورت جدی در صنعت حضور دارند و با صنعت همکاری میکنند و این نشاندهنده توانمندی اساتید دانشگاه آزاد و پتانسیل بالای خود دانشگاه است.
مجموعه دانشجویان دانشگاه آزاد نیز جوانانی پرتلاش و دارای استعدادهای بسیار خوب هستند که اگر بهدرستی با آنها پیش برویم، میتوانند به نتایج بسیار خوبی در عمل دست پیدا کنند.
با توجه به اینکه شما معاون دانشگاه آزاد هستید، شاید نباید این سؤال را به این صورت بپرسم، اما شما با همان نگاه استادی پاسخ دهید؛ در این سالها به مهاجرت فکر نکردید؟ نام دانشگاه شریف معمولاً با مهاجرت گرهخورده و احتمالاً این سالها فضا و امکان آن هم فراهم بوده است.
ما ۲۵ نفر همکلاسی در دوره کارشناسی داشتیم که وارد دانشگاه شریف شدیم. تا سه چهار سال پیش فکر میکنم دو یا سه نفر باقیمانده بودند، اما الان فکر نمیکنم کسی مانده باشد و احتمالاً فقط خودم ماندهام! واقعیت این است که نمیخواهم شعاری صحبت کنم؛ خانواده برای من بسیار مهم بوده است. وابستگی من به خانواده بسیار زیاد بود و نمیتوانستم دوری را تحمل کنم، بنابراین اولویت اولم خانوادهام بود. اولویت دومم این بود که وقتی دیدم در کشورم هستم، با توجه به فرهنگم که خانواده در آن محوریت دارد، ماندن در کشور برایم اهمیت پیدا کرد.
الان هم اگر این مسئولیت را پذیرفتهام، مسئولیت بسیار سنگینی است. گاهی پیش میآید- همانطور که قبل از مصاحبه هم اشاره کردم - ساعت ۴ صبح از خانه خارج میشوم و ساعت 11:30 شب از یک مأموریت یکروزه برمیگردم. این مسئولیت سنگین را باوجوداینکه طبیعتاً فرزندم به مادر نیاز داشته و شرایط خاص خودش را دارد، پذیرفتهام؛ به این دلیل که اگر ماندهام، بتوانم برای کشورم تأثیرگذار باشم. این مسئولیت را نیز دقیقاً به همین دلیل پذیرفتهام. وگرنه همانطور که خودتان هم اشاره کردید، فارغالتحصیل دانشگاه شریف بیکار نمیماند. بهراحتی میتوانستم جذب صنعت شوم و حتی در صنایع مختلف به مسئولیتهای بالایی برسم. اما دانشگاه آزاد اسلامی را انتخاب کردم و مسئولیت آن را پذیرفتم، به این دلیل که کشورم برایم مهم است و جوانان این کشور نیز برایم اهمیت دارند.
همچنان تدریس میکنید؟
یکی از بهترین حسهایی که در زندگی دارم، حضور در کلاس درس است. وقتی تدریس میکنم، فارغ از همه مسائل میشوم و واقعاً از درسدادن لذت میبرم. با اینکه خودم معتقدم باید از شیوههای نوین آموزشی استفاده شود، اما گاهی همچنان با همان شیوههای سنتی تدریس میکنم؛ پای تخته میایستم، با ماژیک مینویسم و تمام مدت ایستاده درس میدهم. احساس من این است که دانشجویان هم از این مدل تدریس لذت میبرند و امیدوارم که از من راضی باشند.
در دوران معاونت هم همچنان کلاس میروید؟
بله، تدریس میکنم.
اگر دانشجویان درباره مهاجرت از شما سؤال کنند و خودشان به دنبال چنین مسیری باشند، چه پاسخی میدهید؟
این موضوع کاملاً به فرد بستگی دارد و اصلاً نمیتوان یک پاسخ واحد برای همه ارائه داد. گاهی فردی در کشور خود میماند و مؤثر است، گاهی فردی باید برود، آموختههایی از بیرون کسب کند و برگردد تا اثرگذار باشد، و گاهی هم فردی به هر دلیلی انتخابش این است که در کشور ایران نماند؛ بنابراین پاسخ دقیقاً بسته به شرایط فرد متفاوت است.
