به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، در سالهای اخیر و به ویژه پس از حمله روسیه به اوکراین بحثهای زیادی بر سر شکلگیری نظم نوین جهانی مطرح میشود؛ بحثهایی که عمدتا به «افول قدرت آمریکا» و «ظهور یک قدرت جدید جهانی» -یا به عبارت دیگر آغاز بازیگری چین به عنوان یک قدرت جهانی میپردازند. ایفای نقش چین در عادی سازی روابط ایران و عربستان که تاثیر به سزایی در بهبود روابط سایر کشورهای منطقه در خاورمیانه داشت این گمانهزنیها را تقویت کرد. اما همزمان با تداوم این بحثها، برخی تحلیلگران بین المللی در خصوص احتمال وقوع یک جنگ بین چین و آمریکا ابراز نگرانی میکنند. احتمالی که با بررسی تاریخی روند تغییر قدرتهای جهانی و البته تشدید تنشهای بین پکن و واشنگتن خیلی هم دور از ذهن نیست. دکتر یوسف عزیزی –تحلیلگر مسائل بین الملل- در گفتگو با ایسکانیوز به بحث در مورد این موضوع پرداخت.
نظام چندقطبی برای حفظ منافع کشورها و مردم جهان بهتر است
عزیزی در واکنش به نظریه شکلگیری نظم نوین جهانی پس از جنگ اوکراین اظهار کرد: ابتدا باید این موضوع را بررسی کرد که پس از پایان جنگ سرد و دنیای دو قطبیِ بعد از جنگ جهانی دوم چه اتفاقی در دنیا رخ داد. وی افزود: میتوان ادعا کرد از سال 1991 تا 2007 تقریبا غیر از آمریکا هژمون دیگری در جهان وجود نداشت و بر همین اساس هم آمریکا، سیاستهای خود را به کشورهای دیگر تحمیل میکرد.
یوسف عزیزی به تشریح دلایل افول آمریکا پرداخت و عنوان کرد: با به گل نشستن کشتی امریکا در جنگ عراق و هزینههای گزافِ بیش از 10 هزار میلیارد دلاری که برای دو دهه حضور در عراق و افغانستان متحمل شد، شکست در خاورمیانه و نقشههایی که برای این منطقه در سر داشت، بحران مالی کشورهای غربی در سال 2007 تا 2009، موضوع برگزیت، روی کارآمدن ترامپ، مدیریت بحران کرونا در غرب، بحران اوکراین و جنگ تکنولوژی بین آمریکا و چین، موجب کلید خوردن دوران افول امریکا شد.
این تحلیلگر مسائل بین الملل با توصیف، تغییر مناسبات بینالمللی و نگاه کشورها به چین گفت: از طرفی قدرت گرفتن روزافزون چین در این دو دهه باعث شد تا الگوگیری دیگر کشورها از کشورهای سرمایهداری و نگاه کشورهای در حال توسعه به نظام سرمایهداری غرب خدشهدار شود و نوع نگاه کشورهای آفریقایی، غرب آسیا، دیگر ایدئولوژیکی نیست و بیشتر به کارآمدی حکومتها توجه دارند.
وی ادامه داد: به نظر میرسد برخی از کشورها در بحرانهای جهانی کارامدی بسیاری بهتری داشتند که یکی از این کشورها چین است. حتی در امریکا نیز همه احزاب و کارشناسان معتقدند که در دهههای آینده و هماکنون، چین در بسیاری از حوزهها همتراز آمریکاست و بهتر از آن نیز عمل خواهد کرد.
عزیزی با اشاره به شکلگیری نظمنوین جهانی بیان کرد: همین موضوع سبب شده تا بتوان ادعا کرد که قطعا دنیای جدیدی خواهیم دید و در اینکه نظم نوینی در حال شکلگیری است هیچ شکی وجود ندارد.
یوسف عزیزی به دلایل شکلگیری نظم نوین جهانی پرداخت و گفت: در زمان جنگ سرد و پیش از آن شوروی هیچگاه به عنوان قدرت اقتصادی شناخته نمیشد و نتوانست در شاخصهای اقتصادی با کشورهای بلوک غرب رقابت کند؛ اما قدرت اقتصادی چین همتراز و حتی در برخی موارد بالاتر از آمریکاست و به طور قطعی از سال 2030 به بعد کاملا ایالات متحده را پست سر خواهد گذاشت.
وی افزود: در زمان جنگ سرد، سیاست واقعگرایانه متخصصان امریکایی همچون کیسینجر و برخی روسای جمهور این کشور، بر این محور شکل میگرفت که باید از اتحاد چین کمونیست و شوروی جلوگیری شود و به همین دلیل نیز کیسینجر در سال 1971 به طور مخفیانه به چین سفر کرد تا آمریکا در احیای مناسبات با چین کمونیست پیش قدم شود و حتی در این بین بسیاری از شرایط این کشور را نیز پذیرفت.
