پوشیده نیست که جشنوارههای هنری، بهویژه جشنوارههای موسیقایی، نقشی اساسی در شکلگیری، تداوم و رونق فضای فرهنگی و هنری هر جامعه ایفا میکنند. این رویدادها، فراتر از یک گردهمایی ساده هنرمندان و مخاطبان، به عنوان بستری برای گفتوگو، تعامل و تبادل تجربه میان نسلها و سبکهای گوناگون موسیقی عمل میکنند.
وجود جشنوارههای موسیقایی میتواند به شکلی چشمگیر در ایجاد انگیزه میان هنرمندان، بهویژه نسل جوان، مؤثر باشد و فرصتهایی برای ارائه آثار تازه، کشف استعدادهای نوظهور، و همچنین بازتعریف مسیر حرفهای هنرمندان باسابقه فراهم آورد. از سوی دیگر، این رویدادها با جذب مخاطبان، روح زندگی را در کالبد شهرها جاری میکنند و به ایجاد اتمسفری زنده، پویا و الهامبخش کمک میکنند.
در جهانی که هر روز مرزهای فرهنگی بیشتر در هم میآمیزند، جشنوارهها میتوانند ویترینی باشند برای معرفی ظرفیتهای هنری هر کشور به جامعه جهانی. نباید از اهمیت این رویدادها، چه در عرصه داخلی و چه در سطح بینالمللی، غافل بود. بیتوجهی به برگزاری و حمایت از جشنوارهها، در عمل به معنای کاستن از شتاب جریان رشد فرهنگی یک ملت است.
بنابراین، حمایت جدی از جشنوارههای موسیقایی نهتنها ضرورتی فرهنگی است، بلکه سرمایهگذاریای آیندهنگر برای ارتقاء جایگاه هنر در جامعه و حفظ پویایی فرهنگی نسلهای آینده به شمار میآید.
با این حال، باید توجه داشت که صرف برگزاری جشنوارهها و مسابقات هنری بهتنهایی تضمینکننده تأثیر مثبت آنها نیست. اگر این رویدادها از اصول حرفهای، استانداردهای هنری، و معیارهای دقیق اجرایی فاصله بگیرند، نهتنها نمیتوانند نقشی در ارتقاء سطح موسیقی ایفا کنند، بلکه در برخی موارد حتی میتوانند آثار مخربی نیز بهجا بگذارند. برگزاری جشنوارههایی بدون برنامهریزی روشن، هیئت داوران متخصص، و ساختاری منسجم، ممکن است باعث دلسردی هنرمندان، کاهش اعتماد مخاطبان، و تنزل اعتبار نهادهای برگزارکننده شود.
از اینرو، اهمیت جشنواره تنها در “برگزاری” آن نیست، بلکه در نحوه اجرا، کیفیت محتوای ارائهشده، و شفافیت و عدالت در ارزیابیها نهفته است. بیتوجهی به این عناصر میتواند باعث شود که جشنواره، بهجای پیشرفت و بالندگی، به یک تجربه بیثمر یا حتی آسیبزا برای هنرمندان و جامعه تبدیل شود.
در این میان، یکی از کمبودهای محسوس در چشمانداز فرهنگی کشور، فقدان یک جشنواره یا رویداد بینالمللی معتبر در حوزه موسیقی است؛ جشنوارهای که نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح جهانی مورد توجه و احترام باشد. در حالی که کشورهای همسایه همچون ارمنستان و آذربایجان توانستهاند با برگزاری مسابقات، کنکورهای موسیقی و جشنوارههای بینالمللی ساختارمند، برای موسیقی خود جایگاهی در میان نهادهای معتبر جهانی بیابند، کشور ما همچنان از داشتن چنین رویدادی بیبهره مانده است. این خلأ، هم در سطح تولید و معرفی آثار موسیقایی و هم در مسیر تعامل با هنرمندان و نهادهای فرهنگی بینالمللی، مانعی جدی بهشمار میآید. نبود این گونه جشنوارهها باعث شده است ظرفیتهای فراوان موسیقی ایران، بهرغم غنای تاریخی و هنری آن، کمتر از آنچه شایسته است در سطح جهانی دیده و شنیده شود.
در کنار خلأ یک جشنواره بینالمللی معتبر، نگاهی دقیقتر به جشنوارههای ملی نیز ما را با مسائلی روبهرو میسازد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت. در بسیاری از موارد، علیرغم نیتهای مثبت برگزارکنندگان، آنچه در مرحله اجرا رخ میدهد با آن نیت اولیه همخوانی ندارد؛ مصداق روشن ضربالمثل «نیت خوب، عمل بد». نبود برنامهریزی دقیق، کمتوجهی به معیارهای حرفهای، انتخاب داوران بدون تخصص لازم، و گاه رویکرد سلیقهای و غیرشفاف در انتخاب آثار یا برگزیدگان، همگی موجب میشود تا جشنوارههای داخلی نتوانند به نقش واقعی خود در ارتقاء کیفیت موسیقی کشور دست یابند.
اینگونه رویدادها نهتنها از ایجاد انگیزه در میان هنرمندان ناتوان میمانند، بلکه در مواردی حتی زمینهساز بیاعتمادی و دلسردی نیز میشوند. آنچه یک جشنواره را موفق میسازد، تنها تأمین بودجه یا برگزاری ظاهری آن نیست، بلکه طراحی هوشمندانه، رویکرد حرفهای، و نظارت تخصصی مداوم بر روند اجرایی است که به آن معنا و اعتبار میبخشد.