حدود پنج یا شش سال پیش برای همسر من یک موقعیت بسیار قوی و جدی برای مهاجرت ایجاد شد که میتوانستیم با هم برویم، اما من نپذیرفتم و گفتم نمیتوانم این مسیر را انتخاب کنم. این تصمیم کاملاً شخصی بود. خودم از ماندن در ایران ناراحت نیستم و خوشحالم. احساسی که از خانواده، از محیط اجتماعی و از همزبانی میگیرم، حس بسیار خوبی است.
یکی از موضوعاتی که در این سالها در فضای معاونت فنی و مهندسی مطرح شد، سامانه «کاتب» بود. هدف آن این بود که فضای آموزش، بهویژه آموزش پایه در حوزه مهندسی و فنی، بهصورت عمومیتر و باکیفیت در اختیار همه دانشجویان دانشگاه آزاد قرار بگیرد و دانشجویان، فارغ از واحد محل تحصیلشان، بتوانند دروس پایه را بهصورت مجازی و با اساتید خوب بگذرانند. این طرح در دوران فعالیت شما چگونه ادامه پیدا خواهد کرد؟
سامانه کاتب را ادامه میدهیم، اما نیازمند برخی تغییرات است؛ بهویژه از نظر نوع رویکرد در تولید محتوا. واقعیت این است که اگر صرفاً به تولید محتوای آموزشی بسنده کنیم، این نوع محتوا را دانشجویان ما میتوانند از مؤسسات دیگر هم دریافت کنند؛ بنابراین باید یک ویژگی خاص و متمایز ایجاد کنیم تا مخاطب به سامانه کاتب مراجعه کند و از آن استفاده کند.
نگاه بلندمدتتری هم وجود داشت که کاتب بتواند در حد و اندازه نمونههای بینالمللی ظاهر شود و دست آن برای پوشش مدلهای دیگر آموزش و موضوعات متنوعتر باز باشد و به یک فضای جامع آموزش آنلاین تبدیل شود.
دقیقاً همینطور است. حتی قرار بود کاتب به بُعد مهارتی هم ورود کند؛ به این معنا که از صنعت، تولید محتوا انجام شود و دانشجویان این محتوا را مشاهده کنند. مثلاً اگر دانشجویی با یک نرمافزار خاص آشنا نیست و نمیداند در صنعت چگونه از آن استفاده میشود، بتواند کاربرد آن نرمافزار را در صنعت ببیند و سپس آموزش خود نرمافزار را دریافت کند. این مسیر قرار بوده و همچنان قرار است دنبال شود.
امتیازهای ویژهای که عرض کردم، میتواند انگیزه مراجعه دانشجویان به این سامانه باشد. البته هدف ما این است که دروس پایه، مانند ریاضی ۱، نیز در سامانه بارگذاری شود تا همه دانشجویان در سراسر کشور دسترسی آزاد داشته باشند و حتی اگر دانشجویی سر کلاس حضور نداشته، بتواند از این محتوا استفاده کند. این یک بُعد کار است، اما از نظر من بُعد دوم که به مهارت و ارتباط با صنعت مربوط میشود، اهمیت بیشتری دارد.
نکته دیگر این است که در انتخاب و نحوه ورود اساتیدی که در این حوزه فعالیت میکنند نیز باید دقت بیشتری داشته باشیم. این موضوع نیاز به کار دارد و جزء برنامههای ماست. برنامههای متعددی برای ادامه مسیر داریم و امیدوارم بتوانم همه آنها را بهصورت همزمان پیش ببرم.
سؤالات پایانی من درباره ارزیابیهاست؛ قرار است ارزیابیهایی از معاونین آموزشی و همچنین کیفیت تدریس اساتید انجام شود. قبلتر در نشست مهرماه شورای دانشگاه گفتید که فعالیت معاونین آموزشی به شکلی ارزیابی شده و برای آنها کارنامه عملکرد صادر خواهد شد. آیا این موضوع جدید است یا قبلاً هم وجود داشته؟ لطفاً توضیح بدهید؛ هم در مورد معاونین آموزشی و هم در مورد ارزیابی کیفیت تدریس اساتید.