این تحلیلگر مسائل بین الملل با بیان اینکه در زمان فعلی هم کیسینجر این توصیه را به سیاستمداران امریکایی کرد که جنگ اوکراین را به سرعت خاتمه دهند و نباید اجازه دهند که روسیه به دامن چین بیفتد؛ اظهار کرد: اتفاقی که رخ داد و در یک سال و نیم گذشته روسیه و چین به سرعت بسوی اتحاد بیشتر با یکدیگر حرکت کردند و پیمانهای دوجانبه بسیاری در حوزه تکنولوئژی و امنیتی منقعد کردند.
به گفته عزیزی هرچقدر بحران اوکراین ادامه پیدا کند رابطه چین و روسیه از یک سو و روابط کشورهایی همچون ایران، چین و روسیه از سوی دیگر قویتر میشود و همه اینها مناسبات جدیدی را به وجود میآورد.
این تحلیلگر مسائل بین الملل با اشاره به تغییر سیاست کشورهای همپیمان امریکا گفت: شورای امنیت سازمان ملل که 5 عضو دائم دارد زمانی که اختلاف قدرت بین ابرقدرتها شدت بگیرد کارایی خود را از دست میدهد و اینها فرصتهای جدیدی را برای ایران ایجاد میکند تا بتوانند قدرت منطقهای خود را افزایش دهد. همانطور که کشورهای منطقه همچون کشورهای عربی، پاکستان، هند و ترکیه به این نتیجه رسیدهاند که نباید صرفا نگاهشان به آمریکا معطوف باشد و در مناسبات بینالمللی به کشورهای دیگری همچون روسیه و چین نیز باید توجه کنند.
عزیزی در پاسخ به این پرسش که آیا احتمال وقوع جنگ بین آمریکا و چین وجود دارد عنوان کرد: اگر آمریکا تایوان را به عنوان یک کشور مستقل بپذیرد یا اینکه نیروهای نظامی بصورت گسترده در تایوان مستقر کند و استقلال تایوان را تضمین کند مطمئنا جنگ رخ میدهد.
وی با بیان اینکه چین تایوان را جزو جداییناپذیر خود تلقی میکند و آمریکا نیز از دوران جنگ سرد این موضوع را پذیرفته است ادامه داد: ماجرای چین و تایوان مانند روسیه و اوکراین نیست چرا که اوکراین به عنوان یک دولت و حکومت مستقل از روسیه به تایید و تصویب رسیده بود؛ اما درباره تایوان هیچگاه این اتفاق رخ نداده و همیشه آنرا جزئی از خود میداند و این موضوع خط قرمز چین است و هرگاه آمریکا آن را رد کند جنگ رخ میدهد.
این تحلیلگر مسائل بین الملل در ادامه به دلایل عدم وقوع جنگ بین دو کشور اشاره کرد و افزود: اما واقعیت مناسبات اقتصادی دو کشور و حجم تبادلات تجاری بین آنها نشان میدهد بسیار بعید است که دو کشور به سمت اینگونه تنشها گام بردارند. چراکه بحران امنیتی تاثیر منفی بسیاری بر روی دنیا و به ویژه ان 2 کشور خواهد گذاشت.
به گفته یوسف عزیزی، در حال حاضر جنگ اطلاعاتی، های تک، نرمافزای، فضای مجازی و تکنولوژی مطرح است. این نکته را باید در نظر داشته باشیم که گرچه چین در حوزه نظامی و تکنولوژی بسیاری قدرت گرفته و به قدرت آن افزوده میشود اما همچنان واردات و صادرات کالا به چین از کانالهای محدودی به بنادر این کشور اتفاق میافتد که همه این کانالها هم تحت اشراف و نفوذ آمریکاست.
وی افزود: بنابراین هرگونه بحران امنیتی که رخ بدهد آمریکا میتواند این گلوگاهها را در اختیار خود بگیرد. این دلیل مهمی است که چینیها از 20 سال پیش سیاست توسعه روابط به سمت آسیای میانه، روسیه و غرب آسیا را با این هدف در پیش گرفته است که بتواند به هدف خود یعنی جاده ابریشم دست پیدا کند.
عزیزی با اشاره به سیاستهای چین در حوزه تبادلات تجاری اظهار کرد: همه اینها نشان میدهد چین قصد دارد راه تنفسی ایجاد کند تا صرفا به بنادر خود متکی نباشد. چراکه آمریکا قدرت برتر دریاها و تنگههای جنوب شرقی آسیاست. هرچند گزارشهای اخیر نشان میدهد چین در حوزه زیردریاییهای نظامی، کشتیهای جنگی در دراز مدات از آمریکا پیشتر خواهد رفت.
وی در پایان خاطرنشان کرد: با وجود این دلایل به نظر میرسد موضوع تنش بین امریکا و چین ادامهدار خواهد و به زودی دو طرف وارد بحران و درگیری نخواهند شد. گرچه آمریکا در کوتاهمدت در حوزه صادرات LNG سود میبرد اما در طولانی مدت ادامه یافتن جنگ اوکراین به ضرر موضوعات استراتژیک آمریکا خواهد بود.
انتهای پیام/
نظر شما