برای مثال، جشنواره ملی موسیقی جوان ـ که بهتازگی فراخوان دوره جدید آن نیز منتشر شده ـ با وجود اهمیت و جایگاهش در شناسایی استعدادهای نوظهور موسیقی کشور، در برخی بخشها با کاستیهایی مواجه است که نمیتوان نسبت به آنها بیتفاوت بود. در فراخوان منتشرشده این جشنواره در سال جاری، در بخشهای مختلف نوازندگی و آهنگسازی و در ردههای سنی گوناگون، نامی از هیئت انتخاب یا داوران ذکر نشده است. این عدم شفافیت، برخلاف استانداردهای رایج در برگزاری مسابقات حرفهای و معتبر است و بهشدت از اعتبار جشنواره میکاهد.
شرکتکننده، بهعنوان کسی که اثر هنری خود را به داوری میگذارد، این حق را دارد که بداند اثرش توسط چه کسانی ارزیابی خواهد شد. اعلام رسمی و شفاف ترکیب هیئت داوران و هیئت انتخاب، نه تنها یک اصل اخلاقی و حرفهایست، بلکه از شکلگیری هرگونه شائبه نیز جلوگیری میکند؛ از جمله نگرانیهایی مانند داوری یا انتخاب اثر توسط افرادی که از میان هنرجویان خود یا وابستگان نزدیک داوری میکنند. فقدان چنین شفافسازیهایی میتواند اعتماد هنرمندان جوان را نسبت به فرآیند داوری سلب کند و انگیزه شرکت در رویدادهای مشابه را کاهش دهد.
نمونهای دیگر از کاستیها را میتوان در جشنواره موسیقی فجر مشاهده کرد؛ رویدادی که به عنوان بزرگترین و مهمترین گردهمایی سالانه موسیقی کشور شناخته میشود و در سال گذشته نیز چهلمین دوره آن برگزار شد. با اینحال، بررسی دقیق اجراها و حواشی این دوره نشان داد که این جشنواره نیز از ضعفهای قابل توجهی رنج میبرد که نهتنها تجربه مخاطبان را تحتالشعاع قرار داد، بلکه وجهه حرفهای جشنواره را نیز خدشهدار ساخت.
از جمله مشکلات مشهود در این دوره، قطعی برق در یکی از اجراها در همان روز نخست بود؛ مسئلهای که برای رویدادی با این سطح اهمیت، کاملاً غیرقابل پذیرش است. در کنار آن، ضعف شدید در حوزه اطلاعرسانی و تبلیغات سبب شد برخی از اجراها، بهویژه در تالار رودکی که میزبان گروههایی از استانها یا مهمانان بینالمللی بود، با استقبال بسیار کم مخاطبان روبهرو شوند. این در حالیست که بسیاری از این برنامهها از کیفیت هنری مناسبی برخوردار بودند، اما به دلیل عدم تبلیغات مؤثر، فرصت دیده شدن را از دست دادند.
در بخش بینالملل جشنواره موسیقی فجر نیز، که میتواند ویترین فرهنگی ایران در تعامل با موسیقیدانان جهان باشد، متأسفانه سالهاست با یک الگوی تکراری و محدود مواجه هستیم. حضور نوازندگان خارجی، اغلب به اجرای تکنوازی یا گروههای کوچک دو یا سه نفره محدود شده، در حالیکه جشنوارههایی با ادعای بینالمللی، معمولاً تلاش میکنند گروهها و ارکسترهای برجسته و شناختهشده از کشورهای مختلف را دعوت کنند تا نهتنها کیفیت هنری رویداد ارتقاء یابد، بلکه تعامل عمیقتری میان هنرمندان ایرانی و جهانی شکل گیرد.
این پرسش جدی مطرح است که چرا با وجود اختصاص بودجه مشخص به بخش بینالملل، تاکنون زمینه حضور ارکسترهای معتبر یا گروههای بزرگتر از دیگر کشورها فراهم نشده است؟ این کمتوجهی، تصویر جشنواره را در نگاه بینالمللی محدود و کمدامنه جلوه میدهد و باعث میشود ظرفیتهای موجود برای دیپلماسی فرهنگی و تبادل هنری، بهطور کامل مورد استفاده قرار نگیرد. بخش بینالملل هر جشنواره باید محلی برای دیدهشدن موسیقی ایران در گفتوگو با موسیقی جهان باشد، نه صرفاً یک ویترین نمایشی از چند اجرای محدود خارجی.
در مجموع، آنچه از بررسی وضعیت جشنوارههای موسیقی در کشور برمیآید، نیاز فوری به بازنگری عمیق و کلی در سیاستهای حمایتی از هنر و موسیقی در قالب این رویدادهاست. کشوری با چنین پیشینه غنی، تنوع فرهنگی، و پتانسیل انسانی چشمگیر، شایسته آن است که جشنوارههایی درخور شأن موسیقیاش داشته باشد؛ جشنوارههایی که با نگاه حرفهای، ساختار دقیق، و هدفگذاری روشن، بتوانند هم بستری برای رشد هنرمندان داخلی باشند و هم دریچهای برای گفتوگوی فرهنگی با جهان. وقتی هزینه، انرژی، و زمان صرف میشود، اما خروجی متناسبی حاصل نمیشود، بهوضوح نشان از نقص در سیاستگذاری، ضعف در مدیریت اجرایی، و نبود چشمانداز مشخص دارد. امید آنکه با نگاه دقیقتر و ارادهای جدیتر، بتوان شاهد شکلگیری جشنوارههایی بود که واقعاً به تقویت بنیانهای موسیقی کشور بینجامند.
فرید پریش کارشناس موسیقی و فعال رسانهای*
انتهای پیام/
نظر شما