ببینید، معاون آموزشی دو بُعد کاری دارد؛ یکی برنامهریزی (Planning) و دیگری اجرا یا عملیات (Operation). یعنی برنامهریزی میکند و سپس آن را عملیاتی میکند. اگر برنامهریزی درست انجام نشود، اجرای صحیح هم اتفاق نخواهد افتاد. نقش سازمان مرکزی در این میان چیست؟ نظارت بر واحدهای دانشگاهی و ارزیابی. عملکرد چگونه است؟ اینکه کیفیت آموزش چگونه پیش میرود و نقاط ضعف کجاست. ما باید نقاط ضعف را شناسایی کنیم تا بتوانیم آنها را برطرف کنیم. در معاونت آموزشی، از سالها قبل، حتی از زمانی که در اداره کل آموزش فعالیت داشتم، سامانهای را طراحی و آماده کردیم. این سامانه در زمان شهید دکتر طهرانچی نیز ارائه شد و در اجلاس معاونین آموزشی سال گذشته رونمایی شد تا معاونین آموزشی ببینند چه اتفاقی در حال رخدادن است. در این سامانه، حتی ارزیابی رشته - مقطع واحد انجام میشود؛ یعنی ما الان دقیقاً میدانیم عملکرد هر واحد دانشگاهی در هر رشته، متناسب با پتانسیل و عملکرد آن، چگونه است.
وقتی میگویید ارزیابی انجام شده است؛ چه شاخصهایی را در نظر میگیرید؟
شاخصها بسیار متنوع هستند. در بحث ارزیابی رشتهمحل که انجام میشود، ما مجموعهای گسترده از شاخصها را مورد بررسی قرار میدهیم.
مهمترین آنها چیست؟
وقتی میخواهیم یک سیستم را ارزیابی کنیم، ابتدا میگوییم این دانشگاه است و ورودی آن چه کسانی هستند؛ یعنی داوطلبان ما. خروجی دانشگاه چه کسانی هستند؛ یعنی فارغالتحصیلانی که وارد صنعت میشوند. البته من نمیتوانم به طور مستقیم صنعت را رصد کنم، اما فارغالتحصیل را رصد میکنم. دانشجویی که بهعنوان داوطلب با یکسری مشخصات وارد دانشگاه شده، در یک واحد دانشگاهی با ظرفیتها و پتانسیلهای مشخص تحصیل کرده است. وقتی شما میپرسید چه شاخصهایی، منظور این است که چه تعداد عضو هیئتعلمی دارد، چه تعداد آزمایشگاه دارد و دهها عامل دیگر که بر خروجی یک دانشجو اثر میگذارند؛ بنابراین این پتانسیلها را استخراج کردیم، مشخصات دانشجویان و داوطلبان را هم گرفتیم و خروجی دانشجو را نیز بررسی کردیم؛ اینکه دانشجو در چند سال فارغالتحصیل میشود، با چه کیفیتی تحصیلاتش را به پایان میرساند. همه اینها را در قالب یک بسته تجمیع کردیم و با فرمولاسیونی که به کار بردیم، به یک عدد رسیدیم که نشان میدهد هر رشتهمحل در هر واحد دانشگاهی چه رتبهای پیدا میکند. در واقع رشتهمحلهای ما رتبهبندی شدهاند. این یکی از کارهایی بود که انجام دادیم.
از این رتبهبندی در برنامهریزی استفاده خاصی میکنید یا صرفاً برای اطلاع واحدهای دانشگاهی است؟
این رتبهبندی در وهله اول برای خود واحدهای دانشگاهی است تا بدانند چگونه خودشان را ارتقا دهند. ما از دل این دادهها چالشها را استخراج میکنیم؛ مثلاً مشخص میکنیم که یک واحد دانشگاهی از نظر آزمایشگاه آموزشی در کجا نقطهضعف دارد.
یعنی نقاط ضعف را مشخص میکنید.
دقیقاً. در آن سامانه حتی امتیازدهی هم انجام شده است. بعد از استخراج نقاط ضعف، این موارد را به واحدها اعلام میکنیم و تأکید میکنیم که این نقاط باید برطرف شود. خروجی این فرایند در نهایت به همان موضوعی میرسد که شما اشاره کردید، یعنی ارزیابی معاونین آموزشی. در بحث ارزیابی معاونین آموزشی، هدف ما اعمال نظارت است. وقتی به یک استان اختیار دادهایم که خودش معاون آموزشی و معاون پژوهشی انتخاب کند، درعینحال نظارت میکنیم که عملکرد این افراد چگونه است. این موضوع مثل همه جاست؛ همانطور که در صنعت هم نظام کنترل کیفیت وجود دارد، ما هم همین کار را انجام میدهیم. این ارزیابی در همین قالب تعریف شده است.
بنابراین کجا را بررسی میکنیم؟ ابتدا پلنینگ را مورد ارزیابی قرار میدهیم. آپریشن آن کجا بررسی میشود؟ در خود عرصه، در محل واحد دانشگاهی. دانشگاه آزاد اسلامی مرکزی تحت عنوان «مرکز نظارت» دارد که بهصورت توزیعشده فعالیت میکند و مجموعهای از دادههای عملیاتی از آن مرکز استخراج میشود. در گذشته، در بخش برنامهریزی، نقصهایی وجود داشت و ارزیابیها دقیق نبود. کاری که اکنون انجام دادهایم، طراحی یک سامانه جدید است که بر اساس دادههای موجود و قابلاندازهگیری عمل میکند و تحلیل آن بر اساس فرد نیست؛ یعنی خروجیها بر اساس دادههای واقعی است و دخالت شخصی ندارد.
مثلاً از سامانه آموزشیار، خروجی میگیریم و اگر نیاز باشد، برای فعالیتهای علمی و پژوهشی از سامانه پژوهشیار نیز دادهها استخراج میشود. سپس با تحلیل این دادهها، برنامهریزی و عملکرد ارزیابی میشود. علاوه بر این، خروجی سامانه قبلی که رتبهبندی رشتهمحلها بود نیز در این مرحله بهعنوان ورودی جدید وارد سامانه میشود تا دیتای خروجی ما دقیقتر باشد. این بخش دوم هنوز به طور کامل عملیاتی نشده است، اما بخش اول سامانه تکمیل شده و در اجلاس آتی معاونین آموزشی ارائه خواهد شد.
برای ارزیابی اساتید برنامهریزی خاصی دارید؟ دانشجویان شاکی باشند یا گلایه داشته باشند، رسیدگی میشود؟
هر گلایهای که به ما برسد، رسیدگی میکنیم؛ ولی واحدهای دانشگاهی خودشان نیز ارزیابی اساتید را انجام میدهند.
غالباً پایان ترم یک فرم ارزیابی اساتید دارند. به این فرمها توجهی هم میشود؟
طبیعتاً اولین جایی که توجه میشود، در بحث ارتقای اساتید است.
تأثیر میگذارد؟
بله. چون در بحث ارتقای اساتید عضو کمیته ممیزه هستم، تقریباً میتوانم بگویم با فرایند آشنا هستم. ماده ۲ آموزشی مربوط به کیفیت آموزشی است که استاد ارائه میدهد. یکی از این مباحث، کاربرگههای دانشجویان است. ما این کاربرگهها را بهعنوان پرونده ارتقا قرار میدهیم و بر اساس نمراتی که دانشجویان به استاد میدهند، امتیاز لحاظ میشود و ارتقای اساتید بر اساس آن انجام میشود.
پس نظر دانشجویان مهم است؟
بله، اهمیت دارد.
اتفاق مهم و خاصی داریم که برای ترم دوم در نظر داشته باشید در فضای آموزش فنی و مهندسی رقم بخورد؟
این اتفاقاتی که اشاره شد را دنبال میکنم و همه مهم هستند، هر کدام اهمیت خاص خود را دارند.
بیشترین نگرانی من بهعنوان یک متخصص فنی این است که در آینده نزدیک، در رشتههای مهندسی، مهندسین قوی نداشته باشیم که این برای کشور خطرناک است. پیشنهاد میکنم حتماً در یک جلسه صاحبنظران این موضوع بررسی شود تا بتوانیم هرم جذب دانشجو در حوزه فنی و مهندسی را اصلاح کنیم. در غیر این صورت، دانشجویان مستعد از این رشتهها دور میشوند و ما با کمبود مهندسی قوی در آینده مواجه خواهیم شد. امیدوارم این اتفاق نیفتد.
منبع: فرهیختگان/
نظر شما